eitaa logo
مرکز مطالعات و پژوهش‌های اسرائیل‌شناسی
1.1هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
886 ویدیو
7 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تحلیل سیاسی | طرح عادی‌سازی اسرائیل در سایه تضعیف محور مقاومت ✍بهادر نوکنده در شرایطی که خاورمیانه بار دیگر درگیر تنش‌های شدید امنیتی و ژئوپلیتیکی است، نشانه‌هایی آشکار از تلاش اسرائیل برای پیشبرد پروژه عادی‌سازی روابط با کشورهای عربی و حتی غیرعربی منطقه به چشم می‌خورد. اظهارات اخیر وزیر خارجه رژیم صهیونیستی، جدعون ساعر، مبنی بر تمایل این رژیم به گسترش توافقات صلح با سوریه و لبنان، نباید جدا از تحولات میدانی منطقه تحلیل شود، بلکه دقیقاً در راستای پروژه‌ای بزرگ‌تر با عنوان «نظم جدید خاورمیانه» قابل ارزیابی است. این طرح، به وضوح، بر سه محور اصلی تمرکز دارد: 1. تضعیف حزب‌الله لبنان حزب‌الله، به‌عنوان یکی از بازوان نظامی و استراتژیک ایران در خط مقدم مواجهه با رژیم صهیونیستی، همواره مانعی بزرگ در مسیر عادی‌سازی روابط اسرائیل با لبنان بوده است. با فشارهای اقتصادی، جنگ روانی، ترور چهره‌های کلیدی مقاومت و تحریکات میدانی در جنوب لبنان، تل‌آویو به‌دنبال فرسایش توان حزب‌الله است. هرگونه تضعیف ساختاری یا نظامی این گروه، فضا را برای ایجاد روزنه‌ای جهت گفت‌وگو با دولت لبنان باز می‌کند. 2. حمله به ایران اظهارات اخیر مقام‌های آمریکایی و صهیونیستی درباره جنگ تحمیلی به ایران را باید در راستای پروژه عادی‌سازی تحلیل کرد. در واقع، تل‌آویو با نمایش جنگ با تهران، دو هدف را دنبال می‌کند: نخست، بر هم زدن توازن استراتژیک در منطقه و دوم، واداشتن کشورهای عربی به همگرایی بیشتر با اسرائیل به‌عنوان "پناهگاه امنیتی". 3. سقوط دولت سوریه و طرح جایگزین طرح آمریکایی‌ها برای ادغام نیروهای دموکراتیک سوریه (قسد) در یک ساختار سیاسی جدید و اعلام اینکه دمشق باید تنها محاور سیاسی در کشور باشد، نشان از تلاش برای بازطراحی ساختار حاکمیتی سوریه دارد.دولت جولانی، فرصت مناسبی برای پیگیری روند عادی‌سازی میان سوریه جدید و اسرائیل فراهم خواهد شد. اشاره نماینده آمریکا به اینکه رئیس‌جمهور جدید سوریه "با اسرائیل دشمنی ندارد"، مقدمه‌ای روانی و رسانه‌ای برای چنین سناریویی است. جمع‌بندی طرح عادی‌سازی اسرائیل دیگر صرفاً یک پروژه دیپلماتیک نیست، بلکه با سناریوهای نظامی، امنیتی و اطلاعاتی گره خورده است. حمله به ایران، تضعیف حزب‌الله و مهندسی سیاسی آینده سوریه، اجزای مکملی برای پیشبرد این پروژه هستند. اسرائیل به‌خوبی می‌داند که بدون حذف یا تضعیف محور مقاومت، هرگونه صلحی صرفاً روی کاغذ باقی خواهد ماند. از همین رو، تحولات اخیر باید زنگ هشداری جدی برای تحلیل‌گران و تصمیم‌سازان جبهه مقاومت باشد تا از پیچیدگی‌های «صلحِ تحمیلی» در قالب عادی‌سازی غافل نمانند. ................................................... 👇👇👇👇👇 https://t.me/CISR_IR https://eitaa.com/CISR_IR https://www.instagram.com/cisr_ir?igsh=YTdoMzVuNzBpenNz
✍مارزیا جیامبرتونی می‌گوید: این تنش، حاصل تلاقی چند عامل است؛ از جمله رسیدن برنامه هسته‌ای ایران به آستانه‌های خطرناک (غنی‌سازی ۶۰ درصدی اورانیوم)، ارزیابی اسرائیل از اینکه گزینه‌های دیپلماتیک به پایان رسیده‌اند، و فرصت استراتژیکی که به‌دنبال تضعیف حزب‌الله پس از ترور حسن نصرالله پدید آمد. تصمیم اسرائیل برای حمله مستقیم به جای استفاده از نیابتی‌ها، نشان‌دهنده تغییری اساسی از جنگ سایه به رویارویی آشکار است. ✍کوهن: از منظر رقابت با روسیه و چین، بهترین گزینه برای ایالات متحده این است که اجازه دهد اسرائیل به حملات خود علیه ایران ادامه دهد. به‌هرحال، ایران متحد روسیه است و روزبه‌روز به چین نیز نزدیک‌تر می‌شود؛ بنابراین، تضعیف ایران در عمل به منافع این دو قدرت ضربه می‌زند. ✍سودکمپ: ایالات متحده پیش از حمله اسرائیل، کارکنان غیرضروری خود را از بحرین، عراق، کویت و امارات عربی متحده خارج کرد؛ کشورهایی که می‌توانند هدف اولیه حملات احتمالی ایران علیه پرسنل آمریکایی باشند، اگر تهران تصمیم بگیرد پاسخ خود را به سمت اهداف آمریکایی نیز گسترش دهد. همچنین، نیروهای دریایی آمریکا در حال حرکت به سوی خاورمیانه به‌عنوان نیروهای دفاعی هستند. ✍گریزه: هر دو کشور چین و روسیه تلاش کردند خود را به‌عنوان میانجی‌های بالقوه‌ای معرفی کنند که می‌توانند نقش سازنده‌ای در حل‌وفصل این بحران ایفا کنند. این موضوع نشان می‌دهد که مدیریت تنش‌ها در خاورمیانه بخشی از تلاش گسترده‌تر ایالات متحده برای کنترل مؤثر رقابت استراتژیک خود با چین و روسیه است. ✍مارزیا جیامبرتونی می‌گوید: این تنش، حاصل تلاقی چند عامل است؛ از جمله رسیدن برنامه هسته‌ای ایران به آستانه‌های خطرناک (غنی‌سازی ۶۰ درصدی اورانیوم)، ارزیابی اسرائیل از اینکه گزینه‌های دیپلماتیک به پایان رسیده‌اند، و فرصت استراتژیکی که به‌دنبال تضعیف حزب‌الله پس از ترور حسن نصرالله پدید آمد. تصمیم اسرائیل برای حمله مستقیم به جای استفاده از نیابتی‌ها، نشان‌دهنده تغییری اساسی از جنگ سایه به رویارویی آشکار است. ✍کوهن: از منظر رقابت با روسیه و چین، بهترین گزینه برای ایالات متحده این است که اجازه دهد اسرائیل به حملات خود علیه ایران ادامه دهد. به‌هرحال، ایران متحد روسیه است و روزبه‌روز به چین نیز نزدیک‌تر می‌شود؛ بنابراین، تضعیف ایران در عمل به منافع این دو قدرت ضربه می‌زند. ✍سودکمپ: ایالات متحده پیش از حمله اسرائیل، کارکنان غیرضروری خود را از بحرین، عراق، کویت و امارات عربی متحده خارج کرد؛ کشورهایی که می‌توانند هدف اولیه حملات احتمالی ایران علیه پرسنل آمریکایی باشند، اگر تهران تصمیم بگیرد پاسخ خود را به سمت اهداف آمریکایی نیز گسترش دهد. همچنین، نیروهای دریایی آمریکا در حال حرکت به سوی خاورمیانه به‌عنوان نیروهای دفاعی هستند. ✍گریزه: هر دو کشور چین و روسیه تلاش کردند خود را به‌عنوان میانجی‌های بالقوه‌ای معرفی کنند که می‌توانند نقش سازنده‌ای در حل‌وفصل این بحران ایفا کنند. این موضوع نشان می‌دهد که مدیریت تنش‌ها در خاورمیانه بخشی از تلاش گسترده‌تر ایالات متحده برای کنترل مؤثر رقابت استراتژیک خود با چین و روسیه است. 👇👇👇👇👇 https://t.me/CISR_IR https://eitaa.com/CISR_IR https://www.instagram.com/cisr_ir?igsh=YTdoMzVuNzBpenNz
پس از آتش‌بس، ایران برای جنگ طولانی با اسرائیل آماده می‌شود محمد اسلامی وابراهیم المرعشی ۳ژوئیه ۲۰۲۵ میدل ایست آی ایران در راستای رویکرد دیرینه صبر استراتژیک خود، عقب‌نشینی نمی‌کند، بلکه برای یک رویارویی طولانی مدت، تجدید قوا و تجدید قوا می‌کند ایران، پس از پایان جنگ اخیر با اسرائیل، بار دیگر به استراتژی دیرینه خود، یعنی «صبر استراتژیک»، تکیه کرده است. این دکترین که از دوران جنگ ایران و عراق ریشه می‌گیرد، بر خویشتن‌داری حساب‌شده، جذب ضربات، و پاسخ‌های تدریجی و سنجیده مبتنی است. تهران در هر دو جنگ، چه در دهه ۱۹۸۰ و چه امروز، خود را قربانی «جنگ تحمیلی» معرفی کرده و ایالات متحده را به نقش‌آفرینی در شعله‌ور کردن جنگ‌ها متهم می‌کند. پس از جنگ با عراق، ایران با صبر و انتظار، در نهایت دید که ایالات متحده صدام حسین را سرنگون کرد. اکنون نیز همین منطق، مبنای رفتار تهران قرار گرفته است: ایجاد مکث تاکتیکی برای بازسازی، تقویت توان دفاعی و حمله، و آماده‌سازی فضا برای نفوذ دیپلماتیک و منطقه‌ای. حملات اسرائیل و آمریکا، انبارهای موشکی و زیرساخت‌های پرتاب ایران را هدف قرار داد و بسیاری از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران، از جمله سرلشکر محمد باقری، حسین سلامی و امیرعلی حاجی‌زاده، به همراه چند دانشمند هسته‌ای ترور شدند. با وجود این، ایران توانست چندین حمله موشکی به اسرائیل انجام دهد و سامانه دفاعی آن را دچار اختلال کند . این جنگ نشان داد که اتکای بیش از حد ایران به موشک‌ها و پهپادها، هرچند تاکتیکی، در برابر برتری هوایی و جنگ الکترونیک دشمن ناکافی است. از همین رو، تهران به‌سرعت در حال برنامه‌ریزی برای تقویت نیروی هوایی و پدافند چندلایه خود است. در رأس این اقدامات، خرید احتمالی جنگنده‌های Su-35 و سامانه‌های دفاع هوایی S-400 از روسیه و همچنین بررسی خرید جنگنده‌های J-10 و J-20 از چین قرار دارد. نکته کلیدی دیگر، نبود سیستم‌های هشدار و کنترل هوابرد (آواکس) بود که باعث شد حملات هوایی دشمن کارایی بالاتری داشته باشند. ایران اکنون به دنبال تهیه آواکس برای تکمیل چتر دفاعی و افزایش قابلیت فرماندهی و هماهنگی هوایی است. در کنار تقویت نظامی، ایران بازسازی زرادخانه موشکی، به‌ویژه تکمیل موشک‌های مافوق صوت جدید مانند «فتاح» و «خیبرشکن» را در اولویت قرار داده است. این موشک‌ها به‌عنوان ابزار اصلی بازدارندگی و پاسخ سریع در هر بحران آتی محسوب می‌شوند. از منظر سیاسی و حقوقی، تهران تصمیم گرفته تا پیش از رسیدگی شکایت به دیوان بین‌المللی دادگستری، به مذاکرات هسته‌ای بازنگردد. ایران قصد دارد اسرائیل و ایالات متحده را به آغاز یک جنگ اعلام‌نشده و نقض حاکمیت خود متهم کند. این اقدام بخشی از استراتژی گسترده‌تر ایران برای فشار دیپلماتیک و کسب مشروعیت بین‌المللی است. یک متغیر پنهان اما حیاتی در این منازعه، مسئله ذخایر اورانیوم ایران است. پیش از حملات، تهران بخشی از اورانیوم غنی‌شده خود را از تأسیسات فردو و نطنز به مکان‌های مخفی منتقل کرد. به دلیل عدم گزارش تشعشعات، احتمال می‌رود این ذخایر از حملات در امان مانده باشند. این ذخایر، اکنون به‌عنوان اهرمی مهم در اختیار ایران قرار دارند و می‌توانند در مذاکرات یا حتی بازدارندگی مستقیم مورد استفاده قرار گیرند. از سوی دیگر، ایران همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به ریاست رافائل گروسی را به حالت تعلیق درآورده و دلیل آن را «نظارت مغرضانه و فشار سیاسی» عنوان کرده است. این تصمیم، تهران را از نظارت‌های بین‌المللی دور کرده و دست ایران را برای فعالیت‌های پنهانی بازتر کرده است. همه این تحولات، نشان از پایبندی ایران به یک راهبرد کلان دارد: ضربه را تحمل کن، به‌موقع تلافی کن و از زمان به‌عنوان سرمایه راهبردی برای کسب قدرت استفاده کن. صبر استراتژیک در این معنا، انفعال نیست بلکه نوعی جنگ روانی و سیاسی است. ایران، همواره خود را به‌عنوان نیرویی معرفی کرده که با مقاومت و زمان، قدرت رقبای منطقه‌ای و جهانی را فرسوده می‌کند. از نظر تهران، چنین استراتژی‌ای در نهایت می‌تواند شرایط را به نفع ایران تغییر دهد، همان‌طور که در جنگ با عراق و در تحولات بعدی منطقه دیده شد. در سطح منطقه‌ای، ایران تلاش خواهد کرد تا اتحادهای نظامی و سیاسی خود را با گروه‌های نیابتی و متحدان محلی گسترش دهد، عزم ایالات متحده و اسرائیل را در عرصه میدانی و سیاسی بیازماید و از هرگونه مکث یا درگیری، فرصت بسازد. در مجموع، آتش‌بس فعلی نه پایانی بر مناقشه، بلکه آغاز مرحله‌ای تازه از بازسازی، آماده‌سازی و تحکیم موقعیت ایران در منطقه و جهان است. 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://t.me/CISR_IR https://eitaa.com/CISR_IR https://www.instagram.com/cisr_ir?igsh=YTdoMzVuNzBpenNz
«از بازسازی تا بازدارندگی؛ ابعاد همکاری ایران و چین در خاورمیانه پسا ژوئن ۲۰۲۵» هیراد مخیری، دکتری روابط بین الملل، مدرس دانشگاه جنگ کوتاه اما مهم ماه ژوئن ۲۰۲۵ در خاورمیانه، نظم امنیتی شکننده منطقه را برای مدتی دگرگون کرد و در همین بستر، زمینه نزدیکی بیشتر ایران و چین فراهم شد. چین که حالا خود را به‌عنوان یک قدرت جهانی تثبیت می‌کند، در سال‌های اخیر از مسیر طرح «کمربند و راه» تلاش کرده نفوذ اقتصادی و سیاسی‌اش را در خاورمیانه افزایش دهد. ایران هم با فشار تحریم‌ها و نیاز به مهار تهدیدهای امنیتی، چین را یک شریک قابل‌اعتماد می‌بیند؛ شریکی که هم سرمایه می‌آورد و هم فناوری و تجهیزات. در وضعیت تازه پس از جنگ، تهران و پکن چهار هدف را به‌طور جدی دنبال می‌کنند. نخست، بازسازی مناطق آسیب‌دیده مثل بخش‌هایی از سوریه، عراق و لبنان که فرصت خوبی برای سرمایه‌گذاری‌های بزرگ چین مهیا می‌کند. دوم، توسعه مسیرهای حمل‌ونقل و انرژی که خلیج فارس را به شرق آسیا پیوند می‌دهد؛ پروژه‌هایی مثل راه‌آهن‌ها، بنادر و دالان‌های انتقال نفت و گاز. نکته سوم که حساسیت‌برانگیزتر است، کمک چین به ایران در تقویت زیرساخت‌ها و تجهیزات دفاعی و امنیتی است. این همکاری شامل انتقال فناوری‌های پدافند هوایی، پهپادها، سیستم‌های ارتباطی پیشرفته و حتی آموزش نیروهای ایرانی می‌شود. چین از این مسیر هم دسترسی پایدار به انرژی دارد و هم نفوذ ژئوپلیتیکی‌اش در غرب آسیا را تضمین می‌کند. ایران هم با تقویت قدرت بازدارندگی، می‌کوشد فشارهای آمریکا و متحدانش را کنترل کند. در نهایت، همکاری نزدیک ایران و چین در نهادهای بین‌المللی برای مقابله با تحریم‌ها و فشارهای سیاسی غرب ادامه خواهد یافت. هرچند موانعی مثل مشکلات داخلی اقتصاد ایران یا رقابت چین و آمریکا پابرجاست، اما نزدیکی تهران و پکن نشان می‌دهد خاورمیانه بیش از پیش به سمت یک نظم چندقطبی حرکت می‌کند؛ نظمی که در آن بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای تازه‌نفس‌تر از قبل در حال بازتعریف قواعد بازی هستند. 👇👇👇👇👇 https://t.me/CISR_IR https://eitaa.com/CISR_IR https://www.instagram.com/cisr_ir?igsh=YTdoMzVuNzBpenNz
جنگ اسرائیل و ایران: پایان یافته اما حل نشده (بخش اول) نویسنده :راز زیمت مدیر برنامه تحقیقاتی ایران و محور شیعه در موسسه مطالعات امنیت ملی (INSS) است. او همچنین سردبیر مشترک مجله این موسسه، ارزیابی استراتژیک، است. علاوه بر این، او به عنوان پژوهشگر در مرکز اتحاد برای مطالعات ایرانی در دانشگاه تل آویو فعالیت می‌کند. آتش‌بس شکننده‌ای که در ۲۴ ژوئن ۲۰۲۵ میان ایران و اسرائیل اعلام شد، پایان مرحله‌ای بسیار شدید و بی‌سابقه از رویارویی مستقیم دو کشور را رقم زد. اسرائیل می‌تواند این دور از درگیری را یک موفقیت عملیاتی بزرگ تلقی کند، چرا که توانست برنامه هسته‌ای ایران را به‌طور قابل توجهی به عقب براند. هرچند ایران همچنان بخشی از ذخایر اورانیوم غنی‌شده ۶۰ درصدی خود را حفظ کرده و ممکن است آن را به سایت‌های مخفی منتقل کرده باشد، اما حملات اخیر موجب آسیب جدی به تأسیسات کلیدی از جمله نطنز و فردو شد. همچنین، حذف دست‌کم ده دانشمند ارشد هسته‌ای روند توسعه سلاح هسته‌ای ایران را حداقل برای آینده نزدیک مختل کرده است. با وجود این، کارشناسان معتقدند ایران همچنان می‌تواند مواد شکافت‌پذیر لازم برای ساخت سلاح هسته‌ای را در بلندمدت تولید کند، هرچند هنوز مشخص نیست آیا این توانایی به‌تنهایی برای تولید بمب کافی خواهد بود یا خیر. از سوی دیگر، ایران همواره تلاش کرده است نتیجه این نبرد را، فارغ از واقعیت‌های میدانی، به‌عنوان یک پیروزی جلوه دهد. مقامات ایرانی با برجسته‌کردن خسارات اسرائیل و تأکید بر تلفات انسانی، سعی در نمایش توانمندی نظامی خود و القای این تصور داشتند که جمهوری اسلامی توان تحمل یک جنگ طولانی و فرسایشی را دارد. تجربه شکست حزب‌الله در سال گذشته هم در رسانه‌های ایران به‌عنوان «پیروزی» معرفی شد، با این ادعا که این گروه توانست اسرائیل را مجبور به پذیرش آتش‌بس کند. در این دور نیز انتظار می‌رود تهران روایت مشابهی ارائه دهد. اهداف کلیدی استراتژیک ایران از ابتدا عبارت بودند از: بقای (رژیم) (که بالاترین اولویت ملی به شمار می‌رود)، حفظ برنامه هسته‌ای (به‌عنوان بیمه بقای (رژیم)) و تداوم زیرساخت‌های استراتژیک شامل توان موشکی، شبکه‌های اطلاعاتی و سامانه‌های فرماندهی و کنترل. در سطح داخلی، (رژیم) موفق شد انسجام نسبی را حفظ کند و افکار عمومی را به سمت دشمن خارجی سوق دهد، تا خشم و نارضایتی داخلی به‌طور موقت مهار شود. کنترل شدید رسانه‌ها و بهره‌برداری از احساسات ملی‌گرایانه به این روند کمک کرد. از منظر آمریکا، ورود مستقیم به عملیات نظامی علیه ایران یک تحول مهم محسوب می‌شود. این تصمیم پیام روشنی درباره آمادگی آمریکا برای استفاده واقعی از قدرت نظامی در مقابله با تهدید هسته‌ای ایران به جهان مخابره کرد. چنین اقدامی می‌تواند به‌عنوان یک سابقه تاریخی، راه را برای اقدام دولت‌های آینده آمریکا هموار کند. با وجود ضربات سنگین، بعید به نظر می‌رسد تهران از جاه‌طلبی‌های هسته‌ای خود دست بکشد. حتی ممکن است شکست‌های اخیر، عزم ایران را برای دستیابی به «بیمه نهایی» یعنی تسلیحات هسته‌ای تقویت کند. نشانه‌هایی وجود دارد که بخشی از حاکمیت ایران به این نتیجه رسیده که برای بازیابی بازدارندگی، تغییر در دکترین هسته‌ای و حتی عبور از آستانه تسلیحاتی اجتناب‌ناپذیر است. بنابراین، پایان عملیات نظامی احتمالاً باعث تضعیف این گرایش‌ها نخواهد شد، بلکه ممکن است آنها را شدت بخشد. 👇👇👇👇👇 https://t.me/CISR_IR https://eitaa.com/CISR_IR https://www.instagram.com/cisr_ir?igsh=YTdoMzVuNzBpenNz
جنگ اسرائیل و ایران: پایان یافته اما حل نشده (بخش دوم) در اسرائیل، بنیامین نتانیاهو تأکید کرده که دستیابی به اهداف استراتژیک، چه از طریق دیپلماسی و چه از راه‌های نظامی، ادامه خواهد یافت. او به‌ویژه مدل «حفظ دستاوردها از طریق عملیات مداوم» را مطرح کرده و اشاره کرده است که در صورت فقدان توافق، اسرائیل همانند اقداماتش در لبنان، به‌طور دوره‌ای دست به عملیات پیشگیرانه و خرابکارانه خواهد زد. مسئله توافق هسته‌ای، اسرائیل را در شرایط دشواری قرار داده است. از یک سو، یک توافق بهبودیافته می‌تواند موجب افزایش شفافیت، امکان بازرسی‌های سرزده و کاهش نیاز اسرائیل به اتکای مطلق به اطلاعات محرمانه شود. از سوی دیگر، هر توافقی که منجر به کاهش تحریم‌ها شود، می‌تواند به (رژیم) ایران جان تازه‌ای ببخشد و آزادی عمل بیشتری برای ادامه سیاست‌های منطقه‌ای و بی‌ثبات‌کننده خود فراهم آورد. همچنین، چنین توافقی ممکن است دست اسرائیل را برای اقدامات مستقل محدود کند، مگر اینکه از قبل تفاهمات امنیتی محکمی با آمریکا حاصل شود. آینده این بحران تا حد زیادی به تصمیمات تهران و واشنگتن در هفته‌ها و ماه‌های آینده بستگی دارد. در صورت عدم حصول توافق، اسرائیل باید یک کمپین بلندمدت متشکل از حملات نقطه‌ای، عملیات مخفی، خرابکاری سایبری و فشارهای دیپلماتیک و اقتصادی را ادامه دهد تا پیشروی ایران در مسیر تسلیحات هسته‌ای را مهار کند. در مقابل، توافق می‌تواند این روند را کند کرده یا شفاف‌تر سازد، اما هرگز تضمین‌کننده توقف کامل پروژه‌های مخفی ایران نخواهد بودچالش اصلی این است که اسرائیل نمی‌تواند تنها با عملیات نظامی از پس تمام تهدیدات ایران برآید. تهدید ایران به‌طور کلی ترکیبی از برنامه هسته‌ای، برنامه موشکی، شبکه‌های نیابتی در منطقه (محور مقاومت) و سیاست‌های بی‌ثبات‌کننده در خاورمیانه است. اسرائیل و آمریکا در حال حاضر تا حدی درباره ضرورت مقابله با ایران هم‌نظر هستند، ولی مشخص نیست این هماهنگی در آینده — به‌ویژه با تغییرات احتمالی سیاسی در واشنگتن — ادامه یابد یا خیر. در سطح راهبردی، برخی ناظران معتقدند راه‌حل نهایی برای حذف تهدید ایران علیه امنیت ملی اسرائیل، تغییر (رژیم) در تهران است. با این حال، چنین تغییری عمدتاً به تحولات داخلی ایران، اعتراضات مردمی و رویدادهای پیش‌بینی‌ناپذیر وابسته است. غرب و اسرائیل می‌توانند از طریق حمایت از جریان‌های آزادی‌خواه، کمک به دسترسی آزاد به اطلاعات، پشتیبانی علنی از معترضان و آماده‌سازی برای کمک‌های فوری در زمان وقوع خیزش‌های بزرگ، این روند را تسهیل کنند. با وجود امید به تغییر (رژیم)، در کوتاه‌مدت و میان‌مدت، اسرائیل باید آماده ادامه کارزار همه‌جانبه علیه ایران باشد. این کارزار باید بر جلوگیری از دستیابی ایران به تسلیحات هسته‌ای، مهار توسعه برنامه موشکی و تضعیف شبکه‌های نیابتی ایران در منطقه متمرکز شود. این اهداف نیازمند ترکیبی از ابزارهای دیپلماتیک، اقتصادی، اطلاعاتی و عملیات نظامی دقیق است. در نهایت، حتی اگر توافقی حاصل شود یا عملیات موفقی اجرا شود، نباید فراموش کرد که تهدید ایران به‌عنوان یک چالش مستمر برای اسرائیل، منطقه و غرب باقی خواهد ماند. 👇👇👇👇👇 https://t.me/CISR_IR https://eitaa.com/CISR_IR https://www.instagram.com/cisr_ir?igsh=YTdoMzVuNzBpenNz
✍ پیام روشن صنعا به تل‌آویو و متحدانش در پی حمله هوایی رژیم صهیونیستی به خاک یمن، سخنگوی نیروهای مسلح یمن در صنعا، با صدور بیانیه‌ای صریح و قدرتمند، تصویری دقیق از آمادگی دفاعی و راهبرد بازدارندگی یمن ارائه داد؛ تصویری که پیام‌های مهمی برای اسرائیل، آمریکا و حتی هم‌پیمانان منطقه‌ای آن‌ها دارد. 🔻 پدافند بومی، نقطه قوت استراتژیک یمن یکی از نکات برجسته این بیانیه، تأکید بر کارایی «موشک‌های زمین به هوای ساخت داخل» است که باعث سردرگمی خلبانان اسرائیلی و خروج اضطراری بخشی از نیروی مهاجم شده است. این بدان معناست که یمن، علی‌رغم جنگ و محاصره، موفق شده سامانه‌های دفاعی بومی‌سازی‌شده‌ای را توسعه دهد که توان تقابل با نیروی هوایی پیشرفته‌ای مانند اسرائیل را دارند. 🔻 بازدارندگی فعال، نه انفعال استراتژیک سخنگوی ارتش یمن نه‌تنها به آمادگی دفاعی کشور اشاره کرد، بلکه تأکید کرد که روند حمایت از فلسطین و نوار غزه «با شدت بالا» ادامه خواهد یافت. این موضع‌گیری نشان می‌دهد یمن وارد مرحله‌ای از بازدارندگی فعال شده است؛ مرحله‌ای که در آن نه‌تنها از کشور دفاع می‌شود، بلکه حمایت عملیاتی از محور مقاومت نیز تقویت خواهد شد. 🔻 پاسخ به اسرائیل از چند جبهه پیام پنهان این بیانیه برای تل‌آویو روشن است: دوران اقدامات یک‌طرفه گذشته است. حمله به یمن، به‌جای تضعیف جبهه مقاومت، موجب تحکیم اراده آن شده و جبهه‌ای دیگر در منطقه را وارد میدان پاسخ‌گویی کرده است. اسرائیل، اکنون با جبهه‌ای چندلایه مواجه است: جنوب لبنان، غزه، کرانه باختری، عراق، سوریه و اکنون یمن. 🔻 آینده نزدیک چه می‌گوید؟ با تداوم جنایات رژیم صهیونیستی در غزه و تشدید مداخله‌گری‌اش در منطقه، به‌نظر می‌رسد نقش یمن در توازن راهبردی غرب آسیا پررنگ‌تر خواهد شد. بیانیه اخیر ارتش یمن، نه‌تنها پاسخی تاکتیکی به تجاوز اسرائیل بود، بلکه اعلان ورود رسمی یمن به قلب معادلات ژئوپلیتیکی منطقه‌ای به‌شمار می‌رود. 📌 یمن با زبان موشک و مقاومت سخن می‌گوید؛ زبانی که در جغرافیای غرب آسیا، روز به روز بُرد و عمق بیشتری می‌یابد. 👇👇👇👇👇 https://t.me/CISR_IR https://eitaa.com/CISR_IR https://www.instagram.com/cisr_ir?igsh=YTdoMzVuNzBpenNz #