eitaa logo
مرکز مطالعات و پژوهش‌های اسرائیل‌شناسی
1.1هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
886 ویدیو
7 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌏رصد رسانه های رژیم/رژیم ۲۴ دانیل ادرای، یک نیروی ذخیره ۲۴ ساله اسرائیلی، به‌طرز تراژیکی با آتش زدن خود، به زندگی‌اش پایان داد. او به دلیل آسیب‌های شدید روانی ناشی از جنگ، دچار فروپاشی روحی شده بود. گزارش‌ها حاکی از آن است که او تحت تأثیر صحنه‌های وحشتناکی که تجربه کرده بود، از جمله حمل اجساد سربازان کشته‌شده و مرگ دو دوست دوران کودکی‌اش در فستیوال موسیقی «نُوا» که در آن کشته شدند، رنج می‌برد. مادر او گفته است: «او به من گفت صحنه‌های وحشتناکی دیده و گفت: "مامان، من بوی جنازه‌ها را حس می‌کنم و همیشه اجساد را می‌بینم."» با وجود درخواست کمک از وزارت دفاع برای درمان روانی و حتی تقاضای بستری شدن، به او گفته شد باید در نوبت مرکز بازتوانی بماند. اکنون مادرش خواستار آن است که دولت، برای او مراسم تشییع نظامی برگزار کند. ماجرای ادرای، بحرانی فزاینده در حوزه سلامت روان میان سربازان و شهروندان اسرائیلی را در پی حوادث ۷ اکتبر و ادامه جنگ، آشکار می‌سازد. 👇👇👇👇👇 https://t.me/CISR_IR   https://eitaa.com/CISR_IR https://www.instagram.com/cisr_ir?igsh=YTdoMzVuNzBpenNz #
قفقاز جنوبی زیر سایه ستاره داوود؛ راهبرد تل‌آویو در حوزه‌های انرژی، تجزیه‌طلبی و نفوذ نرم نویسنده: هیراد مخیری، دکتری روابط بین الملل، پژوهشگر حوزه قفقاز و اوراسیا قفقاز جنوبی در سال‌های اخیر به یکی از محورهای اصلی سیاست خارجی و امنیتی اسرائیل تبدیل شده است. این منطقه که شامل سه جمهوری گرجستان، جمهوری آذربایجان و ارمنستان است، در نقطه‌ای قرار دارد که منافع قدرت‌های بزرگ جهانی مانند روسیه، اتحادیه اروپا و آمریکا با دو قدرت منطقه‌ای یعنی ایران و ترکیه تلاقی پیدا می‌کند. همین جایگاه ژئوپلیتیک، قفقاز جنوبی را به بستری برای پیگیری بخشی از اهداف امنیتی و ژئوپلیتیک تل‌آویو تبدیل کرده است. یکی از مهم‌ترین اولویت‌های اسرائیل در این منطقه، مهار و محدودسازی نقش ایران به‌عنوان یک بازیگر منطقه‌ای است. اسرائیل با تکیه بر همکاری‌های نزدیک نظامی، امنیتی و اطلاعاتی با جمهوری آذربایجان، می‌کوشد حلقه فشار پیرامونی را در مرزهای شمال‌غربی ایران تقویت کند. در این میان، جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل در سال ۲۰۲۵ که به تبادل حملات موشکی و پهپادی میان دو طرف انجامید، نشان داد که محور قفقاز جنوبی می‌تواند در عمل به خط تماس مستقیم میان تهران و تل‌آویو تبدیل شود؛ به‌ویژه وقتی که باکو زیرساخت‌های نظامی و اطلاعاتی خود را در اختیار اسرائیل قرار داد. اولویت دوم اسرائیل، تأمین امنیت انرژی و متنوع‌سازی منابع تأمین انرژی است. تل‌آویو با سرمایه‌گذاری در صنعت انرژی جمهوری آذربایجان و حضور در پروژه‌های انتقال نفت و گاز، به‌ویژه در مسیر خط لوله باکو–تفلیس–جیهان، می‌کوشد وابستگی‌اش به منابع پرریسک را کاهش دهد و همزمان در نقش شریکی مهم برای اروپا ظاهر شود. در کنار این موارد، اسرائیل طی سال‌های اخیر به‌طور ضمنی یا آشکار از تحرکات هویت‌طلبانه و تجزیه‌طلبانه پان‌ترک در مناطق ترک‌نشین ایران حمایت کرده است. این جریان‌ها که با پان‌ترکیسم در آذربایجان و ترکیه پیوند خورده‌اند، ابزاری برای فشار مضاعف علیه تمامیت ارضی ایران به‌شمار می‌آیند و می‌توانند تهران را در چند جبهه به چالش بکشند. همچنین، پیشبرد نفوذ نرم و تقویت حضور فرهنگی و هویتی یهودیان در قفقاز از دیگر اهداف تل‌آویو است. حمایت از جوامع یهودی منطقه، تقویت مراکز آموزشی و فرهنگی و حتی تشویق مهاجرت معکوس یهودیان کوهستان به مناطقی در آذربایجان و گرجستان، بخشی از این رویکرد بلندمدت به‌شمار می‌رود. در مجموع، قفقاز جنوبی برای اسرائیل عمق استراتژیکی مکمل فراهم می‌کند تا بتواند همزمان تحرکات ایران و ترکیه را کنترل کند، همکاری‌هایش با ناتو و غرب را گسترش دهد و از این مسیر، موازنه قدرت در منطقه را به سود اهداف امنیتی و هویتی خود تغییر دهد. 👇👇👇👇👇 https://t.me/CISR_IR https://eitaa.com/CISR_IR https://www.instagram.com/cisr_ir?igsh=YTdoMzVuNzBpenNz #
قفقاز جنوبی زیر سایه ستاره داوود راهبرد اسرائیل در انرژی، تجزیه‌طلبی و نفوذ نرم ✍️ دکتر هیراد مخیری – پژوهشگر قفقاز و اوراسیا ☝️☝️☝️☝️☝️ https://t.me/CISR_IR https://eitaa.com/CISR_IR https://www.instagram.com/cisr_ir?igsh=YTdoMzVuNzBpenNz #
🔍 تحلیل: استراتژی پراکندگی هسته‌ای ایران در سایه رئالیسم تهاجمی ✍️بهادر نوکنده|کارشناس مسائل استراتژیک در نظریه رئالیسم تهاجمی که برجسته‌ترین نماینده آن جان مرشایمر است، بقای دولت‌ها در نظام آنارشیک بین‌الملل، تنها از طریق تجمیع قدرت و کاهش آسیب‌پذیری در برابر دشمنان ممکن است. هر دولتی، به‌ویژه آن‌هایی که احساس تهدید شدید می‌کنند، به دنبال حداکثرسازی قدرت نسبی و ساختارزدایی از آسیب‌پذیری‌های راهبردی خود هستند. در این چارچوب، حرکت ایران از سایت‌های متمرکز و شناخته‌شده (نطنز و فردو) به سوی شبکه‌ای پراکنده از کارگاه‌های کوچک و غیرقابل ردیابی را می‌توان پاسخی هوشمندانه به منطق امنیتی رئالیستی دانست؛ پاسخی که با هدف: 1. افزایش هزینه‌ عملیاتی و اطلاعاتی حملات اسرائیل و آمریکا، 2. سلب ابتکار عمل از آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و کاهش نظارت‌پذیری، 3. کاهش خطر نابودی کل برنامه هسته‌ای در یک حمله پیش‌دستانه، 4. و تقویت قابلیت بازدارندگی در فضای مبهم و ناشفاف، طراحی شده است. 🎯 تئوری امنیتی "توزیع زیرساختی" به‌مثابه راهبرد ضدحمله از منظر دکترین بازدارندگی در دنیای چندقطبی نامتقارن، تمرکززدایی از زیرساخت‌های حساس، راهبردی است که بازیگرانی مانند ایران برای عبور از محدودیت‌های ساختاری و اطلاعاتی در برابر دشمنان قوی‌تر اتخاذ می‌کنند. این راهبرد نه‌تنها احتمال موفقیت حملات محدود اسرائیل را کاهش می‌دهد، بلکه موجب افزایش ریسک راهبردی برای دشمنان در صورت حمله به هر هدف کوچک و ناشناخته می‌شود. 🕳️ کور شدن "چشم آژانس"؛ گامی در راستای "ابهام‌ساز" راهبردی بر اساس نظریه «ابهام راهبردی» (Strategic Ambiguity) که اسرائیل در دهه‌های گذشته خود از آن استفاده کرده، کورسازی آژانس نیز در همین راستا ارزیابی می‌شود: هرچه دشمن اطلاعات کمتری داشته باشد، محاسباتش پرهزینه‌تر، غیرقابل پیش‌بینی‌تر و پرریسک‌تر می‌شود. با اخراج بازرسان و خاموش‌کردن دوربین‌ها، ایران نه‌تنها در موضع ضعف قرار نگرفته، بلکه معادله را به سود خود تغییر داده: از وضعیت نظارت‌پذیرِ کنترل‌شده، به وضعیتی «مبهم و پر از سناریوهای احتمالی». ✒️ نتیجه‌گیری تحلیلی ایران با عبور از ساختارهای کلاسیک و قابل‌حمله، به الگوی شبکه‌ای و پراکنده روی آورده است؛ الگویی که ریشه در منطق بقا در شرایط تهدید حداکثری دارد. این اقدام، نه عقب‌نشینی، بلکه تغییر ژئواستراتژیک میدان بازی است؛ تغییری که بر اساس عقلانیت امنیتی و در راستای تقویت قدرت بازدارندگی در چارچوب نظری رئالیسم تهاجمی تفسیر می‌شود. هم‌زمان، غرب با چشمانی کور، در جست‌وجوی بازخوانی یک نقشه‌ امنیتی جدید است که قواعد آن دیگر توسط آژانس یا رسانه‌ها، بلکه در اتاق‌های کوچک پراکنده و پنهان ایران نوشته می‌شود. .............................. https://t.me/CISR_IR https://eitaa.com/CISR_IR https://www.instagram.com/cisr_ir?igsh=YTdoMzVuNzBpenNz #
🧠 استراتژی هسته‌ای ایران؛ پراکندگی به‌جای تمرکز ✍️ بهادر نوکنده | کارشناس مسائل استراتژیک ایران با الگوی «کارگاه‌های کوچک پنهان» و حذف نظارت آژانس، از مدل متمرکز نطنز و فردو عبور کرده. 📌 هدف؟ کاهش آسیب‌پذیری، افزایش بازدارندگی، و کور کردن چشمان دشمن ☝️☝️☝️☝️☝️ https://t.me/CISR_IR https://eitaa.com/CISR_IR https://www.instagram.com/cisr_ir?igsh=YTdoMzVuNzBpenNz #
🔶 اسرائیل هزینه سنگین جنگ با ایران را می‌شمارد در حالی که سانسور خسارت کامل را پنهان می‌کند 🖌 نداو راپاپورت دانشجوی دانشگاه تل‌آویو و پژوهشگر جنگ اسرائیل- فلسطین جنگ اخیر بین ایران و اسرائیل خسارات مالی و انسانی بسیار زیادی برای اسرائیل به دنبال داشته است. برآوردهای رسمی وزارت دارایی اسرائیل نشان می‌دهد که مجموع هزینه‌های ناشی از این درگیری به حدود ۱۰ میلیارد شِکل معادل تقریبی ۳ میلیارد دلار می‌رسد. از این مقدار، خسارات مستقیم به دلیل حملات موشکی ایران بین ۳ تا ۵ میلیارد شِکل (معادل ۹۰۰ میلیون تا ۱.۵ میلیارد دلار) برآورد شده است که شامل آسیب‌های وارده به زیرساخت‌ها و تأسیسات مهم است. خسارات غیرمستقیم، مانند توقف فعالیت‌های اقتصادی، تخمین زده می‌شود که در حدود همین ارقام باشد. بیش از هزار ساختمان در شهرهای مهمی مانند رامات گان، تل‌آویو، نس صیونا، بات یام، بئرشبع و حیفا تخریب یا آسیب دیده‌اند و حدود ۱۸ هزار نفر مجبور به ترک خانه‌های خود شده‌اند که بیشترشان در هتل‌هایی که دولت هزینه آن را پرداخت می‌کند اسکان یافته‌اند. از نظر انسانی، وزارت بهداشت اسرائیل اعلام کرده است که در جریان این جنگ ۲۹ نفر کشته و بیش از ۳ هزار نفر زخمی شده‌اند که تعدادی از آنها در وضعیت بحرانی قرار دارند. این در حالی است که وزارت دفاع اسرائیل به دلیل شرایط اضطراری ۱۲ روزه، تنها اجازه داده است که کارگران ضروری به سر کار بروند و این باعث تعطیلی بخش بزرگی از فعالیت‌های اقتصادی شده است. اتحادیه تولیدکنندگان اسرائیل هزینه تعطیلی روزانه اقتصاد را حدود ۱.۵ میلیارد شِکل (۴۵۰ میلیون دلار) برآورد کرده است. در میان تأسیسات مهم آسیب دیده، مؤسسه علمی وایزمن در رحووت، پالایشگاه‌های نفت بزان در حیفا و بیمارستان سوروکا در بئرشبع قرار دارند که خسارت مستقیم به این اماکن به تنهایی بیش از ۳ میلیارد شِکل (۹۰۰ میلیون دلار) برآورد شده است. مؤسسه وایزمن به ویژه دچار آسیب‌های گسترده‌ای شده است که خسارات طولانی‌مدت علمی و اقتصادی آن حتی غیرقابل محاسبه توصیف شده‌اند. با این حال، بخش‌هایی از خسارات، به ویژه آن‌هایی که مربوط به زیرساخت‌های نظامی است، توسط سانسور نظامی اسرائیل مخفی نگه داشته شده‌اند. گزارش‌هایی وجود دارد که ایران به پنج پایگاه نظامی اسرائیل در مناطق شمال، جنوب و مرکز ضربه زده است و ساختمان فرماندهی مرکزی در کیریا در تل‌آویو به دلیل آسیب شدید تا چهار ماه غیرقابل استفاده خواهد بود. برخی کارشناسان معتقدند این سانسورها بیشتر به منظور حفظ روحیه عمومی و کنترل روایت رسانه‌ای صورت می‌گیرد. از لحاظ نظامی، برآورد می‌شود که هزینه‌های مستقیم جنگ، از جمله مهمات، سوخت هواپیما، بهره‌برداری از سیستم‌های دفاعی و بسیج ذخیره‌داران، بیش از ۲۰ میلیارد شِکل (حدود ۵.۶ میلیارد دلار) باشد. افزون بر این، آمریکا حدود ۳۶ موشک THAAD به ارزش ۱۲ میلیون دلار برای هر موشک به منظور حمایت از دفاع هوایی اسرائیل به کار گرفته است. تمامی این ارقام نشان می‌دهد که جنگ با ایران برای اسرائیل هزینه‌های سنگینی به همراه داشته که تأثیرات آن در زمینه‌های مختلف اقتصادی، انسانی و نظامی به‌صورت گسترده احساس می‌شود. اخبار و تحلیلی‌های جنگ در لینک زیر 👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/CISR_IR
🔶 چگونه ترکیه به ایران و اسرائیل می‌نگرد؟ 🖌 سونر چاپتای پژوهشگر ارشد مؤسسه واشنگتن، مدیر برنامه پژوهش‌های ترکیه ترکیه در سیاست خارجی خود نسبت به ایران و اسرائیل، رویکردی پیچیده، عمل‌گرایانه و غیردوقطبی را در پیش گرفته که برخاسته از الزامات تاریخی، رقابت‌های ژئوپلیتیکی و دغدغه‌های امنیتی امروز این کشور است. اگرچه روابط ترکیه با ایران ریشه در قرن‌ها رقابت و برخورد امپراتوری‌های عثمانی و صفوی دارد، این دو قدرت منطقه‌ای از قرن هفدهم میلادی تا امروز مرزهای نسبتاً ثابتی داشته و از درگیری مستقیم نظامی اجتناب کرده‌اند. در دوران معاصر، علی‌رغم رقابت شدید در بحران سوریه و اختلاف در مواضع ایدئولوژیک، آنکارا و تهران یکدیگر را قدرت‌هایی هم‌وزن تلقی کرده و همواره تلاش کرده‌اند از تقابل آشکار پرهیز کنند. از همین رو، احتمال تبدیل شدن ایران به یک قدرت هسته‌ای برای ترکیه تهدیدی بنیادین تلقی می‌شود، زیرا نه‌تنها توازن تاریخی قدرت را به نفع تهران برهم می‌زند، بلکه می‌تواند به مسابقه تسلیحاتی در منطقه دامن بزند. با این حال، ترکیه در عین مخالفت با برنامه هسته‌ای ایران، با اقدام نظامی گسترده و یک‌جانبه اسرائیل علیه تأسیسات هسته‌ای این کشور نیز مخالف است، چرا که چنین اقداماتی ممکن است موجب بی‌ثباتی شدید در همسایگی شرقی‌اش شده و تهدیدات تازه‌ای علیه امنیت داخلی و منطقه‌ای ترکیه ایجاد کند. آنکارا به‌شدت نگران آن است که فروپاشی یا تضعیف شدید جمهوری اسلامی منجر به ایجاد خلأ قدرت در مناطق غربی و شمال‌غربی ایران شود؛ مناطقی که در آن‌ها گروه‌های کردی نظیر پژاک فعال هستند. ترکیه در حال حاضر نیز درگیر مذاکراتی برای خلع سلاح پ.ک.ک است و بی‌ثباتی در ایران می‌تواند این روند را با تهدید جدی مواجه سازد. همچنین تجربه ظهور داعش در خلأ قدرت عراق و سوریه برای آنکارا نشان داده که گروه‌های غیردولتی و مسلح در چنین شرایطی می‌توانند به‌سرعت تقویت شوند و تهدیدات مرزی را به عمق خاک ترکیه بکشند. علاوه بر تهدیدات امنیتی، نگرانی دیگر ترکیه موج جدیدی از مهاجرت احتمالی از ایران است. ترکیه در حال حاضر میزبان نزدیک به چهار میلیون پناهجو، عمدتاً از سوریه، افغانستان و عراق است و با توجه به بحران‌های اقتصادی و اجتماعی داخلی، توان جذب و مدیریت مهاجران جدید را ندارد. در چنین شرایطی، همکاری میان ترکیه و ایالات متحده، به‌ویژه در دوران ریاست جمهوری ترامپ، از اهمیت دوچندان برخوردار شده است. روابط شخصی خوب میان اردوغان و ترامپ، به‌ویژه پس از تصمیم ترامپ برای تعلیق تحریم‌ها علیه سوریه که به نفع امنیت مرزی ترکیه بود، بستر مناسبی برای هماهنگی بیشتر دو کشور فراهم کرده است. ترکیه احتمالاً از تحریم‌های اقتصادی، فشارهای سیاسی و مذاکرات دیپلماتیک آمریکا برای مهار برنامه هسته‌ای ایران حمایت می‌کند، مشروط بر آنکه هدف این فشارها نه فروپاشی کامل حکومت ایران، بلکه وادار کردن آن به عقب‌نشینی از برنامه هسته‌ای باشد. از سوی دیگر، آنکارا به‌هیچ‌وجه آماده نیست با اقدامات نظامی مستقیم علیه ایران همراه شود، چراکه معتقد است چنین رویکردی نه‌تنها به نتیجه نمی‌رسد، بلکه امنیت ملی ترکیه را در معرض تهدیدات بی‌سابقه‌ای قرار خواهد داد. در نهایت، آمریکا برای حفظ توازن منطقه‌ای و جلب حمایت ترکیه، باید حساسیت‌های امنیتی آنکارا را درک کرده و از ابزارهایی چون دیپلماسی رهبر-با-رهبر، هماهنگی اطلاعاتی، و تعامل منطقه‌ای استفاده کند. همچنین کاهش تنش میان ترکیه و اسرائیل، به‌ویژه در پرونده‌های مرزی در سوریه، می‌تواند به ایجاد محور همکاری مشترک میان این سه طرف برای مقابله با تهدیدات فرامنطقه‌ای کمک کند. این نگاه چندلایه و پراگماتیک از سوی ترکیه نشان می‌دهد که آنکارا به‌دنبال ایفای نقش فعال و مستقل در تعیین نظم امنیتی خاورمیانه است، اما این نقش‌آفرینی را نه از راه تقابل نظامی، بلکه از مسیر دیپلماسی، توازن‌سازی و حفظ منافع ملی دنبال می‌کند. 👇👇👇👇👇 https://t.me/CISR_Ir#تلگرام https://eitaa.com/CISR_IR https://www.instagram.com/cisr_ir?igsh=YTdoMzVuNzBpenNzاینستاگرام#
طرح پدافند هوایی خاورمیانه (MEAD) و نقش آن در جنگ ۱۲روزه ایران و اسرائیل طرح پدافند هوایی خاورمیانه (Middle East Air Defense) طرح پدافند هوایی خاورمیانه یا MEAD یک طرح استراتژیک و چندلایه برای مقابله با تهدیدات موشکی و پهپادی ایران است که طی سال‌های اخیر و به‌ویژه پس از سفر بایدن به منطقه در ۲۰۲۲، وارد مرحله عملیاتی شد. هدف اصلی MEAD ایجاد یک سپر منطقه‌ای و هماهنگی دفاع هوایی کشورهای عربی و اسرائیل از طریق شبکه‌سازی اطلاعاتی و تبادل داده‌های راداری است، بدون نیاز به پایگاه‌های فیزیکی مشترک. این طرح ریشه در توافق‌های ابراهیم و نشست نقب دارد که در آن اسرائیل، آمریکا، امارات، بحرین، مصر و مراکش برای مقابله مشترک با ایران تصمیم‌گیری کردند. این طرح بر پایه فناوری‌های اسرائیلی بنا شده و به‌عنوان یک «معماری دفاعی مجازی» شناخته می‌شود. در همین راستا، آمریکا نیز حمایت قانونی از یکپارچه‌سازی پدافند منطقه‌ای را مطرح کرد تا از حملات مستقیم یا نیابتی ایران (مثل حوثی‌ها و حزب‌الله) جلوگیری شود. نقش عملی این طرح در جنگ ۱۲روزه بین ایران و اسرائیل به اوج خود رسید. در این جنگ، اسرائیل برای اولین‌بار خاک ایران را هدف قرار داد و ایران نیز با موجی از موشک‌ها و پهپادهای انتحاری پاسخ داد. کشورهای عربی از جمله اردن، با باز کردن حریم هوایی و ارائه سامانه‌های پدافندی خود، به اسرائیل کمک کردند. اردن در رهگیری مستقیم برخی موشک‌ها نقش داشت و دیگر کشورهای عربی نیز داده‌های راداری و هشدار زودهنگام ارائه دادند. آمریکا از پایگاه‌هایش در منطقه و ناوهای خود برای نابود کردن بخش زیادی از موشک‌ها استفاده کرد. این همکاری نشان داد که MEAD یک پروژه صرفاً سیاسی نیست و در میدان واقعی جنگ مؤثر است. در عمل، اسرائیل و کشورهای عربی پشت پرده علیه ایران متحد شدند و توانستند بخش مهمی از حملات ایران را خنثی کنند. با وجود این، ایران موفق شد ضرباتی به اسرائیل وارد کند، اما تجربه جنگ ۱۲روزه نشان داد ایران باید نسبت به این اتحاد جدید و ساختار دفاعی منطقه‌ای هوشیار باشد و بپذیرد که معادلات امنیتی خاورمیانه دگرگون شده است. 👇👇👇👇👇 https://t.me/CISR_IR https://eitaa.com/CISR_IR https://www.instagram.com/cisr_ir?igsh=YTdoMzVuNzBpenNz
🔶 جنگ ایران و اسرائیل: ضربه‌ای به جایگاه چین در خاورمیانه 🖌 ساموئل رمانی پژوهشگر وابسته در اندیشکده (RUSI) و مدیرعامل شرکت تحلیل ریسک ژئوپلیتیکی «پانجئا» (Pangea Geopolitical Risk) جنگ اخیر میان ایران و اسرائیل محدودیت‌های نفوذ چین در خاورمیانه را آشکار کرد و نشان داد که پکن همچنان در تبدیل قدرت اقتصادی به نفوذ ژئوپلیتیکی در منطقه با دشواری مواجه است. در اجلاس ۶ و ۷ ژوئیه بریکس در ریو دو ژانیرو، درگیری‌های خاورمیانه در صدر دستور کار قرار گرفت و اعضا در بیانیه‌ای مشترک خواستار پایان «چرخه خشونت» و محکومیت حملات نظامی علیه ایران شدند. گرچه در این بیانیه نامی از آمریکا و اسرائیل برده نشد، اما آشکارا مورد انتقاد قرار داشتند. موضع‌گیری چین علیه جنگ ۱۲ روزه اسرائیل و آمریکا با ایران نیز در همین راستا قرار داشت. چین در شورای امنیت سازمان ملل به‌همراه روسیه و پاکستان قطعنامه‌ای برای آتش‌بس فوری در خاورمیانه ارائه داد و با لحنی تند، اقدامات اسرائیل را نقض حاکمیت ایران خواند و از حق تهران برای استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای دفاع کرد. با این حال، واکنش چین صرفاً در حد بیانیه‌های سیاسی باقی ماند و نشان داد که نفوذ عملی پکن در منطقه همچنان محدود است. گرچه شکست سامانه‌های پدافندی روسی و ایرانی ممکن است چین را به‌عنوان تأمین‌کننده جایگزین مطرح کند، اما بعید است پکن نقش اصلی در تسلیح ایران ایفا کند. چین از سه جهت به‌شدت مخالف جنگ بود: نخست، به دلیل سنت مخالفت با مداخلات نظامی غرب؛ دوم، به‌منظور القای تصویر افول آمریکا و نمایش خود به‌عنوان قدرتی مسئول؛ و سوم، نگرانی عمیق اقتصادی از تداوم جنگ. چین روزانه ۵.۴ میلیون بشکه نفت از تنگه هرمز وارد می‌کند و بسته شدن این مسیر، می‌تواند آسیبی شدید به اقتصادش وارد کند. با وجود مخالفت‌های شدید لفظی، چین حاضر به کمک مادی به ایران نشد. پکن سیاست «دوستی با همه، دشمنی با هیچ‌کس و اتحاد با هیچ‌کس» را در منطقه دنبال می‌کند و از ورود به ائتلاف‌های پرریسک پرهیز دارد. بسیاری در ایران از این رویکرد ناامید شدند و برخی از تحلیل‌گران معتقدند که چین می‌توانست فشار دیپلماتیک بیشتری علیه اسرائیل و آمریکا اعمال کند. در فضای رسانه‌ای چین، ایران پس از حملات اولیه به‌عنوان کشوری ضعیف، ناکارآمد و نفوذپذیر معرفی شد. مقالاتی در چین ایران را با سوریه‌ی تحت رهبری بشار اسد مقایسه کردند و از ضعف استراتژی بازدارندگی هسته‌ای تهران انتقاد کردند. با این حال، با ادامه حملات و افزایش مقاومت ایران، این دیدگاه تغییر کرد و برخی از سقوط احتمالی نتانیاهو سخن گفتند، اما حتی این خوش‌بینی نیز منجر به حمایت عملی از ایران نشد. چین با وجود شایعاتی درباره احتمال فروش جنگنده‌های J-10C یا سامانه‌های دفاع هوایی به ایران، تاکنون از هرگونه معامله عمده تسلیحاتی با تهران از سال ۲۰۰۵ به این‌سو خودداری کرده است. به‌گفته ناصر التمیمی، پژوهشگر روابط چین-خاورمیانه، اگر کمک‌هایی صورت گیرد، احتمالاً به فناوری‌های دوکاربرده یا تجهیزات غیررسمی محدود خواهد بود. در نهایت، جنگ ۱۲ روزه ضعف‌های صعود ژئوپلیتیکی چین در خاورمیانه را به‌روشنی نمایان کرد. پکن حتی تلاشی برای میانجی‌گری میان طرفین نکرد و تصویری که از توافق ایران و عربستان در مارس ۲۰۲۳ شکل گرفته بود، خدشه‌دار شد. در حالی که آمریکا با شدت به صحنه بازگشت، روسیه و چین در حاشیه قرار گرفتند و برخی تحلیل‌گران خلیج فارس، این وضعیت را پیروزی استراتژیک آمریکا و شکست چین و روسیه می‌دانند. اکنون، چین با چالشی جدی برای بازسازی اعتبار خود در خاورمیانه روبه‌روست؛ منطقه‌ای که همچنان میان مذاکرات هسته‌ای و شعله‌ور شدن دوباره جنگ معلق مانده است. 👇👇👇👇👇 https://t.me/CISR_IR https://eitaa.com/CISR_IR https://www.instagram.com/cisr_ir?igsh=YTdoMzVuNzBpenNzاینستاگرام#