➕ چطور با استفاده از ردیاب چشم یک آزمایش طراحی کنیم؟
📌مجموعه فیلمهای Tobii Connect برای آموزش مراحل مختلف طراحی آزمایش، ساخت تکلیف، جمعآوری و تحلیل دادههای ردیاب چشمی در لینک زیر به صورت رایگان در دسترس هستند.
📌این آموزشها در موضوعات مختلفی مانند تصمیمگیری،جستجوی تصویر و خواندن متن با استفاده از نرمافزار Tobii Pro Lab ارائه شده است.
🔗 لینک ویدئوها
#آموزشی
@CogniPlus
➕ رمزگشایی از مغزهای خلاق
📌خلاقیت عامل کلیدی پیشرفت و نوآوری انسان است. گشودگی به تجربه، انگیزه درونی، و تفکر واگرا، اساس خلاقیت هستند. راهبردهای تقویت خلاقیت شامل قرار گرفتن در معرض تجربیات جدید، حمایت از نیازهای روانی و توسعه تفکر واگرا است.
📌 در حالی که ویژگیهای شخصیتی معمولاً در طول زمان ثابت در نظر گرفته میشوند، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد میتوانند تا حدودی از طریق رشد و توسعه شخصی تغییر کنند.
📌تحقیقات نشان می دهد که افزایش سطح گشودگی فرد به تجربه امکان پذیر است. یکی از راههای افزایش گشودگی به تجربه، قرار گرفتن در معرض تجربیات جدید و متنوع است
🔗 منبع
@CogniPlus
➕ مطالعه روی نوزادان برای کشف منشا عاملیت
📌 موجودات زنده با هدف عمل میکنند. اما هدف از کجا میآید؟ چگونه انسان ها رابطه خود با جهان را درک میکنند و به توانایی خود در ایجاد تغییر پی میبرند؟ این پرسشهای اساسی عاملیت – اقدام با هدف – برخی از بزرگترین اذهان تاریخ از جمله سر آیزاک نیوتن، چارلز داروین، اروین شرودینگر و نیلز بور را درگیر کرده است.
📌 از آنجایی که کنش معطوف به هدف در ماه های اول زندگی انسان ظاهر می شود، تیم تحقیقاتی دانشگاه آتلانتیک فلوریدا از نوزادان خردسال به عنوان میدان آزمایشی برای درک اینکه چگونه حرکت خود به خودی به عمل هدفمند تبدیل میشود، استفاده کرد.
📌 پژوهشگران با بستن پای نوزاد به موبایلی که روی گهواره نصب شده بود، لحظه ای را مشاهده کردند که نوزاد متوجه می شود می تواند بر محیط تأثیر بگذارد. آنها با استفاده از فناوری نوآورانه عکسبرداری حرکتی، «تولد عاملیت» پویا را به صورت سه بعدی ثبت کردند. یافتههای آنها چگونگی تعامل ارگانیسم (کودک) با محیط خود (موبایل) را روشن میکند که نشاندهنده گذار از رفتار خود به خودی به عمدی است.
🔗 منبع
@CogniPlus
➕ آیا مدلهای زبانی هوش مصنوعی میتوانند خلاق و عمیق باشند؟
📌 آیا هوش مصنوعی میتواند مفاهیم را مانند انسانها درک کند؟ آیا باید منتظر روزی باشیم که خلاقیتهای هنرمندانه و بدیع از هوش مصنوعی سر بزند؟
@CogniPlus
➕ امواج مغزی هنگام تعامل افراد با یکدیگر هماهنگ میشوند
📌 آیا تجربه «همطول موج بودن» با یک شخص یک پدیده واقعی است؟ تحقیقات جدید نشان میدهد شواهدی وجود دارد که در اسکن مغزی قابل تشخیص است. یافتههای علوم اعصاب جمعی نشان میدهد که امواج مغزی زمانی که افراد با هم گفتگو میکنند یا تجربهای را به اشتراک میگذارند، هماهنگ میشوند.
📌 نورونها در مکانهای متناظر مغزهای مختلف به طور همزمان شلیک میکنند و الگوهای منطبق را ایجاد میکنند، مانند رقصندگانی که با هم حرکت میکنند. پنج نوع رایج امواج مغزی، به نامهای آلفا، بتا، گاما، دلتا و تتا بسته به میزان نوسانشان، نشاندهنده حالتهای مختلف مغز هستند و نشان داده میشوند که در طول تجربیات همگامسازی شده همسو میشوند.
📌 این نوع از تحقیقات مغز همچنین ممکن است روشن کند که چرا انزوای اجتماعی برای سلامت جسمی و روانی مضر است.
🔗 منبع
@CogniPlus
➕ به بهانه پایان پروژه مغز انسان: شکست رویاپردازی برای شبیهسازی کامل مغز!
🧠 داستان شکست اولین مدیر HBP، هنری مارکرام (عصبشناس مشهور اسرائیلی)، در مستند insilico روایت شده است (تریلر مستند را در همین پست ببینید). مارکرام پس از موفقیت اولیه در پروژه مغز آبی (شبیه سازی ده هزار نورون بخشی از مغز موش صحرایی) ادعای عجیبی را مطرح کرد.
🗣 او در ۲۲ ژوئیه ۲۰۰۹، در کنفرانس TEDGlobal در آکسفورد، اعلام کرد قصد دارد مغز انسان را با تمام پیچیدگیهای خیرهکنندهاش در یک کامپیوتر شبیه سازی کند. جدول زمانی او بلندپروازانه بود: «ما میتوانیم این کار را ظرف ۱۰ سال انجام دهیم، و اگر موفق شدیم، ۱۰ سال دیگر یک هولوگرام را به TED ارسال خواهیم کرد تا با شما صحبت کند.»
💸 ایده اصلی این بود که مطالعات بالا به پایین را رها کرده و از سطح سلولی-مولکولی کپی کردن را شروع کنیم تا جایی که همه کارکردهای عصبی در کامپیوتر ظهور پیدا کند. چند سال بعد سیاستمداران اروپایی هم فریب این ایده را خوردند و برای دستیابی به اولین مغز مصنوعی دنیا ۱.۳ میلیارد دلار (😳) را در اختیار مارکرام قرار دادند!
👨⚕️ او ریاست HBP را هم برعهده گرفت اما ایده او با انتقادات متعدد جامعه علمی و اعتراض ۸۰۰ عصبشناس مواجه شد. در نهایت او در سال ۲۰۱۴ از ریاست برکنار شد بودجه پروژه کاهش یافت و برنامه آن به سمت اهداف واقع بینانهتری تغییر یافت.
❓به نظر شما جامعه علمی ایران چقدر نسبت به سیاست گذاری های علمی حساسیت نشان میدهد؟ چرا شکستها و پیروزیهای علمی در داخل کشور مستندنگاری علمی نمیشوند؟
🔗 منبع
@CogniPlus
➕ بررسی و نقد آزمایش آلبرت کوچولو
✍️ اگر چه آزمایش البرت کوچولو یکی از آزمایشات مهم روانشناسی به خصوص در حوزه رویکرد رفتاری است با اینحال انتقادات زیادی به این آزمایش وارد شده است:
📌 پژوهشگران معتقدند تردیدهای زیادی وجود دارد که آیا واکنش های آلبرت ناشی از ترس و یا یک فوبیا بوده باشد. وقتی به آلبرت اجازه داده میشد انگشت شست خود را بمکد، صدای بلند را فراموش میکرد و هیچ پاسخ ترسی نشان نمیداد. بیش از ۳۰ بار طول کشید تا واتسون در نهایت انگشت شست آلبرت را بیرون آورد تا واکنش ترس را مشاهده کند. از طرفی افراد با رویکرد شناختی به تقلیل این مسئله صرفا به محرک و پاسخ انتقاد کرده و معتقدند که فرآیندهای ذهنی که بین یک محرک و یک پاسخ رخ می دهد، مسئول مؤلفه احساسی پاسخ هستند و مخصوصاً در موضوع فوبیا نادیده گرفتن نقش شناخت مشکل ساز است، زیرا به نظر می رسد تفکر غیرمنطقی یکی از ویژگی های اصلی فوبیا باشد.
📌 نکته دیگر در مورد این آزمایش این است که به سختی میتوان مطمئن شد که دقیقاً در طول آزمایش آلبرت کوچولو چه اتفاقی افتاده است؛ زیرا شواهد ملموس و سوابق علمی دقیقی وجود ندارد. هر چند از قسمتی از این آزمایش فیلمی موجود است اما گزارش های متناقضی از وقایع رخ داده وجود دارد و هنوز به سوالات مختلفی در مورد اینکه دقیقاً از چه محرکهایی استفاده شده است، آلبرت از چه محرکهایی ترسیده و چه اتفاقی برای کودک پس از آزمایش افتاده است به دقت جواب داده نشده است.
📌 از طرف دیگر با توجه به اینکه این آزمایش صرفاً بر روی یک نفر انجام شد نتایج آن قابل تعمیم نیستند. و حتی بسیاری از پژوهشگران معتقدند خود آلبرت نیز کودک سالمی نبوده است بلکه از زمان بدنیا آمدن در بیمارستان به علت علائم هیدروسفالی تحت مراقبت بوده است و 5 سال پس از آزمایش از دنیا میرود(هر چند برخی دیگر از پژوهشگران مخالف این نظر هستند).
📌 اگر آزمایش را خوانده باشید احتمالاً یک نقد مهم دیگر به ذهن شما می رسد؛ بله! عدم رعایت مسائل اخلاقی.
در اوایل دهه ۱۹۷۰، به دنبال مواردی که به طور گسترده در مورد سوء استفاده در تحقیقات منتشر شد، کمیسیون ملی حفاظت از آزمودنی انسانی در تحقیقات زیست پزشکی و رفتاری (NCPHS) برای مطالعه مسائل پیرامون حفاظت از انسان در تحقیقات ایجاد شد. در سال ۱۹۷۹، کمیسیون گزارشی با عنوان اصول و دستورالعمل های اخلاقی برای حفاظت از افراد انسانی در تحقیقات (که معمولاً گزارش بلمونت نامیده می شود) منتشر کرد. تحت استانداردهای NCPHS، آزمایشی مانند آزمایش واتسون مجاز نبود. ایجاد ترس نمونه ای از آسیب روانی است که در این آزمایش ایجاد شده است.
🔗 منبع
#پژوهش_پیشرو
@CogniPlus
➕ چه میبینی؟ آنچه را باور دارم...
⚠️ هشدار: فیلم حاوی تصاویر دلخراش است.
🚀 ساعت ۸:۱۵ روز ۶ آگوست ۱۹۴۵ بود که «پسر کوچک» بر سر هیروشیما فرود آمد. این اسم را آمریکاییها برایش انتخاب کرده بودند؛ بمبی که قُل دومش، «مرد چاق»، بر زمین ناگاساکی نشست. این اولین و شاید آخرین باری بود که در یک جنگ از بمب اتم استفاده میشد. اتفاقی که ژاپن را در جنگ دوم جهانی زمین گیر کرد.
📺 رسانههای آمریکایی این اتفاق را یک پیروزی برای ایالت متحده میدانستند؛ در حالی که رسانههای رقیب، آن را جنایتی علیه بشریت میشمردند. فارغ از اینکه حق با کیست، اینکه افراد کدام را بپذیرند به عوامل زیادی بستگی دارد که «باورهای پیشین»، یکی از آنها است.
👮♂️ در آزمایشی از مشارکتکنندگان خواستند که فیلمی از دستگیری یک مجرم توسط پلیس را ببینند و پس از آن، گزارش پلیس از واقعه را بخوانند. این گزارش با ویدئو اختلافات فاحشی داشت؛ برای مثال در گزارش پلیس آمده بود که مجرم چاقویی به همراه داشته، در حالی که در ویدئو چنین چیزی دیده نمیشد. پس از خواندن گزارش، از افراد درباره آنچه در ویدئو دیده بودند پرسیده شد.
🔪 جالب این که مشارکتکنندگانی که به پلیس اعتماد داشتند، مجرم را در حال حمل چاقو به یاد میآوردند. در طرف مقابل، آنها که به پلیس اعتماد کمتری داشتند، چنین اشتباهی نکردند. این آزمایش پژوهشگران را به این نتیجه رساند که باورهای پیشین فرد میتواند حتی بر فرایند دیدن او نیز تاثیر بگذارد.
❓حالا سوال اینجاست که مردم آمریکا بمب باران اتمی هیروشیما و ناگاساکی را چگونه به یاد میآورند؟
🔗 منبع
@CogniPlus
➕ وقتی میگه بدون بایاس به موضوع فکر کن. جلوی تغییر مقاومت نکن. پیچ تنظیم افکارتو بچرخون 😏
➖ پیچ تنظیم افکار خودش:
😄
@CogniPlus
➕ از #آینده_علم_شناخت چه خبر؟👁💡🧠
❓پیش بینی فناوری های عصبی در ۲۰۴۰
📌مطالعهای برای پیشبینی آینده فناوری عصبی (۲۰۴۰) به سفارش وزارت دفاع انگلستان منتشر شده است که میزان توسعه و حوزه کاربردی فناوریهای مانیتورینگ و مداخله عصبی را پیشبینی میکند. این پیشبینی با بررسی مقالات مختلف این حوزه و استنباط نقاط قوت و ضعف فناوری های عصبی نوشته شده است.
📊 تصویر فوق بخشی از این مقاله است. رنگبندی نمودار براساس میزان توسعه فناوری و فراگیر شدن استفاده از آن است. محور عمومی حوزههای کاربردی و محور افقی انواع فناوریها است.
🧠 طبق پیشبینی کاربردهایی نظیر ارتباط و کنترل ماشین با استفاده از مغز تا چند سال دیگر در دسترس عمومی خواهند بود و از بین ابزارهای مختلف EEG پیشتاز است.
🧐 به نظر شما شانس تحقق این پیشبینیها چقدر است؟
🔗 منبع
@CogniPlus
➕ مغز انسان هم وقت را طلا میداند!
📌 کمکهای داوطلبانه و اهدای پول به خیریه دو شکل متداول رفتار اجتماعی هستند، اما این رفتارهای سودمند توسط مکانیسمهای عصبی زیستی مشابهی پشتیبانی میشوند یا پای سیستم متفاوتی در میان است؟
📌 تحقیقات جدید در دانشگاه کارولینای شمالی نشان داده که وقت خود را در اختیار دیگران قرار دادن، نواحی مغزی را که در ارزشگذاری پاداش و شناخت اجتماعی نقش دارند، قویتر از اهدای پول، فعال میکند، که نشان میدهد از نظر عصببیولوژیکی، اهدای زمان میتواند پاداش بیشتری داشته باشد.
📌 این مطالعه نشان میدهد که مغز انسان به روشهای متفاوتی به اهدای زمان و پول پاسخ میدهد، به طوری که مناطق مغز مرتبط با پردازش پاداش عاطفی و تفکر در مورد دیگران قویتر برای اهدای زمان به کار گرفته میشوند تا برای پول.
🔗 مقاله
@CogniPlus
➕ بازخوانی یک نگرانی پس از ده سال:
آیا دادههای آنلاینی که تولید میکنیم، کنترل مردم را تسهیل میکند؟ 🧑💻🕵️
📌 ده سال قبل مطلبی با عنوان «چرا "من چیزی برای پنهان کردن ندارم" روش اشتباهی برای فکر کردن در مورد نظارت است» در وایرد منتشر شد که در آن نسبت به واکنش مردم به امکانی که دادههای آنلاین برای نظارت بر عموم افراد ایجاد میکنند، هشدار میداد. آن زمان گوشیهای هوشمند در حال قبضه کردن بازار تلفن همراه بودند و شبکههای اجتماعی و پیامرسانها به سرعت در حال رشد بودند.
📌 مقاله این گونه آغاز شد: «بسیاری نمیدانند اگر چیزی برای پنهان کردن ندارند، چرا باید نگران نظارت باشند. با توجه به اینکه مدافعان نظارت همگانی همیشه استفاده ما از سرویسهای جمعآوری اطلاعات مانند طرح تلفن همراه یا جیمیل را بهعنوان یک انتخاب معرفی میکنند. اگر همه اقدامات افراد تحت نظارت باشد، آنگاه از نظر فنی هر کسی برخی از قوانین مبهم را نقض خواهد کرد و آنگاه مجازات افراد صرفاً گزینش شده خواهد بود».
📌 «اما مشکل اساسیتر این است که زندگی در یک ساختار اجتماعی، مجموعهای از خواستهها و انگیزهها را ایجاد میکند. دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم نه تنها بر آنچه که فکر می کنیم، بلکه بر نحوه تفکر ما تأثیر می گذارد، به گونهای که گفتمان درباره سایر ایدهها مقدور نیست».
📌 اگر اکنون بخواهیم به دوران قبل از گوشیهای هوشمند و شبکههای اجتماعی و سایر منابع عظیم تولید دادههای شخصی از شهروندان نگاه کنیم آیا میتوانیم جهان را متفاوت از آنچه الان هست به یا آوریم؟ چقدر این تغییرات مبتنی بر تکنولوژی بر طریقه زیست و تفکر ما سایه افکنده است؟ آیا آن کنترلی که جورج اورول در رمان ۱۹۸۴ نسبت به آن هشدار میداد این بار از دروازه لیبرال دموکراسی در حال وقوع است؟
@CogniPlus