➕ بررسی و نقد آزمایش آلبرت کوچولو
✍️ اگر چه آزمایش البرت کوچولو یکی از آزمایشات مهم روانشناسی به خصوص در حوزه رویکرد رفتاری است با اینحال انتقادات زیادی به این آزمایش وارد شده است:
📌 پژوهشگران معتقدند تردیدهای زیادی وجود دارد که آیا واکنش های آلبرت ناشی از ترس و یا یک فوبیا بوده باشد. وقتی به آلبرت اجازه داده میشد انگشت شست خود را بمکد، صدای بلند را فراموش میکرد و هیچ پاسخ ترسی نشان نمیداد. بیش از ۳۰ بار طول کشید تا واتسون در نهایت انگشت شست آلبرت را بیرون آورد تا واکنش ترس را مشاهده کند. از طرفی افراد با رویکرد شناختی به تقلیل این مسئله صرفا به محرک و پاسخ انتقاد کرده و معتقدند که فرآیندهای ذهنی که بین یک محرک و یک پاسخ رخ می دهد، مسئول مؤلفه احساسی پاسخ هستند و مخصوصاً در موضوع فوبیا نادیده گرفتن نقش شناخت مشکل ساز است، زیرا به نظر می رسد تفکر غیرمنطقی یکی از ویژگی های اصلی فوبیا باشد.
📌 نکته دیگر در مورد این آزمایش این است که به سختی میتوان مطمئن شد که دقیقاً در طول آزمایش آلبرت کوچولو چه اتفاقی افتاده است؛ زیرا شواهد ملموس و سوابق علمی دقیقی وجود ندارد. هر چند از قسمتی از این آزمایش فیلمی موجود است اما گزارش های متناقضی از وقایع رخ داده وجود دارد و هنوز به سوالات مختلفی در مورد اینکه دقیقاً از چه محرکهایی استفاده شده است، آلبرت از چه محرکهایی ترسیده و چه اتفاقی برای کودک پس از آزمایش افتاده است به دقت جواب داده نشده است.
📌 از طرف دیگر با توجه به اینکه این آزمایش صرفاً بر روی یک نفر انجام شد نتایج آن قابل تعمیم نیستند. و حتی بسیاری از پژوهشگران معتقدند خود آلبرت نیز کودک سالمی نبوده است بلکه از زمان بدنیا آمدن در بیمارستان به علت علائم هیدروسفالی تحت مراقبت بوده است و 5 سال پس از آزمایش از دنیا میرود(هر چند برخی دیگر از پژوهشگران مخالف این نظر هستند).
📌 اگر آزمایش را خوانده باشید احتمالاً یک نقد مهم دیگر به ذهن شما می رسد؛ بله! عدم رعایت مسائل اخلاقی.
در اوایل دهه ۱۹۷۰، به دنبال مواردی که به طور گسترده در مورد سوء استفاده در تحقیقات منتشر شد، کمیسیون ملی حفاظت از آزمودنی انسانی در تحقیقات زیست پزشکی و رفتاری (NCPHS) برای مطالعه مسائل پیرامون حفاظت از انسان در تحقیقات ایجاد شد. در سال ۱۹۷۹، کمیسیون گزارشی با عنوان اصول و دستورالعمل های اخلاقی برای حفاظت از افراد انسانی در تحقیقات (که معمولاً گزارش بلمونت نامیده می شود) منتشر کرد. تحت استانداردهای NCPHS، آزمایشی مانند آزمایش واتسون مجاز نبود. ایجاد ترس نمونه ای از آسیب روانی است که در این آزمایش ایجاد شده است.
🔗 منبع
#پژوهش_پیشرو
@CogniPlus
➕ چه میبینی؟ آنچه را باور دارم...
⚠️ هشدار: فیلم حاوی تصاویر دلخراش است.
🚀 ساعت ۸:۱۵ روز ۶ آگوست ۱۹۴۵ بود که «پسر کوچک» بر سر هیروشیما فرود آمد. این اسم را آمریکاییها برایش انتخاب کرده بودند؛ بمبی که قُل دومش، «مرد چاق»، بر زمین ناگاساکی نشست. این اولین و شاید آخرین باری بود که در یک جنگ از بمب اتم استفاده میشد. اتفاقی که ژاپن را در جنگ دوم جهانی زمین گیر کرد.
📺 رسانههای آمریکایی این اتفاق را یک پیروزی برای ایالت متحده میدانستند؛ در حالی که رسانههای رقیب، آن را جنایتی علیه بشریت میشمردند. فارغ از اینکه حق با کیست، اینکه افراد کدام را بپذیرند به عوامل زیادی بستگی دارد که «باورهای پیشین»، یکی از آنها است.
👮♂️ در آزمایشی از مشارکتکنندگان خواستند که فیلمی از دستگیری یک مجرم توسط پلیس را ببینند و پس از آن، گزارش پلیس از واقعه را بخوانند. این گزارش با ویدئو اختلافات فاحشی داشت؛ برای مثال در گزارش پلیس آمده بود که مجرم چاقویی به همراه داشته، در حالی که در ویدئو چنین چیزی دیده نمیشد. پس از خواندن گزارش، از افراد درباره آنچه در ویدئو دیده بودند پرسیده شد.
🔪 جالب این که مشارکتکنندگانی که به پلیس اعتماد داشتند، مجرم را در حال حمل چاقو به یاد میآوردند. در طرف مقابل، آنها که به پلیس اعتماد کمتری داشتند، چنین اشتباهی نکردند. این آزمایش پژوهشگران را به این نتیجه رساند که باورهای پیشین فرد میتواند حتی بر فرایند دیدن او نیز تاثیر بگذارد.
❓حالا سوال اینجاست که مردم آمریکا بمب باران اتمی هیروشیما و ناگاساکی را چگونه به یاد میآورند؟
🔗 منبع
@CogniPlus
➕ وقتی میگه بدون بایاس به موضوع فکر کن. جلوی تغییر مقاومت نکن. پیچ تنظیم افکارتو بچرخون 😏
➖ پیچ تنظیم افکار خودش:
😄
@CogniPlus
➕ از #آینده_علم_شناخت چه خبر؟👁💡🧠
❓پیش بینی فناوری های عصبی در ۲۰۴۰
📌مطالعهای برای پیشبینی آینده فناوری عصبی (۲۰۴۰) به سفارش وزارت دفاع انگلستان منتشر شده است که میزان توسعه و حوزه کاربردی فناوریهای مانیتورینگ و مداخله عصبی را پیشبینی میکند. این پیشبینی با بررسی مقالات مختلف این حوزه و استنباط نقاط قوت و ضعف فناوری های عصبی نوشته شده است.
📊 تصویر فوق بخشی از این مقاله است. رنگبندی نمودار براساس میزان توسعه فناوری و فراگیر شدن استفاده از آن است. محور عمومی حوزههای کاربردی و محور افقی انواع فناوریها است.
🧠 طبق پیشبینی کاربردهایی نظیر ارتباط و کنترل ماشین با استفاده از مغز تا چند سال دیگر در دسترس عمومی خواهند بود و از بین ابزارهای مختلف EEG پیشتاز است.
🧐 به نظر شما شانس تحقق این پیشبینیها چقدر است؟
🔗 منبع
@CogniPlus
➕ مغز انسان هم وقت را طلا میداند!
📌 کمکهای داوطلبانه و اهدای پول به خیریه دو شکل متداول رفتار اجتماعی هستند، اما این رفتارهای سودمند توسط مکانیسمهای عصبی زیستی مشابهی پشتیبانی میشوند یا پای سیستم متفاوتی در میان است؟
📌 تحقیقات جدید در دانشگاه کارولینای شمالی نشان داده که وقت خود را در اختیار دیگران قرار دادن، نواحی مغزی را که در ارزشگذاری پاداش و شناخت اجتماعی نقش دارند، قویتر از اهدای پول، فعال میکند، که نشان میدهد از نظر عصببیولوژیکی، اهدای زمان میتواند پاداش بیشتری داشته باشد.
📌 این مطالعه نشان میدهد که مغز انسان به روشهای متفاوتی به اهدای زمان و پول پاسخ میدهد، به طوری که مناطق مغز مرتبط با پردازش پاداش عاطفی و تفکر در مورد دیگران قویتر برای اهدای زمان به کار گرفته میشوند تا برای پول.
🔗 مقاله
@CogniPlus
➕ بازخوانی یک نگرانی پس از ده سال:
آیا دادههای آنلاینی که تولید میکنیم، کنترل مردم را تسهیل میکند؟ 🧑💻🕵️
📌 ده سال قبل مطلبی با عنوان «چرا "من چیزی برای پنهان کردن ندارم" روش اشتباهی برای فکر کردن در مورد نظارت است» در وایرد منتشر شد که در آن نسبت به واکنش مردم به امکانی که دادههای آنلاین برای نظارت بر عموم افراد ایجاد میکنند، هشدار میداد. آن زمان گوشیهای هوشمند در حال قبضه کردن بازار تلفن همراه بودند و شبکههای اجتماعی و پیامرسانها به سرعت در حال رشد بودند.
📌 مقاله این گونه آغاز شد: «بسیاری نمیدانند اگر چیزی برای پنهان کردن ندارند، چرا باید نگران نظارت باشند. با توجه به اینکه مدافعان نظارت همگانی همیشه استفاده ما از سرویسهای جمعآوری اطلاعات مانند طرح تلفن همراه یا جیمیل را بهعنوان یک انتخاب معرفی میکنند. اگر همه اقدامات افراد تحت نظارت باشد، آنگاه از نظر فنی هر کسی برخی از قوانین مبهم را نقض خواهد کرد و آنگاه مجازات افراد صرفاً گزینش شده خواهد بود».
📌 «اما مشکل اساسیتر این است که زندگی در یک ساختار اجتماعی، مجموعهای از خواستهها و انگیزهها را ایجاد میکند. دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم نه تنها بر آنچه که فکر می کنیم، بلکه بر نحوه تفکر ما تأثیر می گذارد، به گونهای که گفتمان درباره سایر ایدهها مقدور نیست».
📌 اگر اکنون بخواهیم به دوران قبل از گوشیهای هوشمند و شبکههای اجتماعی و سایر منابع عظیم تولید دادههای شخصی از شهروندان نگاه کنیم آیا میتوانیم جهان را متفاوت از آنچه الان هست به یا آوریم؟ چقدر این تغییرات مبتنی بر تکنولوژی بر طریقه زیست و تفکر ما سایه افکنده است؟ آیا آن کنترلی که جورج اورول در رمان ۱۹۸۴ نسبت به آن هشدار میداد این بار از دروازه لیبرال دموکراسی در حال وقوع است؟
@CogniPlus
➕ اتحادیه اروپا ۱.۳ میلیارد دلار برای دستیابی به اولین مغز مصنوعی هزینه کرد.
(مشروح ماجرا در کاگنی پلاس)
➖ وضعیت پروژه:
@CogniPlus
16.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
➕ هشدار وزارت دفاع آمریکا از پیشرفتهای چین در هوش مصنوعی 🇨🇳🤖
🧾 پنتاگون در گزارش به کنگره هشدار میدهد چینیها روی هوش مصنوعی متمرکز هستند تا آسیبپذیریهای دشمن را بررسی کنند و مفهوم «جنگ هوشمند» را پیش ببرند. چین قصد دارد تا سال ۲۰۲۵ در تحقیق و توسعه هوش مصنوعی از غرب پیشی بگیرد و تا سال ۲۰۳۰ به رهبر جهانی هوش مصنوعی تبدیل شود.
📌این گزارش میگوید چینیها پیشروان جهانی در تشخیص چهره و پردازش زبان طبیعی هستند. در حالی که چین برای تولید سختافزار هوش مصنوعی مانند ساخت نیمهرساناهای پیشرفته همچنان به قابلیتهای خارجی خاصی متکی است، محققان چینی به کشف مواد جدید و مفاهیم طراحی برای نیمهرساناهای نسل بعدی برای داخلیسازی آنها ادامه میدهند.
✍️ نکتهی دیگری که میتوان از این گزارش دریافت، کشیده شدن رقابت میان قدرتهای بزرگ اقتصادی و نظامی به عرصه علمی است و فناوریهایی نظیر هوش مصنوعی میتوانند در این میان تفاوتها را رقم بزنند؛ تا جایی که آمریکا به عنوان کشور پیشرو در بسیاری از علوم و فناوریها از نزدیک شدن رقبا به خود احساس نگرانی کرده است. (کلیپ پست، گزارش فاکس نیوز در همین رابطه است).
@CogniPlus
➕ آزمایش آزمایش جنسیت دکتر جان مانی 👩👨💉
👶👶 در سال ۱۹۶۵ دو نوزاد دوقلوی همسان به نام های بروس و برایان در کانادا به دنیا آمدند. وقتی بروس ۸ ماهه بود آلت تناسلی او به طور تصادفی در حین جراحی قطع شد. والدین بروس او را نزد دکتر جان مانی، روانشناس دانشگاه جان هاپکینز که شهرت برجستهای در زمینه رشد و هویت جنسی داشت بردند؛ او توصیه کرد که بروس را به عنوان یک دختر بزرگ کنند و از طریق جراحی، درمانهای هورمونی و روانشناختی، جنسیت او را تغییر دهند؛ مانی معتقد بود که هویت جنسیتی در درجه اول از طریق تربیت و پرورش (در مقابل ویژگی های ذاتی و سرشتی) فرد آموخته میشود و این فرصت خوبی برای آزمایش فرضیهاش بود.
👶 👧 دیوید در سن ۲۲ ماهگی تحت عمل جراحی قرار گرفت که طی آن بیضهها و آلت تناسلی او با عمل جراحی برداشته شد و اندام تناسلی زنانه برایش ایجاد شد. والدین بروس او را به عنوان یک دختر بزرگ کردند و نام برندا را بر او گذاشتند. بروس مجبور بود لباس دخترانه بپوشد و با دیگر دخترها مشغول بازی با عروسک شود؛ همچنین به او در دوران نوجوانی برای تقویت ویژگیهای زنانه استروژن تزریق شد. در طول دوران کودکی، بروس هرگز مطلع نشد که او از نظر بیولوژیکی مرد است و یک سوژه آزمایشی برای نظریه بیطرفی جنسیتی میباشد ( که تربیت، نه طبیعت، تعیین کننده هویت جنسیتی و گرایش جنسی است).
👨⚕️ در طول این آزمایش برادر دوقلوی دیوید، برایان، به عنوان یک کنترل ایدهآل عمل میکرد، زیرا این برادران ساختار ژنتیکی یکسانی داشتند، اما یکی به عنوان دختر و دیگری به عنوان پسر بزرگ شدند. مانی معتقد بود بازی جنسی در دوران کودکی برای اکتشاف جنسی سالم مهم است به همین دلیل بروس و برایان را مجبور کرد که برهنه همدیگر را مشاهده کرده و آلت جنسی یکدیگر را بررسی کنند و اگر آن ها امتناع میکردند بر سر آنها فریاد میزد!
👨⚕️ در سال ۱۹۷۲ دکتر مانی این انتقال جنسیتی را موفقیت آمیز خواند. او ادعا کرد که بروس مانند یک دختر بچه رفتار میکند و هیچ یک از رفتارهای پسرانه برادر دوقلویش برایان را نشان نمیدهد. مانی این داده ها را منتشر کرد تا نظریه سیالیت جنسیتی را مطرح کند.
🧔♂️ اما در واقعیت، بروس هرگز به عنوان یک دختر خوشحال نبود. او هویت زنانه خود را رد کرد و دچار نارسایی جنسی شدید شد. او در مدرسه به شدت مورد آزار و اذیت قرار میگرفت و در طول دوران نوجوانی افسردگی شدیدی را تجربه کرد. بروس پس از اطلاع از حقیقت تولد و جنسیت خود از پدرش در سن ۱۵ سالگی، هویت جنسیتی مردانه به خود گرفت و خود را دیوید نامید.
👨⚕️ دکتر میلتون دایموند، روانشناس و سکسولوژیست در دانشگاه هاوایی در سال ۱۹۹۷ با گزارش نتیجه واقعی پرونده دیوید، تجارب دیوید را مورد توجه بینالمللی قرار داد تا پزشکان را از اتخاذ تصمیمات مشابه در هنگام درمان سایر نوزادان بازدارد. دیوید به دلیل آزمایشهای مانی و تجربیات دلخراش دوران کودکی، در طول بزرگسالی همچنان از آسیبهای روانی رنج میبرد و درنهایت در سی و هشت سالگی خودکشی کرد.
🔗 منبع
#پژوهش_پیشرو
@CogniPlus
8.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
➕ شکایت ۳۳ ایالت از متا: شما باعث افسردگی، اضطراب و بیخوابی نوجوانان هستید! 🫵🇺🇸
🧠 دادستانهای کل ۳۳ ایالت در آمریکا دیروز از شرکت «متا» شکایت کرده و گفتهاند متا برای سودآوری بیشتر با استفاده از الگوریتمهایش به طور آگاهانه ذهن کودکان و نوجوانان را بشدت به این رسانهها وابسته کرده است. در این شکایت آمده که متا افکار عمومی را در رابطه با آسیبپذیری نوجوانان فریب داده است.
📱در این شکایت آمده است: «تحقیقات نشان داده است که استفاده جوانان از رسانههای اجتماعی شرکت متا، مشکلاتی همچون افسردگی، اضطراب، بیخوابی، اختلال خوردن و افکار خودکشی، اختلال در تحصیل و زندگی روزمره و بسیاری پیامدهای منفی دیگر را در پی داشته است».
🤝 متا نیز در پاسخ اعلام کرد امنیت آنلاین نوجوانان همواره برای این شرکت اولویت داشته است. همچنین از انتخاب راه قانونی ابراز تاسف و اعلام آمادگی کرده تا برای ایجاد استانداردهای «واضح و متناسب با سن» برای کاربران نوجوان، همکاری کند.
❓به نظر شما اینستاگرام میتواند بدون لایک و جذابیت اعتیاد آور خود، سودآور باشد؟
🔗 منبع
@CogniPlus
➕ اینجا اتفاقات عجیبی میافتد؛ نگاهی به فیلم پدر (۲۰۲۰) 📽
⚠️ هشدار: خطر لو رفتن داستان
📌 آنتونی پیرمردی است که به تنهایی زندگی میکند. او پرستارش را متهم میکند که ساعتش را دزدیده، ولی دخترش، لورا، باور دارد خود او ساعتش را گم کرده است. سپس آنتونی مردی غریبه را در خانه میبیند که ادعا میکند داماد اوست. کسی که ما هم او را نمیشناسیم. حتی وقتی دختر به خانه بازمیگردد، برای ما غریبه است؛ چرا که با لورای صحنه پیش فرق میکند. همین اتفاق آنتونی را حسابی گیج میکند. این تغییر آدمها خیلی زود آنتونی و در کنار او، بیننده را به این نتیجه میرساند که آنها نقشه کشیدهاند تا او را از خانهاش بیرون کنند. اما شاید واقعیت چیز دیگری باشد ...
📌 مخاطب، داستان فیلم «پدر» را از نگاه شخصیت اصلی آن میبیند. در خلال داستان، جهان مخاطب همان قدر بیثبات است که جهان ذهنی آنتونی. در اصل، گویا مخاطب در ذهن آنتونی زندگی میکند. این جهان با دنیایی که در آن زندگی میکنیم فرق دارد. انگار اتفاقات عجیب و غیرمعقولی در حال رخ دادن است. اما در این بین عملکرد حافظه شاید آخرین چیزی باشد که آنتونی و مخاطب به آن شک میکند.
📌 در واقع ما در فیلم، جهان را از منظر یک انسان درگیر با زوال عقل ادراک میکنیم. زوال عقل (دمانس) گروهی از اختلالات شناختی است که بر حافظه، تفکر، استدلال و سایر تواناییهای ذهنی تأثیر میگذارد تا جایی که در زندگی و عملکرد روزمره اختلال ایجاد میکند. زوال عقل میتواند ناشی از شرایط زمینهای مختلفی باشد که شایعترین آنها بیماری آلزایمر است.
📌 فلوریان زلر در سال ۲۰۲۰ براساس یکی از نمایشنامههای خود، فیلم «پدر» را ساخت. این فیلم در نود و سومین دوره جوایز اسکار در شش بخش نامزد دریافت جایزه شد و دو جایزه اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی و بهترین بازیگر نقش اول مرد برای (آنتونی هاپکینز) را به دست آورد.
#هنرشناخت
@CogniPlus
➕ وقتی هنر به شناخت میرسد 🧠🎭
🎨 هنر با شناخت انسان چه ارتباطی دارد؟ این سوالی است که از مدتها پیش ذهن پژوهشگران علوم شناختی را به خود جلب کرده است. سوالی که جوابهای مختلفی به آن داده شده؛ برای مثال برخی از پژوهشگران معتقدند که هنر میتواند تاثیر مثبتی بر عملکرد مغز و رفتار انسان داشته باشد. هنر میتواند باعث کاهش استرس و بهبود سلامت روان باشد.
📌 علاوه بر این به عقیده برخی هنر تاثیرات بهسزایی بر عملکردهای شناختی انسان، از جمله توجه، حافظه، احساسات و دیگر فرایندهای شناختی سطح بالا داشته باشد. در مطالعهای که توسط کاواباتا و زکی انجام شد نشان داد وقتی شرکتکنندگان نقاشی زیبایی را میدیدند قشر «اوربیتو فرانتال» شان به شدت فعال میشد. همچنین در مطالعات دیگر، هنر به عنوان ابزاری برای تغییرات عصبشناختی طولانی مدت در نظر گرفته میشود.
❓با همه اینها، سوال دیگر اما این است که هنرمندان چگونه براساس عملکرد شناختی ما، آثار قابل توجه تولید میکنند؟ برای مثال، نقاشان بزرگ چگونه با استفاده از خطاهای شناختی دست به خلق یک اثر هنری میزنند؟ در یک داستان پرآوازه از کدام عملکرد ساختار شناختی برای تکمیل روایت استفاده شده است؟ چگونه بر مبنای یک اختلال شناختی یک فیلم سینمایی پر فروش ساخته میشود؟ و ... .
✍️ برای پاسخ به این سوالها، میخواهیم هر هفته به بررسی برخی از آثار تولیدی در هنرهای هفتگانه (نقاشی، هنر تجسمی، معماری، ادبیات، موسیقی، تئاتر و سینما) بپردازیم. اگر به این موضوع علاقهمند هستید هشتگ #هنرشناخت را دنبال کنید.
@CogniPlus