eitaa logo
دیباج
86 دنبال‌کننده
420 عکس
59 ویدیو
4 فایل
دیباجِ (حریرِ) سخن از تار و پود واژگان پذیرای نظرات خوانندگان ارجمند هستم. ارتباط با مدیر: @Armaktab 💠
مشاهده در ایتا
دانلود
✅دیباج هفتاد و یکم 🔶انسانم آرزوست! 📌برخی تیغ راحت طلبی خود را که به زهر خودبزرگ بینی، غرور، رفاه طلبی و جز آن آغشته شده، در غلافی از لبخندی مزورانه پنهان کرده و آرام بر قلب دیگران خراش می زنند. 📌اینان کاش زبان در کام می کردند و لبخند را با اخمی ژرف جایگزین، اما نخوت و غرور خود را در لفافه ای از لبخند پنهان نمی ساختند. 📌زیستن با درشت گوی راستگو به از به سر بردن با کسی که لجن و شورابه غرور را در جامی بلورین از دروغ و تزویر به دیگران پیشکش می کند. 📌همه ما با آدمهایی از این دست در زندگی رو به رو بوده ایم. دي شيخ با چراغ همي گشت گرد شهر کز ديو و دد ملولم و انسانم آرزوست گفتند يافت مي نشود جسته ايم ما گفت آنک يافت مي نشود آنم آرزوست @Deebaj
✅دیباج هفتاد و دوم 🔶جنس غیر منطقی 📌در تقرب به خداوند اصلا جنس و جنسیت مطرح نیست چون جنس و جنیست آفریده خود خداوند است و خداوند همه آفریدگان خود ‏را دوست دارد. 📌 اساسا خداوند، مثل برخی انسان‌ها، جنس بد تولید نمی‌کند. همه اجناسی که خداوند آفریده است، عالی هستند و ‏در دستگاه آفرینش خداوند، جنس متوسط و داني (پست) وجود ندارد. با این حساب، شاید وجود نوع حقیقی و نوع اضافی هم در این ‏ساختار بی‌معنا باشد.‏ 📌به‌نظر، هر آنچه که آفریده خداوند است، تحت تنها یک جنس و یک ماهیت گنجانده می‌شود (برخلاف نظر منطق‌دانان که اجناس ‏و ماهیات متنوع برای موجودات قائلند) و آن ماهیت «آفریده‌شدگی» است. 📌همه چیز جز وجود فرازمند خداوند، زیر چتر مخلوقیت ‏قرار می‌گیرد، پس جنس و جنسیتهای من‌درآوردی و ساختگی که شاکله ذهن بشر آن را برای تسهیل درک روابط بین أشیاء پدید ‏آورده است، در دستگاه آفرینش خداوند و در مسیر نزدیک‌شدن به او جایگاهی ندارد.‏ 📌جنس زن و جنس مرد، از آن بافته‌های ذهن بشر از دیرباز تاریخ تاکنون بوده است. شاید «عقل مذکر» بیشترین تأثیر را در این ‏مرزبندی ایفا کرده باشد.در دوران نوگرایی و با ظهور نهضت فریبای طرفداری از حقوق زن، به ظاهر تلاش شد تا این مرزبندی ‏کم‌رنگ شده و از بین برود، اما آنچه کم‌رنگ شد، مرز میان جنسیت‌ها بود و نه جنس‌ها. 📌هنوز هم باور به دو جنس از نگاه مادی ‏وجود دارد که تلاش می‌کند بر اساس طرد جنسیت و حرکت در مسیر ایجاد برابری یکی از دو جنسیت با دیگری، به نوعی دیگر، ‏جنسی را تا درجه جنسی دیگر برکشد.👇
📌پس هنوز هم در زوایای پنهان و ناخودآگاه اندیشه این افراد، ذهنیت جدایی دو جنس و برتری یکی بر دیگری، سوسو می‌زند.‏ 📌اما اگر با نگاه توحیدی به این موضوع بنگریم، خواهیم دید که هم زن و هم مرد، هر دو دارای ماهیت «آفریده‌شدگی» هستند و از ‏این جهت هیچ‌یک را بر دیگری برتری نیست. عامل برتری‌بخشی، به چیزی خارج از ماهیت آنان بازمی‌گردد و آن عامل، ‏ایمان و کردار شایسته است. 📌 هر زن و مردی که از نعمت ایمان برخوردار باشد و به انجام کردار شایسته دست یازد، ماهیت خویش ‏را ارتقا بخشیده و به منزلتی دست می‌یابد که مغبوط فرشتگان خواهد شد؛ چه زن باشد و چه مرد. 📌مریم و آسیه و خدیجه و فاطمه ‏و زینب و معصومه –درود خداوند بر آنان باد- گواه صادقی بر این مدعایند.‏ @Deebaj
✅دیباج هفتاد و سوم ‌ 🔶ابن الوقت 📌خوشبختی احساسی است که باید از چشمه درون بجوشد و نه از منبع‌های تعبیه‌شده در خارج از وجود آدمی. 📌بسیاری می‌پندارند اگر مال و ثروتی به هم زنند و جاه و مقامی به‌دست آورند، شاهین خوشبختی بر دوششان خواهد نشست و راحت و آسایش بر سر زندگیشان همچون چتری گشوده خواهد شد. اما آنگاه که بخش بزرگی از فرصت گران‌بهای عمر خویش را در مکیدن شیرابه‌ی خوشبختی از پستان‌های ساختگی مقام و ثروت، هدر دادند، به‌خود آمده و در کام خویش جز تلخی حسرت گذشته و بیم از آینده احساس نمی‌کنند. 📌اما آنان که شراب خوشبختی را از سرچشمه‌های اصیل آن می‌نوشند و نه در کسب ثروت و مقام، نه در اندوه نسبت به گذشته کام جانشان زهر می‌شود و نه بیم از آینده‌ی نیامده، زندگی را به کامشان تلخ می‌سازد. زبان حال دسته دوم این است: مائیم که بی‌قماش و بی‌سیم خوشیم در رنج مرفهیم و در بیم خوشیم @Deebaj
‏وجب به وجب خمپاره و انگشت به انگشت ترکش. اگر از ماه کسی آهنربای بزرگی بدست می‌گرفت ‌خوزستان ⁩می‌چسبید به ماه. - رضا براهنی؛ آزاده‌خانم ونویسنده‌اش.🪖
✅دیباج هفتاد و چهارم 🔶عشق‌بازی آینه 📌خاصیت آینه، بازتاب‌دادن کامل تصویری است که در برابر آن قرار می‌گیرد. اگر آینه شکسته و یا محدب و مقعر نباشد، تصویری بی‌نقص از اشیا ارائه می‌کند. 📌عاشق حقیقی نیز چهره کامل و بی‌نقص معشوق را بازتاب می‌دهد و به‌قول هوشنگ ابتهاج: «آینه در عشق‌بازی صادق است آینه یک دل نه، صد دل عاشق است» 📌اگر آینه‌ی فطرت انسان در اثر ضربت سنگ گناه، ترک برنداشته باشد و یا به‌جهت حرکت در کژراهه‌ی عصیان، فرورفتگی یا برآمدگی نیافته باشد، همواره قامت آراسته حقیقت را بازتاب خواهد بخشید. 📌انسان کامل، آینه‌ای است که تمام حقیقت معشوق را در خود انعکاس می‌بخشد و انسان‌های معمولی، تنها با نگاه به این آینه است که می‌توانند به شناخت حقیقت ناب و بی‌پیرایه نایل گردند. 📌انبیا و اولیای الهی، آینه‌هایی هستند که آفتاب وجود خداوند را بازتاب می‌دهند. @Deebaj
✅دیباج هفتاد و پنجم 🔶بارقه‌های امید 📌کودک و نوجوان یعنی ادامه زندگی، استمرار وجود انسان، تازگی، تحول، پیشرفت و در یک کلمه: امید. 📌امروز دم غروب، خسته از یک هفته پرکار، هوس کردم کمی قدم بزنم. قدم‌زنان تا بوستانی که با منزل فاصله داشت رفتم. 📌در مسیر، از کنار دیوار مجتمع‌های مسکونی که می‌گذشتم، از پشت نرده‌ها، صدای سروصدای بچه‌ها که نغمه زندگی بود، به‌گوش می‌رسید. دوست داشتم به آنان و جست‌و‌خیزهای کودکانه‌شان ساعت‌ها خیره شوم. 📌در بهترین نقطه بوستان، شهید جوان بیست ساله ای در خاک آرمیده بود که البته گمنام بود. نماینده نسل دهه پنجاه یا شصت که جوانی و سرزندگی جمعیت این مرز و بوم را به رخ دیگر کشورها می‌کشاندند. 📌آن.سوتر، گروهی نوجوان ۱۳ تا ۱۵ ساله، با «زووووو» کشیدن، زندگی را نفس می‌کشیدند. شور و نشاطی وصف‌ناشدنی داشتند. چمن‌های بوستان هم زیر پاهای برهنه‌شان، قولنج می‌شکست. 📌این‌ها بارقه‌های امیدند در فضای جان، اما شاید زیاد طول نکشد که این بارقه‌ها خاموش شوند و نسلی سال‌خورده در گوشه کنار بوستان‌ها، روی نیمکت‌ها بنشینند و این شور و نشاط زندگی، جای خود را به تکراری خسته‌کننده و کشنده بدهد. @Deebaj
10.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅دیباج هفتاد و ششم 🔶نقد جوانی علی‌رضا مکتب‌دار 📌دوره پیری، دوران تثبیت باورها، ارزش‌ها و رفتارهاست. تغییر در این دوران، اگر هم بخواهیم، به‌دشواری رخ می‌دهد. 📌نشاط و نیروی جوانی و تحول‌خواهی جوان، او را مستعد پذیرش تغییر می‌سازد اما خستگی، بی‌حوصلگی و خمودی، سد راه هرگونه تغییر است. 📌فرصت جوانی، بهار خودسازی و پرکشیدن تا اوج قله معنویت است. 🔶جوانی را دریابیم! @Deebaj
✅دیباج هفتاد و هفتم 🔶در حسرت سپیدارها 📌هر روز، در مسیر رفتن به سر کار، در کنار خیابان و بر کناره بوستانی که در ارتفاع بنا شده بود، قامت چند سپیدار که لباسی سپید با خال‌ها و لکه‌های سیاه بر تن خود داشتند، نظرم را به خود جلب می‌کرد. 📌بی‌اختیار، با این‌که با رسیدن به آن منظره زیبا، راهم کمی کج می‌شد، اما نگاهم با سپیدارها امتداد می‌یافت. 📌تصمیم گرفتم یک روز صبح زود که به سر کار می‌روم، ماشین را در گوشه‌ای متوقف کنم و خود را به سایه سپیدارها و رقص زیبای برگهایشان بسپارم، اما دریغ که هیچگاه این فرصت دست نداد. تا روزی که دیگر از آن همه سپیدار، جز یکی دو تا باقی نمانده بود، اما حسرت سپیدارها برای همیشه بر دلم باقی ماند. 📌آدم‌های زندگی ما همان سپیدارهای خوش‌قامتی هستند که هر روز و هر ساعت، بی‌تفاوت از کنارشان می‌گذریم و هیچ‌گاه حاضر نیستیم که در کنارشان و در زیر سایه‌شان دمی بیاساییم و آهنگ زندگی را در لابلای برگ‌هایشان بشنویم و رقص حیات را در سایه روشن آفتاب وجودشان به نظاره بنشینیم. @Deebaj