eitaa logo
♡✿כڂٺــࢪٵن زێنـݕـے✿♡
471 دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
166 فایل
﷽ 🌻כڂٺــــࢪٵن زێنݕێ🌻 💕ڂۅݜ ٵݦــــכے ݕٵنۅ ڄٵنـــــ🧕 ٺۅݪכ ڪٵنٵݪݦۅטּ ۱۴۰۰/۷/۲۲🎂 ڪݐے ݕٵڐڪࢪ صݪۅٵٺــــــ✔ نٵݜنٵس سنڄٵڨہ🙃 🚫ۅࢪۅכ ٵڨٵێٵن ݦݦنۅع(ۅڱࢪنہ ࢪێݐ!)🚫 🌸ٵࢪٺݕٵط ݕٵ ݦٵ🌸 @your_girl88 ݜࢪۅطـــــ @gfjvxh💜 800___________✈_________900
مشاهده در ایتا
دانلود
834.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلی ویدیو خشگل و حرفه ای میبینی اما بلد نیستی درست کنی یا آموزشش رو پیدا نمیکنی؟ خب اینکه ناراحتی نداره ... توی این کانال هم فیلم میزاریم هم آموزشش رو 🤩 تازه رمان هم داریم😉 چرا وایسادی داری منو نگاه میکنی🤨 بچه بسیجی ها یاعلی✋🏻 بدویید که الان لینکش رو پاک میکنم😬👇 @pasdaran_nor
♥️|• ﷽ •|♥️ یه.لحظه‍‌‍.این‍.پست‍ رو رد نکن‍ رفیق‍✨🌿 یه کانال‍.برات‍ آوردم‍.محشره‍ 🌱✨!.. همه‍.فعالیت‍.هاش‍.مذهبیه 😌🖤 عضو شو پشیمون‍.نمیشی رفیق‍. 🌑🌹 اینم‍.لینکش‍.اگه‍.دوست‍.داری‍.بیا و عضوی‍.از این‍ کانال‍.محشر باش‍🌚✨ @hfueonxm
بسم‌اللّٰھ🌱! 🌿دختࢪان حیدࢪ🌿 وخـــدآگـڣـٺ‌ٺوریحــانہ‌خݪقٺ‌منے🧕🏻💕 🦋https://eitaa.com/dokhtaran_heydar🦋 يڪ ڪاﻧال مذهبى با ڪلى و و................ و ڪلى ديگه🤯🥴 پࢪوفايل دختࢪونه😍 https://eitaa.com/dokhtaran_heydar خنده حلال😂 https://eitaa.com/dokhtaran_heydar چادرانه😊 https://eitaa.com/dokhtaran_heydar چچااالللششش😁 https://eitaa.com/dokhtaran_heydar وࢪودبࢪادࢪان‌ممنو؏🙂! اگع دختری! بدو عضو شوو😍😍🙂🙂 نظرات⁦♥️⁩ پیشنهادات 💗 انتقادات 💕 تبادلات⁦❣️⁩ حمایت ها 🤍 همسایه ها 💛 در پیوی فرمانده به مسائل بالا مراجعه کنید😉 🧡https://eitaa.com/Atari1398💚 https://eitaa.com/dokhtaran_heydar☺️♥
6.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم رب ِ رسا ترین رسانہ ی ِ جهان ، قرآن . صدا ، دوربین ، حـــرکـت 🎥 ! رسانہ ای - زیر نظر حضرت ِ صاحب الزمان 🌱 . گروه فرهنگی رسانه ای نصر 🌼 به ما بپیوندید✨ https://eitaa.com/joinchat/3412328742Ceecea5e614
یه دختردهه هشتادی‌اومده‌توایتاهیئتشوراه انداخته😌♥️ کانالی‌بارنگ‌و‌بوی‌امام‌زمانی🌚😻 @kole_bar_eshghe @kole_bar_eshghe @kole_bar_eshghe فازنوکریو‌عشقه‌مشتی📿 🕊💛 🦋🤍 ‌
🔗♥️ دسته گل و گزاشتم روی میز گفتم: _لطفاً این و بدین به آقای فراهانی داشتم میرفتم که صدای خنده ای آشنا شنیدم رفتم پشت دیوار که ببینم این صدای خنده متعلق به کیه امیر علی بود ! امیر علی با یه دختری که تقریبا آرایش داشت دنیا دور سرم میچرخید ، حالم بد بود داشتم می افتادم دستم رو از نرده گرفتم صدای منشی اومد که گفت: _آقای فراهانی همسرتون و بعد صدای امیر علی بود صداش گنگ بود برام ولی میفهمیدم که می‌گفت:دریااااا! و بعد سیاهی مطلق...!! _میخوای بدونی ادامش چی میشه...پس لینک زیر رو کلیک کن...✨♥️ منتظرتماا...🏃🏼‍♀🙃 eitaa.com/gozargahasheghee
-برادر؛ ایشون‌ همونیہ‌ۍ ك ‌ما با دیدنش ݪڪنت میگیریم وگرنہ همچین بی‌زبونم نیستیم نوڪرتم ؛🤦🏽‍♂🍃 +نه‌بابا؟!👀 -آره‌داداش...🤦🏽‍♂ در دنیای ‹اوڪۍ باۍ› ها تو ‹مُو وِلِت‌نمی‌ڪُنُم› باش ⸤ 😻😂 ⸣ ! تجمع‌اهݪ‌دݪای‌مشتۍ...-!♥️  @patoghm اهل‌دݪۍ؟!👀 پس‌بڪوب‌رو‌لینڪ‌
داشتـم خونھ رو جـارو میکـردمـ اومـدمـ زیـر میز رو جارو کنم که چشممـ خـورد بھ یه چیز گرد سفیـد یاد حرفاے اون خانم افتـادم برق میزد تیـلھ بود اره تیـلھ بود دستمـ میلرزید با استرسـ برشـ داشتمـ بهشـ نگـاه کـردم و یکـ دفعھ... به نظرت چه اتفاقی افتاده؟! 🤨 اگه میخای ادامشو بدونی وارد لینک زیر شو ادامشو بخون👇😉 @Dokhtaredehkade1400 یه رمان تخیلی درمورد یه تیله که سرنوشت سه تا دخترو رقم میزنه..🙃 منتظرت هستیم..😇💙 @Dokhtaredehkade1400 اگه درخواستی، نظری، انتقادی، چیزی بود تو ناشناس در خدمتیم☺️💛 ناشناسمون👇 https://abzarek.ir/service-p/msg/885958
یه رمان براتون اوردم فقط بخونید و ببینید چے میشه نگم براتون از این دوتا عاشق دل باخته داستان شیرینی دارن توصیه میکنم حتما عضو بشید لذتش رو ببرید دوستان با رمان تنها یاࢪ همـراه باشید لینک کانال هست👇👇🌹🌹 @manradariab
پروفایل های جـذاب و محجبھ👌🏻🙂 https://eitaa.com/joinchat/1378156710C66d34a82c6 پست های فوق دخترونھ🌧👀 آخ! ایدھ های درسیشو دیـدی؟!😳♥️ کلیک کن تا دیر نشدھ!'🦋😌
❌موهات میریزه؟؟؟❌ ❌صورتت لک آورده؟؟❌ ❌جوش های بلوغ اذیتت میکنه؟؟❌ نیاز به " پوست و مو " داری؟؟؟👍✅ 🎉بهترین محصولات رو از ما خرید کن🎉 ✅ 💌 ✅ 🍬 https://eitaa.com/joinchat/1925447929Cdb35d02d3b
شهیدی که کارنامه دختر خود را امضا کرد زهرا صالحی دختر شهید سید مجتبی صالحی می گوید :سال ۶۲ کلاس اول راهنمایی بودم. یک هفته از شهادت پدرم گذشته بود. در زادگاه پدرم شهر خوانسار برای او مراسم گرفته بودند بنابراین مادر و برادرم هم در خانه نبودند و من باید به مدرسه می رفتم. وقتی وارد مدرسه شدم دیدم که برای تجلیل از پدرم مراسم تدارک دیده اند. پس از مراسم راهی کلاس شدم خانم ناظم از راه رسید و برنامه امتحانی اثلث دوم را به من داد .در غیاب من همه بچه ها برنامه امتحانی شان را گرفته بودند و فقط من مانده بودم. ناظم از من خواست که حتماً اولیای آن را امضا کنند و فردا ببرم مدرسه. به این فکر فرو رفتم که چه کسی آن را برایم امضا کند؟ وقتی به خانه رسیدم چیزی خوردم و خوابم برد. برای خواندن ادامه داستان به کانال ما بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/1918173481C0717dbe7eb کپی بنر حرام است https://eitaa.com/joinchat/1918173481C0717dbe7eb اگر عضو شید متشکر میشم ازتون بزرگوار https://eitaa.com/joinchat/1918173481C0717dbe7eb