♡✿כڂٺــࢪٵن زێنـݕـے✿♡
1 چشم حتما مراجعه و نگاه میکنیم 😍❤️
دخترا ادمین پاسخگو چند روزه نیست تا اون موقع که بیاد به ایدی خودم پیام بدین
https://eitaa.com/avay_khial
#مدیر
#رمان
#شاخه_زیتون
#پارت_پنجم
زندگی ما عالی و رویایی نبود، اما آرام بود. داشت ھمھچیز طبق روال پیش میرفت؛ اما حالا
فھمیدهام ھیچچیز این زندگی عادی نیست و ھمھ اینھا شاید، آرامش قبل از طوفان بوده.
چندوقتیست کھ کمابیش فھمیدهام بھ دست مادر، آتشی وسط زندگیمان افتاده. نمیدانم پدر چرا تاالان متوجھ نشده! دلم برای کودکیام تنگ میشود. برای وقتی کھ مامان ستاره، فقط مامان
.ستاره بود. الان برایم یک مجھول شده است؛ یک ایکس بزرگ وسط زندگیام
صدای بوق ماکروفر باعث میشود سرم را از روی میز بلند کنم. غذا را برمیدارم و درحالیکھ
اخبار تلوزیون را دنبال میکنم، سعی میکنم بخورمش. خوب داغ نشده و ھنوز کمی سرد است؛
اما مھم نیست. دیگر اینکھ مزه غذا چھ باشد در خانھی ما مھم نیست، فقط باید سیر شد. ذھنم
.درگیر است و چیزی از اخبار نمیفھمم؛ حتی نمیفھمم غذایم کی تمام شد
ھر وقت دلم برای عزیز یا یک خانھ پر سر و صدا تنگ میشود، سراغ آلبومھایمان میروم.
آنقدر ھمھ را نگاه کردهام کھ ترتیب ھمھ عکسھا را حفظم. سراغ کمد مامان میروم و ساک پر
از آلبوم را برمیدارم. وسط اتاقم مینشینم و کف زمین پھنشان میکنم. از آلبوم کودکی و جوانی
پدر و عموھا شروع میکنم. عکسھای بچگیشان؛ بچگی عمھھا و عموھا. بعد عکس
مدرسھشان؛ ھرچھ جلوتر میروم عکسھا رنگیتر میشوند. عکسھای عمو صادق در لبنان،
عکسھای جبھھ عمو یوسف کنار دوستان شھیدش. عمو یوسفی کھ تازه دانشجو شده بود. عزیز
میگفت از اواخر دبیرستانش جبھھ رفت اما درسش را در جبھھ خواند و در کنکور الکترونیک
دانشگاه صنعتی آورد. جلوی در دانشگاه صنعتی ھم عکس دارد؛ اما خیلی زود دوباره عکسھا
.جبھھای میشوند. برای امتحانھا اصفھان میآمد
عزیز میگفت: «یوسف از بچگی عشق کار فنی داشت. دل و روده رادیوھا را میکشید بیرون،
دوباره میساخت.» عمھ میگوید بچگیشان با دستساختھھای عجیب یوسف میگذشتھ. اتاق
طبقھ بالای خانھ عزیز مال عمو بوده، داخلش پر از قطعات الکترونیکی و مکانیکی بوده.
پایش را بھ واحد مھندسی رزمی و بعد ھم توپخانھ سپاه باز کرد
.ھمینھا بعداً
بھ زندگی عادیاش
عملیات مرصاد آخرین عملیات عمو یوسف بود. بعد از آن، عمو ظاھراً
برگشت. ازدواج کرد، درسش را تمام کرد و سر کار رفت. کمکم سر و کلھ زن عمو در آلبوم
پیدا میشود و کمی بعد مادر. در این مقطع از عکسھا ھمھ واقعا میخندند. عکسھای عقد و
.عروسی پدر و عموھا کھ در آنھا سربھزیریشان عجیب بھ چشم میآید
بھ تنھا عکس من با عمو یوسف میرسم؛ کنار زایندهرود، درحالیکھ در آغوشش ھستم. فکر کنم
پنج_شش ماھھ باشم. زن عمو ھم ایستاده کنار عمو و آنقدر رویش را تنگ گرفتھ کھ صورتش
دقیق مشخص نیست. در عکس بعدی عمو من را میبوسد و در عکس دیگر، صورتش را بر
صورتم گذاشتھ و دستش را دور شانھھای زن عمو. با تمام وجود میخندند و من حسرت
.میخورم کھ اگر ھنوز ھم بود، شاید بقیھ خندهھای آلبوم ھم عمیق میشدند
بعد از آن عکسھا، دیگر خندهھا تصنعی شدهاند. مخصوصاً عزیز کھ دیگر بھ دوربین نگاه
نمیکند و نگاھش فقط بھ من است. در بیشتر عکسھا در آغوش عزیز ھستم یا عمھ ها
شروع تبادلات پر جذب یاس💜🌿
ادمین تبادل کانال تون میشم:)🍓✨
آمار تون +⁶⁰🍶💗
آیدیـم جهت شرکت در تبادلات:
@CUKWHK
اطلاعات و شرایط تبادلات 👇🏻🐟💙
https://eitaa.com/joinchat/166920416Cc502712b28
سلام سلام 🖐🏻🌿
یک کانال آوردم برات مثل ماه 🌙🦋
توش نمونه سوالات آزمون نوبت اول 🌺🌈
قول میدم بیایی داخلش
1ارتقاع معدل📖⬆️
2جبران معدل 📝🔍
3از همه مهم تر انگیزه قوی برای درس خوندن 💪🏻👑
نمونه سوالات پایه هشتم 👇🏻🌺
https://eitaa.com/joinchat/2727084217C4a75de3947
نمونه سوال پایه نهم 👇🏻🌹
https://eitaa.com/joinchat/2727084217C4a75de3947
نمونه سوال پایه دهم👇🏻🌻
https://eitaa.com/joinchat/2727084217C4a75de3947
نمونه سوال پایه یازدهم👇🏻🌼
https://eitaa.com/joinchat/2727084217C4a75de3947
و کنکوریای عزیز 👇🏻🌸
https://eitaa.com/joinchat/2727084217C4a75de3947
بیا اینجا تا معدلت مثل آب خوردن بشه 20🥛🎨
🎗پیشنهاد ویژه ی خود مدیر کانال 🎗