eitaa logo
♡✿כڂٺــࢪٵن زێنـݕـے✿♡
471 دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
166 فایل
﷽ 🌻כڂٺــــࢪٵن زێنݕێ🌻 💕ڂۅݜ ٵݦــــכے ݕٵنۅ ڄٵنـــــ🧕 ٺۅݪכ ڪٵنٵݪݦۅטּ ۱۴۰۰/۷/۲۲🎂 ڪݐے ݕٵڐڪࢪ صݪۅٵٺــــــ✔ نٵݜنٵس سنڄٵڨہ🙃 🚫ۅࢪۅכ ٵڨٵێٵن ݦݦنۅع(ۅڱࢪنہ ࢪێݐ!)🚫 🌸ٵࢪٺݕٵط ݕٵ ݦٵ🌸 @your_girl88 ݜࢪۅطـــــ @gfjvxh💜 800___________✈_________900
مشاهده در ایتا
دانلود
زندگی کن بر اساس باور خودت نه حرف مردم ...
✔️ با سه شخص دوستی مکن؛ متکبر ، جاهل ، خائن... ✔️ سه چیز را از مردم دریغ مکن؛ محبت ، وفا ، اخلاص... ✔️ از سه چیز پرهیز کن؛ آزار ، بدبینی ، خیانت...
🌱 قرآن‌باعث‌می‌شودکه‌وقت‌های‌انسان برکت‌پیداکند،ازدست‌نرودوتلف‌نشود؛ ویکی‌ازمعانی‌برکت‌دروقت‌همین‌است..!
🌱 سجدۀ شکر از واجب‌ترین و ضروری‌ترین سنّت‌ هاست...
🌱 امام‌هـادی علیه‌السلام به مردی از اهالی ری فرمودند: اگر قبر عبدالعظیم را در شهر ری زیارت کنید چنان است که گویی امام‌حسین علیه‌السلام را در کربلا زیارت کرده‌اید...
تـوسیدالشهدایی به‌قتلگاه‌احـد...💔:)
از ضعفِ انتظارِ تو در دیدهٔ ترم سررشتهٔ نگاه چو مژگان ‌گسسته است
شروع تبـادلات پـر جذب یـاس✨🌸 ادتـب ڪانال تون میـشم آمار تون+200🌨 ڪانالـتون مذهبۍ درسۍ یا گاندویۍ باشـہ🍀 براۍ اطلاعـات بیشتـرو دیدن جذب هـا عضـو اینـفوتبادلات یـاس بشیـد🪐💦 https://eitaa.com/joinchat/166920416Cc502712b28 آیـدی براۍ شرڪت در تبـادلات☂ @CUKWHK
عضو کانال ما شو💜 تجمع دخترای مذهبی🤍 کپی کامل ازاد اگه تونستی یه صلوات بفرست🌹 فعالیتمون =پروف نظامی پروف مذهبی رمان کلیپ نظامی کلیپ رهبر آیمووی و ............☺️😍 زود عضو شو عجله کن❤️ @nezame_Girl
بسم رب شهدا 🌷📿 دوست داری نظامی بشی ولی فیلم ها نظامی پیدا نمیکنی؟ این کانال فقط به عشق نظامی ها هست 🙃 اینجا پر از کلیپ های سپاهی بسیجی نظامی ارتشی چریکی پروفایل نظامی ، چادری ،شهیدانه و..... هست بدو عضو شو 😎 پشیمون نمیشی سلامتی نظامی ها 🙃😎 اینم لینک کانال ولایت 🦋👇 ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• Join🔜 @kndndke 🌺🌿🌺🌿
🙂♥️﷽ و خـدا گفت تو ریحـانه‌ے خلقـت منے...☁️ سلام بانو جان😉 این کانال براے شما تشکیل شده🍃 ما تلاش میکنیم که کانالی به سلیقه‌ی شما درست کنیم کپی : حلالت رفیق واسه هر پست ۳ صلوات ✨ بمونے برامون 📿 @Amzmhta 🍓
شهیدی که کارنامه دختر خود را امضا کرد زهرا صالحی دختر شهید سید مجتبی صالحی می گوید :سال ۶۲ کلاس اول راهنمایی بودم. یک هفته از شهادت پدرم گذشته بود. در زادگاه پدرم شهر خوانسار برای او مراسم گرفته بودند بنابراین مادر و برادرم هم در خانه نبودند و من باید به مدرسه می رفتم. وقتی وارد مدرسه شدم دیدم که برای تجلیل از پدرم مراسم تدارک دیده اند. پس از مراسم راهی کلاس شدم خانم ناظم از راه رسید و برنامه امتحانی اثلث دوم را به من داد .در غیاب من همه بچه ها برنامه امتحانی شان را گرفته بودند و فقط من مانده بودم. ناظم از من خواست که حتماً اولیای آن را امضا کنند و فردا ببرم مدرسه. به این فکر فرو رفتم که چه کسی آن را برایم امضا کند؟ وقتی به خانه رسیدم چیزی خوردم و خوابم برد. برای خواندن ادامه داستان به کانال ما بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/1918173481C0717dbe7eb کپی بنر حرام است https://eitaa.com/joinchat/1918173481C0717dbe7eb اگر عضو شید متشکر میشم ازتون بزرگوار https://eitaa.com/joinchat/1918173481C0717dbe7eb