#از_روزی_که_رفتی
#پارت_ششم
فدای سرت! تو نباید خسته بشی! امانت حاج علی هستی ها، دختر
دردونه ی حاج علی!
آیه پشت چشمی نازک کرد و گفت:
_من مال هیچکس نیستم!
مردش ابرویی بالا انداخت و گفت:
_شما که مال من هستید؛ اما در اصل امانت خدایی تو دستای من و
پدرت، باید مواظبت باشیم دیگه بانو!
حاج علی در را باز نگه داشته بود تا آیه خارج شود. این روزها سنگین
شده بود و سخت راه میرفت. آرام کلید را از درون کیفش درآورد، در را
گشود. سرش را پایین انداخت و در را رها کرد... در که باز شد نفس کشید
عطر حضور غایب این روزهای زندگیاش را...
وارد خانه که شد بدون نگاه انداختن به خانه و سایه هایی که میآمدند و
محو میشدند، به سمت اتاق خوابشان رفت. حاج علی او را به حال خود
گذاشت. می دانست این تنهایی را نیاز دارد.
نگاهش را در اتاق چرخاند... به لباسهای مردش که مثل همیشه مرتب
بود، به کالاهای آویزان روی دیوار، شمشیر رژهاش که نقش دیوار شده و
پوتینهای واکس خورده، به تخت همیشه آنکادر شدهاش... زندگی با
یک ارتشی این چیزها را هم دارد دیگر! مرتب کردن تخت را دیگر خوب
یاد گرفته بود.
-آیه بانو دستمو نگاه کن! اینجوری کن، بعد صاف ببرش پایین... نه!
اونجوری نکن! ببرش پایین، مچاله میشه! دوباره تا بزن!
-َاه! من نمیتونم خودت درستش کن!
-نه دیگه بانو! من که نمیتونم تخت دونفره رو تنهای آنکادر کنم!
آیه لب ورچید:
_باشه! از اول بگو چطوری کنم؟و تخت را آن روز و تمام روزهای نه سال گذشته با هم مرتب کردند...
هدایت شده از ....
همسنگری های گرامی یه دستی برسونید بشیم 170 نفر🌸
#فــوࢪواࢪد
چله دعای عهد داره شروع میشه 😍
میخوای شرکت کنی؟؟؟؟😇
خب بیا تو پیویم اسم بده😉
زودباش فرشته
https://eitaa.com/Erhcbvkv
فور❤️
https://harfeto.timefriend.net/16615215068877
دخترا این کانال به ادمین چالش نیاز داره لطفا آیدیتون رو بزارین داخل پیام ناشناس
اون کسی که تو پیام ناشناس گفته اسمم رو برای چله بنویسید و اسمش گمنام هست بیاد پیوی
یه کلمه ۳حرفی که از همه چیز برتره!!
علم . کار.عشق.یار نیست
برنده مشخص ش