⤽اشتباهات درس خوندن . . ₍✨🌸₎
⧿⧿⧿⧿⧿⧿⧿⧿ ۰ • ⦁ • ۰ ⧿⧿⧿⧿⧿⧿⧿
⇠ برای دور کردن بشینی تمام درسو از اول بخونی ₍🍓🚚₎
⇠ خلاصه نویسی و جزوه خودتو داشته باشی ₍🎢🧡₎
⇠ تمام متن درسو هایلایت کنی ₍🗞🍒₎
⇠ یه جای راحت برای مطالعه نداشته باشی ₍🚗🎡₎
⇠ گوش دادن به آهنگ دارای کلام ₍🍪🥛₎
⇠ روی همه بخش ها یکسان وقت بزاری ₍🥢🥡₎
⇠ تکالیف خونه رو خودت حل نکنی ₍🦆🧘🏻♀₎
⇠ فکر کنی حتما باید خیلی باهوش باشی تا در درسات موفق بشی ₍🦋☁️₎
⧿⧿⧿⧿⧿⧿⧿⧿ ۰ • ⦁ • ۰ ⧿⧿⧿⧿⧿⧿⧿
#ﺍﻳﺩﻫ🌿♥️
تعجب است از ڪسی ڪه،
براے #خوابش ڪه مدت ڪوتاهیست
جاے نرم تهیه مۍڪند،
اما براے #آخرتش قدمے برنمیدارد..!
#آیتاللهبهجت 🌷
#ﺗﻟﻧﮔﺭﺍﻧﻫ
مَنبِہآمـٰارِزَمینمَشڪۅڪَم
اَگَراینشَھرپُراَزآدَمهـٰاست
پَسچِرایۅسُفِزَھراتَنھـٰاست••!"
#ﻣﻧﺗظـﺭﺍﻧﻫ
.
عِشقیَـ؏ـنۍیِکخُمِینۍسادِگۍ
عِشقیَـ؏ـنۍباعَلۍدِلدادِگۍ
عِشقیَـ؏ـنۍلـافَتۍاِلـاعَلۍ
عِشقیَـ؏ـنۍرَهبَرَمسِیِدعَلۍ
#ﺭﻫﺑﺭﺍﻧﻫ
میدونستی شهید دهقان..
دوران کودکی اگر از جایی حرف زشت یاد
میگرفت و در خانه تکرار میکرد، مادرش به
او میگفت:
دهانت کثیف شده و برو آن را بشور.چون بچه
بود باور میکرد و دهانش را می شست یک بار
حرف زشتی را دوبار تکرار کرد سری اول شست
و برگشت.سری دوم که آن فحش را مجدد گفت
مادرش تشر زد که دهانش را خوب نشسته است
این بار رفت و با مایع و صابون دهانش را کفآلود
کرد و شست و پیش مادر آمد و گفت که حالا دهانش تمیز شده است.
#شہیدمحمدرضادهقانامیرے 🕊
+و متاسفانه بد دهنی در این دوره شده باکلاس بودن 💔🚶♀️
̍ #ﺷﻫﻳﺩﺍﻧﻫ
صبر صبر صبر ...
آخه چقدر صبر
آقاجون قربونت برم چرا آخه
چرا نمی طلبی می دونم گناه کارم
چی میشه یه دونه بد هم میون اون همه خوبا باشه؟💔
#یکعددجامانده
#امامحسینی
#ﻛﺭﺑﻟﺍ
#الهمالرزقنیشفاعتالحسین
هدایت شده از 𝓢𝓪𝓻𝓫𝓪𝔃𝓪𝓰𝓱𝓪 | سࢪباز اقا
میخوام لیست جدید همسایه هامون رو درست کنم
هرکی میخواد همسایه بشه این پیام رو فوروارد کنه
و اسکرین شات رو به این آیدی بفرسته
@Baran_0000
همسایه های قدیمی مونم شات بدین
شرایط همسایه شدن مون❥❥
لینک کانالت و بده❥❥
آمارت بالای 250 باشه❥❥
هر پیام فور در کانالمون و در کانالتون ارسال کنید❥❥
هم خودتون و ادمیناتون در کانالمون عضو باشید❥❥
این شرایط رو قبول داری؟
بیا به ایدی زیر❥❥
@Baran_0000
اینم ایدی❥❥
اینم کانال مون
@bookhtaranfatmi
میدونیچیه؟💕
حتیموفقترینآدماتوجہان
شکستهایزیادیتوزندگیشونداشتن:)
وقدرشودونستنوازشپلهدرستکردن!
پسقدرشکستهاتوبدونرفیق 🙂💕
🖇💕@
•|🌸🌿|•
تهِ تهِ همهی
ناامیدیها
نداشتنها
بنبستها
نرسیدنها
بد آوردنها
شكستها
«خدا» رو داری❤️
که آغوشش رو برات باز کرده
ناامیدی چرا؟
#ﻳﺍﺩﺧﺩﺍ
شہیدۍ ڪہ عڪسهاۍ پوسترش را هم خودش انتخاب ڪرد
🎙️محسن ولایتـے فر برادر شهید بہ نقل از دوستان حسین برایمان از عڪسهاۍ پوستر این چنین،مۍگوید:
🍃در عید نوروز امسال ڪہ حسین با ڪاروان راهیان نور بہ مناطق عملیاتـے هشت سال دفاع مقدس رفتہ بود از دوستانش تقاضا مۍڪند ڪہ از او عڪس بگیرند،
پس از آن حسین دو عڪس را انتخاب مۍڪند و بہ دوستانش سفارش مۍڪند هنگامـے ڪہ شهید شد از این دو عڪس برای طراحی و چاپ بنر در مراسم شہادتش استفاده نمایند..🍂🌼
و شهدا عند ربهم یُرزقون اند..🕊️
#شهیدحسین_ولایتۍفر
#شهید_حملہ_ڪور_تروریستے_اهواز💔
#از_روزی_که_رفتی
#پارت_نهم
به خانه رسید؛ خانهی نسبتا بزرگ و خوبی بود، اما هیچ چیز این خانه
برای او و مادرش نبود. زنگ را فشرد... کسی در را باز نکرد. میدانست
مادرش اجازهی باز کردن در را هم ندارد؛ هیچوقت این حق را نداشت.
قّصه زندگی رها و
این مادر و دختر هیچ حقی نداشتند، داستان تلخی بود قصه
مادرش...
امروز کلیدش را جا گذاشته بود و باید پشت در میماند تا پدر دلش
بسوزد و در را باز کند. ساعتی گذشت و سرما به جانش نشسته بود.
ماشین برادرش رامین را دید که با سرعت نزدیک میشود. ترمز سخت
مقابل در زد و با عجله پیاده شد؛ حتی رها را هم ندید! در را باز کرد و وارد
خانه شد... در را باز گذاشت و رفت. رها وارد شد، رامین همیشه عجیب
رفتار میکرد؛ اما امروز این همه دستپاچگی، عجیب بود!
وارد خانه که شد، به سمت آشپزخانه رفت، جایی که همیشه میتوانست
مادرش را پیدا کند.
رها: سالم مامان زهرای خودم، خسته نباشی!
_سالم عزیزم؛ ببخش که پشت در موندی! بابات خونه ست، نشد در رو
برات باز کنم! چرا کلید نبرده بودی؟ آخه دختر تو چرا اینقدر بی حواسی؟
رها مادر را در آغوش گرفت:
_فدای سرت عزیزم؛ حرص نخور! من عادت دارم!
صدای فریاد پدرش بلند شد:
_پسرهی احمق! میدونی چیکار کردی؟ باید زودتر فرار کنی! همین حالا
برو خودتو گم و گور کن تا ببینم چه غلطی کردی!
رامین: اما بابا...
-
خفه شو... خفه شو و زودتر برو! احمق پلیسا اولین جایی که میان
اینجاست!