#پارت_دوم
#غم_پایان_ندارد
بابا من وقته ۸ سالم بود برای سفر کاری با هواپیوا به جای دوری میرفت و هواپیما سقوط کرد و بابامو از دست دارم و الان نزدیک شش ساله بابامو ندیدم .
بهم قول داده بود اومد برایم یه سوپرایز خوبی داره و سوپرازش هم خبر مرگش بود .
ساعت 2:45 دقیقه بود که صدای مامانم منو از هوای خاطراتم کشید بیرون.
مامانم : لیلا برو زنگ بزن به لیسا درساتو بپرس ، زود باش در ضمن امروز که مدرسه رو پیچوندی ولی فکر نکن روزای بعدی رو هم بپیچونی ها .
با لیسا از کلاس چهارم دوستموو همچین دل خوشی ازش ندارم چون همیشه چلوی بقیه منو تحقیر و کوچیک میکنه و چلوی مامانم بهترین دختر دنیاس .
به لیسا زنگ زدم ولی جواب نداد و فقط شماره اونو دارم و شماره کسیو ندارم که زنگ بزنم ازش بپرسم ، رفتم که به مامانم بگم دیدم لباس بیرونشو پوشیده ازش پرسیدم نجا میخوای بری ؟
گفت : برای ناهار هیچی نداریم میرم خرید کنم ، میای؟
رفتم لباس بپوشم و بریم خرید که باز ناگهان تو ایینه چشم به چشای خیسم خورد دیگه داشت عصابم خورد میشد .
سوار ماشین شدم حس خوبی نداشنم همش حس میکردم یه اتفاقی قراره بیوفته ،همون زملن کم بکد سه ماشین بهمون بزنه به مامانم گفتم حسمو و بهم گفت هیچی نمیشه استرس نداشته باش و همون ماشین وسط زاه خاموش میکرد .
بنزین ماشین آخراش بود و شانس خوبی که داشتیم بمپ بنزین بالاتر بود ، مامانم برای اینکه ماشین رو بنزین بزنه پیاده شد که یهو دید ماشین از بقل که یه ماشین کم بود بهمون بزنه رفته تو .
یهو دیدم یه ماشنیه با سرعت داره میره سمت مامانم و سریع پیاده شدم دست مامانمو کشیدم و ماشین زد به من .
به هوش که اومدم تو بیمارستان بودم و دور سرم و پای راستم باند پیچی بود .
مامانم وقتی منو دید با عجله ....
#پارت_سه
#غم_پایان_ندارد
وقتی مامانم منو دید که به هوش اومدم سریع رفت دکتر رو خبر کنه ...
دکتر که اومد بالای سرم بم گفت پای راستتو تکون بده ، منم نتونستم تکون بدم و به دکتر گفتم .
دکتر گفت حدسش رو میزدم ولی اصلا چیز حساسی نیست فقط تا یه مدت فلج شدی ولی زود خوب میشه این عادیه .
داشتم سوار ماشین میشدم خیلی دنگ و فن داشت، تازه داشتم کسایی که واقعا فلجن رو درک میکردم ..
سه هفته بعد
داشتم یواش یواش دیگه با بام حس میکردم همه چیزو ، به خاطر پام چند روزی مدرسه نرفته بودم و حسابی از درسام عقب مونده بودم .
امروز وقت دکتر دارم ساعت 15:30 ، وقتی سوار ماشین داستیم میشدم یاد اون صحنه افتادم من که اصلا پشیمون نیستم چون جون مامانمو نجات دادم و دیگه تحمل از دست دادن مامانمو دیگه نداشتم .
مامانم از اون زمان باهام زیاد صحبت نمیکنه هر موقع ازش میپرسم چرا اینطوری میکنی میگه روم نمیشه تو صورتت نگاه کنم باید اون روز به حرفت گوش میدادم .
رسیدیم مطب دکتر وقتی رفتیم تو اتاق، دکتر بعد ماینه من گفت .....
ادامشو هم این چنل هم چلی زیر میزارم
https://eitaa.com/joinchat/1571356980Cc21c9480b2
شروع تبـادلات پـر جذب یـاس✨🌸
ادتـب ڪانال تون میـشم
آمار تون+60🌨
ڪانالـتون مذهبۍ درسۍ یا گاندویۍ باشـہ🍀
براۍ اطلاعـات بیشتـرو دیدن جذب هـا عضـو اینـفوتبادلات یـاس بشیـد🪐💦
https://eitaa.com/joinchat/166920416Cc502712b28
آیـدی براۍ شرڪت در تبـادلات☂
@CUKWHK
-وای زهرا این عکسای ست چیه میزاری پروفایل اخه😑😶
+یه چیز میگم به کسی نگو
چون نمیخوام خز بشه🥺
-بالاخره میگی از کجا آوردی یا نه؟☹️
+منبعشو پیدا کردم😱😭
منبع عکس نوشته و عکسای ست عاشقانه🥰❤️🤌
https://eitaa.com/joinchat/1261568238C7ce044d371
https://eitaa.com/joinchat/1261568238C7ce044d371
https://eitaa.com/joinchat/1261568238C7ce044d371
https://eitaa.com/joinchat/1261568238C7ce044d371
https://eitaa.com/joinchat/1261568238C7ce044d371
من خودم روزی 478903211790 بار پروفایلمو عوض میکنم:)))))
پس زود عضو شو میخوام پاکش کنما😊💚
عضو شدی؟🪴🌚
ما در کانال پرشین گراف،کنارتــون هستـیـــم
تا باقــدرت کســب و کارتون رو ادامه بدید🌱
🚀 بهترین و با کیفیت ترین ابزار های
گرافیکی رو توی کانالمون دانلود کن🦋
📮تازه کلی فونت و ابزار پولی هم داریم،در
ضمن هر هفته کلی شارژ و چالش داریم😌
🪄تو آمار 250 قراره آموزش طراحی
لوگو حرفه ای رو کاملا رایگان بزاریم💐
≼ https://eitaa.com/joinchat/3455516952C14c98e1170 ≽
سلام سلام😜
اومدیم یه رمان خیلی قشنگ بهتون معرفی کنیم که از خوندنش سیر نمیشی😅🙄
تیکه های رمان رو بخونید اگه خوشتون اومد بیاین تو کانال🙏🌷
••••••••••••••••••••••••••••••••••••
یه حسی اومد به وجودم که این بچه برای منه
باز مثل هرشب با صالح دعوام شد
اسم بچه رو چی بزاریم؟....رسول
همه جارو گشتم دیدم نیست
چرا لباس مشکی پوشیده؟
یه لحظه چشمم خورد به رسول...
آخه چرا تنهام گذاشتی؟💔
😂بچه پاشو دیر شد
جای انگشتام روی صورتش بود
احسان ولش کن شاید دوست نداره بخنده
انقدر بدنش ضعیف بود که زود از حال رفت):
سرمو چسبوندم به ضریح و گریه کردم💔😭
گریه نکن، بخدا آتیشم میزنی با این گریه هات
بپذیرم پدری رو که بعد از۲۷ سال پیدا شده؟!
با صدای شلیک گلوله همه چیز به پایان رسید...(:
•••••••••••••••••••••••••••••
چیشد؟
دوست داشتی؟
بیا رمان نعمت الهی رو بخون قول میدم پشیمون نمیشی😍❤️
@gahdo12
@gahdo12
@gahdo12
اینم لینک
منتظرتونم💛