آمدم یادتو از دل به برونی فکنم دل برون گشت ولی یاد تو با ماست هنوز「💙」 https://eitaa.com/seraje313 کانالی پر از عکاسی و شعر و ادیت و... ✨

دل گویه ها ؛ موعظه ها و ثبت‌های یك آدمک حقیر فقیرِ کمتر از قطمیر به نام‌عاشق‌معشوق. ‌اینجا هستم تا ... تکه‌ای از کتاب‌هایی ك میخونمُ‌چیزایی‌که‌‌مینویسمو بهتون هدیه بدم ، اگه خوندین ك نوش روحتون :) #سخن‌ها‌و‌خاطرات‌یک‌تنها! خاطرات‌تر:) من عاشقانه هایی برای تو مینویسم ، تو آنها را برعکس بخوان ! ‌<<@memoirsmore ..!𑁍>> ‌<<@memoirsmore ..!𑁍>>

جـٰانـٰانِ: «عِ‍‌‌شِ‍‌قِ قِ‍‌‌رِمِ‍‌زِ مَ‍‌‌نِ🫀🍫» Part.. از زبان میلاد: نفس کشیدن برام سخت شده بود...! چند بار، با مشت به قفسه سینم کوبیدم! حالم از خودم بهم می خورد. ایران حق داشت بهم بگه بی عرضه ام!:) اره حق داشت...حق داشت! من آشغال حتی نتونستم از عشقم محافظت کنم و پر پر شدندش رو با چشم هام دیدم...!:) حق میدادم اطرافیانم مخصوصا رامین و ساره ازم متنفر باشند چون من بودم که باعث مرگ دختر شون شدم.! اره...من... بودم... منِ آشغال پست فطرت بودم.! کاش من میمردم عوض دلبرکم! روزی هزار بار آرزوی مرگ برای خودم!:) درست شده بودم مثل یه مرده متحرک.! سرد...بی روح...بی قلب! مثل یه آدم بی مصرف.! نگاهم به چهره خسته مرتضی خورد.! سرش بالا گرفت چشم تو چشم شدیم. خشم و نفرت رو میتونستم توی چشم هاش ببینم. حق داشت.بلاخره همه کسش به دست من مرده بود! خیلی شکسته شده بود! آروم قدم بر می داشتم و از اون امارت نحس بیرون اومدم... سوار ماشینم شدم.! و مسیر نامعلومی رو گرفتم. حس میکردم توان کنترل کردن ماشین رو ندارم! یه کامیون هیجده چرخ داشت با سرعت به طرف می اومد... یهو صدای گوش خراشی تو گوشم پیچید و سیاهی مطلق... #رمان_تخیلی https://eitaa.com/joinchat/1560478001Cb2aacdc311

دختراۍ‌عکاس‌بیاین‌‌اینجا🧕🏻🥤🌱! اینجـٰاحرف‌هاۍ‌دلۍ‌موج‌میزنہ😌♥️' قشنگ‌ترین‌لحظـٰاتت‌رو‌با‌این‌ڪانال‌بگذرون📖🌸>.< 🙂♥️↳https://eitaa.com/joinchat/2342388053C2e7b28679e ^^ #پروف‌دخترونه🌱 #حرف‌هاۍدلے💘 #عکاسۍ📸 #مذهبۍ🌤 -پاتوق‌دختراۍ‌عکاس‌وهنرمند☝️🏻😻🔗

❁﷽❁ میگفت:↓ اتــــل‌متــل‌توتولہ چِش‌تو‌چِشِ‌گلولہ اگــه‌پاهات‌نلرزید نترسیدی‌قبـــولہ.. :)🕊 『 https://eitaa.com/shahiddddddd 』 _ شهید_مصطفے_صدرزاده🌿 _ شهیدی‌ڪہ‌حاج‌قاسم‌عاشقش‌بود :) _ شهیدی‌ڪہ‌نذر‌حضرت‌عباس‌بود⚘ _ شهیدی‌ڪہ‌‌روزتاسوعای‌حسینی‌بہ‌شهادت‌رسید..🕊 『 https://eitaa.com/shahiddddddd 』 ــــــــــ ـ ـ ـ ـ❁ـ ـ ـ ـ ــــــــــ کپی‌ازبنر؟✖

❁﷽❁ بزࢪگ‌تࢪین‌خیانتمون‌بھ‌آقا اونجایےبودڪھ‌گفتیم‌دوسش‌داࢪیم امالذت‌گناھ‌ڪࢪدن‌ࢪو بھ‌لبخندش‌تࢪجیح‌دادیم..💔🥀 ¦📱¦↫استوࢪی و پࢪوفایل هاے ¦🌱¦↫مناسبتے ¦👱¦↫پسࢪونہ‌مذهبے ¦🇮🇷¦↫چریڪے ¦💡¦↫تلنگࢪوتࢪڪ‌گناھ ¦🎞¦↫آیمووی‌وتایپوگࢪافے‌مذهبے ¦🕊¦↫استوࢪی‌هاے‌شہیدانه ¦🍃¦↫و... :) https://eitaa.com/joinchat/2283536519Ccbe287072d اࢪتباط‌با امام‌زمان خیلی‌سخت‌نیست یه‌پشتے‌بزاࢪیدگوشه‌اتاقتون وآقاࢪودعوت‌ڪنید... آقاخیلے‌وقته‌چشم‌انتظاࢪمونه... :)💔! ــــــــــ ـ ـ ـ ـ❁ـ ـ ـ ـ ــــــــــ #کپی‌ازمطالب‌کانال؟!✔ طلوع نزدیڪ است اگࢪ بخواهیم :))!

•• - چـێـہ‌ࢪفێقْ‌دلـ‌ت‌گِرِفتہ؟!🥺💔' - میـ‌خواے‌با‌اِمام‌زَماٰنټ‌خلۅَټ‌ڪنۍ؟!😢🍃؛ + بـ‌ێا‌اینجـ‌اٰ‌حـٰاڵ‌دِلِـټ‌خوب‌مێشہ🥰💯!' ‌➜⁩ • • https://eitaa.com/joinchat/186122594C3035bc4c41 پاتوقِ دلشِڪَستہ‌ها‌باحُۻۅࢪ خُودِآقاٰ 😍❤️‍🩹'!: https://eitaa.com/joinchat/186122594C3035bc4c41 #اینـ‌جاٰپࢪاَز‌حاڵ‌خـ‌ۅبہ‌ࢪِفیقْ🙃🚶‍♀

#دزد‌امده‌خونشون😂 محکم هل دادم که دیدم با تخت برخورد کردو به فنا رفت🤣 سامان:هووووووی روانی چته! با پرویی گفتم: -روانی خودتی پرو اسی بلند شد و پهلو شو ماساژ میداد که دیدم هردو زل زدن به من -ها ادم ندیدین اسی:ادم دیدیم خوشگل ندیدم سامان:ای جان چه ماهی -عق! گمشید بیرون دزدای بیشرف هیز بی فرهنگ هردو خندیدن و اون اسی امد جلو نزدیک و نزدیک تر شد میخواست بهم دست بزنه که ... ادامه تو کانال زیر https://eitaa.com/joinchat/797770071C1a3f27ad6b

بنام زیباترین محبوب ....❤️ #معرفی کانال: 💜 کانال ساراویز محل عرضه و فروش دست سازه های:  دستبند، گوشواره، گردنبند، ست و نیم ست، جاکلیدی و گوشواره می باشد.💐💐 مواد اولیه دست سازه ها عموما رنگ ثابت بوده و کیفیت بسیار خوبی دارند🎄🎄 قبول سفارش به تعداد زیاد🎈🎈🎈 قبول سفارشات مختلف برای  مدارس، هدیه و کادو به دانش آموزان به مناسبت های مختلف💝💝🎀🎀 هزینه ارسال به عهده خریدار می باشد😊😊 @saraviz #دستبند🎁 #ست_دستبند🎁 #گوشواره🎁 #کادویی🎁 #هدیه🎁 #ست_دستبند_گوشواره🎁 #بدلیجات🎉 #بدلیجات_اردبیل🎉 #زیورآلات🎁 #گوشواره_اناری🎁 #شب_یلدا🎁 #دونه_اناری🎁 لینک کانال ایتا: @saraviz لینک کانال تلگرام https://t.me/saravizz لینک صفحه اینستاگرام @saraviz_ir

#پارت‌واقعی با تعجب گفتم:چرا خب مگه چیه؟! با خشونت لب زد:چش نیست ،مشکلش اینجاس که تو نمیدونی تو دل من چی میگذره باز با تعجب پرسیدم:خب چی میگذره تو دلت داداش؟ یه دفعه خشمش فوران کرد و داد زد:دِ أخه لعنتی تو که نمیدونی با دل من چیکار می‌کنی هِی میگی داداش،داداش داشتیم برخورد میکردیم با ماشین رو به رویی که جیغ خفیفی کشیدم که سامیار پاش رو روی ترمز گذاشت و...🥺😭😕 #رمانش‌عالیهههههه https://eitaa.com/joinchat/4188471682Cd437172c09

  🇯 🇪 🇭 🇦 🇩 .چہ‌مےجویـے؟ . آرامش؟ . آرامش‌نہ‌دربالش‌پراست . ونہ‌در‌قرص‌هاےآرامبخش . آرامش‌رادر‌لابہ‌لاےنگاه . و‌لبخند‌پر‌معناےشهدا‌بجوے #نگاهےاز‌جنس‌عشق:) مطالب ناب وداغ از شهید درکانال خود شهید بدوبیاجانمونی!؟ 😄 @montazeran_mahdi1380