eitaa logo
♡✿כڂٺــࢪٵن زێنـݕـے✿♡
471 دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
166 فایل
﷽ 🌻כڂٺــــࢪٵن زێنݕێ🌻 💕ڂۅݜ ٵݦــــכے ݕٵنۅ ڄٵنـــــ🧕 ٺۅݪכ ڪٵنٵݪݦۅטּ ۱۴۰۰/۷/۲۲🎂 ڪݐے ݕٵڐڪࢪ صݪۅٵٺــــــ✔ نٵݜنٵس سنڄٵڨہ🙃 🚫ۅࢪۅכ ٵڨٵێٵن ݦݦنۅع(ۅڱࢪنہ ࢪێݐ!)🚫 🌸ٵࢪٺݕٵط ݕٵ ݦٵ🌸 @your_girl88 ݜࢪۅطـــــ @gfjvxh💜 800___________✈_________900
مشاهده در ایتا
دانلود
‹.🕊🌿.›𖧧.
‌میگفت ؛ . إنَ مَعَ الْعُسر یُسرًا . یعنۍ خُ‌ـدا اگہ سختۍ دادھ ، هَمراهش امام حُ‌ـسین هم دادھ '!💔🖐🏼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روی تخت نشست و دست روی آن کشید. آرام سرش را روی بالش مردش گذاشت و عطر تن َمردش را به جان کشید... آنقدر نفس گرفت و ردش را دید، خواب لبخندش را؛ م اشک ریخت که خوابش برد. خواب م شنید آهنگ دلنشین صدایش را... حاج علی به یکی از همکاران دامادش زنگ زد و اطلاع داد که به تهران رسیده‌اند. قرار شد برای برنامه‌ریزی های بیشتر به منزل بیایند. آیه در خواب بود که صدای زنگ خانه بلند شد. مردانی با لباس سرتاسر مشکی با سرهای به زیر افتاده پا درون خانه گذاشتند. انتظار مهمان نوازی و پذیرایی نبود، غم بسیار بزرگ بود. برای مردانی که از دانشکده‌ی افسری دوست و یار بودند؛ شاید دیگر برادر شده بودند! حاج علی گل‌گاوزبان دم کرده و ظرف خرما را که مقابلشان گذاشت... دلش گرفت! معنای این خرما گذاشتن ها را دوست نداشت. -تسلیت میگم خدمتتون! میرهادی هستم، برای هماهنگی برای مراسم باید زودتر مزاحمتون میشدیم! حاج علی لب تر کرد و گفت: _ممنون! شرمنده مزاحم شما شدم؛ حالا مطمئن هستید این اتفاق افتاده؟ میرهادی: بله، خبر تایید شده که ما اطلاع داریم؛ متاسفانه یکی از بهترین همکارامون رو از دست دادیم! همراهانش هم آه کشیدند. میرهادی: همسر و مادرشون نیومدن؟ _مادرش که بیمارستانه! به برادرشم گفتم اونجا باشه برای کارای مادر و هماهنگیهای اونجا، همسرشم که از وقتی اومدیم تو اتاقه. میرهادی: برای محل دفن تصمیمی گرفته شده؟ _بهم گفته بود که میخواد قم دفن بشه. میرهادی: پس بعد از تشییع توی تهران برای تدفین قم میرید؟ ما با گلزار شهدا هماهنگ میکنیم.
_خیره انشاءالله! آیه که چشم باز کرد، صدای بسته شدن در خانه را شنید. چشمش به قاب عکس روی میز کنار تخت افتاد... عکس دونفره! کاش بودی و با کودکت مرد من! َ حداقل یک عکس داشتی چشمش را بست و به یاد آورد: -من میدونم دختره! دختر باباست این فسقلی! آیه: نخیرم! پسر مامانشه؛ مثال من دارم بزرگش میکنما! خودم میدونم بچه پسره! -حالا میبینی! این خانوم کوچولوی منه، نفس باباشه! آیه ابرو در هم کشید و لب ورچید: _بفرما! به‌خاطر همین کارای توئه که میگم من دختر نمیخوام! دختر هووی مادره؛ نیومده جای منو گرفته! -نگو بانو! تو زیباترین آیه‌ی خدایی! تو تمام زندگی منی... دختر میخوام که مثل مادرش باشه... شکل مادرش باشه! میخوام همه‌ی خونه پر از تو باشه بانو! َ لبخند به لب آیه آمد؛ کاش پسری باشد شبیه تو! من تو را می خواهم تلفن همراهش زنگ خورد. آن را در کیفش پیدا کرد. نام "رها" نقش بسته بود... "رها" دوست بود، خواهر بود، همکار بود. رها لبخند بود... لبخندی به وسعت تمام دردهایش! ********************************************* رها پالتویش را بیشتر به خود فشرد. از زیر چادری که سوغات آیه از مشهد بود هم سرما میلرزاندش! باید چند دست لباس گرم می خرید؛ شاید میتوانست اندکی از حقوقش را برای خود نگاه دارد. خسته شده بود از این زندگی؛ باید با احسان صحبت میکرد تا زودتر ازدواج کنند. اینطوری خودش خالص میشد اما مادرش چه؟ او را تنها میگذاشت؟
🌱 بزرگـۍ میـگفت↓ تڪيه ڪن به شه‍ـداء' شه‍ـدا‌ تڪيه‌شان خداست؛ اصلا ڪنار گل بشينى بوۍ گل ميگرى' پس گلستان ڪن زندگيت را‌با‌‌ياد‌شه‍ــدآ
˼💕☁️˹ ﹍﹍﹍﹍﹍﹍﹍﹍﹍﹍﹍﹍﹍ •برای اینکه یه چیزو حفظ کنی، سعی کن اول ۱۰بار بخونیش، بعد ۱۰بار تکرارش کنی و در نهایت ۳بار بنویسیش.🧡🥤. موقعی که استرس داری انگشت شستتو فوت کن. این کار ضربان قلبتو کاهش میده و استرستو کم میکنه.🧚🏻‍♀🌼. وقتی میخوای بخوابی اما خوابت نمیبره، به مدت ۱دقیقه تند تند پشت سر هم پلک بزن. بعد ۱دقیقه آروم آروم پلک بزن.🐤💕. از تبلیغات وسط بازیا و برنامه ها خسته شدی؟ گوشیتو بزار رو حالت هواپیما.🍓☁️. وقتی نمیتونی جلوی خمیازه کشیدناتو بگیری، زبونتو به سقف دهنت بچسبون.🌈🛁. اگه پیامی ارسال کردی که میخوای فرستاده نشه، وقتی پیامت درحال ارسال شدنه گوشیتو بزار رو حالت هواپیما.💛🍉 امتحانش ضرر نداره🙂🤍 ⧿⧿⧿⧿⧿⧿⧿⧿ ۰ • ⦁ • ۰ ⧿⧿⧿⧿⧿⧿⧿ ♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️
پروردگارا ، نمۍدانم ڪہ چہ زمانـے ، در ڪجا و چگونہ بہ دیدار تو خواهم شتافت! اما عاجزانہ از تو مۍخواهم ڪہ اولا مرگِ من در راه دفاع از دینت باشد و در این راه توفیق شہادت در راه خودت را نصیبم ڪن! 🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا