eitaa logo
♡✿כڂٺــࢪٵن زێنـݕـے✿♡
471 دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
166 فایل
﷽ 🌻כڂٺــــࢪٵن زێنݕێ🌻 💕ڂۅݜ ٵݦــــכے ݕٵنۅ ڄٵنـــــ🧕 ٺۅݪכ ڪٵنٵݪݦۅטּ ۱۴۰۰/۷/۲۲🎂 ڪݐے ݕٵڐڪࢪ صݪۅٵٺــــــ✔ نٵݜنٵس سنڄٵڨہ🙃 🚫ۅࢪۅכ ٵڨٵێٵن ݦݦنۅع(ۅڱࢪنہ ࢪێݐ!)🚫 🌸ٵࢪٺݕٵط ݕٵ ݦٵ🌸 @your_girl88 ݜࢪۅطـــــ @gfjvxh💜 800___________✈_________900
مشاهده در ایتا
دانلود
دلمون خیلے حالش وخیمہ دورت بگردم :) این دل خیلی وقتہ تو کربلات راه نرفته🚶🏾‍♂ این دل خیلی وفته نرفته کربلااا آقاجان . . این دل امید داش‌ به شلمچه و تپه‌ی‌ سلامش :))💔 ولی . . :(💔🥺
نور و روشنـے در انتظارِ توست برخیز . . 🌸 ◠◡◠ ‹ ☂️💗⸾⸾ ••
چله دعای عهد رو داریم😌 چهل روز میخونید .. دوست داشتی شرکت کنی بیاپیوی تا بگم https://eitaa.com/Erhcbvkv همسایه هافور اجباری❌❌ @Dokhtaroonehkiiot
7.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤🖤 من شکایت دارم… از آن ها که نمی فهمند ❗️❗️ چادر مشکی من یادگار مادرم زهراست ! از آن ها که به سخره می گیرند قـداسـتِ حجابِ مادرم را ؛ چـــــرا نمی فهمی؟ این تکه پارچه ی مشکی، از هر جنسی که باشد حـــُرمــت دارد ! من برای رعایت حجاب خودم هزاران دلیل دارم... ♡ ♡ ♡ @Khaharaneh_Chadoory1400 ‌◉━━━━━━─────── ↻ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ⇆ 🖤 خواهران چادری 🖤 از روی لینک بالا 👆👆 وارد کانالمون بشید کانال ما رو به دوستان خود معرفی کنید😉☺️ 🖤🖤
هدایت شده از .
*بی حجابی ممنوع* ❌❌❌❌ اگر دوست دارید وضعیت موجود اصلاح شود و در این اصلاح نقشی ایفا کنید به ما بپیوندید👇👇 ما برای اصلاح وضع موجود ..... __از دولت مطالبه خواهیم داشت. __ارگانها مورد مطالبه و شکایت ماقرار می گیرند. __گروه آمرین سراسرکشور __تدوین محتواهای مفهومی برای فهم عمیق مردم فرهنگسازی حیا (ایتا) @farhangsaze_haya و برای موفقیت نیاز به تعداد اعضا بیشتری داریم شما هم بیا داخل گروه و همراهی کن. یدالله مع الجماعه💪🙏❤️🌷
هدایت شده از 𝓢𝓪𝓻𝓫𝓪𝔃𝓪𝓰𝓱𝓪 | سࢪباز اقا
7 نفر تا چالش پرداختی
هدایت شده از ʜᴀɴᴀ
5 نفر تا چالش پرداختی✅
https://harfeto.timefriend.net/16615215068877 دخترا این کانال به ادمین چالش نیاز داره لطفا آیدیتون رو بزارین داخل پیام ناشناس
سلام فرشته ها😍❤️ ی کانال اوردم براتون نگمم....😉✨ هروز کلی چالش با جایزه پرداخت میده☺️🌼 فعالیتاش عالی تازه رمان میزاره فقط بخونینشش😭😍❤️ @dokhtaran_beheshti113 چالش های متنوعش و که نگم...بیا و ببین🤭🤩 از خاطره و جک و هرچیزی که فکرشو کنی😚🤠 بخدا پشیمون نمیشی حتی درباره بعضی چیزاهم توضیح داده خودت بیا و ببین 😄💛 👇👇 @dokhtaran_beheshti113 عضو نشی ناراحت میشمااا خیلی خوشمزس فقط ببینش 😉😋❤️
پژوی 405 سفید رنگ حاج علی میرفت و ارمیا با موتور سیاهرنگش در پی آنها میراند. حاج علی از آینه به جوان سیاهپوش پشت سرش نگاه میکرد. نگران این جوان بود... خودش هم نمی دانست چرا نگران اوست! انگار پسر خودش بار دیگر زنده شده و به نزدش بازگشته است. خود را مسئول زندگی او میدانست. ساعات به کندی سپری میشد و راه به درازا کشیده بود. این برف سبب کندی حرکت بود. برای صبحانه و ناهار و نماز توقف های کوتاهی داشتند و دوباره به راه افتادند. به تهران که رسیدند، حاج علی توقف کرد؛ از ماشین پیاده شد و به سمت ارمیا رفت... خداحافظی کوتاهی کردند. حاج علی رفت و ارمیا نگاهش خیره بود به راه رفته ی حاج علی! در یک تصمیم آنی، به دنبال حاج علی رفت؛ میخواست بیشتر بداند. حاج علی او را جذب میکرد... مثل آهن ربا! جلوی خانهای ایستادند و ماشین را وارد پارکینگ کردند. ارمیا زمزمه کرد: "بچه پولدارن!" وقتی ماشین پارک شد، نگاه آیه به روزهایی رفت که گذشته بودند، مردش در قم بود. از همان روزی که او را خانه پدرش گذاشته بود و به سوریه رفته بود، ماشین همانجا بود! سوار آسانسور که شدند آیه باز هم به یاد آورد: -آخیش! خسته شدما بانو، چقدر راه طولانی بود. آیه پشت چشمی نازک کرد: _من که گفتم بذار منم یه کم بشینم، خودت نذاشتی؛ حالا هم دلم برات نمیسوزه! -چشمم روشن، دیگه چی؟! من استراحت کنم و شما رانندگی کنی؟ آیه اعتراض آمیز گفت: _خب خسته شدی دیگه!