هدایت شده از - خـٰانومِ 213 .
هدایت شده از 「غریب طوس」
4 نفر دیگه بیان کتاب مدافعان حرم رو میزارم!!
فقط به 4 تا با معرفت نیاز داریم🙃♥
#همسایه_فوررر
#کتاب_مدافعان_حرم
@afhjcdulmfseulnfshknc
‹🕌✨›
گوشهایپایضریحت
دستمارابندکن گرفتاریمما:))💔
‹🕌✨› ↫ #امام_رئوف
"🌸🕊"𝐉𝐎𝐈𝐍↴
@Eashagh_reza
‹🕌✨›
😌قربون آقا امام رضا(ع) بُرُم که مِهموناشَم میزبانی مُکُنَن...
‹🕌✨› ↫ #امام_رضا
"🌸🕊"𝐉𝐎𝐈𝐍↴
@Eashagh_reza
‹🕌✨›
#زیبایی_درون.
پارت۶.
دنیز آیدم.
پشتش به من بود.
تکیه دادم به دیوار و زانوهام و بغل گرفتم.
صدای الله اکبر گفتنش که میومد حس میکردم آرامش وصف نشدنی تو وجودم تزریق میشد.
خدایا میدونم همین نزدیکیا هستی صدامو میشنوی،پس چرا کمکم نمیکنی؟
میدونم بنده ی خوبی نبودم برات!
اما تو کمکم کن!
تو منو ببخش.
مگه نمیگن الله رحیم!
شونهام از شدت گریه میلرزید
دستی شونهام و لمس کرد و منو پرت دنیای واقعی کرد.
صورتمو برگردونم سمت اون شخص
همون پیرزنه بود نمیدونم چرا یه آرامش خاصی تو چهرش بود و این باعث میشد دل بی تاب من آروم بگیره
لبخند مهربونی زد و کنار من نشست:
_چیشده مادر؟اون غم تو چشمات زانوی هرکسی که از صد متریت رد میشه رو از پا در میاره
خودمم نمیدونم چرا اما شروع کردم به دردل باهاش:
_خ...خدا منو دوست نداره!
لبخندی زد:
_خدا همه ی بندهاشو دوست داره شاید ازشون دلخور بشه اما بازم دوستشون داره مثل مادر یا شایدم بهتر!
هق زدم و با دستام صورتمو پوشوندم:
_پس چرا کمکم نمیکنه؟چرا اینهمه ازم امتحان میگیره؟من نمیتونم با نمره ی خوب از این امتحان سختش رد شم!
با محبت دستی به سرم کشید:
_پاشو،پاشو مادر اینجا بهترین مکان هست برای گله هات و شکایت هاو غصهات یکی اینجا هست که شنونده ی خوبیه و میتونه کمکت کنه.
مردد نگاهش کردم که تسبیحی به دستم داد:
_اینو مادر خدابیامرزم بهم هدیه داده بود همیشه گره گشا مشکلاتم بوده فک کنم بیشتر از من تو بهش نیاز داری.
خاستم اعتراض کنم که مهربون گفت:
شکایت قبول نمیکنم زود باش برو.
تسبیح سبز رنگو محکم تو دستم گرفتم.
با اراده از جام بلند شدم
مهر و گذاشتم روی زمین و چادر سفید رنگ که گل های صورتی داشت از توی قفسه نماز خونه برداشتم.
چادر و سرم کردم هردو دستم و بالا بردم:
_الله اکبر.
و این بود ورود من به دنیایی که توش هیچ غمی وجود نداشت دنیایی که همه ی مشکلاتش یه چاره داشت!
مهر و بوسیدم و سجده کردم:
_یا امام هشتم به مامانم کمک کن میدونم،میدونم کارای اشتباه زیادی کردم اما ببخشم بخدا که پشیمونم!
شونه هام از گریه لرزید:
_خدایا گره گشا مشکلاتم باش کاری کن بنده ی خوبی برات باشم!
با صورتی خیس نشستم روی جانماز و تسبیح و به دستم گرفتم هر یک کدوم مهرش رو که رها میکردم صدای:استغفرالله گفتنم بلند میشد.
اینهمه وقت من از این آرامش بی نصیب بودم و خبر نداشتم حس میکردم
که به دوران کودکیم برگشتم اما بدون وجود دایی و اذیتاش همون موقعی که
کتاب چهارده معصوم رو میدادم مامان با وجود مخالفتهای دایی برام بخونه!
خدایا حس وجودت این شکلیه؟
اگه اینطور باشه حاضرم تمام وقت بیام پیشت!
_قبول باشه!
ادامه دارد....
‹🕌✨› ↫ #رمان
"🌸🕊"𝐉𝐎𝐈𝐍↴
@Eashagh_reza
امیدواریم از خوندن این رمان زیبا لذت ببرید☺️❤️
همراه ما باشید...✅
وعده ما: هرشب حوالی ساعات ۲۱:۰۰🕘🌷
@Eashagh_reza
‹🕌✨›
ای رئوف همیشه خوب، سلام
پیش تو میشود دلم آرام
شد زیارت همیشه نیمه تمام
هرکه رویت ندید، شد ناکام
‹🕌✨› ↫ #امام_رضا
"🌸🕊"𝐉𝐎𝐈𝐍↴
@Eashagh_reza
هدایت شده از پشتجبهه.
-هـمـسـنـگـریهامون-
1.@Deltang_karbalahs
2.@golbool_sefid
3.@Eashagh_reza
4.@ef_zed_komeyl
5.@mazhabijdn
6.@montzrankh
7.@Eshgh_alyhesalam
8.@Benim_ayim
9.https://eitaa.com/joinchat/2027815191C40996cb8a9
ودرآخ♥️ـرخـودمـون
<@asabghon1 >
جهتهمسنگری:
@Nika_zarei
برایتاییدفورکنید!:)
کسیجاموندهبگهبهم!
‹🕌✨›
نام شیطان چیست؟
نام اصلى ابليس، حارث بوده است كه به دليل عبادت طولانى، او را عزازيل، يعنى عزیز خدا، خطاب مىكردند. وى پس از عُجب(غرور و تکبر)، ابليس ناميده شد و پس از امتناع از سجده و رانده شدن از درگاه الهى، شيطان نام گرفت.
بیشتر مفسران او را از جنیان دانسته و اندکی نیز او را فرشته شمردهاند
شیخ صدوق به سند صحیح از جمیل بن دراج روایت کرده است که او گفت من از حضرت صادق (ع) پرسیدم که ابلیس آیا از ملائکه بود یا در سماوات متولی کاری بود؟ حضرت در جواب فرمودند که نه او از ملائکه بود و نه در آسمان ها متولی کاری. او از جن بود و در آسمان با ملائکه به سر می برد و در میان فرشتگان به عبادت خدا مشغول بود و فرشتگان می پنداشتند او از خودشان است.
از امام صادق (ع) روایت شده است که در ابتدا ابلیس از هفت آسمان بالا می رفت و به سخنان فرشتگان گوش می داد. با تولد حضرت عیسی (ع) از رفتن به سه آسمان منع شد. پس از تولد پیامبر (ص)، ابلیس از رفتن به همه ی آسمان ها منع شد
روایت شده است که صبح آن شبی که پیامبر به معراج تشریف بردند و همه جا را دیدند، شیطان خدمت پیامبر آمد و گفت: یا رسول الله! شب گذشته که به معراج تشریف بردید، در آسمان چهارم، طرف چپ بیت المعمور منبری بود، شکسته و سوخته ، آیا آن منبر را شناختی؟
حضرت فرمودند: خیر، آن منبر متعلق به کیست؟ شیطان عرض کرد: آن منبر من بود، بالای آن مینشستم و ملائکه پای منبرم نشسته و من آنها را موعظه میکردم، ملائکه از عبادت و بندگی من تعجب میکردند. وقتی که تسبیح از دستم میافتاد، چندین هزار ملک برخواسته تسبیح را میبوسیدند و به دست من میدادند. اعتقاد من این بود که خداوند مخلوقی برتر از من خلق نفرموده است. اما این امر بر عکس شد و رانده درگاه الهی شدم
حضرت علی (ع) می فرماید: از کار خدا درباره ابلیس پند گیرید که کردار دراز مدت او را تباه و کوشش فراوانش را بر باد داد و این به سبب لحظه ای تکبر و سرکشی بود.
در قیامت که دوزخیان گناه خود را برگردن شیطان می اندازند و شیطان به آن ها می گوید:خداوند به شما وعده حق داد و من به شما وعده (باطل) دادم، و تخلّف کردم! من بر شما تسلّطی نداشتم، جز اینکه دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید! بنا بر این، مرا سرزنش نکنید خود را سرزنش کنید! نه من فریادرس شما هستم، و نه شما فریادرس من! (ایه22سوره ابراهیم)
منابع:
منتهی الآمال، ص 46؛ امالی شیخ صدوق، ص 285
وسائل الشیعه، ج15، ص 372.
‹🕌✨› ↫ #دانستنی
"🌸🕊"𝐉𝐎𝐈𝐍↴
@Eashagh_reza