اگر فردوس در روی زمین است
همین است و همین است و
همین است ...
السلام علیک یا زینب کبری
سلام الله علیها
@EhsanStudio
در حریم قدس
مَحرم زینب است
سلام الله علیها💐♥️
⚜️ولادت مبارک⚜️
@EhsanStudio
کپشن پست اینستاگرام :
در حریم قدس
محرم زینب است...
سلام الله علیها
ـ
ولادت عالمه غیر معلمه؛ دانای بی آموزگار ؛ کعبه الرزایا؛ نشانهی اندوهها ؛ نائبه الزهراء؛ جانشین حضرت زهراء سلام الله علیها ؛ نائبه الحسین؛ جانشین حضرت حسین علیه السلام ؛ ملیکه النساء؛ اختیاردار دنیا ؛ شریکه الشهید؛ سهیم و شریک در شهادت شهداء ؛ ناموس رواق العظمه؛ شرف آسمان عظمت و بزرگی ؛ سر أبیها؛ راز (هستی) پدر خود ؛ سلاله الولایه؛ خلاصه ولایه ؛ شفیقه الحسن؛ همتای حضرت حسن علیه السلام ؛ البلیغه؛ صاحب بلاغت در سخن ؛ نجمه سماء النباله؛ ستاره درخشان آسمان بزرگی ؛ محبوبه المصطفی، مورد علاقه رسول خدا صلی الله علیه و آل وسلم ؛ بطله کربلا؛ قهرمان کربلا ؛ حضرت زینب کبری سلام الله علیها مبارک 💐♥️
ـ
عکس از دوست عزیز
امیر حسامی نژاد
ـ
#ولادت_حضرت_زینب #میلاد_حضرت_زینب #دمشق #سوریه #شام #مدافعان_سلامت #فردوس #بهشت #حضرت_زینب #زینبیه #مدينة_زينبية
💐♥️ولادت با سعادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها و روز پرستار بر سفید پوشان مدافع سلامت مبارک ♥️💐
💬 @EhsanStudio
به وصل خود دوائی کن
دل دیـــــوانهی ما را🤲🏼
یا زینب سلام الله علیها♥️
@EhsanStudio
آن میوهای که فاطمه(س) آنرا طلب نمود
چون باب میل اوست شد این میوه تاجدار
ـ
#سید_حمیدرضا_برقعی
@EhsanStudio
EhsanStudio
آن میوهای که فاطمه(س) آنرا طلب نمود چون باب میل اوست شد این میوه تاجدار ـ #سید_حمیدرضا_برقعی @Eh
داستان انار
روزی حضرت زهرا علیها السلام بیمار و بستری شد. علی علیه السلام به بالین او آمد فرمود: زهرا جان! چه میل داری تا برایت فراهم کنم؟ گفت: من از شما چیزی نمی خواهم. حضرت علی علیه السلام اصرار کرد. فاطمه علیها السلام گفت: ای پسر عمو! پدرم به من سفارش کرده که هرگز چیزی از شوهرت در خواست نکن، مبادا تهیه آن برایش مشکل باشد و در برابر در خواست تو شرمنده شود. علی علیه السلام فرمود: ای فاطمه! به حق من، هر چه میل داری بگو تا برایت آماده کنم. فاطمه علیها السلام گفت: اکنون که من را سوگند دادی می گویم. اگر اناری برایم فراهم کنی خوب است. حضرت علی علیه السلام برخاست و برای فراهم نمودن انار از منزل بیرون رفت. در راه با چند نفر از مسلمانان روبرو شد و از آنها پرسید: انار در کجا پیدا می شود؟ آنها گفتند: یا علی! فصل انار گذشته، ولی چند روز قبل شمعون یهودی چند انار از طائف آورده بود. حضرت به در خانه شمعون رفت. شمعون وقتی که چشمش به علی علیه السلام افتاد علت آمدن آن حضرت را پرسید؟ علی علیه السلام ماجرا را گفت و افزود که برای خریداری انار آمده ام. شمعون گفت: چیزی از انارها باقی نمانده است همه را فروخته ام. همسر شمعون پشت در بود و سخن آنها را می شنید، به شوهرش گفت: من یک انار برای خودم برداشته بودم و در زیر برگها پنهان کردم. آنگاه رفت و انار را آورد و به حضرت علی علیه السلام داد. آن حضرت چهار درهم به شمعون داد. او گفت: قیمتش، نیم درهم است. امام فرمود: همسرت این انار را برای خود ذخیره کرده بود تا روزی از آن نفع بیشتری ببرد. نیم در هم مال خودت و سه درهم و نیم هم مال همسرت. آن حضرت در برگشت به طرف منزل، صدای ناله درمانده ای را شنید، به دنبال صدا رفت، دید مردی غریب و بیمار و نابینایی در خرابه ای بدون سرپرست و غذا روی زمین خوابیده است، حضرت جلو رفت و سرش را به دامن گرفت و از او پرسید: تو کیستی؟ از کدام قبیله ای؟ چند روز است که در اینجا افتاده ای؟ گفت: ای جوان صالح! من از اهالی مدائن (ایران) می باشم، در آنجا قرض زیادی داشتم. ناگزیر سوار بر کشتی شدم و با خود گفتم خود را به مولایم امیرمؤمنان می رسانم شاید آن حضرت کمکی به من کند و قرضهایم را ادا نماید - جوان نمی دانست که سرش بر دامن علی علیه السلام است - امام فرمود: من یک انار برای بیمار عزیزم می برم، ولی تو را محروم نمی کنم و نصفش را به تو می دهم. حضرت انار را دو نصف کرده و نصف آن را کم کم در دهان آن جوان می گذاشت تا تمام شد. جوان گفت: اگر مرحمت فرمایی نصف دیگرش را نیز به من بخورانی، چه بسا حال من خوب شود! علی علیه السلام نیم دیگر انار را نیز کم کم به او خوراند تا تمام شد. آنگاه حضرت بعد از خداحافظی با آن جوان بیمار به سوی خانه حرکت کرد. در حالی که از شدت حیا غرق در فکر بود به در خانه رسید، ولی حیا کرد وارد خانه شود. از شکاف در به درون خانه نگاهی کرد تا ببیند فاطمه علیها السلام خواب است یا بیدار. مشاهده کرد فاطمه علیها السلام تکیه کرده و طبقی از انار پیش روی اوست و میل می فرماید، حضرت بسیار خوشحال وارد خانه شد، متوجه شد که این انار مربوط به این دنیا نیست. پرسید: فاطمه جان! این انار را چه کسی برای شما آورده است؟ فاطمه علیها السلام گفت: ای پسر عمو! وقتی که از پیش من رفتی، چندان طولی نکشید که نشانه سلامتی را در خود یافتم. ناگاه صدای در به گوشم رسید فضه خادمه در را گشود، مردی را دید که طبق انار دارد. آن مرد گفت: این طبق انار را امیرمؤمنان علی علیه السلام برای فاطمه فرستاده است
ریاحین الشریعة، ج 1، ص142
© برگرفته شده از http://sedighe.ir
کاش فال شب یلدای همه این بشود
یوسف گمگشته باز آید به کنعان
غم مخـــــور...
اللهم عجل لولیک الفرج
@EhsanStudio
یابن فاطمه سلام الله علیها
کی میشود طلوع ؟ خورشید دولتت!
آوارهایم در شب یلدای غیبتت
اللهم عجل لولیک الفرج
@EhsanStudio
شب يلدا چه شبي!!!
پر نقش است و نگار
شب سيب است و انار!
همه اش خاطره و مهماني
شب حافظ خواني!
شب دورهمي و عشق و غزل
گرم و شيرين چو عسل
شب يلدا يعني:
«شب برفي که زند طعنه به مستي بهار»
هر چه گفتم به کنار؛
فرصت خواندن شعر فرجش بيشتر است!!!
اَللّهُمَّ عَجِّلِ لِوَليِّکَ الفَرَج... @EhsanStudio