🔰 قسمت دوم (و پایانی)‌ پادکست «اندیشه تکنولوژیک قوم سبأ و هوش تکینه قوم صهیون» روایتی تقارنی و عبرت‌محور از قضیه ساکنین غزه است که خلاف عادت تحلیل‌های رایج کنونی که اغلب سیاسی-میدانی هستند، سعی در ارائه تحلیلی قرآنی (با رویکرد علم عبرت) را دارد 🔰 این محتوا پیش از آتش‌بس فلسطینی‌ها و صهیونیست‌ها ضبط شده و روایت‌گر داستان قوم سبأ و کفرکیشی آن‌هاست که ارض خدا را زمین خود دانستند و برای ساکنین بادیه نشین آرزوی فنا و نیستی کردند 🔰 در مورد #علوم_عبرت ان‌شا‌الله در آتیه صحبت خواهد شد و بطور موسع و کامل آن‌ را توضیح خواهیم داد ✍️ شایان مسعودی ---------------- 🌐 پیوند یوتیوب این پادکست ---------------- 🌐 پیوند آپارات این پادکست ---------------- 🌐 شایان مسعودی در فضای سایبر 🆔 @EtminanAndishkadeh

معماری مقدس 🔰 هندسه در معماری دارای نیروهایی است که با تأثیرگذاری این نیروها بر مخاطب، هویت فضا شکل می‌گیرد. کعبه دارای هویت مقدس است چون فضا نیروهای مقدس ایجاد می‌کند که حاصل هندسه مقدسی است که  معمارش مقدس است و به غیر از این ساختار در دنیای مادی ساختار مقدس دیگری وجود ندارد، هندسه مربع شکل که فارغ از هر جهتی است با حرکت دوار انسان‌ها به دور آن یک هندسه کاملی می‌شود که در رویکرد عرفانی مربع نماد زمین  و دایره نماد هستی و معناست که در این هندسه گویی زمین با هستی پیوند می‌خورد، اما نکته مهم آن‌که حرکت دوار به دور کعبه ساختاری را ایجاد می‌کند که این ساختار جهتی از نوع استعلاء (حلزونی به سمت بالا) دارد. به عبارتی خداوند این آیت (کعبه) را در زمین برای انسان‌ها قرار داده است تا از طریق تعامل حرکت و فرم مفهوم متعالی شدن درک گردد، تعالی نیاز به چرخش و گردش دارد آن هم چرخش به دور اجرام سنگین.  همان‌طور که خداوند در بطن هستی قاعده‌ای قرار داده است تا تمام اجرام کوچک به دور اجرام سنگین بچرخند، انسان‌های کوچک نیز به دور انسان‌های بزرگ می‌گردند و این گشتن‌ها  نیرویی ایجاد می‌کند که انسان به یک صیرورت و شدن متعالی می‌رسد، بر این اساس می‌توان چنین بیان نمود که هندسه و معماری کعبه آیتی است برای یک صیرورت استعلایی از فرش به عرش. #گشتاور_استعلایی_زمان ✍ نسیم اشرافی ➡️ https://t.me/nasimashrafi2 ➡️ https://eitaa.com/nasimashrafi 🆔 @EtminanAndishkadeh

👤 احسان فرشاد 🌐 پادکست 🎥  از معرفت تا اصطناعت 🔺 بخش اول 🔴 آیا معرفت به ربّ، الهامی است یا وابسته به معرفت نفس؟ آیا ما خودمان خودمان را می‌سازیم یا ربّ‌مان ما را اصطناعت می‌کند؟ #احسان_فرشاد #اندیشکده_اطمینان #پادکست #از_معرفت_تا_اصطناعت ⬇️ مشاهده کامل پادکست: 📎 https://youtu.be/srw-oEbC_0E 📎 https://aparat.com/v/JSOtQ 🔰 در همه شبکه‌های اجتماعی با آی‌دی زیر می‌توانید دنبال کنید: ➡️ @EhsanFarshadEF 🆔 @EtminanAndishkadeh

🔰 چه سری است که قرآن در سینه خود تا ابد آیه "غلبت الروم في أدنى الأرض" حمل کرده‌ است؟ 🔰 دو دعوای تاریخی: ایران برابر روم و اسلام محمدی مقابل عثمانی امروز برهم منطبق شده‌اند و شاهد رویارویی کسرایِ مسلمان و قیصرِ (ائتلاف‌گر با عثمانیم)؛ در همان ارض کهن و همیشگی‌شان: آوردگاه #فلسطین ✍️ شایان مسعودی 🌐 پیوند این گفتار در توییتر ---------------- 🌐 پیوند این گفتار در ویراستی ---------------- 🌐 شایان مسعودی در فضای سایبر 🆔 @EtminanAndishkadeh

سوبژکتویسم (اصالت ذهن) و معماری 🔰 وقتی پیش فرض‌های ذهنی و امور غیر تجربی بر معماری تأثیر می‌گذارند‌:  دو نمونه طراحی در کویر که یکی با رویکرد احترام و دیگری با رویکرد مقابله با بستر طراحی شده‌اند. به نظر می‌رسد در تصویر بالایی معمار خود را حداقل در شبکه هستی متحد با عالم و تاریخ (از جنبه احترام به چادرهای بادیه نشین) انگاشته است اما در تصویر پایین معمار انفصال خود را حتی از عالم طبیعت به نحوی بیان می‌کند که نام بنای خود را در مخزن گاه نور، بنای سایه و تاریکی می‌گذارد. نهایت رویکرد سوبژکتویستی بر معماری را می‌توان در بنای سایه ملاحظه کرد جایی که منیت انسان بر معماری نیز حاکم می‌شود. بنابراین چطور می‌شود با داده‌های یکسانی از محیط و بستر دو نوع برخورد با فضا صورت می‌گیرد؟ پیش فرض‌های ذهنی معماران نسبت به عالم و خدا و آدم و این‌که در چه رابطه‌ای و در چه جایگاهی از هستی قرار گرفته‌اند و به چه چیزی اصالت می‌دهند بر روند طراحی تأثیرگذار است. ✍ نسیم اشرافی ➡️ https://t.me/nasimashrafi2 ➡️ https://eitaa.com/nasimashrafi 🆔 @EtminanAndishkadeh

اطمینان در فضای امنیتی سایبر جهانی، مبتنی بر گراف اجتماع قلوب و ارتباطات قلبی مؤمنانه 🔰 بخش اول 💢 یک راه مقابله با سیطره‌ فضای سایبر بر زندگی و شاید یگانه شاه‌راه، تزکیه قلب است. سیطره‌ فضای سایبر متکی بر بستر ارتباطی‌ای است که اتفاقاً مادی است و از همین نقطه می‌توان به عنوان چشم اسفندیارش استفاده کرد و رهایی از این سیطره را تحقق بخشید؛ یعنی اصلاً بستر ارتباط را از عالم مادی برچیده و به عالمی با جنسی متفاوت وارد ساخته، عالمی از جنس غیب که اساساً توان ورود به آن از اهالی دنیای ماده و عین سلب است، آنان به خاطر قدری از ماده که بر پهنه‌ عالمِ جامعِ غیب و شهود (عین) زده‌ و سیطره داده‌اند، بر حریم آن نامحرمند و چون نامحرمند این بستر و فضا برای اهل تزکیه امن و بالاتر از امن مطمئن است. 💢 بستری که باید در این عالم جدید‌الانتخاب ساخت، بستر ارتباطات قلبی است. برای شکل گرفتن این شبکه‌ ارتباطات قلبی می‌بایست موانع موجود و زمینه‌ پدیداری موانع جدید را زدود و زمین و بستر آن را صاف و آماده کرد یعنی شرایط ایجاد بستر را فراهم ساخت. 💢 آیا این زمین و بستر قلب‌هاست که باید تزکیه شود یا چیزی است که قلبِ تزکیه شده در آن امکان حضور دارد؟ اگر قلب بستر باشد پس تزکیه بایدش و قلب‌ها هستند که باید بر این زمین قرار گرفته و متصل بشوند و شاید هم این‌گونه بتوان گفت که با اتصال قلوب این بستر تزکیه شده فراهم می‌شود پس می‌توان گفت هم قلب‌ همان بستر و زمین است و هم اتصال و شبکه و اجتماع قلوب. 💢 برای صاف شدن بستر، باید از صاف شدن قلوب آغازید، یعنی تغییر و اصلاح و حذف موانع انفسیِ ارتباط بین قلوب آدمیان که در قلب‌ها خفته و جا خوش کرده‌اند؛ اگر موانع انفسی زدوده شود که اصلاً راهی جز شروع تغییر از انفس نیست، موانع آفاقی نه تنها مانع نیستند که وسیله و امکاناتی هستند، نعمت‌اند برای قوی‌تر شدن و سبقت‌های پی در پی از بهر وصال به آن جایگاه و شأن حقیقی آدمی؛ که غایت ساخت این شبکه‌ی ارتباطات قلبی رساندن یک نفرها و دو نفرها و جمیع آدمیان است به جایگاه عبدالله در زمین. 💢 راه نجات از سیطره‌ فضای سایبر جهانی تزکیه قلوب است، تا از این راه (تزکیه) زمینه‌‌ی محرمیت ذاتی و بالقوه‌ آدمی با عالم هستی بالفعل و فراهم گردد، یعنی ارتباطی قلبی با عالم هستی؛ عالمی که پر است از نشانی‌هایی نهاده شده در قلوب‌شان برای راهنمایی و راه‌یابی آدمیان به ابَر راه وصال به غایت خلقت‌شان، هادی به سمتِ یافت و پیمایش صراط مستقیم و طی طریق زندگی فردی و جمعی بر این صراط با همراهی و هم‌جهتی اجزای هادی این عالم. 💢 برای حرکت جمعی به سوی آن غایت نهایی که از قضا بر سر راهش موانعی است از جنس سوگند ابلیس، می‌بایست در پنهان‌ترن لایه انفسی جمع، حقیقی‌ترین نوع ارتباطات ایجاد گردد؛ یعنی ارتباطی از طریق قلب‌ها، که اگر پاک و صاف و زلال باشد از کیلومترها و از لابه‌لای هزاران مانع آفاقی امکان اتصال بین قلوبِ جمع را فراهم می‌سازد. 💢 همه‌ این جمع اگر به یک قلب که بیش‌ترین ظرفیت و تزکیه را داراست اتصال پیدا کنند (به عنوان وسیع‌ترین ظرف امن، برای تجمیع اطلاعات)، آن‌که بیش‌ترین خودتطبیقی با صراط مستقیم را داشته، به نوعی جماعت (اجتماع) اطلاعاتی یا اطلاعات جماعتی (اجتماعی) مبدل می‌گردند و در این صورت است که آن دست بالای همه دست‌‌ها، آن‌ها را همراهی کرده و پشت‌شان را به نور امنیت و بالاتر از امنیت اطمینان ایمان‌بنیان (صراط‌محور) منور و گرم می‌سازد. 💢 اگر چنین شود و قلوب، صاف شده و به تزکیه رسیده باشند و مبتنی بر علم الله‌مدار تنظیمِ وجه به سمت آن وسیع‌ترین قلبِ صراط‌محور کرده باشند، ذیل ولایتی مستحکم و امنیت‌زا امکان تبادل اطلاعات دارای طبقه‌بندی سطح بالا را بدون امکان شنود توسط هر دشمنی، برایشان پدید می‌آید. 💢 همه‌ این اطلاعات در یک قلب مرکزی یعنی قلب ولیِ مستقم بر صراط که تحت سلطه‌ اللهِ قادر و عالم است سرازیر و تجمیع می‌شود و از گزند هر کرم و ویروس و تروجانی محفوظ می‌ماند و با آن بستر هر لحظه بنا به اذن الله امکان دستیابی به آن هست. 💢 جامعه‌ مؤمن و به تزکیه رسیده، جامعه‌ای امن در برابر انواع جاسوسی و شنود و گمراهی اطلاعاتی و ...  در یک کلام امن و مطمئن به معنای حقیقی خود است چرا که متکی بر قدرتی است که امن و امان از او صادر است، پس در برابر فضای سایبرِ کنترل‌محورِ انسان‌مبنا که با این همه‌ مقام کبریایی قائل بودنش، بودنش بسته به اراده‌ اوست، در امان و حفاظت می‌ماند. ✍️ حمید کشاورزی ➡️ https://t.me/shohudemana ➡️ https://eitaa.com/shohudemana 🆔 @EtminanAndishkadeh

اطمینان در فضای امنیتی سایبر جهانی، مبتنی بر گراف اجتماع قلوب و ارتباطات قلبی مؤمنانه 🔰 بخش دوم 💢 این شبکه‌های ارتباطاتِ قلبیِ تزکیه شده‌‌ی تنظیم وجه نموده با ولایت الله که سرازیر در قلب زاکیِ وسیع‌تر یعنی ولی الله است، جامعه‌ مؤمن را در برابر این فضای سایبری که امکان رشد از آدمی سلب می‌کند و راهِ گم‌هدفی پیش پایش ترسیم می‌کند مصون می‌دارد. 💢 فضای سایبر با ایجاد نطفه‌ اخلاق و‌ خصیصه‌‌ی بروز هر آنِ اطلاعاتِ بیش‌تر و بیش‌تر از خود در این فضا برای نمایش و ابراز وجود از طریق بروز هر آن بیش‌تر خود، که انگار بقای این فضای سایبر بر این خصیصه‌ ناحق جعل شده است و بر سرِ راهِ شدنِ انسان مدرن (انسان در زمانه‌ای مدرن) است و آدمی را به وادی تحت سلطه‌ طاغوت درآمدن می‌کشاند. 💢 در این مدل امنیت اطلاعاتی قلب‌محور حتی می‌شود اطلاعات مهم را در مواقع حساس (مثل بکارگیری اجنه و تمرکزشان بر افرادِ دارای اطلاعات جامعه‌ای ایمانی، یا فراگیری تکنولوژی‌‌های آینده مثل فایوجی و تبادل اطلاعاتش با مغز از طریق سیگنال‌ها و ...)، با سایر موجودات از گیاه تا حیوان و ... با اطمینان درمیان گذاشت تا آن عضو دیگر جماعت یا اجتماع اطلاعاتی با رجوع به آن موجود، اطلاعات مهم را بدست آورده و به مقصد برساند؛ چرا که اینان خلقت‌شان و فطرت‌شان هم‌جهت با غایت خلقت آدمی است و اصلاً خلق شده‌اند تا آدمی را ظرف هدایت به آن غایت باشند، همه این‌ها را همان گشاینده‌ فطرت ما، فطر نموده (فاطر سماوات و ارض). این‌ها با آدمی محرمند و جمیع‌شان نیز محرم بر حریم حقیقت، که اصلاً خود ظرف حقیقتند و حامل آیات الهی ... و در این حریم اهالی عین و ماده را راهی برای راه‌یابی نباشد مگر آن‌که قلبی از جماعت یا اجتماعی از بستر حقیقی خود به آن فضای سایبر هبوط کرده و افشای اطلاعات کند. 💢 در گذشته‌های دور مطلبی خواندم که در روند تطور تکنولوژیک تمدن مدرن بر روی تکنولوژی‌‌ای کار می‌کنند که از همه اشیاء حتی بسته حاوی چیپس که در اتاقی بوده صحبت‌هایی که اطرافیان داشتند را استخراج کنند. 💢 پس برای امنیت و بالاتر از آن اطمینان هر چه بیش‌تر در جهان هرچه بیش‌تر سایبری شونده‌ طاغی بر ولایت حق، باید هرچه می‌توانیم جامعه را مؤمن‌تر و قرآن مجسم‌شده‌تر کنیم. ان‌شاءالله... 💢 در انتها باید گفت این روش ارتباطاتی قلب‌محور از کثرت سکوت علما در مجالس‌شان الهام گرفته و امکان وقوع و بسط چنین نوع ارتباطی در سطح گسترده وجود داشته و ممکن است و به شرط رعایت مقدمات تجربی آن که منوط به تقوا و تزکیه است قابل نظریه‌پردازی و اجراست. ✍️ حمید کشاورزی ➡️ https://t.me/shohudemana ➡️ https://eitaa.com/shohudemana 🆔 @EtminanAndishkadeh

حقیقت مظلوم بود اما تنها نبود، فاطمه را داشت 🔰 گویی مدینه پس از پیامبر (ص) یک‌بار دیگر در دهان تاریکی و جهل فرو می‌رفت. سایه‌های سیاه عناد و حسد، سبب می‌شدند تا غدیر آن حقیقت جاودانه‌ی تاریخ ذبح شود. کسب قدرت و نیز مناسبات قبیله‌ای که پیامبر‌ مهربانی‌ها محمد مصطفی (ص) بارها آن‌‌را نکوهیده بود، گویی دوباره قد علم می‌کرد. هنوز پیکر پاک پیامبر (ص) بر زمین بود که جاه‌طلبی‌‌ها عیان‌تر می‌شد. جایگاه رفیع ولایت که جز معصوم شخصی نمی‌تواند بر آن تکیه بزند، توسط نااهلان غصب گردید تا جاهلیت پس از ۲۳ سال این‌بار با خلیفه‌گری ادامه پیدا کند. آتش قدرت‌طلبی‌ عده‌ای چنان شعله‌ور بود که درب خانه‌ فاطمه (س) سوزانده شد؛ همان پاره‌ی تن رسول خدا، تنها بانویی که همراه پیامبر (ص) در روز مباهله حضور داشت. گوهری که رسول الله ایشان را یکی از چهار زن برتر در دو عالم معرفی و خشم و خشنودی خداوند را منوط به خشم و خشنودی حضرت فاطمه (س) دانستند. بانویی بلند مرتبه که از نور وجود مطهره‌اش و نیز ثمره‌ی فؤادش افق تا افق و درازنای زمان، همه‌ آینده را تا انتهای تاریخ فرا خواهد گرفت. فاطمه‌ سلام‌الله‌علیها، شخصیت بزرگی که همواره کنار پدرش رنج رسالت و بیداری جامعه را بر دوش کشید و سخن‌ و رفتارش تسلی بخش قلب پیامبر (ص) بود. صدیقه‌ طاهره به‌ حق وارث وحی بود و نه وارث اشرافیت، آن‌هم از جنس خاک و خون و پول با ظاهری اسلامی! آفریده‌‌‌ای که ایمان، عقلانیت، جهاد، حکمت ناب، انسانیت و عدالت خواهی در تارو پود وجود مطهره‌اش ممذوج شده بود. الگوی بی‌بدیلی که ارزش‌های متعالی در روح او به زیبایی متجلی بود. عظمت وجودی زهرای مرضیه چنان است که در واقعه سَدُّالاَبواب، پیامبر (ص) به فرمان خدا، دستور داد درب همه خانه‌ها به مسجد‌النبی بسته شود به جز درب خانه فاطمه و علی تا شاید همگان دریابند خانه‌ پیامبر همان خانه‌ فاطمه و علی است. لکن اندک زمانی پس از شهادت نبی مکرم اسلام، بغض و کینه چنان در دل غاصبان امامت زبانه کشید که سبب شد تا ریحانه‌ پیامبر تنها به جرم دفاع از امام زمان خویش، بر صورت همچو ماهش سیلی بخورد، بین در و دیوار بماند و آقازاده‌‌ای که در رحم پاک او در انتظار تولد بود به شهادت برسد و خود مظلومانه به سمت آسمان پر بکشد. براستی که فاطمه (س) در زمانه‌ای می‌زیست که قاطبه‌ مردم صرفاً اسلام آورده و تهی از ایمان و بصیرت بودند و صاحبان قدرت و نفوذ، گویی چنان در بستر عناد و حسد خفته بودند که قلوب‌‌ مبتلا به مرض‌ ایشان ناتوان در رؤیت نور بی‌مثال امامت و فوادشان الی‌الابد کور و در نهایت پستی و حقارت در ردای جنود ابلیس نقش‌آفرینی کردند. آری، حقیقت مظلوم بود اما تنها نبود، فاطمه را داشت. زهرای مرضیه تربیت یافته‌‌ مکتب پیامبر که راه رفتن را جز در مبارزه‌ کردن با جهل و فساد و بی‌عدالتی و سخن گفتن را جز با الفبای تبلیغ دین الهی نیآموخته بود. اول مدافع مقام والای ولایت، صدیقه‌ طاهره است، بانویی که در نهایت عفت و پاكدامنی، دست از مسئولیت اجتماعی خویش در قبال اسلام عزیز برنداشت. پس از سقیفه شخصاً به یاری امام زمانش شتافت. همراه امیرالمؤمنین (ع) به مجالس آن‌ها می‌رفت و فضائل علی (ع) را یک‌به‌یک برای آن‌ها برمی‌شمرد، سفارش‌های پیامبر را به یادشان می‌آورد، با نفوذ معنوی، آگاهی سیاسی و شناخت دقیقی که از آرمان‌های اسلام عزیز داشت، حقانیت علی (ع) را ثابت می‌کرد و خط بطلانی بر انتخاباتِ باطل جاهلانِ حسود می‌کشید و فریبی که مردم از آن جماعت خورده‌ بودند را آشکار می‌ساخت و عواقبی را که براین شتاب‌زدگی سطحی و غافل‌گیری سیاسی که بر دوش امت اسلام بار خواهد شد را برایشان بر می‌شمرد و آنان را از آینده ناپایدار و تیره‌ای که در انتظار اسلام و رهبری امت بود بیم می‌داد. به شهادت راویان حتی یک بار هم در برابر منطق فاطمه و تفسیر و تلقی‌ای که از این حادثه داشت کسی یارای مقاومت با او را نداشت و همگی به او حق می‌دادند، همه به لغزش بزرگ خویش پیش او اعتراف می‌کردند و بر فضیلت علی (ع) و حقانیت او اقرار داشتند و فاطمه از آنها قاطعانه می‌خواست که «شما ابوالحسن را بر باز گرفتن حقی که در راه آن می‌کوشد یاری کنید». اما همگی عذر می‌آوردند وای بر مردمی که حق را همچون خورشیدی تابان دیدند و به جنود جهل پیوستند! لکن فاطمه (س) پس از شهادت، حیاتی از جنس عزت و عظمت بی‌انتها را در تاريخ آغاز کرد. خورشیدی که به‌ خیال خام ستمگران خاموش شد. لکن هزار و اندی سال است که ایشان، الگویی بی‌بدیل برای دفاع از حق و منبعی الهام‌بخش برای آزادی، حق‌خواهی، عدالت‌طلبی و مبارزه با ستم و قساوت و تبعيض در بین ملت‌های مسلمان و توده‌های محروم در امت‌های اسلامی مبدل شده است. ✍ سمانه ساجدی ➡️ https://t.me/andeesheju ➡️ https://eitaa.com/scionofrevoluthion 🆔 @EtminanAndishkadeh

🔰 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏دیروز از یکی از دوستان که پژوهشگر تاریخ اهل بیت «ع» است ضمن مباحثه‌ای علمی-تاریخی شنیدم در برخی اسناد تاریخی آمده که این جماعت اهل سقیفه خطاب به حضرت زهرا «س» اسوه دفاع از ولایت جسارتی کرده‌اند نگفت دقیقاً چیست علت را جویا شدم گفت چون آرزو دارم سند نداشته باشد و از خاطرم هم برود ✍️ احسان فرشاد 🔰 در همه شبکه‌های اجتماعی با همین آی‌دی: ➡️ @EhsanFarshadEF 🆔 @EtminanAndishkadeh

🔰 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏در روز شهادت حضرت زهرا«س» که به اوضاع جهان امروز و کل تاریخ مینگریم درمیابیم که چرا حضرت زهرا«س» در حالیکه مدینه اشکهایشان را تحمل نمیکرد در بیت‌الاحزان و اُحد گریه میکردند و در پاسخ به اینکه مگر چه شده اینچنین اشک میریزید؟ میفرمود: شما نمیدانید اگر حکومت به ابالحسن نرسد چه میشود ✍️ احسان فرشاد 🔰 در همه شبکه‌های اجتماعی با همین آی‌دی: ➡️ @EhsanFarshadEF 🆔 @EtminanAndishkadeh

فوق قاعده فطرت انقلاب فاطمی، انقلاب فطری 🔰 بخش اول 💢 الله جل‌جلاله کلماتی را به آدم علیه‌السلام القاء کرد تا مبتنی بر آن‌ها توبه کند و بازگشت نماید: «یا حمید بحق محمد (ص)، یا عالی بحق علی (ع)، یا فاطر بحق فاطمه (س)، یا محسن بحق‌الحسن (ع)، یا قدیم‌الاحسان بحق‌الحسین (ع)» 💢 در بین این عبارات، عبارت «یا فاطر بحق فاطمه سلام‌الله‌علیها» این‌گونه می‌نماید که گویا بایستی ارتباطی بین فاطر بودن الله با حضرت فاطمه (س) باشد و از «فطرة الله التی فطر الناس علیها» این‌گونه به نظر می‌رسد که «فطرة الله» که الله مبتنی بر آن ناس را فاطر و خالق بوده است حقیقت وجود باعظمت حضرت فاطمه زهرا (س) است 💢 فَطَرَ الناس علیها که خدا فرموده طبق تأویل ادب، باطن فطرت زهراست 💢 یعنی باطن و حقیقت فطرت الهی، حضرت فاطمه (س) هستند و فطرت الهی آن سرشت، حقیقت، نهاد، سرچشمه، اصل و مبدأیی است که الله مبتنی بر آن ناس را فاطر و خالق بوده است 💢 در حدیث کساء می‌خوانیم حسن و حسین علیهما‌السلام ثمره فؤاد فاطمه (س) هستند. فؤاد مهمترین ساحت انسان بر بستر فطرت است که از آن به چشم دل یاد می‌شود و محل تجلی فرقان یعنی فرق‌گذاری بین حق و باطل و محل روئیت حق و باطل است. در حقیقت فؤاد، چشم و چراغ فطرت است. بنابراین حضرت فاطمه (س) باطن و حقیقت فطرت الهی هستند که الله، ناس را مبتنی بر آن فاطر و خالق بوده است و حسن و حسین (ع) ثمره فؤاد ایشان هستند. یعنی حسن و حسین (ع) ثمره و میوه چشم و چراغِ (فؤادِ) فطرت الهی «فاطمه (س)» هستند که الله، ناس را مبتنی بر آن فاطر و خالق بوده است 💢 از این‌جا حقیقت این عبارتی که انسان اباعبدالله الحسین (ع) را با آن مخاطب قرار می‌دهد و جز با این ذکر دل انسان در مورد حسین (ع) آرام نمی‌گیرد که: حسین جان، حسین جاان، حسین جااان این‌گونه به نظر می‌رسد که حسین (ع) ثمره و میوه چشم و چراغِ (فؤادِ) فطرت الهی «فاطمه (س)» است که مبتنی بر آن، الله، ما (ناس) را فاطر و خالق بوده است یعنی حسین؛ جان و روح و روان خودِ ماست. حسین؛ حقیقت خود ماست حسین ثمره و میوه فؤادِ باطن و حقیقت فطرت الهی ماست 💢 در حقیقت اگر ما نیز مانند آدم (ع) به فطرت الهی خودمان که مبتنی بر آن فطر و خلق شده‌ایم توبه و بازگشت نماییم، به حضرت فاطمه (س) بازگشته‌ایم که باطن و حقیقت فطرت الهی هستند و ثمره و میوه چشم و چراغِ (فؤادِ) فطرت الهی «فاطمه (س)» حسن و حسین (ع) هستند 💢 پندار ما این است که انقلاب اسلامی با امام خمینی (ره) در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ آغاز شده است و در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به پیروزی رسیده است حال آن‌که انقلاب اسلامی در ۱۸ ذی‌الحجه سال ۱۰ هجری قمری در غدیرخم با امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام آغاز شد و در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ با امام خمینی (ره) در حوزه و فاز سیاسی و در کشور ایران به پیروزی رسید و منجر به تشکیل جمهوری اسلامی ایران گردید و انتهای آن پیروزی انقلاب اسلامی در تمامی فازها و حوزه‌ها؛ (سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، علمی، هنری، ورزشی و...) و در سراسر جهان است که بایستی منجر به تشکیل جمهوری اسلامی در هر یک از این فازها و حوزه‌ها و در تمامی کشورهای جهان گردد که از بهم پیوستن این جمهوری‌های اسلامی در تمامی این فازها و حوزه‌ها و در تمامی کشورها و سرزمین‌ها، تمدن اسلامی شکل بگیرد که همانا مقدمه ظهور و حکومت حضرت مهدی (عج) است که مفصلاً در مبحث «انقلاب اسلامی قلب و قلب انقلاب اسلامی» ذیل سرفصل مباحث اندیشکده اطمینان در این حوزه بحث شده است 💢 از آن‌جایی که عقل را رسول درونی و فطرت را قرآن درونی نامیده‌اند و حقیقت قرآن در شب قدر نازل شده است، همان شبی که حقیقتش حضرت زهراست و حضرت زهرا (س) باطن فطرت است، این‌گونه به نظر می‌رسد که منظور از حقیقت قرآن که در شب قدر نازل شده و منظور از این‌که حقیقت شب قدر حضرت زهرا (س) است این است که حقیقت شبی که در آن حقیقت قرآن نازل شده است، حضرت زهرا (س) هستند یعنی همان باطن فطرت؛ همان فطرتی که الله، مردم را مبتنی بر آن خلق کرده (فطرة الله التی فطر الناس علیها). یعنی حقیقت شب قدر، فطرت الهی است و در شب قدر فطرت الهی نازل شده است 💢 اگر فطرت، قرآن درونی است پس قرآن هم، فطرت بیرونی و متجلی است و حقیقت و قدرِ فطرت، قرآن و شب قدر حضرت زهراست حضرت زهرا (س) فطرت، قرآن و شب قدرِ متجلی است حضرت زهرا (س)، قدر و سنجه فطرت، قرآن و شب قدر است 💢 شاید معنی این‌که رضایت الله در رضای فاطمه (س) و خشم الله در خشم فاطمه (س) است این باشد که حضرت زهرا (س) اسوه، الگو، سنجه، میزان و قدری است که انحراف از ایشان، انحراف از فطرت و قرآن است و شاید نقطه اشتراک قرآن و عترت در حدیث ثقلین فطرت باشد که حضرت زهرا (س) همان فطرت متجلی است و قدر و سنجه‌ای است که انطباق با/یا انحراف از فطرت را می‌سنجد ✍️ احسان فرشاد 🔰 در همه شبکه‌های اجتماعی با همین آی‌دی: ➡️ @EhsanFarshadEF 🆔 @EtminanAndishkadeh

فوق قاعده فطرت انقلاب فاطمی، انقلاب فطری 🔰 بخش دوم 💢 چنانکه حضرت زهرا (س) دختر رسول خداست که قرآن بر پدر ایشان وحی شده و مادر عترت است و خودشان محدثه هستند که پس از رسول الله (ص) فرشته وحی بر ایشان نیز نازل می‌شده است. پس به نظر می‌رسد نقطه اشتراک قرآن و عترت حضرت زهرا (س) باشند که تجلی فطرت هستند 💢 همان فطرتی که الله مردم را مبتنی بر آن خلق کرده و سیستم عامل دقیقِ پایه خلقت است و انحراف از آن موجب اخلال و افساد در کار خلقت می‌شود و کار خلقت را مختل می‌کند درست مانند عمل بر خلاف دستورات سیستم عامل پایه که موجب هنگ سیستم می‌شود و حضرت زهرا (س) تجلی این سیستم عامل دقیق خلقت یعنی فطرت است و شاخص، میزان، سنجه و قدری که معیار انطباق با/یا انحراف از فطرت است و چه بسا حق و باطل یعنی جهت‌گیری انطباقی و انحرافی از این فطرت. چون حق؛ داشتن انطباق با این سیستم عامل دقیق خلقت (فطرت) است و باطل؛ انحراف از آن است که موجب اخلال و افساد در امر خلقت است 💢 در کربلا و عاشورا و محرم وقتی تمام حق در برابر تمام باطل قرار می‌گیرد به وضوح دیده می‌شود که انحراف از فطرت تا چه قدر می تواند موجب سقوط شود و انطباق با فطرت تا چه قدر می‌تواند موجب صعود شود. این‌که در زیارت ایشان آمده که الله تو را قبل از خلقتت امتحان کرد و در امتحان تو را صابر یافت شاید منظور امتحان و تست و کنترل کیفیت و دقت این نرم افزار پایه خلقت قبل از نصب و راه‌اندازی باشد که حضرت زهرا (س) به کامل‌ترین وجه این امتحانات را سپری کردند 💢 در مبحث «انقلاب اسلامی قلب و قلب انقلاب اسلامی» مفصلاً بحث شد که منظور از انقلاب اسلامی که از غدیر خم با امیرالمومنین علی (ع) آغاز شد بازگشت به فطرت و عمل به مُرّ فطرت و منطبق بر فطرت است به طوری که درون هر انسان و سپس زندگی فردی انسان‌ها و سپس زندگی اجتماعی انسان‌ها منطبق بر فطرت گردد و نهایت این انقلاب اسلامیِ آغاز شده از غدیر خم، تشکیل تمدن اسلامی است که در آن در همه حوزه‌ها و عرصه‌ها و همه فازها و همه کشورها و سرزمین‌ها، انقلاب اسلامی شده و جمهوری اسلامی تشکیل شده است که مقدمه ظهور و حکومت صاحب‌الزمان (عج) است و درون تک‌تک انسان‌ها و زندگی فردی و اجتماعی انسان‌ها به مُرّ فطرت و منطبق بر فطرت است 💢 امام خامنه‌ای فرمایشی دارند مبنی بر این‌که جامعه را قرآن مجسم کنید که اگر قرآن را فطرت بیرونی بدانیم یعنی جامعه را فطرت مجسم کنید. یعنی همان‌که درون همه انسان‌ها و زندگی فردی و اجتماعی آن‌ها قرآن مجسم و فطرت مجسم گردد و اگر باطن فطرت، حضرت زهرا (س) هستند درون همه انسان‌ها و در زندگی فردی و اجتماعی انسان‌ها حضرت زهرا (س) تجلی پیدا کرده و حکومت کنند که این همان نهایت و غایت انقلاب اسلامی است. یعنی بازگشت به فطرت و فطری‌سازی و حکومت فطرت 💢 اما انقلاب اسلامی این ابر پروژه خلقت که ۱۲۴ هزار نبی برای آن مقدمه‌سازی کردند و رسول الله (ص) آن‌را تمام و کمال در غدیرخم مهیای آغاز فرمودند دیری نپایید که با سد سقیفه روبرو شد و از آن‌جایی که انقلاب اسلامی یعنی جهاد برای انطباق با فطرت، سد سقیفه آغاز انحراف از فطرت بود و حضرت زهرا (س) که تجلی فطرت است طبیعتاً و ذاتاً در مقابل این انحراف از فطرت ایستادگی فرمودند و شهادت ایشان اعلان خطر این امر بود که انحراف از فطرت تا چه قدر می‌تواند موجب سقوط شود که قدر این سقوط در کربلا آشکارا دیده شد و همچنین سد سقیفه تأخیری تاریخی در روند انقلاب اسلامی و روند فطری‌سازی و انطباق با فطرت بود تا این‌که پس از چهارده قرن تلاش عترت یعنی فرزندان حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها و ۶۰ زعیم و نائب در عصر امام دوازدهم (عج)، انقلاب اسلامی در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ در ایران آماده پیروزی گردید و در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ در فاز و حوزه سیاسی و در کشور ایران به رهبری امام خمینی (ره) فرزند حضرت زهرا (س) که در سالروز میلاد حضرت زهرا متولد شده بود به پیروزی رسید 💢 حتی بی‌حکمت نبود این‌که رمز مهمترین عملیات دفاع مقدس، کربلای پنج یا زهرا (س) بود یا این‌که رهبر بعدی انقلاب اسلامی ایران زعیم ۶۱ام امام خامنه‌ای فرزند دیگر حضرت زهرا (س) فرمود من تمام حاجات خود را در فاطمیه می‌گیرم یا کمک‌های بیشمار دیگری که آشکارا و نهان با واسطه و بی واسطه از حضرت زهرا (س) نسبت به انقلاب اسلامی ایران وجود داشته و دارد و خواهد داشت ✍️ احسان فرشاد 🔰 در همه شبکه‌های اجتماعی با همین آی‌دی: ➡️ @EhsanFarshadEF 🆔 @EtminanAndishkadeh