اندیشکده اطمینان | احسان فرشاد
فوق قاعده فطرت انقلاب فاطمی، انقلاب فطری 🔰 بخش دوم 💢 چنانکه حضرت زهرا (س) دختر رسول خداست که قرآن
فوق قاعده فطرت
انقلاب فاطمی، انقلاب فطری
🔰 بخش سوم
💢 از این منظر که انقلاب اسلامی یعنی بازگشت به فطرت و فطریسازی درون انسانها و زندگی فردی و اجتماعی انسانها و حکومت فطرت به طوری که در همه فازها و حوزهها و عرصهها در همه کشورها و سرزمینها انقلاب اسلامی به پیروزی برسد و جمهوری اسلامی تشکیل شود و از بهم پیوستن این جمهوریهای اسلامی، تمدن اسلامی شکل بگیرد و مقدمات ظهور و حکومت حضرت مهدی (عج) فراهم شود و در این مسیر غدیرخم نقطه آغاز است و ماجرای سقیفه بزرگترین حمله به انقلاب اسلامی است و انقلاب اسلامی ایران آغاز دوران پیروزی انقلاب اسلامی است و با این نگاه بهتر میتوان دریافت که تمامی روند انقلاب اسلامی را شخص حضرت زهرا (س) مدیریت فرمودهاند و کمکهای ایشان در انقلاب اسلامی ایران فراتر از شماره است
💢 اینک که بیش از چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی ایران میگذرد و به تعبیر زعیم ۶۱امِ دوران امامت امام دوازدهم یعنی امام خامنهای چهل سالگی انقلاب دوران پختگی و نشاط انقلاب اسلامی است وقت آن رسیده که انقلاب اسلامی ایران که در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ فقط در فاز و حوزه سیاسی آنهم فقط در کشور ایران به پیروزی رسیده بود و منجر به تشکیل جمهوری اسلامی ایران شده بود در دوران پختگی و نشاط خود وارد پروژه قرن جدید انقلاب اسلامی گردد و ضمن تثبیت خود وارد حوزهها و فازها و عرصههای دیگر و وارد کشورها و سرزمینهای دیگر شود با این هدف که در حوزهها و فازها و عرصهها و کشورها و سرزمینهای دیگر هم جمهوریهای اسلامی تشکیل شود و با پیوستن آنها بهم تمدن اسلامی شکل بگیرد و مقدمات ظهور و حکومت حضرت مهدی (عج) کامل شود
💢 در این پیچ تاریخی و در این نقطه عطف تاریخ انقلاب اسلامی در شام شهادت حضرت زهرا (س) باید متذکر شد که انقلاب اسلامی پروژه بازگشت به فطرت و فطریسازی و حکومت فطرت است و باطن فطرت حضرت زهرا (س) هستند و این ابر پروژه خلقت یعنی انقلاب اسلامی تحت مدیریت مستقیم شخص شخیص حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها است
🔰 پیوست:
۱) در بحارالانوار به نقل از امام صادق (ع) آمده است که:
او صدیقه طاهرهای است که با محبتش ذرات عالم به گردش درآمده است.
و اگر حضرت زهرا (س) باطن فطرت است و فطرت سیستم عامل دقیقِ پایه خلقت است شاید منظور، نصب و ران کردن و راهاندازی نرمافزار دقیقِ پایه خلقت باشد که بعد از این نصب و راهاندازی و ران کردن، خلقت، نصب و ران و راهاندازی شده است و به گردش در آمده است
۲) روضه فاطمیه در شبهای فاطمیه دوم در بیت رهبری رؤیت و عبرت روضه است
۳) مبتنی بر اینکه:
با این وجود قبر شهیدان بی پلاک
پایین پای مرقد پنهان فاطمه است
شاید این پخش شدن شهدای گمنام در سراسر ایران تأویلش این باشد که ایران دارد لایق میشود تا وسعت ایران مزار حضرت فاطمه سلاماللهعلیها گردد و معلوم میشود ایران عزیز اسلامی دارد فاطمی میشود و ایران دارد فطریسازی میشود و به فطرت بازگشت مینماید و انقلاب اسلامی یعنی انقلاب بازگشت به فطرت و فطریسازی دارد در ایران تثبیت میگردد
۴) از آنجایی که پارادایم یعنی چهارچوب نظری و تصوری و در واقع پارادایم وادی و شهر و کوی و باغی است درون قلبها و ذهنها، شاید منظورِ امام کاظم (ع) از اینکه حدِ وسعتِ فدک را مرزهای سرزمینهای اسلامی معین نمودند این باشد که وسعت فدک وسعت گسترش اسلام و انقلاب اسلامی و فطرت است و اگر اسلام و انقلاب اسلامی و فطرت، کل زمین و آسمانها را فتح کند وسعت فدک کل آسمانها و زمین است که در حقیقت هست و از طرفی قلب مؤمن عرش رحمن است و عرش، آسمانها و زمین را در بر گرفته پس قلب مؤمن آسمانها و زمین را در بر گرفته است و حدِ وسعتِ فدک، وسعت آسمانها و زمین است پس قلب مؤمن که آسمانها و زمین را در بر گرفته در حقیقت فدک را در بر گرفته و تأویلاً فدک، وادی و شهر و کوی و باغی است درون قلب و ذهن مؤمن و فدک در حقیقت پارادایم فدک است که در قلب مؤمن است و از طرفی مؤمنین درون پارادایم فدک جای دارند و پارادایم فدک درون قلب مؤمنین جای دارد
۵) به نظر بنده اگر اینطور بنگریم که مؤمنین درون پارادایم فدک قرار دارند و پارادایم فدک درون قلوب مؤمنین قرار دارد، پارادایم فدک تابلو و تصویر و پازلِ زیبا و با عظمتی است از یک باغ که تک تک مؤمنین با اجتماع قلوب درون آن قرار دارند و هر کدام یک قطعه و یک پیکسل از این تابلو و تصویر و پازل زیبا و با عظمت هستند و کل همین باغ درون قلب تک تک مؤمنین قرار دارد و آن (ما رأیت الّا جمیلا)ی حضرت زینب (س) نگاه به زیبایی و عظمت این تصویر و تابلو و پازلِ زیبا و با عظمتِ پارادایم فدک بوده است و پارادایم فدک همان فطرت و حدِ وسعتِ پارادایم فدک همان حدِ وسعتِ انقلاب اسلامی و انقلاب فاطمی و انقلاب فطری است
✍️ احسان فرشاد
🔰 در همه شبکههای اجتماعی با همین آیدی:
➡️ @EhsanFarshadEF
🆔 @EtminanAndishkadeh
سبک زندگی اسلامی یا شیطانی مسئله این است
🔰خداوند قادر، انسان را در قالب سیستمی چندوجهی طراحی و خلق کرده است. لذا آنچه به عنوان سبک زندگی نتواند سبب وسعت روح بهعنوان یکی از وجوه مهم و پیچیدهی ساختار وجودی بشر و نیز ذیل آن رشد و تعالی اندیشه و تفکر و نیز نگرش دقیق به موضوع فوق استراتژیک چرایی و چگونگی سطوح حیات انسان که بخشی مهم، متفاوت و البته مرتبط با کلیت حیات در عالم، آنهم با درنظرگرفتن تفاوت در ظرف وجودی انسانها در پذیرش و فهم کردن حقیقت عالم نشود فاقد ارزش و اعتبار است.
بخشی از خلقت انسان جسم اوست که برمبنای سیستم فیزیکال، ذهن و ادراکاش برمبنای سیستم متافیزیکال و روح به سرفرماندهی فؤاد؛ بر اساس سیستم ترنس فیزیکال بگونهای پایهریزی شده است که جریان پیوستگی، تلاقی و ارتباط سه وجه یاد شده را رقم زده و انسان را به موجودی در حصار سیستمها و البته چندوجهی به اذن الله جل جلاله مبدل ساخته است. روح انسان به مثابه کشتزاری است که چگونگی روند سیستم فیزیکال بر آن تاثیر بسزایی دارد، لذا حلول روح در نطفهای که به حلال منعقد شده باشد گذارهای تعیین کننده در کیفیت حیات انسان بشمار میآید چراکه صرفا انسان حلالزاده با برخورداری از مولفههای یاد شده در دین و مشخصا اسلام عزیز، توانمندی لازم در بروز و ظهور اندیشهی پاک و مطهر و عملکرد دقیق در طول حیات دنیوی خویش که همان اصطناعت انسان (مومن) به عنوان موجودی که حیِّمتأله است، را به نیکی دارد. به همین سبب بیشترین حجم تلاش جنود انسی و جنی ابلیس در ایجاد اختلال در همان گام نخست نضج گرفتن شاکلهی انسانهاست. قبحزدایی، تشويق و تسهیل روابط نامشروع و بیقید و بند و در نهایت تولد انسانهای حرامزاده به بهانهی آزادی به وضوح قابل مشاهده است.
سبک زندگی چکیده و ثمرهی حقیقی ایدئولوژی است که برمبنای روح حاکم بر آن جهانبینی، صحت و سلامت حیات دنیوی و اخروی بشر، تضمین و یا سبب تخریب و اضمحلال حیات بشر میشود. در سبک زندگی ارائه شده از سوی تمدن غرب اساسا انسان حیوانی تلقی میشود که اصالت با خواستههای اوست و بایدها و نبایدها نه بر اساس حکم الهی بلکه بر پایهی خواستههای وی تنظیم میشود! لذا تئوریزه کردن سرکشی و طغیان انسان به واسطهی علم ناچیز و متزلزلِ کم عمقی که ثمرهی انحراف در اندیشه است نه تنها سبک زندگی ناهمگون و کاریکاتوری را برای انسان ترسیم کرده است بلکه دلیل اصلی بروز و ظهور فساد، انحراف و در نهایت نابودی انسانهای تحت استعمار تمدن غربی است. حال تمدن غرب پس از زدودن دین از زندگی انسانِ گرفتار مدرنیته، رشد و تعالی روحِ انسان را نادیده و سعی برآندارد صرفا با تکنولوژی و فناوری، توسعه را جایگزین متعالی شدن حقیقی انسان کند لکن به وضوح شاهد این حقيقت هستیم که در نسخهی تجویزی این تمدن رو به زوال یعنی حذف انگارههای دین، نادیده گرفتن سیستم پیچیدهی روح و اصالت بخشیدن به سیستم ذهن انسان و در نهایت پرداختن به سکیولاریسم، نه تنها کیفیت زیست و حیات بشر بهتر نشده است؛ بلکه بیش از همیشهی تاریخ در خطر نابودی قرار گرفته است. ابتلا به بیماریهای روحی، جنسی، تمایل به خودکشی، تعرض، حرص و طمع، پوچگرایی و در نهایت سینگولاریتی خروجی تعلیمات موردنظر تمدن غرب بوده است. با این حال همچنان این تمدن اصرار دارد بر پایهی لیبرالیسم، چشیدن شهوت بیحد و مرز را از مهمترین حقوق بشر معرفی و جاودانگیاش را در دنیا بوسیلهی تکنولوژی، با عنوان توسعه در دنیای مدرن معرفی کند! لکن بسیاری از آنچه به عنوان علم به آن رجوع و از به عنوان قوانین، بایدها و نبایدهای زیست بشر امروز یاد میشود همان تمایلات نفسانی است که انسان را مرکز عالم تعریف و با تکیهی جاهلانه بر ابزار (تکنولوژی و فناوری) به عنوان هدف، گرفتاری عظیمی را برای انسان رقم زده است. لذا تمدنی که از سر جهل، زایندهی اومانیسم و سکیولاریسم باشد، توانایی ارائهی سبک زندگی دقیق و صحیح را ندارد.
حال در سبک زندگی اسلامی آنچه حیات انسان را از انحراف و سقوط به دلیل محوریتِ بایدها و نبایدها، قوانین الهی و عقلانیت و کنترل و نظارت صحیح بر سیستمهای تعبیه شده در انسان نجات میدهد ساختمان امن ایمان است که در نگاه امام خمینی"ره" ایمان در مرتبه قلب و وجدان انسانها قرار دارد که سبب بروز و ظهور اطمینان، انقیاد و خضوع در انسان میشود. ایمان مرتبهای بالاتر از اسلام آوردن است. الله جل جلاله در سورهی حجرات آیه ۴۹ در توضیح ایمان میفرمایند: «شما ایمان نیاوردهاید، ولی بگویید اسلام آوردهایم، امّا هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است و اگر از خدا و رسولش اطاعت کنید، چیزی از پاداش کارهای شما را فروگذار نمیکند، خداوند، آمرزنده مهربان است.»
::بخش اول::
✍ سمانه ساجدی
➡️ https://t.me/andeesheju
➡️ https://eitaa.com/scionofrevoluthion
🆔 @EtminanAndishkadeh
اندیشکده اطمینان | احسان فرشاد
سبک زندگی اسلامی یا شیطانی مسئله این است 🔰خداوند قادر، انسان را در قالب سیستمی چندوجهی طراحی و خلق
سبک زندگی اسلامی یا شیطانی مسئله این است
🔰 حال با مقدمهای که در خصوص ضرورت و نقش اساسی ایمان در حیات و سبک زندگی انسان (مومن)، شرح داده شد، ضروری است با متعلقات ایمان از منظر الله جل جلاله که در قرآن عظیم ذکر و شرح داده شده باور قلبی داشته باشیم تا از منظر الله ایمان آورده و مسلمان حقیقی باشیم انشاءالله.
۱) ایمان به خدا:
وَ مَنْ یؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ یعْمَلْ صَالِحاً یدْخِلْهُ جَنَّات تَجْرِی مِنْ تحتها الأنْهَارُ…؛ [سورهی طلاق، آیه۱]
و هر که به خدا ایمان آورد و کار شایسته کند، او را به بهشتهایی در آرد که از زیر آنها جویها روان است.
۲) ایمان به غیب:
الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ [سورهی بقره، آیه ۱]
(پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب (آنچه از حس پوشیده و نهان است) ایمان میآورند.
۳) ایمان به ملائکه:
لَیسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لکنَّ الْبِرَّ مَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَ الْیوْمِ الآخِرِ وَ الْمِلاَئِکهِ وَ الْکتَابِ وَالنَّبِیین؛ [سورهی بقره، آیه ۱۷۷]
نیکی (تنها) آن نیست که (به هنگام نماز) روی خود را به سوی مشرق و (یا) مغرب کنید، بلکه نیکی (و نیکوکار) کسی است که به خدا و روز رستاخیز و فرشتگان و کتاب و پیامبران ایمان آورده باشد.
۴) ایمان به انبیاء:
وَالَّذِینَ آمَنُواْ بِاللّهِ وَرُسُلِهِ وَلَمْ یفَرِّقُواْ بَینَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ أُوْلَئِک سَوْفَ یؤْتِیهِمْ أُجُورَهُمْ وَکانَ اللّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا)؛ [سورهی نساء، آیه ۱۵۲]
و کسانی که به خدا وپیامبرانش ایمان آورده و میان هیچ کدام از آنان فرق نمیگذارند به زودی [خدا] پاداش آنان را عطا میکند و خدا آمرزنده مهربان است.
۵) کتاب:
وَقُلْ آمَنتُ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِن کتَابٍ؛ [سورهی شوری، آیه ۱۵]
و بگو: به هر کتابی که از سوی خدا نازل شده ایمان آوردهام.
۶) آخرت:
وَالَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِالآخِرَهِ یؤْمِنُونَ بِهِ وَهُمْ عَلَی صَلاَتِهِمْ یحَافِظُونَ؛ [سورهی انعام، آیه ۹۲]
و کسانی که به آخرت ایمان میآورند به آن [قرآن نیز] ایمان میآورند و آنان بر نمازهای خود مراقبت میکنند.
۷) آیاتالهی:
وَالَّذِینَ هُم بِآیاتِ رَبِّهِمْ یؤْمِنُونَ [سورهی مؤمنون، آیه ۵۸]
و آنان که به نشانههای پروردگارشان ایمان میآورند.
::بخش دوم::
✍ سمانه ساجدی
➡️ https://t.me/andeesheju
➡️ https://eitaa.com/scionofrevoluthion
🆔 @EtminanAndishkadeh
🔰 از منظر سایبرنتیک آنچه در تبیین سیستمهای پیچیده اهمیت دارد اطلاعات، بازخورد و ارتباطات است تا ماده و انرژی
این سیستمها با دریافت بازخورد هدفمند عمل میکنند
چنین سیستمهایی بهویژه در فرآیندهای شناختی مشاهده میشود
پس در سیستمسازی آنچه مهم است «بازخورد شناخت» است
حال سیستمسازی الله
إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ ﴿۸۲﴾
چون به چيزى اراده فرمايد كارش اين بس كه مىگويد باش پس [بیدرنگ] موجود مىشود (۸۲)
فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۸۳﴾
پس [شكوهمند و] پاک است آن كسى كه ملكوت هر چيزى در دست اوست و به سوى اوست كه بازگردانيده مىشويد (۸۳)
✍️ احسان فرشاد
🔰 در همه شبکههای اجتماعی با همین آیدی:
➡️ @EhsanFarshadEF
🆔 @EtminanAndishkadeh
هدایت شده از مثوا نیوز
🔰 مثوا نیوز؛
جهان سایبر را با ما بشناسید
💢 سیستم سایبرنتیک با دو مفهوم انرژی و اطلاعات و فرآیند فیدبک و پردازش تعریف میشود و به مرور تمام سیستمهای دیگر را در خودش هضم و آنها را مثل یک کلِ یکپارچه در نظر میگیرد و انواع منابع قدرت را به عنوان یک منبع قدرت متشکل از عناصر انرژی و اطلاعات تعریف میکند.
💢 این روند تا جایی پیش خواهد رفت که به زودی تمامی سیستمهای دیگر و منابع قدرتشان یک پسوند یا پیشوند سایبری پیدا میکنند، بهعنوان مثال:
🔺جنگ و دفاع و امنیت سایبر
🔺سیاست و حکومت و دولت سایبر
🔺اقتصاد و تجارت سایبر
🔺اجتماع و جامعه سایبر
🔺فرهنگ و هنر و ادبیات سایبر
💢 آیندهپژوهی یا فیوچرلوژی به ما نشان میدهد که جهان در آینده نزدیک از سطح مبانی فلسفی تا محصولات و خروجیهای تکنولوژیک و هنری در اصطلاح سایبرنتیزه میشود و جهان ما به جهان سایبر تبدیل میشود
🆔 @MathwaNews_ef
🔰 زن طراز حکمت عهد
💢نگاه اسلام و قرآن به تاریخ با نگاه هگل، هردر و ویکو متفاوت است و اسلام به جای تاریخ، عهد دارد به این معنا که از آدم تا رسولالله و از حضرت علی تا حضرت مهدی، انسان با حضرت الله عهدی بسته و بر اساس خط سیر آن عهد پیش میرود و آن عهد تقواست.
💢رابطه رفت و برگشتی بین تقوا و ثقلین یعنی قرآن و عترت مبتنی بر عهد، نردبانی حلزونی و مارپیج به سمت عالم بالا شکل میدهد که سیر استعلاء نام دارد و توسعه استعلایی در معنویت است در تقابل با توسعه مادی صرف که آن را با نام دولوپمنت میشناسیم و برآیند این دو نوع توسعه رشد است.
💢در اندیشکده اطمینان به این سیر استعلایی، گشتاور استعلایی زمان گفته میشود زیرا در فیزیک، حرکت دَوَرانی که مانند یک پیچ به سمت بالا یا پایین نیز حرکت داشته باشد گشتاور نام دارد. زمان هم به این معنا که در دوران زمانی که از ملزومات عالم ماده است انسانها یا سیر استعلایی دارند و یا سیر انحطاطی.
💢در مقابل گشتاور استعلایی زمان، گشتاور دیگری موضوعیت دارد که در دوران زمانی، انسانها به دلیل عدم رعایت تقوا، به نسبت معنویت سقوط و هبوط میکنند و دچار انحطاط میگردند که به این گشتاور در وادی معرفتی اندیشکده اطمینان گشتاور انحطاطی زمان گفته میشود و خط سیری انحطاطی به دلیل برنتافتن تقوا و حدود، قیود و مرزهای الهی است.
💢لیبرالیسم مبتنی بر مفهوم لسهفر است که یعنی رهایی از هر قید، بند، حد و مرز و در واقع یعنی عدم رعایت حدود و قیود و مرزهای عالم خلقت.
دقیقاً یعنی مخالفت با تقوا.
لذا میتوان گفت لیبرالیسم بر گشتاور انحطاطی زمان انطباق دارد.
💢از نظر نگارنده این متن برای لیبرالیسم میتوان هفت گام و هفت مرحله در نظر گرفت که با هر مرحله انسان بیشتر دچار انحطاط میشود:
اول رهایی از قید، بند، حد و مرز دین با پلورالیزم
دوم رهایی از ملیت با گلوبالیسم
سوم رهایی از جنسیت با +LGBT
چهارم رهایی از انسانیت با سگبازی و سگوری
پنجم رهایی از حیوانیت و حیوان بودن با تتو و قطع اختیاری اعضای بدن
ششم رهایی از جانداریت و جاندار بودن با مانکن زنده و مجسمه زنده شدن
هفتم رهایی از موجودیت و بودن با غرق شدن در دنیای توهم و نیستی و وهم و خیال به کمک موادمخدر، مسکرات، خمر، قمار، سکندلایف و جهانهای موازی (سینگیولاریتی؛ تکینهگی بشرتکنیک و ترنس هیومنیزم)
💢گام سوم در روند انحطاط لیبرالی، رهایی از قید، بند، حد و مرز جنسیت با +LGBT است.
نکته اینجاست که در تمامی اسناد استراتژیک معاصر غرب مانند سند توسعه هزاره و سند توسعه پایدار که به ۲۰۳۰ معروف است و دیگر اسناد فرادستی و همچنین در تشکیل همه نهادهای خرد و کلان در سطح جهان یک مورد مشترک است:
پایبندی به توسعه پایدار و در ذیل آن تحقق برابری جنسیتی.
💢برابری جنسیتی که در غرب و در این اسناد و به عنوان هدف تشکیل این نهادها مطرح است متفاوت است با آنچه ما از برابری جنسیتی در نگاه ایرانی-اسلامی فهم میکنیم و اصلاً منظور آنها مشارکت اجتماعی و ایفای نقش زنان در جامعه منهای نگاه به جنسیت نیست بلکه برابری جنسیتی در نگاه غربی یعنی همان گام سوم لیبرالیسم یعنی رهایی از قید، بند، حد و مرز جنسیت.
💢در حکمت عهد و در نگاه اسلامی میبینیم که زنان و مردان طراز کاملاً قید، بند، حد و مرز جنسیت خویش را پذیرفتهاند و با رعایت آن به لحاظ فردی و اجتماعی، نقشآفرینی نمودهاند.
زنان طراز اسلام از حضرت حوا و هاجر و ساره و آسیه و مریم تا آمنه و فاطمه بنت اسد و خدیجه کبری تا زینب کبری و مخدرات و بنات حرم ابیعبدالله تا فاطمه معصومه و حکیمه خاتون و نرجس خاتون و بالاتر از همه آنها حضرت فاطمه زهرا همگی زنانی بودهاند که با رعایت حد، مرز، قید و بند جنسیت و تقوا و حیا بالاترین سطح مشارکت و نقشآفرینی اجتماعی را داشتهاند تا جایی که حضرت زهرا الگو و حجت خدا بر ائمه هستند و اینکه بگوییم حضرت فاطمه الگوی فقط زنان هستند فروکاست شأنیت ایشان است.
💢زن در نگاه اسلام اگر با رعایت حدود و قیود جنسیت و تقوا نقشآفرینی و مشارکت فردی و اجتماعی داشت، میشود الگوی همهی زنان و مردان امت اسلام و در مبحث عالمةغیرمعلمة و عقیلهیبنیهاشم سعی شد در حد توان گوشهای از عظمت حضرت زینب طبق همین قاعده تبیین شود.
💢اگر زنی، زن طراز اسلام شد که در کلام امام خامنهای «الگوی سوم زن» نام دارد هیچ مرد و زنی به گرد پای این زن طراز اسلام نمیرسد و شأنیتش این است که عباس و علیاکبر زانو بزنند تا آن بانوی مخدره از مرکب نزول اجلال بفرماید و از انسان حیوان ناطق تا انسان حیوان شگفتانگیز غربی و شرقی هرگز مَحرم فهمش نخواهند بود.
💢وقتی حضرت زهرا به پدر عرض کرد این طفلی که حمل میکنم؛ حسین با من سخن میگوید، ایشان پاسخ داد دخترم تو هم با مادرت در بطن او سخن میگفتی.
✍️ احسان فرشاد
🔰 در همه شبکههای اجتماعی:
➡️ @EhsanFarshadEF
🆔 @EtminanAndishkadeh
🔰 شمشیر دست ما چیست؟؟
💢 این مردم کرمان حقیقتاً تعجب برانگیزند. واقعاً چقدر لازم بود مقاله نوشت تا مفهوم استقامت را شرح و بسط داد، در صورتی که نشستن در کنار همین مسیر گلزار شهدای کرمان و خیره شدن به صورت این برگهای زرین افتخار، همسایگان و هم محلیهای دیار حاج قاسم، همپیمانان و هم مکتبیهای درس کم نیاوردن، که مثل خود حاج قاسم خستگیناپذیر هستند، میتواند موتور محرک قلوب ما باشد.
💢 تاریخ شیعه از این دست وقایع کم نداشته، چه در دوران حضور ائمه و چه در عصر غیبت. لقب امام من و شما منتقم است. آیا تا به حال شنیدهایم که هاتفی خبری از غیب بدهد که امام زمان (عج) دیگر خسته شدهاند و توان ادامه راه ندارند؟ خیر بلکه ایشان این مصیبات را با تمام وجودشان درک میکنند و از همه جزئیات آن آگاه هستند، چه دردها و زخمها و صداها و جان دادنها که ما نمیتوانیم حتی بشماریم، اما آن امام همه را کاملاً درک میکنند.
💢 ما نیز هم پای امام خویش رو به عرش الهی از سینه داغدارمان، در این روزها و شبها، فریاد میزنیم که خدایا ما را در این راه ثابت قدم بدار و جزو یاران انتقام گیرندهات قرار ده.
💢 ما بیشتر برای حضرتش کار خواهیم کرد؛
قویتر
محکمتر
و سرحالتر
حسین بن علی علیهالسلام، خون قلبش را به محاسن خویش میکشید و با قلبی که مکروب شهادت عباس و علیاکبر و قاسم و ... بود چونان حیدر شمشیر میزد.
💢 کاری به انتقامهای سیاسی و نظامیِ حکومتی نداشته باشیم که هر کدام مسئولین امر خود را دارد.
شمشیر دست ما چیست؟؟
حمله کن
✍️ حجتالله عسگری
🆔 @EtminanAndishkadeh
صهیونیست شدن رهآورد سیاه همبستری فکری مخالفان نظام توحیدی با جنود ابلیس است
🔰 فساد در وجود انسان زمانی عیان میشود که در گام نخست قلب و به تبع آن تفکرش فاسد شده باشد، لذا مهمترین وظیفهی حکومت اسلامی در قبال افراد جامعه صیانت از فطرت و درگام بعدی آگاهی و رشد اندیشهی افراد جامعه است. لکن حکومتداری با پرداختن به تأمین مایحتاج مادی افراد جامعه و تأمین نیازهای فرهنگی و اقتصادی مبتنی بر قواعد کفار و مشرکین با پوستهای اسلامی، نتیجتاً نفوذ در تفکر و اندیشه از سوی دشمن را درپیخواهد داشت. در چنین وضعیتی قواعد اسلامی مهجور مانده و نگاه ماتریالیستی، روح حاکم بر جامعه خواهد بود. لذا جامعهی اسلامی که ریشهی اندیشهاش خارج از مبانی توحید باشد، ثمرهای در جهت تأمین و ارتقاء ایمان جامعه نداشته و حقیقتاً ناکارآمدیاش ملموس و آرام آرام جام شرک و الحاد را به دست جنود انسی ابلیس سرمیکشد و فرجامی جز پستی در تفکر و رفتار نخواهد داشت. حال درپی وقوع حادثهی تروریستی، در سالگرد شهادتِ شهید سرافراز قاسم سلیمانی دهها نفر از هموطنمان که فارغ از قیل و قال دنیای سراسر کفر و شرک که حاصلی جز بیغیرتی و بیحیایی و غفلت در برندارد، همت بر گرامیداشت مکتب سردار دلها که سبب احیاء فرهنگ شهادت، عزت و غیرت است نمودند که به دست عمال اسرائیل به خاک و خون کشیده شدند که البته در فرهنگ شیعه شهادت، افتخار و کلیدی بر دروازهی حیات جاودانهی بر مدار خیر است. لکن واکنشهای مشمئزکنندهی مخالفان استقرار حکومت الله در فضای مجازی آنهم در قبال تکهتکه شدن کودکان و زنان و مردان بیگناه، در هیچکجای دنیا مگر در قاموس کثیف صهیونیستها با ابراز خرسندی بیان نمیشود! امروزه رژیم اشغالگر قدس با کشتار هزاران کودک در غزه به رژیم کودککش شهره است.
آری، کار دشمن دشمنی است لکن آن جماعتی که از کشته شدن هم وطن خود ابراز خوشحالی میکنند چنان از درجهی انسانیت ساقط شدهاند که مرتبهای پستتر از چهارپایان را از آن خود کردهاند. حال میبایست این تنزل در مقام موجودیت در این جماعت سکولار را اتیمولوژی کرد تا از خطر فاسد شدن قلوب مردمی که نسل به نسل مسلمان بودهاند محافظت کرده و خطر سقوط را در جامعه به کمترین سطح رسانید. از آنجا که بروز فتنهها در جهت آزمایش انسانهاست و عملکرد ایشان بخش مهم حیاتشان را در دنیا و عقبی دربرمیگیرد، لکن نمیتوان از نقش مهم و اثرگذار حکومت اسلامی به عنوان سرپرست جامعه در پرورش قلوب افراد جامعه که در هر فرد به مثابه مرکز ساماندهی و تفکیک نیازهای عقلانی و ثبات انسان در پذیرش و همراهی با حق به شمار میآید به سادگی گذر کرد. مادامی که برخی مسولان در شناخت حقیقی و عمیق مفهوم توحید عاجز و در نشر و بسط دقیق و صحیح کلام الله به تفکرات و عملکرد التقاطی دچارند شاهد یارگیری دوچندان افراد جامعه از سوی جنود ابلیس خواهیم بود. به واقع؛ صهیونیست شدن ارتباط مستقیم با فساد قلبی_فکری انسان دارد که عدم ایمان به نظام توحیدی و همراهی با جنود ابلیس را پی خواهد داشت.
معالاسف پس از گذشت چهار دهه از عمر انقلاب همچنان رفتارها و عملکردها به نسبت نیازهای حقیقی جامعه ناکافی و گاها مسموم بوده است. قرابت فرهنگی افراد جامعه با تمدن غرب که البته هرقدر غلیظتر و عمیقتر میشود بیشتر سبب اضمحلال تفکر ایشان خواهد شد. اکثریت افرادی که بهجای احساس درد و غم در پی حادثه تروریستی و از دست دادن دهها نفر از هموطنان خود، ابراز خرسندی کردهاند از سواد آکادمیک برخوردارند! چطور علمی را در چگونه فضای علمی با چه اساتیدی در دانشگاههای جمهوری اسلامی از سر گذراندهاند که حال برای دستها و پاهای قطع شده و بدنهای پر از ساچمه هموطن خود به طرز تهوعآوری خوشحالی میکنند!
فرهنگ و اقتصادی که ذیل فرهنگ و اقتصاد غیرتوحیدی تعریف شده باشد به التقاط دچار شده و سیستمی ناکارآمد جلوه خواهد کرد و بلاشک توانایی رشد حقیقی افراد جامعه را به طور گسترده و حداکثری نخواهد داشت. واکنشهایی که این روزها با آن مواجهیم زنگ خطری است برای آینده انقلاب اسلامی مظلومی که در طول چهار دهه خون هزاران انسان طراز و پاک را در جهت استقرار حقیقی اسلام عزیز تقدیم به ساحت الله جلجلاله کرده است.
✍ سمانه ساجدی
➡️ https://t.me/andeesheju
➡️ https://eitaa.com/scionofrevoluthion
🆔 @EtminanAndishkadeh
هدایت شده از فرزند انقلاب
28.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 قدر مسلم انسان نه در زمین، که لبریز از آیات و نشانههای خالق، در جهت حکمتاندوزی است، بلکه در نفسانیات، شهوات و اغواگریهای ابلیس و جنودش حیران و گم میشود. دعا و راز و نیاز به عنوان راه ارتباط مستقیم با پروردگار، انسان را از گمشدن در دنیا و دچار شدن و ابتلاء به آلودگیهای روحی و جسمی نجات میدهد. ماه رجب نعمتیست برای آنان که اسلام آورده و یا در سطح بالاتری، متعلقات هفتگانهی ایمان را قلباً باور دارند. آغازی برای شستشوی روح، ملاقات و هم کلام شدن با الله است. پرداختن به دعا و نیایش لذتی است که روح و به تبع آن جسم انسان از موهبتهای آن برخوردار میشود. لکن با تلاشهای جنود ابلیس، در محور قرار دادن انسان و اصالت بخشیدن به وی و نیز حذف نقش خدا و ذیل آن دین و البته تحریف برخی ادیان توحیدی ضربههای عمیق و جبرانناپذیری را بر پیکرهی روح انسانها وارد کردهاند و امروزه به وضوح شاهد ویرانی انسانهای تکنولوژی زده در تمدن غرب هستیم که همچون مرداری بیروح و متعفن سعی بر آن دارند که خلأهای اساسی که برای حیات انسان مدرن ایجاد کردهاند را با هیچ پر کنند!
✍سمانه ساجدی
🌹🇮🇷فرزند انقلاب 🇮🇷🌹
@Asemanesajedi ارتباط با ادمین
https://eitaa.com/scionofrevoluthion
🔰 اجتماع حول محور باور مشترک پایدار و اعتقاد مشترک ماندگار
💢 در علم جامعهشناسی، برای تعریف جامعه به محورهایی اشاره میکنن که افراد اون جامعه حول اون محور به هم وابسته باشن. مثلاً زمین، زمان، زبان، نژاد و غیره.
💢 اما قرآن خلاف این رویه عمل میکنه و اشخاص و اقوامی رو به عنوان جامعهی یکپارچه و امت واحده در نظر میگیره که فاقد اون محورها هستن.
مثلاً در آیهی ۹۲ سورهی انبیاء*، به این موضوع اشاره شده.
💢 قرآن، محور اجتماع آحاد یک جامعه رو "باور" و "باور مشترک" میدونه. در دهه اخیر که ارتباطات توسعه پیدا کرده و "جامعهی مجازی" شکل گرفته، این نگرش قرآنی به وضوح بیشتری قابل لمسه.
💢 این شاخص (یعنی باور)، شخصیتی رو شکل میده که شما میتونی افراد حال حاضر رو برای رفتار افراد هزارههای قبل، مخاطب قرار بدی و باهاشون بحث و جدل کنی و حتی تشویق و تنبیه و محاکمه کنی و صحت ادعا یا صداقت گفتارشون رو به ابطال و چالش بکشونی. محاکمههای قرآنی، این شکلی هستن.
💢 قرآن "شخصیت تاریخی" این مخاطبان رو نشونه میگرفت، نه "هویت تاریخی" اون هارو.
اما تفاوت شخصیت تاریخی و هویت تاریخی چیه؟
💢 قبل از توضیح، باید با مفهومی به نام "پدیدارشناسی" آشنا بشیم.
پدیدارشناسی، با قرار دادن واقعیت در پرانتز، با "ظهور و نمود" اشیاء سر و کار داره نه با "وجود و بود" اشیاء.
با این نگاه مسئله این نیست که حقیقت طبیعت و جهان چیه، مسئله اینه که جهان در ذهن ما چگونه پدیدار میشه و خودش رو آشکار میکنه.
💢 مثلاً در عالم خارج چیزی به نام رنگ نداریم، بلکه رنگها در مغز پردارش میشن. لذا کسی که کوررنگه، سیستم بیناییش نقص نداره، بلکه قسمتی از مغزش که فرکانسهای نوری رو به رنگها تبدیل میکنه، مشکل داره. پس برای درمانش، مغز رو درمان میکنن نه سیستم بینایی رو.
💢 هویت تاریخی، یک اصطلاح میان رشتهای بین تاریخ و جامعهشناسیه و بیشتر جنبهی توصیف پدیدارشناسانه داره، اما شخصیت تاریخی دارای وجود و حیات حضوری و بار حقوقی هست.
💢 اگر هویت تاریخی رو ملاک بگیریم، نمیتونیم یک ملت و قوم و نژاد رو بخاطر اعمال اجداد و نیاکانشون در قرون گذشته، محاکمه و توبیخ کنیم. مثال؟
اگر امروز مردم آلمان رو بخاطر اعمال هیتلر یا مردم روسیه رو بخاطر اعمال استالین یا مردم ایران رو بخاطر اعمال رضاخان شماتت کنید، مردم بهتون میگن که اونا خودشون یه خبطی کردن و بهای اون کار رو هم پرداخت کردن و ما، اونها نیستیم. پس در اینجا، شخصیت تاریخی برای خودشون قائل نمیشن.
💢 هویت تاریخی فقط با نمادها و نمودهایی از حوادث و وقایع شکل میگیره، اما نقطه مرکزی شخصیت تاریخی، "باور پایدار و اعتقاد ماندگار"ه.
💢 شخصیت تاریخی، یک مفهوم سیاسی اجتماعی پیچیدهایه که اولین بار قرآن بهش اشاره کرده و بهجای اینکه هویت تاریخی یهود و بنیاسرائیل رو نشونه بگیره، شخصیت تاریخیشون رو نشونه گرفته.
💢 مثلاً یکی از قبیلههای یهودی که اطراف مدینه بودن و با شاخههای دیگر یهود در ارتباط مستقیم و مستمر نبودن، توسط قرآن مورد خطاب قرار میگیرن که "اگر راست میگید، چرا با موسی و عیسای نبی و سایر انبیاء چنین و چنان کردید؟"
💢 قرآن، یهود زمان پیامبر «ص» و حتی یهود امروز رو بخاطر گناهان و جرایم نسلهای گذشتهشون محاکمه میکنه.
💢 مثلاً قرآن در آیات ۸۴ و ۸۵ سورهی بقره**، یهود رو به شدت مورد شماتت قرار میده، بخاطر اعمال اجدادشون. چرا؟
💢 جواب اینه که این قوم در مقابل این شماتت، سکوت میکنن و از خودشون رفع اتهام نمیکنن و نمیگن دو هزار سال پیش به ما چه ربطی داره. اتفاقاً بهشون ربط داره، چون مرکز این فرایند قرآنی "استمرار باور پایدار و اعتقاد ماندگار مخاطب" هست.
💢 هم این پرسش و هم این سکوت، خیلی منطقی و علمیه.
🔺 * آیهی ۹۲ سورهی انبیاء:
إِنَّ هَٰذِهِٓ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ
🔺 ** آیات ۸۴ و ۸۵ سورهی بقره:
وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ لَا تَسْفِكُونَ دِمَآءَكُمْ وَلَا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَأَنْتُمْ تَشْهَدُونَ
ثُمَّ أَنْتُمْ هَٰٓؤُلَآءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِيقًا مِنْكُمْ مِنْ دِيَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَيْهِمْ بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَإِنْ يَأْتُوكُمْ أُسَارَىٰ تُفَادُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ ۚ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ ۚ فَمَا جَزَآءُ مَنْ يَفْعَلُ ذَٰلِكَ مِنْكُمْ إِلَّا خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۖ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَىٰٓ أَشَدِّ الْعَذَابِ ۗ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ
✍️ علی صفدری
➡️ https://t.me/Mindful1401
🆔 @EtminanAndishkadeh
تفاوتها؛ آینده محل تشدید نزاع بین فضای سایبر و فضای اجتماع قلوب است، اما مسأله این است که اصالت و پیروزی با کدام است؟
🔰 بخش اول
💢 یک تفاوتی که فضای سایبر با فضای اجتماع قلوب دارد، این است که در فضای سایبر «کنترل» اصل است و اصالت دارد. کنترل یعنی سلب اختیار، که نتیجهی این سلب اختیار پایین آمدنِ امکانِ رشد و تقرّب به جایگاه ذاتی و بالقوهی بنیآدم است و باعث میشود کاربران فضای سایبر تحت ولایت و بردگی سیستم سایبرنتیک درمیآیند تا از شأن خود خارج شوند.
💢 اما در فضای اجتماع قلوب این چنین نیست چراکه عضو فضای اجتماع قلوب میبایست خود را لایق ورود به این فضا کند تا گِرِهی از گرههای این شبکه بشود. یعنی باید مراحل و مراتبی را آگاهانه انتخاب و افقگذاری نماید و از سرِ اختیار آن مراتب را بشود تا لایق پیوستن به شبکهی قلوبِ مؤمنانه باشد و با حضور در فضای اجتماع قلوب، تازه چگونگی امکان طی مراحل و مراتب بالاتر برای این عضو جدید فراهم میآید.
💢 بعد از طی مختارانهی آن مراحل و مراتب اولیه است که قلبِ خود را آگاهانه، عاقلانه و مجدداً مختارانه برای ساخته شدنِ با کیفیتتر و تصنیع الهیفطری به «ولیّ معصوم» میسپارد، چون برای عضو از نظر عقلی و احساسی به اثبات رسیده است که امکان دست یافتن به بالاترین مرتبهی حیات، توسعهی وجودی و رشد، فقط در این فضا و ذیل چتر قلب «ولیّ معصوم» ممکن است.
💢 «ولیّ معصوم»، آن کسی است که مراتب بالاتر را از پیش، شده است و ذره ذرهی آن طریق را نه تنها دیده و شاهد است که با بندبند وجود پیموده و ممزوج با آن صراط شده است. «ولیّ معصوم» در نهایتِ آن صراط قرار دارد و اصلاً ایشان خودِ صراط است.
💢 اصلِ حیات و اصلاً زندگی یعنی حرکت داشتن برای حضور یافتن در محیط و فضای قلب ولیّاکبر، تثبیت و تداوم حضور در آن، تا بعد از حضور به وسیلهی قلبِ «ولیّ معصوم» آن یگانه صراط منتهی به غایت خلقت را طی کند و با آن صراط ممزوج شود و به آن غایت و جایگاه ذاتی مقرب گردد و خود به زیرولیّ¹ تبدیل شود تا برای سایر فرزندان آدم که هنوز با ولیّاکبر فاصلهها دارند، با فراهمسازی اتصال قلبیشان به زیرولیّ امکانِ اتصال و حضورشان در فضای اکبر قلبها را فراهم کند، آن قلبی که کاملِ صراط است و صراط را کامل در خود نهادینه و بالفعل ساخته است؛ آن رشیدِ وصلکننده به جایگاه حقیقی و غایی خلقت و متجلی کنندهی تمام و کمال فطرت. حضور در فضای قلبی که عرش عَلِيّ اعلاء رتبه است و چون بنیآدم بنا بر ساخت و بافتش همیشه میل به آن اعلاترین مرتبه از حیات دارد، کدام وسیله برای وصال، بالاتر از وَلیُّ العَلِیّ؟
💢 این نکته یادمان باشد که رشد با شناخت، مقایسه، تفریق و انتخاب سر و کار دارد. در صورتی که فضای سایبر چنین وجاهتی برای کابرانِ غافلِ حاضرِ در این فضا قائل نیست، در واقع نباید هم باشد! که انسانحیوانِ غیر قابل اعتماد را چه به تجویز روندِ از شناخت تا انتخاب، آن هم با لحاظِ اختیار؟! چرا که حتماً انتخابش دوری گزیدن و طغیان و شوریدن بر این فضا است! پس برای کنترل، او را به اجبار در این فضا میکشانند.
💢 البته این مدل از «به انتخاب رساندن اجباریغفلتیِ کاربر» هم خود ریشهدار در تفاوتی دیگر بین این دو فضا است. فضای سایبر همچون فضای اجتماع قلوب در درون و از اعماق وجود آدمی یعنی قلب شروع به ریشه دواندن نکرده و از آنجا شروع به جوانه زدن نمیکند. از نزدیکترین نقطه به شخص، یعنی از انفس شروع نمیکند؛ که شئ هرچه قریبتر باشد امکان دیدن، شناختن، پذیرش و در یاد و ذکر داشتنش بیشتر است تا آنچه که دور و دورتر از وجودش باشد.
💢 باز هم البته از جایی که خطوط اتصالاتی آن همچون خطوط اتصالات شبکهی ارتباطات قلبی از درون قلوب و انفس به سمت اکبر قلبها که از یک جنساند نمیآغازد، پس از بیرون به درونشان میآید و مجدد از نفوسشان به جایی ناهمجنس با قلوب میرود، به سمت اشیاء آفاقی و مادی؛ به سمت سرورها و حافظههای فیزیکی، ویندوز و... که زیرساخت سختافزارینرمافزاری برای تحقق کنترل جامعه است و اینها همه مقدمات فرو غلطانیدن کاربران در غفلت است. اُنس دادنشان با چیزی که از جنسشان نیست و چون نیست نمیتواند هر آن در نسبت با آن در یاد و ذکر باشد و وقتی کسی نتواند در یاد و ذکر سایبر باشد که نمیتواند زیرا این ظرفیت برای آن وجود ندارد لذا به پذیرش رساندنِ اجباریغفلتیِ او برای تن دادن به جبر ولایت سایبر، راحتتر است.
✍️ حمید کشاورزی
➡️https://t.me/shohudemana
➡️ https://eitaa.com/shohudemana
🆔 @EtminanAndishkadeh
اندیشکده اطمینان | احسان فرشاد
تفاوتها؛ آینده محل تشدید نزاع بین فضای سایبر و فضای اجتماع قلوب است، اما مسأله این است که اصالت و پ
تفاوتها؛ آینده محل تشدید نزاع بین فضای سایبر و فضای اجتماع قلوب است، اما مسأله این است که اصالت و پیروزی با کدام است؟
🔰 بخش دوم
💢 چون اینگونه تفاوتی وجود دارد، بنا به فطرت اگر کاربران مختار و آگاه باشند، ورود به چنین فضایی و سلطهی این فضا و سیستم بر خود را نمیپذیرند، فضایی که ناهمخوان و ناهمجهت با سیستمعامل انفسیشان، یعنی فطرت است. از این جهت است که امکان شناخت خود را از کاربران میگیرد، همچون ابری سیاه میآید تا حائلی باشد بین آسمان و نور حقیقت با محیط زندگی کاربران و اعضای جدید جامعهی سایبری. میآید تا سایهی سنگین خود را بر دامنهی دید و قلبشان بیندازد. سایه که افتاد و چشم و دل که با تاریکی آن خو گرفت، به آرامی و به دور از دایرهی آگاهی (خودآگاهی و سایبرآگاهی) و اختیار، امکانِ انتخابِ کاربران را دُور زده و به درون ذهنشان نفوذ (تجاوز) میکند تا قلبشان را در هالهای از جهلِ از سایبر بپیچاند و این هاله را تثبیت و تحفیظ میکند که در برابر فضای رقیب یعنی فضای اجتماع قلوب سخت، سنگ و سنگین شوند تا بتواند از طریق فاصلهای که بین خودشان با قلبشان میاندازد آنان را به رنگ خود درآورده و کنترلپذیرشان کند آنهم بدون وجود حتی اندک تجانسی بین آن فضا با سیستمعامل انفسیشان یعنی فطرت الهی.
💢 در غفلت اجباریای که تحمیل کرده بگونهای ترسیم وضعیت میکند و آنان را در آن وضعیت، مغزپخت میسازد که انگار جز این راهی نیست و یگانه راه، فضای سایبر است و هرآنچه در تقابل با آن است منکر است و یگانه راه را چه به انتخاب؟! که از پیش منتخب است. پس با تحمیل ولایت خود بر آنان بدونِ ذرهای بو بردن از این ولایت غریبه و تحمیلی بر فطرتشان، آنان را در غفلتی سرخوشانه با رنگ و لعاب و تنوع تکنولوژیک به انتخاب اجباریِ سایبر میرساند.
💢 مگر انتخاب از زد و خورد انفسی شخصِ گیرافتاده بین چند گزینه حاصل نیست؟
و این زد و خورد و سنجش مگر نباید از پلهی شناختِ آن گزینههای موجودِ پیش رو بگذرد؟
و مگر نباید از مقایسهی فضای سایبر با فضای رقیب گذشته باشد؟
اگر از این مسیر گذشته باشد که اصلاً فطرتاً از روی فضای سایبر هم میگذرند و اگر بگذرند هم امکان کنترل سلب میشود و اگر کنترل نباشد که سازندگان سایبر به اهدافشان نمیرسند پس در حقیقت باید به اجبار، بنیآدم را از عبودیتِ منطبق با فطرت و «مرتبهی عبدالله بودن» خواهی، از تن دادن به فطرت و پذیرش ولایت ولیٍّ رشیدِ رشددهنده جدا کرده و به بردگی همنوع و بدتر از این به بردگی مصنوعِ همنوع بکشانند تا ولایت تکنولوژی را بر آنان تحمیل کنند و با کمک این طغیان و ولایتِ باطل، کنترلشان کنند. بردگیای برآمده از اغوا و غفلت و غاوی و غافل را چه به شناخت و اختیار و انتخاب و رشد و شدن؟
💢 آنان باید به تکینگی برسند. تکینگی انگار محصولِ حتمیِ غفلت و غوایت است.
💢 دوام و قوامِ فضای سایبر بر غفلت و غوایت نهاده شده است که این دوام و قوام با تحققِ «قَد تَّبَيَّنَ ٱلرُّشۡدُ مِنَ ٱلۡغَيِّۚ»، به زوال رفته و این فضا و سیستم سایبرنتیک تحت تسخیر اعضای جماعت ایمانی در میآید که بنا به سنت الهی تبدیل به وسیلهای برای تقرب جمعی جامعه به حق و حقیقت میشود و جامعه را مبدل به جماعتِ مؤمنِ معرفتمبنا² میکند. این تبیین البته وظیفهی هدایت شدگان و مقربان به فضای اجتماع قلوب است تا با پرداخت زکات هدایتشان «فَمَن يَكۡفُرۡ بِٱلطَّـٰغُوتِ وَيُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ» رقم بخورد و با این کفر و ایمانِ بعد از تبیین و آگاهی، «فَقَدِ ٱسۡتَمۡسَكَ بِٱلۡعُرۡوَةِ ٱلۡوُثۡقَىٰ» رقم میخورد که بنیآدمِ بالقوه حاضر در فضای اجتماع قلوب که از غفلت و غوایت رهایی یافته را نگهدارنده میشود، نگهدارنده و دستگیرهای که لَا ٱنفِصَامَ لَهَاۗ ... به آن وعده داده شده است.
🔺 ۱- زیرولیّ مانند زیرشبکه به این معنا که خودش نیز مرکز دامنهای از شبکهی اجتماع قلوبِ وسعت یافته شود و مرکز زیرشبکهای از شبکهی اصلیِ اجتماع قلوبِ شکل گرفته حول قلب ولیّاکبر گردد.
🔺 ۲- تحقق جامعهای معرفتمبنا، که همانا معرفت اساسِ عبودیت و رسیدن به آن غایت نهایی است.
✍️ حمید کشاورزی
➡️https://t.me/shohudemana
➡️ https://eitaa.com/shohudemana
🆔 @EtminanAndishkadeh