شمشیر نه ! که عمر ِعلی را دری گرفت ؛
مسمار لعنتی زِ علی همسری گرفت . . . :)💔
بسته با پارچه ای فرق پدر را اما
صد و ده روز دگر خون گلو را چه کند. . .💔
سرش شکسته ولی عاشقانه میخندد ؛
نمانده فاصله ای تا وصال زهرایش . . . :)
‹ هیــمـٰاالـحـرم ›
__ _
عاشقتدورازحرماحساسِغُربتمیکند ،
بازباعکسِحرمیکگوشهخلوتمیکند💔!'
‹ هیــمـٰاالـحـرم ›
_
فاطمهجان !
مهمانداری ، علیدرراهاست ..
هدایت شده از طَڹین💕
-شب قدر فقط فرازِ۵۹ اونجاییش که میگه «یارفیقمنلـارفیقلـه»🙂❤️🩹
شب ِ قدری برسانید مرا پیش ِ پدر ،
ای نجف ، آرزویت در دل نوکر مانده .