"از 3 تنی که با یکدیگر گفتگو میکنند حداقل یک نفر از آنان خبرچین ساواک است"!! (اغراقی که بیانگر واقعیت مهمی بود)
عنوان مقاله: ملاحظاتی پیرامون اسناد ساواک
نویسنده: مظفر شاهدی
ساواک در طول بیش از 3 دهه فعالیت و طی ریاست تیمور بختیار (13401335) پاکروان (13431340)، نعمتالله نصیری (13571343) و ناصر مقدم (خرداد57 بهمن57) تحولات اداری و تشکیلاتی گوناگونی را پشت سر گذاشت و نیز در موضوع گزارشنویسی و طبقهبندی اسناد و مدارک تهیه شده در آن (و بهطور مشخص اداره کل سوم) هم به لحاظ کیفی و هم کمی، تغییراتی ایجاد شد. سازمان اطلاعات و امنیت کشور هر چه از سالهای نخست دهه 1340 فاصله میگرفت دامنه فعالیتهای مراقبتی و کنترلکننده این سازمان در میان اقشار گوناگون مردم که مستلزم توسعه گسترده حداقل کمی گزارشنویسی و بایگانی اسناد بود افزایش چشمگیر و در عین حال روز افزونی پیدا کرد. تقریبا تمام رجال و کارگزاران مهم و درجه اول حاکمیت و مملکت از بخشهای مختلف کشور که معمولا هم پستهای مهم سیاسی و اداری حساس و کلیدی داشتند و نیز اکثریت قریب به اتفاق درباریان مهم و خاندان سلطنتی و دیگر کسان از متنفذان و صاحبان قدرت و مکنت و ثروت و دیگر تاثیرگذاران در مجموعههای حکومتی و کشوری در ساواک (اداره کل سوم) دارای پروندههای ریز و درشت طبقهبندی شده و عمدتا انفرادی بودند و نیز تمام احزاب و گروههای سیاسی نزدیک و وابسته به حکومت و دولت و نیز وزارتخانهها، سازمانهای دولتی و غیردولتی که در شؤون مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و غیره فعالیت میکردند در ساواک پروندههای محرمانه و طبقهبندی شده جداگانه داشتند اما مهمترین بایگانیهای اسناد طبقهبندی شده ساواک به مخالفان و منتقدان سیاسی رژیم پهلوی در میان اقشار گوناگون ملت ایران اختصاص داشت و عمده نیرو، وقت و امکانات ساواک (و عمدتا اداره کل سوم) هم مصروف مراقبت، کنترل و تحت تعقیب قرار دادن این خیل عظیم میشد. تمام افراد و شخصیتهای شناختهشدهتر مخالف حکومت در میان احزاب و گروههای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی گوناگون در ساواک پروندههای طبقهبندی شده انفرادی داشتند. برای تمام احزاب و گروهها و تشکلهای سیاسی مخالف و منتقد حکومت هم پروندههای مجزایی تشکیل شده بود. تشکیل این همه پرونده انفرادی و گروهی برای اقشار گوناگون مردم در میان موافقان و مخالفان حکومت که اساسا به هدف اطلاع از آخرین تحولات و وضعیت حاکم بر سوژههای هدف، صورت عملی به خود میگرفت، مستلزم و نیازمند بهرهگیری از نیروهای فراوانی بود که از سوی آن سازمان مامور کسب خبر و ارائه گزارش به مقامات مافوق خود میشدند. هر چند مجموعه نیروهای رسمی ساواک در تمام دوایر دهگانه که از داخل و خارج از ایران فعالیت میکردند به زحمت میتوانست از حدود 3 تا 5 هزار تن تجاوز کند با این حال حتی از همان روزگار هم شایع بود که این سازمان برای پیشبرد اهداف اطلاعاتی و امنیتی خود در داخل کشور از همکاری دهها هزار تن از جاسوسان، ماموران و خبرچینان غیررسمی که در پوششهای گوناگونی فعالیت میکردند بهرهمند است. حتی معروف بود از 3 تنی که با یکدیگر گفتگو میکنند حداقل یک نفر از آنان خبرچین ساواک است. هر چند در این باره اغراق هم صورت گرفته است اما واقعیت این است که ساواک بالاخص در میان افراد و گروههای هدف و سوژههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی هم در اقصی نقاط ایران به اندازه کافی ماموران و جاسوسان رسمی و غیررسمی داشت که بر حسب نوع و کیفیت ماموریتهای محوله در موارد گوناگون در دوایر مختلف اداره کل سوم ساواک مطالعه و مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته درجهبندی میشد و حداقل 5 مقام گوناگون که با عناوین رمز: نظریه شنبه تا چهارشنبه مشخص میشد معرفی میشدند.
http://ensani.ir/fa/article/126710/%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%AD%D8%B8%D8%A7%D8%AA%DB%8C-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%85%D9%88%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D9%86%D8%A7%D8%AF-%D8%B3%D8%A7%D9%88%D8%A7%DA%A9
اداره کل سوم (امنیت داخلی) ساواک، بدنام ترین بخش ساواک
عنوان مقاله: ملاحظاتی پیرامون اسناد ساواک
نویسنده: مظفر شاهدی
ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور) که سالهای 1357 1335 فعالیت میکرد مهمترین و تاثیرگذارترین نیروی اطلاعاتی امنیتی دوره سلطنت و حکومت محمدرضا شاه پهلوی محسوب میشد. ساواک با هدایت و راهبری سیا و آمریکاییان تکوین یافت و تقریبا سرعت دامنه فعالیتهای خود را در ایران و بسیاری دیگر از نقاط جهان گسترش داد و بالاخص از اوایل دهه 1340ش رابطه بسیار نزدیکی با موساد (دستگاه اطلاعاتی اسرائیل) برقرار نمود که تا واپسین سالهای عمر رژیم پهلوی، روندی روزافزون پیدا کرد. هر چند ادارات کل دهگانه ساواک، فعالیتهای اطلاعات، امنیتی، حفاظتی و حراستی گوناگونی در داخل و خارج از ایران انجام میدادند اما برخوردهای خشن و غیرانسانی اداره کل سوم این سازمان با مردم ایران از اقشار و گروههای مختلف طی 3 دهه 1330، 1340 و 1350 نام این سازمان را در ردیف تبهکارترین سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی جهان جاودانه ساخت و در واقع عملکرد و فعالیتهای اداره کل سوم (امنیت داخلی) دیگر اقدامات و فعالیتهای ساواک و سایر ادارات کل آن را تحتالشعاع قرار داد.
http://ensani.ir/fa/article/126710/%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%AD%D8%B8%D8%A7%D8%AA%DB%8C-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%85%D9%88%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D9%86%D8%A7%D8%AF-%D8%B3%D8%A7%D9%88%D8%A7%DA%A9
تداوم شکنجه، ارعاب و قتل توسط ساواک با ظهور بازجوهایی که توسط سیا آموزش دیده بودند.
ساواک یعنی همان سازمان اطلاعات شاه، یکی از مخوفترین مجموعههای وابسته به رژیم پهلوی بود که برای انقلابیون و مبارزان نامی آشنا به شمار میآمد. این سازمان که با کمک سیا و موساد انسجام یافته بود، با شکنجه، ارعاب و قتل، در برابر مبارزان و آزادیخواهان میایستاد و تشکیلات خاصی داشت.
بازجوهای ساواک معمولا با استفاده از شلاق و چوب و کتک از متهمان اعتراف میگرفتند. زمانی که ساواک تاسیس شد قرار نبود روشهای خشونتآمیزی که فرمانداری نظامی تهران پیش از این برای اعترافگیری از متهمان استفاده میکرد، محوریت کار قرار بگیرد اما با ظهور بازجوهایی که توسط «سیا» دوره دیده بودند، این شیوهها همچنان در ساواک تداوم یافت.
سازماندهی ساواک توسط مستشاران آمریکایی و براساس آموزشهای «سازمان سیا» انجام میگرفت، با این تفاوت که سیا تنها وظیفه بررسی اطلاعات خارجی را بر عهده داشت و مسئولیت امنیت داخلی آمریکا برعهده اف.بی.آی بود، اما ساواک هم اطلاعات خارجی و هم امنیت داخلی را در حیطه وظیفه و اختیار خود داشت. در حقیقت ساواک از نظر کارکرد، ترکیبی از دو سازمان سیا و اف.بی.آی بود.
با تأسیس ساواک فعالیتهای ضدبراندازی و ضدجاسوسی از عهده شهربانی خارج و ادارهکل سوم ساواک مسئول ضد براندازی و ادارهکل هشتم آن مسئول عملیات ضدجاسوسی شد. گردآوری اطلاعات غیرنظامی از کشورهای همسایه و کشورهای هدف، از عهده رکن دوم ستاد ارتش خارج و به ادارهکل دوم ساواک محول گردید و ادارهکل هفتم ساواک نیز مسئول بررسی اینگونه اطلاعات گردآوری شده قرار گرفت.
با تاسیس ساواک، خشونت و شکنجهها در سازمان جدیدالتأسیس تداوم پیدا کرد. هر چند در دوره ریاست بختیار بر ساواک هنوز شکنجه سیستماتیک نشده بود ولی استفاده از خشونت برای اقرار گرفتن از متهمان، شکنجه را به اصل پذیرفته شده در آن سازمان تبدیل کرد. این امر موجب شد که نام ساواک تداعی کننده بدرفتاری، خشونت و رفتارهای غیر انسانی باشد.
نکته دیگر در این رابطه تفاوت در افرادی است که مسئول شکنجه میشدند. در دوره ریاست بختیار بر ساواک، بیشتر کسانی مورد شکنجه قرار میگرفتند که اطلاعاتی در مورد سازمانهای مخالف حکومت داشتند، نه کسانی که به جرم خواندن کتب و اوراق ممنوعه دستگیر میشدند. در این دوره، بازجویی هنوز علمی نشده بود و برای اقرار گرفتن از شکنجه استفاده میشد.
http://irdc.ir/fa/news/1416/%D8%AA%D8%B4%DA%A9%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D8%B3%D8%A7%D9%88%D8%A7%DA%A9
ارتباط و پیروی ساواک از سیا
ارتباط و پیروی ساواک از سیا به گونه ای بود که نشریه ی فرانسوی « کوریه دو پلی تیک اترانژر» در این رابطه می نویسد:
« پلیس مخفی سابق ساواک نه تنها در کشور خود بلکه در تمام کشورهای خارجی و در مرحله ی اول در ایلات متحده ی آمریکا نیز به فعالیت های گسترده مشغول بود و در این فعالیت ها از پشتیبانی کامل سرویس ویژه آمریکا برخوردار بود. از زمان ایجاد ساواک که شهرت بدی یافته، سازمان سیاسی آمریکا به تربیت عمال آن و تجهیز سرویسهایش پرداخته بود. بعداً مستشاران سازمان سیا در ایران مستقیماً بر فعالیتهای ساواک نظارت می کردند. مدتی پیش از سقوط شاه وزارت خارجه ی آمریکا اذعان کرد که در اواخر سال گذشته ۱۶۴ کارگزار ساواک در آموزشگاه سازمان در ایالت ویرجینای امریکا مشغول آموزش بودند. هر ساله ۴۰۰ ساواکی از آمریکا فارغ التحصیل می شدند.»
https://www.porseman.com/article/%D9%86%D9%82%D8%B4-%D8%B3%D8%A7%D9%88%D8%A7%D9%83%D8%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D9%88-%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%B4-%D9%BE%D9%87%D9%84%D9%88%D9%8A/30290
اعتراف فرح به اعتمادی که شاه به "عوضی ها" داشت.
ساواک، امنیت را چهطوری برقرار میکرد؟ با کشتار و شکنجه که اصلا به آنها مشهور بود، ولی در وحشتپراکنی هم استاد بود. در اوایل دهه ۵۰ شمسی نفوذ و دخالت ساواک در زندگی شخصی و احوالات خصوصی ایرانیها به حدی رسید که به شوخی اما از روی ناخشنودی و تلخکامی مشهور شده بود از هر ۳ ایرانی یکی ساواکی است؛ یعنی همه باید حواسشان جمع باشد و جلوی دیگران علیه شاه حرفی نزنند که بله دیگر! آوازه این وحشتپراکنی تا آن سر دنیا هم رفته بود و نشریه «نیوزویک» آمریکا به اشتباه و احتمالا از روی اغراق نوشته بود ۳ میلیون ایرانی (۸ درصد جمعیت ۳۵ میلیونی ایران) به عنوان خبرچین با ساواک همکاری میکنند! همانموقع یک نویسنده آمریکایی شکنجه در ساواک را اینچنین توصیف کرده بود: «روشهای روم باستان، اسپانیا قرون وسطا و همچنین آشوویتس و سایگون را به حد اعلی رسانده».
کارهایی که ساواک از زمان تأسیس در سال ۱۳۳۵ تا سال ۱۳۵۷ شمسی انجام داد، خودش موضوع کتابها و منابع تاریخی فراوان است؛ اما فصلی تلخ از تاریخ ایران است و «تاریخ» هم ساواک را دوست ندارد. در دهه ۵۰ که ساواک و شهربانی «کمیته مشترک ضد خرابکاری» را تشکیل دادند، وضعیت بدتر هم شد. شرح شکنجهها و اعمال قبیحی که ساواکیها انجام میدادند، به قدری دهشتناک است که آگاهی از جزئیات آنها جز برای عبرت و فراموشنکردن، لطفی ندارد.
از تاریخ که بگذریم هنوز هم ساواک موضوع مهم و چالش گلوگیر مدعیان افتخارات سلطنت پهلوی در ایران است. «فرح پهلوی» در سال ۲۰۱۵ میلادی در جواب پرسش خبرنگار نشریه آلمانی «دیولت» (Die Welt) درباره «شکنجه» هزاران نفر در ایران دوره پهلوی چه گفته باشد خوب است؟ گفته است: «بله. ما اشتباه کردیم. آنچه هم در زمان ما رخ داد، بد بود. مشاوران همسر من، دولت و شخص شاه آلارمها را نشنیده گرفتند. شاه بیشاز حد سرگرم سیاست خودش بود. او به آدمهای عوضی اعتماد کرد. دست بسیاری از ژنرالها و کارمندان بلندپایه را باز گذاشت.»
و البته ایشان توجه نفرمودند که اصولا چرا یکنفر به «آدمهای عوضی» اعتماد میکرده و شاید خودش هم مشکلی داشته!
https://www.mashreghnews.ir/news/1167667/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9%D8%A7-%DB%8C%DA%A9-%D8%B3%D9%88%D9%85-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%87%D8%A7-%D8%B3%D8%A7%D9%88%D8%A7%DA%A9%DB%8C-%D8%A8%D9%88%D8%AF%D9%86%D8%AF
ساواک و پرویز ثابتی
پرویز ثابتی از جمله کسانی بود که در رأس یک گروه از مأموران ساواک به اسرائیل اعزام شد و به احتمال قوی در همان مأموریت در پیوند تنگاتنگ با موساد قرار گرفت. او که در اوایل دهه ۱۳۵۰ به عنوان «سخنگوی ساواک» و « مقام امنیتی» شهرت یافت، گرداننده اصلی سازمان ساواک به شمار می آمد و با ارتباطاتی که با «موساد» و عوامل این سازمان در ایران داشت حتی در امور مربوط به نمایندگیهای ساواک در خارج از کشور نیز، که خارج از حدود اختیارات او بود مداخله می کرد. اطلاعات وی به ویژه در مورد فعالیت گروههای مبارز خارج از کشور، ساواک را در مبارزه با کنفدراسیون و سایر گروههای مخالف رژیم یاری داد.
ثابتی در نهایت به آمریکا رفت و نام کوچک خود را به «پیتر» تغییر داد. در همه این سالها او ظاهرا به تجارت مشغول بوده، لیکن به هیچ عنوان منطقی نیست که یک «مقام امنیتی» رژیم شاه در آن سطح، با ان ارتباطات گسترده با موساد و سیا و ام آی۶، تنها در کنج حجره تجارت به چرتکه انداختن مشغول بوده باشد.
http://www.jahannews.com/news/561822/%D9%88%D9%82%D8%AA%DB%8C-%DA%86%D9%84%D9%88%DA%A9%D8%A8%D8%A7%D8%A8-%D8%AF%D9%88%D8%BA-%D8%A7%D9%88%D8%AC-%D8%B4%DA%A9%D9%86%D8%AC%D9%87-%D8%B3%D8%A7%D9%88%D8%A7%DA%A9
دو نوع مامور ساواک
یکی از فیلم هایی که از حضور پرویز ثابتی، مشهورترین مدیر اداره کل سوم ساواک (امنیت داخلی)، در تلویزیون ملی زمان پهلوی در اینترنت موجود است، یک جلسه مطبوعاتی است که در آن «مسعود بهنود»، روزنامه نگار سوگلی هویدا از مقام امنیتی درباره گزارش تایمز لندن می پرسد که مدعی شده بود، ساواک دارای «۵ میلیون»! کارمند است. ثابتی در پاسخ به این پرسش گفت:
"بنده تصور نمیکنم که سازمانهای امنیتی آمریکا و شوروی هم این تعداد مأمور در اختیار داشته باشند. این رقم برای من تعجبآور و مسخره بود. ما دو نوع مأمور داریم. یک دسته کارمندان رسمی سازمان امنیت که مثل بقیه کارمندان رتبه شغلی و حقوق میگیرند و دسته دیگر که تعدادشان بیشتر است اما در استخدام رسمی ما نیستند و ممکن است برخیشان کارمند دولت هم باشند.
http://www.jahannews.com/news/561822/%D9%88%D9%82%D8%AA%DB%8C-%DA%86%D9%84%D9%88%DA%A9%D8%A8%D8%A7%D8%A8-%D8%AF%D9%88%D8%BA-%D8%A7%D9%88%D8%AC-%D8%B4%DA%A9%D9%86%D8%AC%D9%87-%D8%B3%D8%A7%D9%88%D8%A7%DA%A9
آمریکا "ساواک" را در دامان "موساد" انداخت.
پس از آموزشهای اولیه اعضای ساواک توسط ایالات متحده، آمریکا مساعدتهای خود به ساواک را از روی عمد و مغرضانه کاهش داد تا ایران را با ایجاد مسیری جدید به سمت و سوی موساد سوق دهد. آمریکا تمایل داشت بسیاری از اهداف و برنامههای خود در خاورمیانه را به دوستان و متحدان درجهیک خود مانند اسرائیل و ایران بسپارد و تلاش داشت آن دو را هرچه بیشتر به یکدیگر نزدیک و دوست و متحد منطقهای سازد تا هرچه بیشتر در راستای اهداف استعماری خود احاطه داشته باشد و کسب منفعت نماید.
پس از دوره تأسیس و آموزشهای اولیه اعضای ساواک که توسط کارشناسان آمریکایی صورت پذیرفت، شاه نیز که به آموزشها و مساعدتهای دستگاه اطلاعاتی قدرتمند اسرائیل آشنایی داشت، احساس نیاز میکرد که خود را به دامان صهیونیستها بیندازد و اما در مقابل نیز اسرائیل دلایل بیشتری برای اتحاد سیاسی ــ امنیتی و تبادل اطلاعاتی با ایران را داشت و مهمتر از همه اینکه اسرائیل رژیمی تازهتأسیس و نوپا بود و به بیانی شفافتر مضاف بر دلایل خود، اشغالگر نیز بوده که بسیاری از کشورها موجودیت آن را بهرسمیت نمیشناختند. این رژیم در منطقه خاورمیانه و میان کشورهای مسلمان و عرب بهشکلی محصور بود و در انزوا بهسر میبرد. رابطه با کشورهای غیرعرب منطقه مانند ایران و ترکیه بر اساس دکترین مطرح صهیونیستها که «محورهای پیرامونی» نام دارد و ارتباط حادثشده از ارزش بالایی نزد مقامات اسرائیلی برخوردار بود و نیز همچنین رژیم اشغالگر، روابط اطلاعاتی و آموزشی را سرآغاز و شروعی در جهت رابطه در سایر حوزههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... تلقی مینمود.
بر این اساس اسرائیل دارای سه پایگاه برونمرزی در خوزستان، ایلام و کردستان بود و با اعضای اصلی ساواک روابط بسیار صمیمانهای داشت و از این سه پایگاه کلیه اطلاعات لازم از کشورهای عربی را جمعآوری میکرد. ساواک در دهه 1340 و 1350 تعداد زیادی از مأموران و افسران عالیرتبه خود را برای فراگیری و کسب روشها و شگردهای حرفهای جاسوسی و اطلاعاتی به اسرائیل اعزام کرد. مأموران ساواک زیر نظر ساختار تعریفشده در حومه جنوبی تلآویو به فراگیری آموزشهای اطلاعاتی مشغول بودند.
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1399/02/09/2252827/%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%B4-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D8%B3%D8%A7%D9%88%D8%A7%DA%A9-%D8%B4%D8%B9%D8%A8%D9%87-%D8%B3%DB%8C%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3-%D9%88-%D8%A7%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%A6%DB%8C%D9%84-%DA%86%D9%87-%D9%86%D9%81%D8%B9%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B3%D8%A7%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%85%D9%86%DB%8C%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%85%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%AF%D9%86%D8%AF
کتاب «آمریکای کوچک»
ارتباط ایران در دورۀ پهلویها با رژیم صهیونیستی یکی از رازآلودهترین موضوعاتی است که قابل بحث است. موضوعات مختلفی در عرصههای اقتصادی، سیاسی، امنیتی، فرهنگی و... وجود دارد که شواهد نشان میدهد که در تمامی این موضوعات ارتباط عمیقی بین این دو رژیم جنایتکار وجود داشته است.
کتاب «آمریکای کوچک» اثری است که با درک اهمیت روابط رژیم پهلوی و اسرائیل و اثرات آن در منطقه، سعی کرده است تا بدون پرداختهای اضافه شرح موجزی برای مخاطبان ارائه کند. این کتاب توسط انتشارات مؤسسۀ مطالعات تاریخ معاصر ایران در 108 صفحه بهقلم رضا زارع فاروقی منتشر شده است.
فصل ششم یکی از مهمترین مباحث این کتاب است و در آن موضوع روابط فرهنگی ایران و اسرائیل مدنظر نویسنده است. در این بخش از کتاب، به روشهای اسرائیل برای ایجاد انس و پیوند بیشتر با ایران اشاره میکند و چگونگی بزرگنمایی تاریخ باستان ایران در آن دوره را توضیح میدهد. در این فصل به برخی فعالیتهای فرهنگی اسرائیل در ایران همچون: کانون کورش کبیر، خانۀ کورش، موضوع اسرائیل و یهود در جشن 2500 سالۀ و... اشاره شده است.
در فصل پایانی این کتاب که با عنوان آمریکای کوچک و شیطان کوچک مطرح شده است، به دلایل نگاه شاه به اسرائیل بهعنوان آمریکای کوچک و نگاه انقلاب اسلامی به اسرائیل بهعنوان شیطان کوچک مورد توجه بوده است.
در بخشی از این کتاب آمده است:
روابط سی سالۀ ایران و اسرائیل به اندازهای ناشناخته است که میتوان آن را از اسرارآمیزترین و ناشناخته شدهترین روابطی دانست که با هیچیک از کشورهای دیگر خاورمیانه قابل مقایسه نیست. یعقوب نیمرودی بهعنوان یکی از فعالترین نمایندگان اسرائیل در تهران که به مدت سیزده سال در ایران بوده است و این دوران را شادترین دوران زندگیاش میداند، در اینباره اظهار میکند: « اگر روزی به تو اجازه دهند از کارهایی که ما در تهران انجام دادهایم، آگاه شوی، از آنچه میشنوی وحشت خواهی کرد و حتی نمیتوانی آن را تصور کنی»
http://www.rajanews.com/news/334215/%D8%A7%DA%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D9%81%D8%B9%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%A6%DB%8C%D9%84-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A2%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%B4%D9%88%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%A2%D9%86%DA%86%D9%87-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%B4%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%8C-%D9%88%D8%AD%D8%B4%D8%AA-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%DB%8C-%DA%A9%D8%B1%D8%AF-%D9%BE%D8%B1%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%D8%A8%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C
روابط امنیتی - اطلاعاتی ایران و اسرائیل
نویسنده: رضا زارع
اسرائیل به لحاظ موقعیت و وضعیت خاص خود، به ویژه فقدان عمق استراتژیک و آسیب پذیری ناشی از تهدیدات امنیتی و در راستای تحقق اصل راهبردی امنیتی خود مبنی بر برتری نظامی بر سایر کشورهای منطقه، نیاز بسیار شدیدی به ایجاد ارتباط امنیتی و اطلاعاتی با کشوری در منطقه داشت که به اتکای آن بتواند خواسته ها و اهداف خود را تامین کند. ایران به عنوان یکی از کشورهای همجوار و همسایه با کشورهای عربی خاورمیانه و با برخورداری از تعداد قابل توجهی از اتباع یهودی به ویژه آزادی عمل آنها در فعالیتهای مذهبی، فرهنگی، اقتصادی و نفوذ در نظام حکومت محمدرضا پهلوی، مناسب ترین مکانی بود که اسرائیل می توانست در آنجا به هر گونه فعالیت اطلاعاتی و عملیاتی به منظور تأمین امنیت خود دست یازد.
این بستر به وسیله آمریکاییها و با کم رنگ شدن حضور سازمان سیا در ساواک فراهم شد. با سوق دادن ساواک به سمت موساد، سازمان اطلاعات جاسوسی اسرائیل جایگزین سازمان سیا در ساواک شد.
http://ensani.ir/fa/article/82989/%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%A8%D8%B7-%D8%A7%D9%85%D9%86%DB%8C%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%B9%D8%A7%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%A7%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%A6%DB%8C%D9%84
بررسی مناسبات سازمان اطلاعات و امنیت کشور(ساواک) در دوران پهلوی با سازمان اطلاعاتی اسرائیل(موساد)
نویسندگان: عیسی مولوی وردنجانی و داوود فیض افرا
با تشکیل اسرائیل غاصب در فلسطین و ایجاد سازمان امنیتی برای انجام عملیات های اطلاعاتی- امنیتی در کشورهای ضدصهیونیستی، موساد تبحر خاصی در امور اطلاعاتی - امنیتی کسب نمود. از سوی دیگر رژیم پهلوی که بدنبال تقویت و سازماندهی سازمان امنیتی خود بود، بیش از پیش این ضعف را احساس می نمود و این درحالی بود که حوادث منطقه نیز، منافع دو رژیم ایران و اسرائیل را مورد تهدید قرار می داد. بر اساس بررسی اسناد باقی مانده از ساواک، مقاله حاضر در تلاش است به این پرسش ها پاسخ دهد که سازمان های امنیتی اسرائیل و ایران چه ارتباطی با یکدیگر داشتند و اصولاً روی آوری موساد به ساواک بر اساس چه اهدافی بوده و این روی آوری چه پیامدهایی داشته است؟ یافته های تحقیق حاکی از آن است که موساد براساس برنامه ها و اهداف تعیین شده از سوی اسرائیل، سلسله فعالیت های اطلاعاتی را در ایران و در کشورهای منطقه در پوشش ساواک به ثمر می رسانده است؛ افزون بر این که از حضور و موقعیت یهودیان ایران در جهت اهداف اطلاعاتی خود بهره می بردند. رویکرد روش شناسانه تحقیق، تبیین و تحلیل داده های قطعی تاریخی است که بر اساس آن، اسناد، خاطرات مسئولین رژیم و تألیفات مربوط به ساواک، مورد کاوش قرار می گیرد.
http://ensani.ir/fa/article/423841/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%A8%D8%A7%D8%AA-%D8%B3%D8%A7%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%B9%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%D8%A7%D9%85%D9%86%DB%8C%D8%AA-%DA%A9%D8%B4%D9%88%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%D9%88%D8%A7%DA%A9-%D8%AF%D8%B1-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%BE%D9%87%D9%84%D9%88%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D8%B3%D8%A7%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%B9%D8%A7%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%A6%DB%8C%D9%84-%D9%85%D9%88%D8%B3%D8%A7%D8%AF-
ساواک و القای حضور همه جافراگیر
«در سال ۱۳۵۴، سر آنتونی پارسونز، سفیر انگلیس در ایران که از دانشگاه تهران بازدید میکرد، نفرت دانشجویان را نسبت به رژیم شرح میدهد. همچنین خاطرنشان میکند که حضور اتومبیل لندرور ساواک «جزئی از منظره همیشگی بود». حضور ساواک در ادارات در کلیه سطوح جامعه محسوس و جزئی از زندگی روزمره در شهرهای بزرگ شده بود.»
علاوه بر نیروهای رسمی ساواک که بدون هیچ ابایی خود را وابسته به این سازمان معرفی کرده و آشکارا وظایف خود را اجرا میکردند، این سازمان با توجه به انگیزههایی چون ترس، پول و … نیروهایی را به عنوان خبرچین در خدمت خود میگرفت. نیروهایی که برخلاف نیروهای رسمی ساواک پنهانی عمل میکردند و با القای حضور همهجاگیرشان ترس و واهمه را در شئون مختلف زندگی و فعالیتهای سیاسی و اجتماعی و حتی حرف و سخنهای خصوصی نهادینه کرده بودند. کریستین دلانوا نویسنده کتاب ساواک در این رابطه میگوید:
«ساواک ایرانیان را به بیماری اسکیزوفرنی مبتلا کرده است. بخشی از جمعیت بخاطر ترس از ساواک از سیاست حرف نمیزند، بخش دیگر چون از سیاست حرف میزند متهم به ساواکی بودن است!»
https://www.iran-pedia.org/wiki/%D8%B3%D8%A7%D9%88%D8%A7%DA%A9