➖سخنرانى #امام_حسین عليهالسلام هنگام بيرون رفتن از مكّه
⭕️روايت شده كه چون حسين عليه السلام تصميم رفتن به عراق گرفت،به سخنرانى ايستاد و فرمود: «ستايش،از آنِ خداست.هر چه خدا بخواهد [،همان مىشود] و هيچ نيرويى جز از جانب خدا نيست. درود خدا بر پيامبرش باد!
🔰 قلاّده مرگ بر گردن آدمیزاد، همانند گردنبندى است بر گردن دختران جوان (مرگ همیشه همراه آدمى است) وه چه اشتياقی به ديدار گذشتگانم دارم! همانند اشتياق يعقوب به يوسف. برايم قتلگاهى انتخاب شده كه به دیدارش خواهم رفت و گویا مىبینم گرگان درنده بیابان ـ بین نواویس و کربلا ـ بند بند تنم را جدا کرده و از من شکم هاى تهى و مشک هاى خالى خود را پر مى کنند. هيچ گریزی از روزى كه به قلم تقدير الهی نوشته شده، نيست.
خشنودى خدا، خشنودىِ ما اهلبیت است. بر بلایش صبر مىكنيم و [خدا] پاداش صابران را به ما مىدهد. هرگز پارهی تن پيامبر صلى الله عليه و آله از وی جدا نمیشود و در حظیرة القدس(از جایگاههای والای بهشت) به او ملحق خواهد شد و چشم پيامبر صلى الله عليه و آله به آنان روشن خواهد گرديد و وعدۀ پيامبر صلى الله عليه و آله دربارۀ آنان، عملى خواهد گشت.
⬅️ هر كه جانش را در راه ما مىبخشد و خود را براى ملاقات با خدا آماده كرده، با ما سفر كند. به راستى كه من فردا، به خواست خدای متعال، حركت مىكنم
#محرم
📚الملهوف، ص۱۲۶
☑️ @JAMI_Alahadith
➖ حرکت کاروان امام حسین علیه السلام از مکه تا کربلا چگونه بود و چه جاهایی توقف کردند؟
✍🏼بر پايۀ صحيحترينِ گزارشها کاروان امام حسین علیه السلام پس از چهار ماه و پنج روز اقامت در مکه، روز سه شنبه هشتم ذی حجّه سال شصت هجری ، مکه را به سوی کوفه ترک کرد؛ امّا هنگامی که به نزدیکی کوفه رسید، به دلیل ممانعت سپاهیان ابن زیاد، مجبور به فرود آمدن در کربلا گردید .
🔹گفتنی است که امام علیه السلام در آغاز حرکت، به جای آن که از مکه به سوی شمال شرق و منزل صفاح (نخستین منزل مسیر مکه به کوفه) برود ، به سمت تنعیم در شمال غرب و در مسیر مدینه ، حرکت کرد و بدین سان ، حدود نُه کیلومتر ، راه خود را دور نمود. احتمالاً این اقدام، ترفندی بر ضدّ تعقیب مأموران حکومت بود که قصد ممانعت از حرکت امام علیه السلام به سوی کوفه را داشتند .
🔸منازلی که این کاروان طی کرده ، به ترتیب ، عبارت اند از : ۱ . مکه ، ۲ . تنعیم ، ۳ . صفاح ، ۴ . بستان ابن عامر ، ۵ . ذات عِرق ، ۶ . غمره ، ۷ . مسلح ، ۸ . افیعیه ، ۹ . معدن بنی سلیم ، ۱۰۰ . عمق ، ۱۱ . سلیلیه ، ۱۲ . ربذه ، ۱۳ . مغیثة الماوان ، ۱۴ . نقره ، ۱۵ . حاجر ، ۱۶ . سمیراء ، ۱۷ . توز ، ۱۸ . فید ، ۱۹ . اجفر ، ۲۰ . خزیمیه ، ۲۱ . زرود ، ۲۲ . ثعلبیه ، ۲۳ . بطان ، ۲۴ . شقوق ، ۲۵ . زباله ، ۲۶ . قاع ، ۲۷ . عقبه ، ۲۸ . واقصه ، ۲۹ . شراف ، ۳۰ . ذو حسم ، ۳۱ . بیضه ، ۳۲ . عذیب الهِجانات ، ۳۳ . رهیمه ، ۳۴ . قصر بنی مقاتل ، ۳۵ . طف ، و ۳۶ . کربلا .
🔺کاروان امام علیه السلام، این منازل را در مدّت تقریبا ۲۵ روز طی کرد و روز دوم محرّم سال ۶۱ هجری، وارد کربلا شد
📗 شهادتنامه امام حسین علیهالسلام، ج۱ ص ۶۰۳
☑️ @JAMI_Alahadith
➖از مواعظ راهبردی سیدالشهداء علیهالسلام
🛑من مواعظ أبي عبد اللّٰه الحسين بن علی عليهما السلام: فَإِيَّاكَ أَنْ تَكُونَ مِمَّنْ يَخَافُ عَلَى اَلْعِبَادِ مِنْ ذُنُوبِهِمْ وَ يَأْمَنُ اَلْعُقُوبَةَ مِنْ ذَنْبِهِ
🔰#امام_حسین عليهالسلام فرمود: مبادا از کسانی باشی كه از (کیفر) گناهان مردم در خوف و هراسند، امّا از كيفر گناه خود ایمن و آسودهخاطرند
📚تحف العقول ج ۱، ص ۲۳۹
#اخلاقی
☑️@JAMI_Alahadith
➖نامۀ يزيد به ابن زياد لعنتالله علیهما براى كشتن امام علیهالسلام
🔻حسين( عليهالسلام) از مكّه رو به سوى عراق نهاد و يزيد به عبيد اللّه بن زياد-كه او را بر عراق گمارده بود- نوشت: «به من، گزارش شده كه مردم كوفه،در بارۀ آمدن حسين به كوفه،به او نامه نوشتهاند و او از مكّه به سوى آنان حركت كرده و شهر تو، از ميان همۀ شهرها و روزگارت، از ميان همۀ روزها به او دچار شده است.اگر او را كُشتى،كه هيچ؛ و گر نه به نَسَب خودت و پدرت عُبَيد، باز خواهى گشت.زنهار، كه او از دستت در نرود!».
📚تاریخالیقعوبی ج۲ ص۲۴۲
☑️@JAMI_Alahadith
➖ديدار فَرَزدَق در صِفاح
🔶به نقل از فرزدق-: #امام_حسين عليه السلام در مسير بازگشتم از كوفه [و حرکتم به مكّه]، با من ديدار كرد و فرمود: «اى ابو فِراس ! پشت سرت چه خبر بود؟»
گفتم: راست بگويم؟
فرمود: «راستى را مىخواهم».
گفتم: دلها با تو اند؛ ولى شمشيرها با بنى اميّه! و يارى، از جانب خداست.
فرمود:« تو را راستگو میبینم. مردم، بردگان ثروت اند و دین لَعِقی"۱" است بر سر زبانشان
آن را حفظ میکنند تا مادامی که زندگیشان به وسیلهآن آرام و تامین است ؛ امّا هنگامى كه با بلاء دچار آزمون شدند، دينداران اندك مىشوند».
📚کشف الغمة، ج ۲، ص ۳۲
___________________________
۱_ شرح کلمه لَعِق در روایت
✍🏼مردم - معمولاً اين چنين اند که - دم از دين می زنند و از آن سخن می گويند، ولی اين دم زدن و سخن گفتن تنها لقلقه زبان بوده، بر دل نرسيده و با جان آنان عجين نشده و فقط همانند شیرینی ای است که انسان آن را می چشد و تا وقتی که شيرينی و حلاوتش بر زبانش باقی مانده آن را در دهان مزمزه نموده و زبانش را به آن می چرخاند تا از ته مانده آن نيز بهره و لذت ببرد. در لغت به اين حالت لعق يعنی ليسيدن میگويند. بنابراین دین مانند لیسه اى بر زبانشان است. گرچه از دین دم مى زنند اما مانند كسى كه با لیسیدن ظرف، بهره اندكى از محتواى آن مى برد، ایشان هم به اندازه لیسه اى از دین بهره برده اند. چنین كسانى اگر دین به دنیایشان كمك كند و در سایه دین به لذت هاى دنیا برسند، این لیسه را بر زبان نگه مى دارند. اما اگر براى دیندارى در مقام امتحان قرار گیرند و ضرورت این گونه اقتضا كند كه از جان و مال خود در راه دین بگذرند، در چنین شرایطى دینداران كم هستند
#محرم
☑️@JAMI_Alahadith
➖نامۀ #امام_حسین عليهالسلام به مردم كوفه از منزلگاه حاجِر در بطنُالرُّمَّه و شهادت فرستادۀ امام علیهالسلام
🔶حسين عليه السلام به سليمان بن صُرَد و مُسَيَّب بن نَجَبه و رِفاعة بن شَدّاد و گروهى از شيعيان كوفه، نامهاى نوشت و آن را به وسيلۀ قيس بن مُسهِر صَيداوى فرستاد.
قیس چون به كوفه نزديك شد، حُصَين بن نُمَير، گماردۀ عبيد اللّه بن زياد، جلو او را گرفت و خواست او را تفتيش كند، كه او نامه را بيرون آورد و پاره كرد و از بين برد. پس حُصَين، او را نزد ابن زياد برد.
چون جلوى او قرار گرفت،[ابن زياد] به او گفت:كيستى؟
گفت:من، مردى از پيروان امير مؤمنان، على بن ابى طالب، و فرزندش هستم.
گفت:چرا نامه را پاره كردى؟
گفت:براى آن كه ندانى در درون آن چيست.
گفت:نامه از سوى چه كسى و براى كه بود؟
گفت:از حسين بن على، به گروهى از مردم كوفه كه نامشان را نمىدانم.
ابن زياد، در خشم شد و گفت: به خدا از من جدا نمىشوى، مگر نام اين مردم را به من اطّلاع دهى، يا بالاى منبر مىروى و حسين و پدر و برادرش را نفرين مىكنى، وگرنه تكّهتكّهات مىكنم.
قيس گفت: نام مردم را كه به تو نخواهم گفت؛ امّا نفرين بر حسين و پدر و برادرش را انجام مىدهم.
🔷وى، بالاى منبر رفت و خدا را سپاس گزارد و ستايش خدا گفت و بر پيامبر صلى الله عليه و آله درود فرستاد و درود بسيار، نثار على و فرزندانش-كه درود خدا بر آنان باد- كرد و سپس، عبيد اللّه بن زياد، پدرش و گردنكشان بنى اميّه را لعن كرد.سپس گفت: اى مردم! من، فرستادۀ حسين بن على به سوى شمايم و او را در فلان محل، پشت سر گذاشتم. پس به او پاسخ دهيد.
ابن زياد،از اين موضوع،آگاه شد.فرمان داد او را از فراز قصر، فرو افكنند و از همان جا او را پرتاب كردند و در گذشت.
خبر مرگ او به حسين عليه السلام رسيد. بر او گريست و فرمود:«بار خدايا ! براى ما و شیعیانمان، جايگاهى والا قرار بده و ما و ايشان را در محلّ رحمت خويش،گرد آور،كه تو بر هر چيز، توانايى».
📚الملهوف ص۱۳۵
☑️@JAMI_Alahadith
➖دعوت #امام_حسین علیهالسلام از زُهَير در منزلگاه زَرود
🔰گروهى از بنى فَزاره و بَجيله مىگويند: با زُهَير بن قَين،از مكّه برمىگشتيم و با حسين عليه السلام همسفر بوديم و همسفرى با او،بر ما بسيار ناگوار بود؛ زيرا زنانش همراه او بودند و هر گاه در جايى فرود مىآمد، از او فاصله میگرفتیم و در ناحيهاى ديگر، فرود مىآمديم. يك روز در جايى فرود آمد كه چارهاى نداشتيم، مگر اين كه با او فرود بياييم. مشغول خوردن غذا بوديم كه فرستادۀ حسين عليه السلام آمد و بر ما سلام كرد و سپس گفت: اى زُهَير بن قَين! اباعبد اللّه علیهالسلام، مرا فرستاده تا تو به نزدش بروى.
(از فرط تحیر) هر يك از ما، آنچه را در دست داشت، افكند و گويا پرنده بر روى سر ما بود. همسرش، دَيلَم دختر عمرو، به او گفت: سبحان اللّه! فرزند پيامبر خدا پيغام مىدهد و تو نزد او نمىروى؟! كاش مىرفتى و به سخنش گوش فرا مىدادى !
🔺زُهَير، نزد ايشان رفت و کمی نگذشت كه نويديافته، با چهرهاى درخشان آمد و دستور داد تا خيمه و بار و بنه و كالايش را برچينند و به سوى حسين عليه السلام ببرند و به همسرش گفت: تو را طلاق دادم؛ چون نمىخواهم جز بهرۀ نيكو، از من به تو برسد. تصمیم گرفتهام با حسين عليه السلام همراه باشم تا جانم را فدايش نمايم و با جان، از او پاسدارى كنم.
⬅️ سپس دارايىِ همسرش را به او پس داد و او را به برخى پسرعموهايش سپرد كه او را به خانوادهاش برسانند. همسرش به سوى او رفت و با او خداحافظى كرد و گريست و گفت: خدا برایت خیر خواست، از تو میخواهم که مرا نزد جدّ حسین علیهالسلام در قیامت یادکنی! سپس [زُهَير] به يارانش گفت: هر يك از شما دوست دارد همراهم بيايد، وگر نه اين، آخرین ديدار من با اوست.
📚الملهوف ص ۱۳۲
#محرم
☑️@JAMI_Alahadith
➖ماه #محرم
⚫️ امام رضا عليهالسّلام فرمود: همانا #محرم ماهى است كه مردم دورۀ جاهلى جنگ و خون ريزى در آن را حرام مىدانستند ولى ريختن خونهاى ما در آن ماه روا دانسته شد و حرمت ما در آن دريده شد و كودكان و زنان ما در آن اسير شدند و خيمههاى ما را آتش زدند و هر چه در آن بود غارت كردند و در كار ما رعايت هيچ حرمتى براى رسول خدا صورت نگرفت. همانا روز (شهادت) حسين ، پلكهاى چشم ما را مجروح و اشك ما را روان كرد و عزيز ما را خوار و زبون ساخت، و تا روز رستاخيز ما را دچار کرب و بلاء (اندوه و بلا) كرد
آرى، بايد بر كسى چون حسين گريهكنندگان گريه كنند، كه همانا گريستن بر او گناهان بزرگ را فرو مىريزد
⬅️ و سپس فرمود: چون هلال #محرم آشكار مىشد، پدرم هرگز متبسم و با لبخند ديده نمىشد و اندوه بر او غلبه مییافت تا روز دهم و چون روز دهم آن ماه فرا مىرسيد، آن روز روز غم و سوگ و گريستن او بود و میفرمود: همان روزى است كه #امام_حسين عليهالسّلام در آن کشته شد.
📚الأمالی (للصدوق) ج ۱، ص ۱۲۸
☑️ @JAMI_Alahadith
➖ روز اول #محرم و یکی از اعمالی که توصیه شده روزه است
دَخَلْتُ عَلَى اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي أَوَّلِ يَوْمٍ مِنَ اَلْمُحَرَّمِ فَقَالَ يَا اِبْنَ شَبِيبٍ أَ صَائِمٌ أَنْتَ قُلْتُ لاَ فَقَالَ إِنَّ هَذَا اَلْيَوْمَ هُوَ اَلْيَوْمُ اَلَّذِي دَعَا فِيهِ زَكَرِيَّا عَلَيْهِ السَّلاَمُ رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ اَلدُّعٰاءِ فَاسْتَجَابَ اَللَّهُ لَهُ وَ أَمَرَ اَلْمَلاَئِكَةَ فَنَادَتْ زَكَرِيَّا وَ هُوَ قٰائِمٌ يُصَلِّي فِي اَلْمِحْرٰابِ أَنَّ اَللّٰهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيىٰ فَمَنْ صَامَ هَذَا اَلْيَوْمَ ثُمَّ دَعَا اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اِسْتَجَابَ اَللَّهُ لَهُ كَمَا اِسْتَجَابَ اَللَّهُ لِزَكَرِيَّا
🌑 ريّان بن شبيب گويد: در اوّلين روز #محرم بخدمت امام رضا عليه السّلام رسيدم، حضرت فرمودند:آيا روزه هستى؟
عرض كردم: خير
فرمود: امروز، روزى است كه زكريّا عليه السّلام پروردگارش (عز و جل) را خواند و گفت:« رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ اَلدُّعٰاءِ »(پروردگارا! فرزندى پاك به من مرحمت فرما، همانا تو دعاى بندگان را ميشنوى-آل عمران:۳۸) و خداوند دعاى او را مستجاب كرد و به فرشتگان دستور داد ندا کردند زکریا را که در محراب ایستاده بود که خدا تو را به یحیی بشارت میدهد
🔺پس هر كس اين روز را روزه بدارد و سپس دعا كند، خداوند همان طور كه دعاى زكريّا را مستجاب كرد، دعاى او را نيز مستجاب مىكند
📚الأمالی (للصدوق) ج ۱، ص ۱۲۹
☑️ @JAMI_Alahadith
➖خبر شهادت #مسلم_بن_عقيل علیهالسلام
⚫️به نقل از عبد اللّه بن سليمان اسدى و مُنذِر بن مُشمَعِل اسدى: آمديم تا به حسين عليه السلام-كه درود خدا بر او باد-رسيديم. با او همراهى كرديم تا اين كه شب در ثعلبيّه فرود آمد. هنگامى كه فرود آمد، نزد او آمديم و بر وى سلام كرديم و پاسخ سلام ما را داد. به او گفتيم:رحمت خدا بر تو باد! ما خبرى داريم.اگر دوست دارى، آشكارا، و اگر دوست دارى،پنهانى آن را برايت نقل كنيم.
به ما و يارانش نگريست و فرمود:«از اينان، چيزى پنهان نيست».
به او گفتيم:سوارى را كه ديشب آمد،ديدى؟
فرمود:«بله ! مىخواستم از او بپرسم».
گفتيم: به خدا كه ما خبرش را از او گرفتيم و نياز به پرسش نيست. او مردى است همتيرۀ ما، صاحبنظر، راستگو و خردمند. او به ما خبر داد كه پس از شهادت مسلم و هانى، از كوفه بيرون آمده و آنان را ديده است كه در بازار از طرف پاهايشان،بر زمين كشيده مىشوند.
فرمود: «إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ». رحمت خدا بر آن دو باد!»و چند بار،اين جمله را بر زبان آورد.
به او گفتيم:تو را به خدا،جان خود و خانوادهات را درياب و از اين جا باز گرد؛ چرا كه در كوفه، يار و پيروى ندارى؛ بلكه مىترسيم بر ضدّ تو باشند.
او به فرزندان عقيل نگريست و فرمود:«نظرتان چيست؟مسلم،كشته شد!».
گفتند:به خدا برنمىگرديم تا انتقام بگيريم و يا آنچه را او چشيد،بچشيم.
حسين عليه السلام رو به ما كرد و فرمود: «پس از اينان،زندگى،خيرى ندارد».
ما دانستيم كه تصميم و نظر او،بر رفتن است.به او گفتيم:خدا برايت خير بخواهد!
فرمود:«رحمت خدا بر شما باد!».
يارانش به او گفتند:به خدا سوگند، تو مانند مسلم بن عقيل نيستى. اگر به كوفه وارد شوى، مردم به سوى تو مىشتابند.
ایشان سکوت کرد و در انتظار ماند، تا بامداد كه به جوانان و نوجوانانش چنين فرمود:«آب بسيار برداريد».آنان آب بسيار برداشتند و سپس حرکت کردند تا به (منزلگاه) زباله رسيدند.
📚الارشاد، ج۲ ص۷۳
☑️ @JAMI_Alahadith
➖رسيدن خبر شهادت عبد اللّه بن يَقطُر در منزلگاه زُباله
🔰حسين عليهالسلام حركت كرد تا به زباله رسيد. پس خبر شهادت عبد اللّه بن يَقْطُر به او رسيد.
پس نامهاى📜 بيرون آورد و بر مردم خواند: «به نام خداوند بخشندۀ مهربان. امّا بعد، گزارشى دردناك و ناگوار، رسيده است: كشته شدن مسلم بن عقيل و هانى بن عروه و عبد اللّه بن يَقْطُر.
شيعيانما، ما را تنها و بىياور گذاشتهاند. پس هر كس از شما مىخواهد كه باز گردد،منعى نيست. باز گردد كه حقّى بر او نداريم»
⬅️ مردم، يكباره از پيرامون وى، پراكنده شدند و راه راست و چپ گرفتند و او ماند و يارانش كه از مدينه با وى همراه بودند،و نيز تعداد اندكى از آنان كه در طول مسير به او پيوسته بودند.
امام عليه السلام اين كار را از آن رو كرد كهمىدانست باديهنشينان ،به اين پندار، از پىِ او آمدهاند كه او به سوى شهرى مىرود كه مردمش به اطاعت وى، استوارند و نخواست با وى بيايند و ندانند كجا مىروند.
📚الارشاد ج۲ ص ۷۵
#امام_حسین علیهالسلام
#محرم
☑️ @JAMI_Alahadith
➖رؤياى #امام_حسين عليه السلام در منزلگاه عَقَبه
🛑 به نقل از شهاب بن عبد ربّه، از امام صادق عليه السلام-: هنگامی که حسين بن على عليه السلام بر بالاى عَقَبة البَطْن رفت، به يارانش فرمود: «نمىبينم خودم را مگر كشته شده.»
اصحاب عرضه داشتند: اين چه سخنى است كه مىفرمائيد؟
فرمود: « خوابى است كه ديدهام».
گفتند:آن خواب،چيست؟
فرمود:« سگهايى را ديدم كه بر من حمله كردند و سختترينش، از سوى سگى سياه و سفيد بود (شاید اشاره به لک و پیس داشتن قاتل ایشان باشد)
📚کامل الزيارات ج ۱، ص ۷۵
#محرم
☑️ @JAMI_Alahadith