➖استقبال از شهادت با روى باز
🔸 چون صبح شد، حسين عليه السلام فرمان داد تا خيمهاى برايش برپا شود. نيز فرمان داد تا كاسۀ بزرگى كه در آن، مُشك فراوانى ريخته بودند، آماده كنند و در داخل آن، نوره قرار داده شد. سپس امام عليه السلام به درون خيمه رفت تا نوره بمالد.
⬅️ نقل شده كه بُرَير بن حُصَين هَمْدانى و عبد الرحمن بن عبد ربّه، بر در خيمه ايستاده بودند تا پس از امام عليه السلام، نوره بمالند. بُرَير شروع کرد با عبد الرحمان، (شوخى کردن) و خندیدن. عبد الرحمان به او گفت: اى بُرَير! آيا مىخندى؟! اكنون كه وقت خنده و بطالت نيست.
بُرَير گفت: قوم من مىدانند كه من، بطالت [ و شوخى كردن ] را دوست نداشتهام، نه در جوانى و نه در پيرى. اين شوخى كردن، تنها به خاطر بشارتى است كه يافتهايم و به سوى آن مىرويم. به خدا سوگند،جز اين نيست كه اين قوم را با شمشيرهايمان ملاقات كنيم و مقدارى با آنان بجنگيم و آن گاه با حور العين، هماغوش مىشويم!
📚الملهوف ص ۱۵۴
☑️ @JAMI_Alahadith
➖رويارويى لشكر هدايت و لشكر گمراهى
🔰حسين بن على عليه السلام صبحگاهان يارانش را پس از نماز صبح آماده كرد. سى و دو سوار و چهل پياده با او بودند.او زُهَير بن قَين را بر جناح راست يارانش و حبيب بن مظاهر را بر جناح چپ يارانش، قرار داد و پرچمش را به دست برادرش عبّاس عليهالسلام سپرد....
عمر بن سعد نيز در همان صبحگاه- كه روز جمعه بود و شنبه هم گفته شده- يارانش را آماده كرد و با لشكرى كه همراهش بودند به سوى حسين عليهالسلام بيرون آمد. بر جناح راست [ لشكر ] او، عمرو بن حَجّاج و بر جناح چپ [ لشكر ] او، شمر بن ذى الجوشن و بر سواران، عُروَة بن قيس و بر پيادگان، شَبَث بن رِبْعى گمارده شده بودند و پرچم را به غلامش دُرَيد داد.
📚الإرشاد ج۲ ص ۹۵
#محرم
☑️ @JAMI_Alahadith
➖دعاى امام در صبح عاشورا
🤲 نقل شده از امام زين العابدين عليه السلام-: هنگامی که صبح روز عاشورا لشكر دشمن رو بهحسين عليه السّلام آورد حضرت دستانش را بالا برد و گفت: «خداوندا! تو تكيهگاه من در هر سختى، و اميد من در هر گرفتارى هستى. در هر رويدادى كه براى من اتّفاق مىافتد، تو تكيهگاه و ساز و برگِ منى.
بسى پريشانى[ ها ] كه دل، در آن[ ها ] سست مىشود و چاره، اندك مىگردد و دوست، انسان را وا مىگذارد و دشمن، شماتت مىكند كه من، از سرِ رغبت به تو، و نه ديگران، شكايتش را نزد تو آوردهام و تو در آن برايم گشايش قرار دادهاى و آن را برطرف ساختهاى ! تو،ولىّ هر نعمت و صاحبِ هر نيكى و نهايتِ هر مقصودى هستى».
📚الارشاد ج۲ ص ۹۶
#امام_حسین علیهالسلام
☑️ @JAMI_Alahadith
➖احتجاجهاى #امام_حسين علیهالسلام بر سپاه كوفه
به نقل از عبد اللّه بن منصور، از امام صادق،از پدرش امام باقر،از جدّش امام زين العابدين عليهم السلام،در ياد كردِ حوادث روز عاشورا-:
🛑 حسين عليه السلام با تكيه دادن بر شمشيرش برخاست و با بلندترين صدايش ندا داد و گفت: «شما را به خدا سوگند مىدهم، آيا مرا مىشناسيد؟». گفتند: آرى. تو فرزند پيامبر خدا و نوۀ او هستى.
فرمود:«شما را به خدا سوگند مىدهم، آيا میدانید جدّ من، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله است؟!».
گفتند: آری بهخدا
فرمود:«شما را به خدا سوگند مىدهم،آيا میدانید مادر من، فاطمه دختر محمّد صلى الله عليه و آله است؟».
گفتند: آری بهخدا
فرمود:«شما را به خدا سوگند مىدهم،آيا میدانید پدر من، على بن ابى طالب عليه السلام است؟!».
گفتند: آری بهخدا.
فرمود:«شما را به خدا سوگند مىدهم،آيا میدانید مادربزرگم،خديجه،دختر خُوَيلد،نخستين زن مسلمان اين امّت است؟!».
گفتند: آری بهخدا
فرمود: «شما را به خدا سوگند مىدهم،آيا میدانید سيّد الشهدا، حمزه،عموى پدرم است؟!».
گفتند: آری بهخدا
فرمود: «شما را به خدا سوگند مىدهم،آيا میدانید جعفرِ پرواز كننده [ با دو بال ] در بهشت، عموى من است؟!».
گفتند: آری بهخدا
فرمود: «شما را به خدا سوگند مىدهم،آيا میدانید اين شمشير پيامبر خدا صلى الله عليه و آله است كه بر خود آويختهام؟!».
گفتند: آری بهخدا
فرمود:«شما را به خدا سوگند مىدهم،آيا میدانید اين، عمامۀ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله است كه من پوشيدهام؟!».
گفتند: آری بهخدا
فرمود:«شما را به خدا سوگند مىدهم،آيا میدانید على عليه السلام، نخستين آنان (مسلمانان) در اسلام آوردن و داناترين و بُردبارترينِ آنها و ولىّ هر مرد و زن مسلمان است؟!».
گفتند: آری بهخدا
فرمود:«پس به سبب چه چيزى خونم را حلال مىشِمُريد در حالى كه پدرم فرداى قيامت كسانى را از حوض [ كوثر ] مىراند،همان گونه كه شتر تشنه را از آب مىرانند و پرچم حَمد (ستايش)، روز قيامت، در دستان جدّم است؟!».
گفتند: ما همۀ اينها را مىدانيم؛امّا تو را آسوده نمىگذاريم تا تشنه بميرى.
🔺حسين عليه السلام- كه در آن وقت ٥٧ ساله بود- محاسنش را در دست گرفت و آن گاه فرمود:
«خشم خدا بر يهودْ بالا گرفت هنگامى كه گفتند: عُزَير،فرزند خداست.
خشم خدا بر مسيحيانْ بالا گرفت هنگامى كه گفتند: مسيح، فرزند خداست.
خشم خدا بر مَجوسْ بالا گرفت، هنگامى كه آتش را به جاى خدا پرستيدند.
خشم خدا بر قومى كه پيامبرشان را كُشتند، بالا گرفت.
نيز خشم خدا، بر اين دسته كه ارادۀكُشتن فرزند پيامبرشان را دارند، بالا گرفته است
📚الأمالی(صدوق) ص۲۲۲
#محرم
☑️ @JAMI_Alahadith
➖سخن گفتن امام علیهالسلام با عمر بن سعد ملعون
⬅️به نقل از عبد اللّه بن حسن-: امام عليهالسلام فرمود:«عمر بن سعد كجاست؟او را برايم فرا بخوانيد».
عمر را فرا خواندند؛ ولى دوست نداشت كه به ديدار حسين عليهالسلام بيايد. حسين عليهالسلام به عمر فرمود: «تو مرا مىكُشى و مىپندارى كه بىنَسَب فرزندِ بىنَسَب(ابن زیاد) حكومت سرزمينهاى رى و گرگان را به تو خواهد داد؟! به خدا سوگند كه هرگز به كام خود،نخواهى رسيد و اين،حتمى و تمام شده است ! هر چه مىخواهى،بكن كه تو پس از من،نه در دنيا شادمان خواهى بود،نه در آخرت.گويى مىبينم كه سرت را بر نِى،در كوفه نصب كردهاند و كودكان،آن را هدف سنگپرانى خود نمودهاند».
عمر بن سعد از سخن حسين عليهالسلام خشمناك شد. از ايشان روى گردانْد و يارانش را ندا داد كه:منتظر چه هستيد؟ همگى حمله كنيد كه يك لقمه است !
📚مقتلالحسین علیهالسلام خوارزمی ج۲ ص ۸
☑️ @JAMI_Alahadith
➖آغاز نبرد و فرا خواندن امام علیهالسلام يارانش را به شكيبايى و جهاد
🔰 عمر بن سعد پيش آمد و تيرى به سوى لشكر حسين عليه السلام انداخت و گفت: نزد امير، گواهى دهيد كه من، نخستين تيرانداز بودم.
آن گاه تيرها از سوى آنان مانند قطرههاى باران باريدن گرفت. امام حسين عليه السلام به يارانش فرمود: «خدايتان رحمت كند! به سوى مرگى كه چارهاى ندارد برخيزيد كه اين تيرها، پيكهاى اين قوم به سوى شماست».
آن دو گروه،ساعتى با هم جنگيدند و به يكديگر حمله كردند تا اين كه گروهى از ياران حسين عليه السلام، كشته شدند.
📚الارشاد ج۲ ص۱۰۱
☑️ @JAMI_Alahadith
➖شعار #امام_حسين عليهالسّلام در نبرد
🔸به نقل از معاوية بن عمّار از امام صادق عليه السلام-:
شعار ما: «يا محمّد! يا محمّد !»است، شعارمان در جنگ بدر:«اى يارى خدا، نزديك شو،نزديك شو !»
و شعار مسلمانان در جنگ احُد:«اى يارى خدا،نزديك شو !»بود...
و شعار حسين عليه السلام:«يا محمّد !»بود. شعار ما نيز:«يا محمّد !»است. ١
📚الکافی ج۵ ص۴۷
☑️ @JAMI_Alahadith
➖قوّت جنگى ياران امام علیهالسلام
🔻به نقل از ابو جَناب-: آن روز (عاشورا)، نبرد تن به تن ميان دو دسته فراوان شد و پيروزى با ياران حسين عليه السلام بود؛ زيرا قوّتشان بيشتر بود و دست از جان، شُسته بودند و هيچ نگهدارندهاى جز شمشيرهايشان نداشتند. از اين رو، يكى از فرماندهان به عمر بن سعد پيشنهاد داد كه ديگر نبرد تن به تن نكنند.
📚البدایه و النهایه ج۸ ص ۱۸۲
☑️ @JAMI_Alahadith
🔹به نقل از ابو جَناب-: عمرو بن حَجّاج، فرمانده جناح راست سپاه ابن زياد، حمله كرد و مىگفت: با بيرون رفتگان از دين و جدا شدگان از جماعت [ مسلمانان ]،بجنگيد !
حسين عليه السلام به او فرمود: «واى بر تو،اى حَجّاج! آيا مردم را بر ضدّ من مىشورانى؟! آيا ما از دين بيرون رفتهايم و تو در آن،ماندهاى؟! به زودى،هنگامى كه جانهايمان از پيكرهايمان بيرون رفت،خواهيد دانست كه چه كسى به وارد شدن در آتش،سزاوارتر است !».
📚 البدایه و النهایه ج۸ ص ۱۸۲
#محرم
☑️ @JAMI_Alahadith
➖ نماز جماعت در ظهر عاشورا به امامت #امام_حسین عليهالسلام
◾️(هنگام) نماز ظهر، فرا رسيد. حسين عليه السلام به زُهَير بن قَين و سعيد بن عبد اللّه حنفى فرمان داد كه با نيمى از بازماندگان جلوى او بِايستند و پس از آن كه از دشمن خواست كه اندكى جنگ را براى اداى نماز متوقّف كنند،با آنان،نماز خوف گزارد.
ابن حُصَين گفت: آن [ نماز ]،از تو پذيرفته نمىشود !
حبيب بن مُظاهر گفت: از خاندان پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و يارانشان،پذيرفته نمىشود و از تو-اى شرابخوار-،پذيرفته مىشود؟!
📚بحارالانوار ج ۴۵ ص۲۲
☑️ @JAMI_Alahadith
🛑 نقل شده از امام زين العابدين عليه السلام-: چون كار [ نبرد ] بر حسين عليه السلام سخت شد، همراهانش به او نگريستند و او حالى متفاوت داشت. همراهانش هر چه كار سختتر مىشد، رنگشان دگرگون مىشد و مضطرب مىشدند و دلهايشان به تپش مىافتاد، اما امام و برخى ياران ويژهاش رنگشان،گلگون مىشد و اندامشان آرامش مىيافت و جانهايشان قرار مىگرفت.
برخى به برخى ديگر گفتند: بنگريد كه او باكى از مرگ ندارد !
حسين عليه السلام به آنان فرمود:«اى بزرگزادگان ! شكيبا باشيد.مرگ،جز پلى نيست كه شما را از سختى و ناخوشى، به سوى بهشتِ پُرگستره و نعمتِ جاويدان عبور مىدهد. كدامتان خوش ندارد كه از زندان به قصر منتقل شود؟! و آن براى دشمنانتان مانند انتقال از قصر به زندان و شكنجه شدن است.
پدرم از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله برايم نقل كرد: "دنيا،زندانِ مؤمن و بوستانِ كافر است و مرگ،پل مؤمنان به سوى بهشتهايشان و پل كافران به دوزخشان است".نه دروغ مىگويم و نه به من، دروغ گفته شده است».
📚معانیالخبار ص ۲۸۸
#امام_حسین علیهالسلام
☑️ @JAMI_Alahadith
➖سلامِ وداع
✍🏼 هر كدام از ياران كه مىخواست به ميدان برود، با حسين عليهالسلام خداحافظى مىكرد و مىگفت: سلام بر تو،اى فرزند پيامبر خدا !
امام عليه السلام هم پاسخ مىداد: «و بر تو سلام! و ما در پىِ تو هستيم».
سپس قرائت مىكرد: «و برخى از آنان، پيمان خويش را به انجام رساندند [ و به شهادت رسيدند ] و برخى چشم به راهاند»
📚المناقب ج۴ ص۱۰۰
#امام_حسين علیهالسلام
#محرم
☑️ @JAMI_Alahadith