➖ وجه تسمیهی زهراء "سلاماللهعلیها"
🛑 [علل الشرائع] ، أَبِي عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَعْقِلٍ اَلْقِرْمِيسِينِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَزِيدَ اَلْجَزَرِيِّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ اَلنَّهَاوَنْدِيِّ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ لِمَ سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ اَلزَّهْرَاءُ زَهْرَاءَ فَقَالَ لِأَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَهَا مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ فَلَمَّا أَشْرَقَتْ أَضَاءَتِ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضَ بِنُورِهَا وَ غَشِيَتْ أَبْصَارَ اَلْمَلاَئِكَةِ وَ خَرَّتِ اَلْمَلاَئِكَةُ لِلَّهِ سَاجِدِينَ وَ قَالُوا إِلَهَنَا وَ سَيِّدَنَا مَا هَذَا اَلنُّورُ فَأَوْحَى اَللَّهُ إِلَيْهِمْ هَذَا نُورٌ مِنْ نُورِي وَ أَسْكَنْتُهُ فِي سَمَائِي خَلَقْتُهُ مِنْ عَظَمَتِي أُخْرِجُهُ مِنْ صُلْبِ نَبِيٍّ مِنْ أَنْبِيَائِي أُفَضِّلُهُ عَلَى جَمِيعِ اَلْأَنْبِيَاءِ وَ أُخْرِجُ مِنْ ذَلِكَ اَلنُّورِ أَئِمَّةً يَقُومُونَ بِأَمْرِي يَهْدُونَ إِلَى حَقِّي وَ أَجْعَلُهُمْ خُلَفَائِي فِي أَرْضِي بَعْدَ اِنْقِضَاءِ وَحْيِی
💠 شيخ صدوق در علل الشرائع به نقل از جابر جعفى روايت مىكند كه گفت: به امام صادق عليهالسّلام گفتم: چرا حضرت فاطمه عليهاالسّلام، زهراء (روشن و درخشان) نامیده شد؟
امام فرمود: زيرا خداوند متعال او را از نور عظمت خودش آفريد، و هنگامى كه نور وجود فاطمه سلام اللّٰه عليها درخشيد، آسمانها و زمين به نور او روشن شدند و ديدگان فرشتگان (از شدّت نورش) بسته شد، پس تمام ملائكه برای خداوند به سجده افتادند و عرض كردند: ای اله و معبود ما ای سرور و مولاى ما، اين چه نورى است؟
خداوند متعال به آنها وحى فرمود: اين نور از نور من است كه در آسمان ساكنش كردهام آن را از عظمت خویش آفريدم، آن را از صلب پيامبرى از پيامبران كه بر تمام انبياء تفضيل و برتريش دادهام خارج مینمایم، از اين نور پيشوايانى را كه به امر من قيام مىكنند و مردم را به طرف من هدايت مىنمايند بيرون مىآورم، اين پيشوايان را پس از انقطاع وحى خلفاء خود در روى زمين قرار مىدهم.
📚بحار الأنوار ج ۴۳، ص ۱۲
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
☑️ @JAMI_Alahadith
➖گفتگوی اميرالمؤمنين عليهالسلام با چاه در خارج از كوفه
🌑مؤلّف «مزار كبير» با سلسله اسنادش از ميثم تمّار نقل میکند كه او گفت: شبی از شبها مولای من أميرالمؤمنين عليهالسّلام مرا با خود از كوفه به خارج آن برد، و بسوی صحرا میرفتيم؛ تا آنكه چون به مسجد جُعْفيّ رسيد، رو به قبله نمود و چهار ركعت نماز گذارد، و چون سلام داد و تسبيح گفت، دستهای خود را برای دعا گشود و چنين گفت: إلَهِي كَيْفَ أَدْعُوكَ وَ قَدْ عَصَيْتُكَ وَ كَيْفَ لَا أَدْعُوكَ وَ قَدْ عَرَفْتُكَ وَ حُبُّكَ فِي قَلْبي مَكينٌ...ـ و تا آخر دعائی كه خواندند. و سپس صدای خود را كوتاه كردند و با صدایی آهسته دعائي كردند، و سپس سجده نمودند و چهرۀ خود را به خاك ماليدند و صد مرتبه در آنحال الْعَفْوَ الْعَفْوَ گفتند، و سپس برخاستند و از مسجد جُعفي بيرون آمدند و راه صحرا را در پيش گرفتند و من به دنبالش میرفتم.
➖ در اينحال به جائی رسيديم كه حضرت خطّي بر روي زمين كشيدند و فرمودند: مبادا از اين خطّ جلوتر بیایی!. من توقّف كردم و آن حضرت به تنهائي رهسپار شدند، و آن شب، شب تاريك و ظلماني بود. من با خودم گفتم: آقای خودت و مولاي خودت را با وجود اين دشمنان بسياري كه دارد، تنها به دست بلا سپردی؟! چه عذری در نزد خدا خواهی داشت؟ و در نزد رسول خدا چه خواهي گفت؟ سوگند به خدا هماينك به دنبال او روان ميگردم و از حال او جويا میشوم، گرچه مستلزم مخالفت امر او شده باشد.
🔻 من به دنبال او رفتم، تا رسيدم به جائي كه ديدم: آن حضرت تا نصفِ بدنِ خود را در چاهي سرازير كرده و مشغول گفتگو با چاه است؛ او با چاه سخن میگفت و چاه با آن حضرت.
_حضرت احساس كرد كه من آمدهام و ملتفت به من شد و فرمود: كيستی؟
_ عرض كردم: من ميثم هست
_ فرمود: ای ميثم! مگر من به تو امر نكردم كه از آن خطّ جلوتر نیایی!؟
_ عرض كردم: اي مولاي من! من از گزند دشمنان بر تو هراسناك شدم، و ديگر دل من تاب و توان تحمّل و شكيبائي نياورد!
_ فرمود: آيا از آنچه من در اينجا گفتهام چيزی شنيدی؟!
_ عرض كردم: نه، اي مولاي من! چيزي نشنيدم.
سپس حضرت (این اشعار را زمزمه کردند ) فرمودند: یَا مَیثَم
وَ فِي الصَّدْرِ لُبَانَاتٌ
إِذا ضاقَ لَها صَدْرِي
نَکَتُّ الْأرْضَ بِالْکَفِّ
وَ أَبْدَيْتُ لَهَا سِرِّي
فَمَهْمَا تُنْبِتُ الأَْرْض
فَذاکَ النَّبْتُ مِنْ بَذْري
⬅️ « ای میثم! در سينهی من حاجتها و خواهشهائيست كه چون سينهی من به جهت آنها تنگی كند و خسته شود، با دست خود زمين را میشکافم و آن راز و سرّ درون خود را برای زمين ظاهر ميكنم و بازگو مينمايم. پس هر وقتي كه زمين سبز شود، و از آن دانه برويد، آن دانه از آن بذری(كشتِ اسراری) است كه من کاشتهام!
📚المزار الکبير ج ۱، ص ۱۴۹
#تاریخی
#امیرالمؤمنین علیهالسّلام
☑️ @JAMI_Alahadith
➖كسى كه نمازش پذيرفته مىشود
🛑عَنْهُ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْأَشْعَرِيِّ عَنِ اِبْنِ اَلْقَدَّاحِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِنَّمَا أَقْبَلُ اَلصَّلاَةَ مِمَّنْ تَوَاضَعَ لِعَظَمَتِي وَ يَكُفُّ نَفْسَهُ عَنِ اَلشَّهَوَاتِ مِنْ أَجْلِي وَ يَقْطَعُ نَهَارَهُ بِذِكْرِي وَ لاَ يَتَعَاظَمُ عَلَى خَلْقِي وَ يُطْعِمُ اَلْجَائِعَ وَ يَكْسُو اَلْعَارِيَ وَ يَرْحَمُ اَلْمُصَابَ وَ يَأْوِي اَلْغَرِيبَ فَذَلِكَ يُشْرِقُ نُورُهُ مِثْلَ اَلشَّمْسِ وَ أَجْعَلُ لَهُ فِي اَلظُّلُمَاتِ نُوراً وَ فِي اَلْجَهَالَةِ عِلْماً وَ أَكْلَأُهُ بِعِزَّتِي وَ أَسْتَحْفِظُهُ مَلاَئِكَتِي يَدْعُونِي فَأُلَبِّي وَ يَسْأَلُنِي فَأُعْطِي فَمَثَلُ ذَلِكَ عِنْدِي كَمَثَلِ جَنَّاتِ اَلْفِرْدَوْسِ لاَ تَيْبَسُ ثِمَارُهَا وَ لاَ تَتَغَيَّرُ عَنْ حَالِهَا
🔰 ابن قدّاح از امام صادق عليه السلام نقل کرده که خداوند تبارك وتعالى فرموده: من تنها نماز كسى را مىپذيرم كه
1⃣ در برابر عظمت من فروتن باشد
2⃣ به خاطر من نفْس خود را از شهوتها باز دارد
3⃣ و روزش را با ياد من سپرى كند
4⃣ و بر آفریدگان من تكبّر نورزد
5⃣ و گرسنه را غذا دهد
6⃣ و برهنه را بپوشاند
7⃣ و به مصيبت ديده ترّحم كند
8⃣ و غريب را جای و پناه دهد
🔺پس چنين بندهای، نورش مانند خورشيد مىتابد، در تاريكى برايش نور قرار مىدهم (يعنى او را از تاريكى گناه و شك مىرهانم) و در جهل به وى علم مىدهم (يعنى اگر به چيزى جاهل باشد او را به آن شىء عالم مىكنم) و به عزتم حفظش میكنم و فرشتگانم را به نگهبانى از او مىگمارم، مرا مىخواند، لبيك مىگويم(جوابش مىدهم) و از من درخواست مىكند، پس اعطاء میکنم
🌳 حكايت اين بنده در نزد من همچون حكايت باغ هاى فردوس است كه نه ميوه هايشان مىخشكد و نه حالتشان دگرگون میشود (شايد اشاره به تواضع و ثبات مؤمن و يا اشاره به بخشش مؤمن باشد)
📚المحاسن ج ۱، ص ۱۵
#اخلاقی
☑️ @JAMI_Alahadith
➖بهار مؤمن
🛑حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ اَلْوَلِيدِ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى بْنِ عِمْرَانَ اَلْأَشْعَرِيُّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ اَلنَّهَاوَنْدِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ اَلدَّيْلَمِيِّ عَنْ أَبِيهِ قَالَ سَمِعْتُ اَلصَّادِقَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ: اَلشِّتَاءُ رَبِيعُ اَلْمُؤْمِنِ يَطُولُ فِيهِ لَيْلُهُ فَيَسْتَعِينُ بِهِ عَلَى قِيَامِهِ وَ يَقْصُرُ فِيهِ نَهَارُهُ فَيَسْتَعِينُ بِهِ عَلَى صِيَامِهِ
🌒محمّد ديلمىّ از پدرش نقل كرده كه گفت: شنيدم امام صادق عليه السّلام فرمود: زمستان، بهار مؤمن است، شبش طولانى است پس (مؤمن) از طول شبش برای قیامش (در نماز و دعا) كمك مىگيرد و روزش كوتاه است پس(مؤمن) از کوتاهی روزش برای روزهگرفتنش کمک میگیرد
📚 فضائل الأشهُر الثلاثة ج ۱، ص ۱۱۱
#اخلاقی
☑️ @JAMI_Alahadith
➖نوشیدن نَبیذ با قصد قربت❗️
🔰 يزيد بن خليفه از افراد خاندان بنى حارث بن كعب گويد: من به مدينه آمدم و زياد بن عبيد اللّه حارثى حاكم آنجا بود. پس اجازه ورود بر امام صادق عليهالسّلام گرفتم. نزد ايشان وارد شدم و بر ایشان سلام كردم و در جاى خود قرار گرفتم. به حضرت عليهالسّلام عرض كردم: من مردى از بنى حارث بن كعب هستم و خداوند عزّ و جلّ مرا به محبت و دوستى شما اهل بيت عليهم السّلام هدايت نموده است.
_ فرمود: چگونه به دوستى ما اهل بيت هدايت شدى؟ زيرا به خدا سوگند! محبت ما در بين (قبیلهی) بنى حارث بن كعب اندك است.
_ عرض كردم: فدايت شوم! من غلامی خراسانى دارم، او رختشويى مىكند و چهار نفر همشهرى دارد كه آنان هر جمعه یکدیگر را دعوت میکنند و هر دفعه مهمانى بر عهده يكى از آنان است. پس هر پنج جمعه، يك جمعه نوبت غلام من مىشود( که از آنان پذیرایی کند) و بردهام براى آنان نبيذ( نوشیدنی ساخته شده از خرما) و گوشت تهيه مىكند. هنگامى كه از غذا و گوشت فارغ شدند، بردهام کوزهای مىآورد و آن را از نبيذ پر مىكند و سپس مطهره( ظرفی که با آب آن خود را میشویند) مىآورد. پس هرگاه كه میخواهد به يكى از آنان پیمانهای بدهد، به او مىگوید: «ننوش، تا اينكه بر محمّد و آل محمّد صلوات بفرستى».پس من به وسيله اين غلام به محبت و دوستى شما هدايت شدم.
_ امام عليه السّلام به من فرمود: اِسْتَوْصِ بِهِ خَيْراً وَ أَقْرِئْهُ مِنِّي اَلسَّلاَمَ وَ قُلْ لَهُ يَقُولُ لَكَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ اُنْظُرْ شَرَابَكَ هَذَا اَلَّذِي تَشْرَبُهُ فَإِنْ كَانَ يُسْكِرُ كَثِيرُهُ فَلاَ تَقْرَبَنَّ قَلِيلَهُ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ كُلُّ مُسْكِرٍ حَرَامٌ وَ قَالَ مَا أَسْكَرَ كَثِيرُهُ فَقَلِيلُهُ حَرَامٌ
⬅️ تو را در مورد او به نيكى سفارش مىكنم ( هوای او را داشته باش) و از جانب من به او سلام برسان و بگو: جعفر بن محمّد به تو مىگويد: به این نوشیدنی که مینوشی بنگر؛ اگر مقدار بسیاری از آن مست کننده باشد پس هرگز به مقدار اندك آن نیز نزديك نشو! چرا که رسول خدا صلّىاللّهعليهوآله فرمود: «هر آنچه مستکننده باشد حرام است» و همچنین فرمود: چيزى كه فراوان آن مستكننده باشد، پس اندك آن نيز حرام است
🔻راوی گوید: به کوفه بازگشتم و سلام جعفر بن محمد علیهالسّلام را به غلام رساندم.
غلام گریست و به من گفت: آیا جعفر بن محمد آنقدر به من توجه داشته که به من سلام رسانده است؟
_ گفتم: آری، و سپس پیام امام علیهالسّلام را به او رساندم و گفتم: و نیز در مورد تو به من سفارش نموده است پس برو که تو را در راه خدا آزاد کردم
_ غلام گفت: به خدا قسم! (زینپس) تا زندهام آن نوشيدنى در شکم من وارد نخواهد شد
📚الکافی ج ۶، ص ۴۱۱
#فقهی
#اخلاقی
☑️ @JAMI_Alahadith
احادیث اهل البیت علیهمالسّلام
➖معده و کبد 🔸کیست که معده را اين گونه سخت و با صلابت آفريده و برای هضم خوراکهای سفت، قدرت داده است
➖مغز، خون، ناخنها، گوش و ران
🧠 ای مفضّل! بينديش كه چرا مخِّ رقيق در درون لولههای استخوان محافظت شده است؟ آیا این جز برای حفظ و نگاهداری آن است؟
🩸چرا خونِ روان در رگها -همچون آب در ظرفها- محصور شده است؟ آيا جز براى این است که آن را به خوبی نگاهدارى کند و (خون) بیرون نریزد؟
🤚 چرا ناخنها بر سر انگشتان روییدند؟ جز براى حفاظت انگشتان و یاری شخص در كار كردن است؟
👂چرا داخل گوش -همچون لَولَب(مارپیچ)- پيچ در پیچ گردیده است؟ آيا اين جز براى آن است كه صدا داخل آن بپیچد( و اندک اندک وارد شود)، تا به (پردهی) گوش برسد و نیز شدت باد را بشکند تا (پرده) گوش آسيب نبیند؟
🦵آیا حمل کردن گوشتهای ران و نشیمنگاه جز برای آن است که سفتی و سختی زمین- هنگام نشستن بر ران و نشمینگاه- باعث درد (و اذیت) انسان نشود، همچنان که کسی که لاغر است و گوشتش اندک، اگر هنگام نشستن، چیزی میان او و زمین فاصله نشود که او را از سختی زمین نگهدارد، دردمند میشود
#توحید_مفضل
☑️ @JAMI_Alahadith
➖ظهور دين حق در جهان
🛑 عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي اَلْحَسَنِ اَلْمَاضِي عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اَللّٰهِ بِأَفْوٰاهِهِمْ » قَالَ يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا وَلاَيَةَ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ بِأَفْوَاهِهِمْ قُلْتُ «وَ اَللّٰهُ مُتِمُّ نُورِهِ» قَالَ وَ اَللَّهُ مُتِمُّ اَلْإِمَامَةِ لِقَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ اَلَّذِينَ «فَآمِنُوا بِاللّٰهِ وَ رَسُولِهِ وَ اَلنُّورِ اَلَّذِي أَنْزَلْنٰا» فَالنُّورُ هُوَ اَلْإِمَامُ قُلْتُ: «هُوَ اَلَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدىٰ وَ دِينِ اَلْحَقِّ » قَالَ هُوَ اَلَّذِي أَمَرَ رَسُولَهُ بِالْوَلاَيَةِ لِوَصِيِّهِ وَ اَلْوَلاَيَةُ هِيَ دِينُ اَلْحَقِّ قُلْتُ «لِيُظْهِرَهُ عَلَى اَلدِّينِ كُلِّهِ» قَالَ يُظْهِرُهُ عَلَى جَمِيعِ اَلْأَدْيَانِ عِنْدَ قِيَامِ اَلْقَائِمِ قَالَ يَقُولُ اَللَّهُ «وَ اَللّٰهُ مُتِمُّ نُورِهِ» وَلاَيَةِ اَلْقَائِمِ «وَ لَوْ كَرِهَ اَلْكٰافِرُونَ» بِوَلاَيَةِ عَلِيٍّ
📖 محمّد بن فضيل گوید: از امام كاظم عليهالسّلام دربارۀ سخن خداى عز و جلّ: مىخواهند نور خدا را با دهانهايشان خاموش كنند» پرسيدم.
_ فرمود: «مىخواهند ولايت امير مؤمنان عليهالسّلام را با دهانهايشان خاموش كنند».
_ گفتم: «و خداوند، تمامكنندۀ نور خود است»[يعنى چه؟]
_ فرمود: «خداوند، تمامکنندهی امامت است؛ به دلیل سخن خدای عزّ وجلّ که فرمود: -كسانى كه بخدا و رسولش و نورى كه فرو فرستادهايم ايمان آورند-
نور، همان امام است»
_ گفتم: «پيامبرش را با هدايت و دين حق فرستاد»[يعنى چه؟]
_ فرمود: « او كسى است كه پيامبرش را به (اعلام) ولايت وصيّش فرمان داد و ولايت همان دين حق است».
_ گفتم: «تا آن را بر همۀ دينها چيره سازد»[يعنى چه؟].
_ فرمود: «آن را هنگام قيام قائم، بر همۀ دينها چيره مىسازد». سپس فرمود: خدا میفرمايد: «و خدا تمامكنندهی نور خود است» يعنى ولايت قائم « اگر چه کافران بولایت علی، خوش نداشته باشند
📚الکافي ج ۱، ص ۴۳۲
آیه ۲۸ سوره فتح و آیه 8 سوره صف
#تفسیر
#امام_زمان علیهالسّلام
☑️ @JAMI_Alahadith
➖مادری که از شدّت گریه بر حسین علیهالسلام نابینا شد
🛑 بُكِيَ الحُسَينُ عليهالسلام خَمسَ حِجَجٍ. وَ كانَت اُمُّ جَعفَرٍ الكِلابِيَّةُ تَندُبُ الحُسَينَ عليهالسلام و تَبكيهِ وقَد كُفَّ بَصَرُها
▪️به نقل از حسن بن خضر،از پدرش، از امام صادق عليه السلام- نقل شده که فرمود: بر حسين عليه السلام پنج سال گريسته شد. اُمّ جعفر كِلابى (#ام_البنين)، براى حسين عليهالسّلام مرثيه مىسراييد و مىگريست تا اين كه چشمانش نابينا شد.
📚الأمالي ،شجري، ج۱ ص۱۷۵
☑️ @JAMI_Alahadith
✍ حضرت امّالبنین سلاماللهعلیها در بقيع مىنشست و ندبههاى جانسوزى مىكرد. زنان نیز دور او جمع مىشدند. مروان حكم كه حاكم مدينه بود، با آن همه دشمنى و قساوت قلب به صورت ناشناس گاهى به آنجا مىآمد و مىايستاد و مىگريست. این اشعار از امّ البنین در مرثیه قمر بنیهاشم و دیگر پسرانش نقل شده است:
لا تَدْعُوِنّى وَيْكِ اُمَّ الْبَنينِ
تُذَكِّرينى بِلُيوثِ الْعَرينِ
كانَتْ بَنونَ لى اُدْعى بِهِمْ
وَ الْيَوْمَ اَصبَحْتُ وَ لا مِنْ بَنين....
یَا لَیْتَ شِعْرِی أَ کَمَا أَخْبَرُوا
بِأَنَّ عَبَّاسا قَطِیعُ الْیَمِینِ
▪️واى بر تو مرا دیگر امّالبنین( مادر پسران) مخوان که مرا به یاد شیران بیشهام می اندازى
من پسرانى داشتم که به خاطر آنان مرا ام البنین می خواندند ولی امروز دیگر پسری ندارم
اى کاش می دانستم آیا چنان که خبر دادند؛ عباس من دست راستش قطع شد؟!
همچنین از ایشان مرثيهاى نقل شده راجع به خصوص أباالفضل العبّاس علیهالسلام:
يَا مَنْ رَأَى الْعَبَّاسَ كَرَّ
عَلَى جَمَاهِيرِ النَّقَدِ
وَ وَرَاهُ مِنْ أَبْنَاءِ حَيْدَرَ
كُلُّ لَيْثٍ ذِي لَبَدٍ
أُنْبِئْتُ أَنَّ ابْنِي أُصِيبَ
بِرَأْسِهِ مَقْطُوعَ يَدٍ
وَيْلِي عَلَى شِبْلِي أَمَا
لَ بِرَأْسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ
لَوْ كَانَ سَيْفُكَ فِي يَدِ
يْكَ لَمَا دَنَا مِنْهُ أَحَدٌ
▪️ای کسی که عباس را دیدی بر تودههای فرومایه حمله میکرد و از فرزندان حیدر هر شیرِ یالداری دنبال او بود، خبردار شدهام که بر سر پسرم ضربت وارد شده درحالیکه بریده دست بود، وای بر من از داغ شیر بچهام که ضربت عمود سرش را خمیده کرد. (ای عباسم!) اگر شمشیرت در دستت بود کسی نمیتوانست به تو نزدیک شود
📚إبصار العين ج۱ ص۶۴
☑️ @JAMI_Alahadith
➖به تأخير نينداختن تقسيم ثروتهاى عمومى توسط امیر المؤمنین علیهالسلام
🔸اصبغ بن نباته مىگويد: هرگاه مال خراجی براى امير مؤمنان عليهالسّلام آورده میشد آن را در بيت المال مسلمین مىنهاد سپس مستحقان را جمع مىكرد سپس با دست خود اموال را به چپ و راست پراكنده مىكرد و مىفرمود: اى (سكهی) زرد ای (سکهی) سفيد، مرا فريب نده. (برو و) ديگرى را فريب بده.(و به اين بيت تمثل مىفرمود:)
هَذَا جَنَايَ وَ خِيَارُهُ فِيهِ
إِذْ كُلُّ جَانٍ يَدُهُ إِلَى فِيهِ۱
اين، دستچين من و بهترينش در آن است
در حالى كه هرميوهچين، دستش به دهان خودش است [و خود مىخورد]»
🔻 آنگاه حضرت از خزانه خارج نمىشد تا اينكه هرچه در آن است، توزیع و تقسيم شود و حق هر صاحب حقی به او برسد. بعد دستور مىفرمود كه زمين خزانه را جارو كرده و آب بپاشند سپس در آن جا دو ركعت نماز مىخواند و دنيا را سهطلاقه مىداد. پس از سلامِ نماز مىفرمود: اى دنيا! به من روی نیاور و مرا شيفته خود مساز و مرا فریب مده که تو را سهبار طلاق دادم طلاقی که هیچ بازگشتی برایم به سوی تو نیست
📚روضة الواعظین ج ۱، ص ۱۱۷
__________________________________________
۱- هَذَا جَنَايَ وَ خِيَارُهُ فِيهِ: اين شعر از عمرو بن عدى است كه تبديل به مَثَل شده است. وى در كودكى همراه خدمتگزاران پادشاه وقت (جذيمه اَبرَش) براى جمع آورى قارچ ، راهى بيابان مىشد. خدمتگزاران پادشاه ، هرگاه قارچ خوبى پيدا مىكردند، خودشان مىخوردند و قارچ هاى نامرغوب را براى پادشاه مى آوردند؛ امّا عمرو بن عدى چنين نمى كرد و همه آنها را براى پادشاه مىآورد و اين شعر را مى سرود و منظورش آن بود كه خوب و بد را هر چه هست ، آورده است و مثل ديگر جمع كنندگان قارچ ، خوب ها را خود نخورده است.
همچنین ابوعبید نیز میگوید: این، مَثَل است برای کسی که بهترین چیزهایی که دارد، بر دوست خود ایثار میکند و منظور علی علیهالسلام از این سخن، آن بود که خود را به ثروت مسلمانان آلوده نکرد و آنها را در جای خود قرار داد.
📚مجمع الامثال ج۳ ص۴۸۸
#تاریخی
☑️ @JAMI_Alahadith
➖نهى از افكندن كار امروز به فردا
🛑 عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ أَبِي جَمِيلَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِاَلسَّلاَمُ كَتَبَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ إِلَى بَعْضِ أَصْحَابِهِ:..... فَتَدارَكْ ما بَقِيَ مِن عُمُرِكَ،ولا تَقُلْ:غَداً وبَعدَ غَدٍ،فإنّما هَلَكَ مَن كانَ قَبلَكَ بِإقامَتِهِم على الأمانِيِّ والتَّسوِيفِ،حتّى أتاهُم أمرُ اللّهِ بَغتةً وهُم غافِلونَ...
🔰اميرالمؤمنين على عليهالسلام -در نامهاى به يكى از ياران خود- نوشت: آنچه را از عمر تو باقى مانده است، درياب و مگو: فردا و پس فردا؛ زيرا پيشينيان تو به سبب تكيه كردن به آرزوها و امروز و فردا كردن هلاك شدند؛ تا آنگاه كه امر خدا(مرگ) ناگهانی به سويشان آمد در حالى كه آنان غافل بودند
📚الکافی ج ۲، ص ۱۳۶
#اخلاقی
☑️ @JAMI_Alahadith
✍ انشاءالله تعالی زین پس در کنار سایر احادیث، احادیث #طبّی و پزشکی را نیز در کانال قرار خواهیم داد
➖اهميّت دانش پزشكى
💠 عَنِ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: اَلْعِلْمُ عِلْمَانِ عِلْمُ اَلْأَدْيَانِ وَ عِلْمُ اَلْأَبْدَانِ
1⃣ از رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله نقل شده که فرمود: دانش بر دو گونه است: دانش دينها و دانش بدنها(يعنى علم شريعت و علم پزشكى)
📚کنز الفوائد ج ۲، ص ۱۰۷
💠 لاَ يَسْتَغْنِي أَهْلُ كُلِّ بَلَدٍ عَنْ ثَلاَثَةٍ يَفْزَعُ إِلَيْهِمْ فِي أَمْرِ دُنْيَاهُمْ وَ آخِرَتِهِمْ فَإِنْ عَدِمُوا ذَلِكَ كَانُوا هَمَجاً فَقِيهٍ عَالِمٍ وَرَعٍ وَ أَمِيرٍ خَيِّرٍ مُطَاعٍ وَ طَبِيبٍ بَصِيرٍ ثِقَةٍ
2⃣ از امام صادق عليهالسّلام نقل است که فرمود: مردمان هيچ شهرى از داشتن سه (شخص)-كه در امر دنيا و آخرت بديشان پناه برند- بىنياز نيستند؛ پس اگر آنان را نداشته باشند، شوربختند( و گرفتار پریشانى میشوند):
فقيهی دانا و پرهيزگار
حاکمی خيرخواه و مطاع
👈 و پزشکی آگاه و مورد اعتماد.
📚 تحف العقول ص ۳۲۱
☑️ @JAMI_Alahadith