eitaa logo
احادیث اهل البیت علیهم‌السّلام
5.3هزار دنبال‌کننده
38 عکس
5 ویدیو
0 فایل
 إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ "اَلثَّقَلَيْنِ" مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي "كِتَابَ اَللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي" وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ اَلْحَوْضَ   ارتباط با خادم کانال: @skhorasani1424
مشاهده در ایتا
دانلود
🛑 وَ مِنْ ذَلِكَ مَا رَوَاهُ عَلِيُّ بْنُ أَسْبَاطٍ رَفَعَهُ إِلَى اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ: أَنَّ رَجُلاً مِنْ أَوْلاَدِ اَلْبَرَامِكَةِ عَرَضَ لِعَلِيِّ بْنِ مُوسَى اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ لَهُ مَا تَقُولُ فِي أَبِي بَكْرٍ قَالَ لَهُ سُبْحَانَ اَللَّهِ وَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ اَللَّهُ أَكْبَرُ فَأَلَحَّ اَلسَّائِلُ عَلَيْهِ فِي كَشْفِ اَلْجَوَابِ فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ كَانَتْ لَنَا أُمٌّ صَالِحَةٌ مَاتَتْ وَ هِيَ عَلَيْهِمَا سَاخِطَةٌ وَ لَمْ يَأْتِنَا بَعْدَ مَوْتِهَا خَبَرٌ أَنَّهَا رَضِيَتْ عَنْهُمَا ▪️مردی از فرزندان برامکه به امام رضا علیه‌السّلام عرض کرد: نظرتان درباره ابوبکر چیست؟ حضرت فرمودند: «سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله أكبر!» آن مرد در گرفتنِ جواب، به محضر ایشان اصرار کرد تا اینکه حضرت فرمودند:🥀 «ما (ائمّه) مادر صالحه‌ای داشتیم که از دنیا رفت در حالی که بر آن دو نفر خشمگین بود و بعد از شهادتش هم به ما خبری نرسیده که از آن دو راضی شده باشد!» 📚الطرائف ج ۱، ص ۲۵۲ سلام‌الله‌علیها ☑️ @JAMI_Alahadith
اولین بیعت کننده با ابوبکر؛ ابلیس بود 📜 در روايت سليم بن قيس هلالى از سلمان فارسىّ‌ رضى‌اللّٰه‌عنه نقل شده كه گفت: هنگام غسل پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله توسط امیرالمومنین علیه‌السلام، جريان سقيفه را به گوش او رساندم و اينكه الحال أبوبكر بر منبر رسول خدا نشسته و مردم با او بيعت مى‌نمايند. _ علىّ‌ عليه‌السّلام فرمود: اى سلمان، آيا دانستى اوّلين نفر كه در منبر پيامبر با أبو بكر بيعت نمود كه بود؟ _گفتم: نه، جز آنكه در سقيفه بنى ساعده أوّل كسى كه با أبوبكر بيعت نمود بشير بن سعد و پس از او به ترتيب: أبو عبيدۀ جرّاح، عمر بن خطّاب، سالم مولاى ابى حذيفه [و معاذ بن جبل] _ فرمود: منظور من اين نبود، آيا متوجّه شدى وقتى أبوبكر به منبر رفت اولين نفرى كه با او بيعت كرد چه كسى بود؟ _گفتم: نه نفهميدم، ولى به خاطر دارم كه او پيرمردى عصا بدست بود كه در پيشانى‌اش اثر سجده داشت و در حالى كه لباسهاى خود را جمع كرده بود از منبر بالا رفته و به حالت گريه گفت: خدا را شكر كه مرا زنده نگه داشت تا اينكه تو را در اين مكان ديدم، دست خود را بگشا تا با تو بيعت كنم و با او بيعت نموده و از منبر پائين آمد و از مسجد خارج شد. _حضرت امير به من فرمود: اى سلمان نفهميدى او كه بود؟ _گفتم: نه؛ ولى از لحن كلامش ناراحت شدم گويا از مرگ پيامبر خوشحال بود. ⬅️ امیرالمومنین عليه السّلام فرمود: او ابليس ملعون بود، پيامبر به من گفته بود كه در روز غدير خمّ‌ كه مرا به دستور خداوند به مقام خلافت نصب و تعيين فرموده، و درباره‌ام آنچه لازم بود به مردم گفت، و تبليغ آن را از همه خواست، ابليس و يارانش در آنجا حاضر بوده به هم گفتند: اين امّت پيوسته مورد هدايتند و از هر گمراهى محفوظند، و به همين جهت هيچ راه نفوذى بديشان نخواهيم داشت، چرا كه امام و پناه پس از پيامبرشان را يافته‌اند. ابليس با شنيدن اين سخنان سخت متأثّر و اندوهناك شد و رفت. و حبيبم به من گفته بود پس از وفاتم مردم در سقيفۀ بنى ساعده پس از مخاصمه و مذاكره، با أبوبكر بيعت نموده سپس به سمت مسجد آمده و أوّل كسى كه بر منبر با او بيعت كند ابليس لعين است كه به‌صورت پيرمردى عصا بدست و شادان چنين و چنان گويد. سپس شيطان با ساير يارانش گرد آمده و پس از شادى بسيار روى به آنها نموده و گويد: فكر مى‌كرديد ديگر ما را به اين جمعيّت راهى نيست، مرا چگونه ديديد، آرى نفوذ من بديشان از همان جا آغاز شد كه فرمان خدا و رسول را زير پا گذاشتند. 📚 الاحتجاج ج ۱، ص ۸۰ ☑️ @JAMI_Alahadith
احادیث اهل البیت علیهم‌السّلام
➖اولین بیعت کننده با ابوبکر؛ ابلیس بود 📜 در روايت سليم بن قيس هلالى از سلمان فارسىّ‌ رضى‌اللّٰه‌عنه
🛑 به نقل از سلیم بن قیس هلالی، سلمان گفت: هنگامی که شب شد، حضرت امير حضرت فاطمه را بر مركبى سوار نموده و همراه حسن و حسين به خانه‌هاى اهل بدر از مهاجر و انصار رفته و ضمن يادآورى حقّ‌ خود در خلافت؛ ايشان را به يارى خود خواند، ولى تنها چهل و چهار نفر جواب مثبت دادند و حضرت به آنان دستور داد كه صبح زود در حالى كه سلاح بر كمر بسته و سرهایشان را تراشيده‌اند تا دم مرگ با او بيعت كنند، ولى جز چهار نفر بر سر قرار نيامدند. به سلمان گفتم: آن چهار نفر كه بودند؟ گفت: من و أبوذرّ و مقداد و زبير بن عوّام. ولى حضرت امير نااميد نشده و شب دوم نيز آنان را به خدا قسم داد و باز آن قوم صبح فردا قرار گذاشتند، ولى هيچ كدام جز ما وفا نكرد، و به همين ترتيب در شب سوم و صبح سوم!! 🔻 چون آن حضرت پیمان شکنی و بى‌وفايى آن قوم را ديد، در خانه نشسته و سرگرم جمع قرآن شد و از خانه‌اش بيرون نيامد تا همۀ قرآن را جمع نمود، و آن را بر اساس نزول و ناسخ و منسوخ مرتّب نمود، در اين حال أبوبكر دنبال او فرستاد كه از منزل خارج شده و بيعت كن، و آن حضرت فرمود: من مشغول جمع قرآن مى‌باشم و با خود عهد كرده‌ام تا پايان جمع آورى قرآن جز براى نماز سرگرم هيچ كارى نشوم..... ☑️ @JAMI_Alahadith
آرزوی اهل محشر در قیامت.... 🛑 قَالَ حَدَّثَنَا سُلَيْمَانُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي الْعَطُوسِ مُعَنْعَناً عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ سَمِعْتُ [أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ‏] عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ صلوات الله علیه يَقُولُ قَالَ رَسُولَ اللّه ‏ صلی اللّه علیه وآله:‏ ... فَعِنْدَ ذَلِكِ يَوَدُّ الْخَلَائِقُ أَنَّهُمْ كَانُوا فَاطِمِيِّينَ‏. 🔸ابن عباس از امیرالمومنین عليه‌السّلام نقل می‌کند که حضرت فرمود: از رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله شنیدم که فرمود: در آن روز قیامت، خلايق آرزو مى‌‏كنند که: ای كاش از فاطمیّون بودند ( از شيعيان و محبّین فاطمه صلوات‌الله‌علیها بودند) 📚تفسير فرات الکوفی ج ۱، ص ۴۴۶ سلام‌الله‌علیها ☑️ @JAMI_Alahadith
حالا که اسم دخترت را «فاطمه» گذاشتی، حواست باشد که او را کتک نزنی... 🛑 عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ اِبْنِ جُمْهُورٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنِ اَلسَّكُونِيِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ أَنَا مَغْمُومٌ مَكْرُوبٌ فَقَالَ لِي يَا سَكُونِيُّ مِمَّا غَمُّكَ قُلْتُ وُلِدَتْ لِي اِبْنَةٌ فَقَالَ يَا سَكُونِيُّ عَلَى اَلْأَرْضِ ثِقْلُهَا وَ عَلَى اَللَّهِ رِزْقُهَا تَعِيشُ فِي غَيْرِ أَجَلِكَ وَ تَأْكُلُ مِنْ غَيْرِ رِزْقِكَ فَسَرَّى وَ اَللَّهِ عَنِّي فَقَالَ لِي مَا سَمَّيْتَهَا قُلْتُ فَاطِمَةَ قَالَ آهِ آهِ ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى جَبْهَتِهِ...... أَمَّا إِذَا سَمَّيْتَهَا فَاطِمَةَ فَلاَ تَسُبَّهَا وَ لاَ تَلْعَنْهَا وَ لاَ تَضْرِبْهَا. 🌑 شخصی به نام «سَکونی» گويد: خدمت امام صادق علیه‌السلام رسيدم در حالى كه غمگين بودم. آن حضرت به من فرمودند: چرا غمگين هستى؟ عرض كردم: دخترى برايم متولّد شده است. حضرت فرمودند: ای سكونى! سنگينى دخترت بر زمين و رزق او به عهده خداوند است؛ او در غير زندگى تو زندگى مى‌كند و جز رزق تو بهره مى‌برد. 🥀 سپس فرمودند: حال چه نامى براى او انتخاب كرده‏ اى؟ عرض كردم: «فاطمه». در این هنگام امام صادق علیه السلام فرمودند: آه، آه ؛ سپس دست خود را بر پيشانى نهادند .... و (پس از توصیه ای) فرمودند: حال که نامش را فاطمه گذاشتی، به او ناسزا نگویی و او را لعن نکنی و مبادا که او را کتک بزنی! 📚 الکافی ج ۶، ص ۴۸ سلام‌الله‌علیها ☑️ @JAMI_Alahadith
احادیث اهل البیت علیهم‌السّلام
🛑 به نقل از سلیم بن قیس هلالی، سلمان گفت: هنگامی که شب شد، حضرت امير حضرت فاطمه را بر مركبى سوار نمو
فراخواندن امیرالمومنین علیه‌السلام برای بیعت اجباری 🔻در اينجا عمر به أبوبكر گفت: به دنبال علىّ‌ بفرست تا بيعت كند، زيرا تا او بيعت نكند هيچ اعتبارى به كار ما نيست و در صورتی که بيعت کند، از شرّش ايمن خواهيم بود سپس ابوبکر فرستاده‌اى را روانۀ خانۀ آن حضرت ساخت كه: دعوت خليفۀ رسول خدا را اجابت كرده و نزد من حاضر شو. علی علیه‌السلام فرمود: چه زود بر رسول خدا صلّى‌اللّٰه‌عليه‌و‌آله دروغ بستید! او و اطرافيانش بخوبى مى‌دانند كه خدا و رسول كسى را جز من خليفه قرار ندادند! ⬅️ فرستاده، تمام سخنان علىّ‌ علیه‌السلام را به گوششان رسانيد و براى بار دوم [به فرمان عمر] مأمور شد كه به آن حضرت بگويد: دعوت امير المؤمنين أبوبكر را اجابت كن. او نيز خبر را رسانيد. حضرت امير عليه السّلام فرمود: سبحان اللّٰه! بخدا قسم كه زمان زيادى از فوت پيامبر نگذشته و هنوز اين كلام رسول خدا در اذهان باقى است، و خود أبوبكر خوب مى‌داند كه لقب «امير المؤمنين» مخصوص من است، و رسول خدا وى را با شش نفر ديگر امر فرمود كه مرا به اين عنوان (امیرالمومنینی) خطاب كنند و او با رفيقش عمر چون منظور پيامبر را دريافتند گفتند: آيا اين دستور از جانب خدا و رسول او است‌؟ رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله به آن دو فرمود: « آرى، اين حقّى از جانب خدا و رسول است كه او: امير المؤمنين، و سرور مسلمانان، و پرچمدار پيشانى سفيدان از وضو است، خداوند علىّ‌ را به روز قيامت بر صراط‍‌ مى‌نشاند كه دوستانش را به بهشت داخل و دشمنانش را روانۀ دوزخ سازد». 🔺با شنيدن اين سخنان آن فرستاده به سوى أبوبكر بازگشته و او را از تمام مطالب آگاه ساخت، و آن روز از وى دست كشيدند. چون شب شد امیرالمومنین فاطمه علیهما‌السلام را بر مركبى سوار نموده و تمام آنان را به يارى طلبيد، و جز همان چهار نفرى كه قبلا گفتم هيچ يك به يارى آن حضرت نشتافت و تنها ما بوديم كه سرهامان را تراشيده و آمادۀ جانفشانى و يارى آن حضرت شديم. و چون آن حضرت وضعيّت را در عدم يارى، و طرفدارى و فرمانبرى و بزرگداشت مردم نسبت به أبوبكر مشاهده فرمود، [صبورانه] در خانه‌اش نشست. 📚الاحتجاج ج۱ ☑️ @JAMI_Alahadith
ماجرای هجوم به بیت وحی به نقل سلیم از سلمان فارسی 🌑 عمر به أبوبكر گفت: چرا كسى را نمى‌فرستى تا علىّ‌ را وادار به بيعت كنى‌؟ زيرا جز او و همان چهار نفر همه بيعت كرده‌اند!. أبوبكر نسبت به عمر نرمتر و ملايمتر و ملاحظه‌كارتر بود، و عمر تند و خشن و ستمكارتر بود. أبوبكر گفت: چه كسى را براى اين كار بفرستم‌؟ عمر گفت: قنفذ را به سويش بفرست!-و او برده‌اى از آزادشدگان فتح مكّه بود كه روحيه‌اى تند و خشن و ستمكار داشت و از افراد سرسخت قبيلۀ بنى تيم بود- 🔺 پس او را همراه گروهى پى اين كار فرستاد، او به در خانه علىّ‌ عليه السّلام حاضر شد و اذن دخول خواست، ولى علی علیه‌السلام نپذیرفت و به او اذن نداد. آنان نيز اين موضوع را در مسجد به اطّلاع أبوبكر و عمر و جمع حاضر رساندند، عمر گفت: برويد آنجا؛ خواه اجازه دهد و خواه ندهد بدون اجازه وارد شويد!!. آن جماعت نيز رهسپار بيت ولىّ‌ خدا شده و اذن خواستند، در اين هنگام حضرت فاطمه علیها‌السلام فرمود: ورود به خانه‌ام بر شما حرام و ممنوع باد! با شنيدن اين كلام همراهان قنفذ بازگشته نزد عمر رسيده و گفتند: فاطمه چنین و چنان گفته و ورود بى‌اجازه به منزلش را بر ما ممنوع و حرام نمود! با شنيدن اين كلام، عمر به خشم آمده و گفت: ما را با زن‌ها چه كار؟! سپس به گروهى از اطرافيانش دستور داد تا مقدارى هيزم برداشته و با او همراه شوند، تا در اطراف منزل علىّ‌ عليه السّلام قرار دهند، و اين در حالى بود كه علی به همراه همسر و فرزندانش علیهم‌السلام در خانه بود! 📚 الاحتجاج ج ۱ ☑️ @JAMI_Alahadith
⚫️ سپس عمر با صدايى بلند خطاب به علی علیه‌السلام گفت: به‌خدا سوگند يا خارج شده و با خليفۀ پيامبر بيعت مى‌كنى، و يا خانه‌ات را آتش مى‌زنم! سپس بازگشته و نزد أبوبكر نشست در حالى كه مى‌ترسيد نكند علىّ‌ با شمشير از منزل خارج شود، زيرا سختى و شدّت او را می‌شناخت سپس به قنفذ دستور داد كه: اگر خارج نشد بى‌اجازۀ او داخل شده و در صورت ممانعت خانه را به آتش بكشيد. قنفذ به‌راه افتاده و با همراهانش بى‌اجازه به خانه ولىّ‌ خدا يورش بردند، آن حضرت خواست شمشير بكشد ولى مانعش شدند و شمشيرى از آنان گرفت تا دفاع كند ولى جمعيت او را محاصره كرده و شمشيرش را ستاندند و از اطراف، آن حضرت را محاصره نموده و ريسمانى سياه بر گردن مباركش انداختند ◾️ با مشاهدۀ اين وضع دردانۀ رسول خدا بى‌تاب شده و خواست كه ميان همسرش و آنان مانع شود، كه قنفذ ملعون تازيانه‌اش را به تندى بر بازوى صدّيقۀ طاهره فرود آورد!! اثر اين ضربه تا دم وفات در بازوى آن حضرت همچون بازوبند باقى بود. در اين حال أبوبكر به قنفذ پيغام فرستاد (كه علىّ‌ را نزد من بياور، و اگر فاطمه ممانعت كرد او را بزنيد و از نزد علىّ‌ دورش سازيد، با اين پيغام كار بالا گرفت و آن دشمن خدا با شدّت عمل بالاترى وارد صحنه شد) و در نهايت قساوت و شدّت دخت گرامى پيامبر را ميان فشار درب و ديوار قرار داده و شدّت اين كار بحدّى بود كه پهلوى آن بانو شكست و بچّۀ داخل شكم سقط‍‌ شد!! در اثر اين عمل ددمنشانه آن بانوى گرامى تا آخر عمر پيوسته زمين‌گير و بسترى شد تا اينكه به همين دليل مظلومانه به شهادت رسيد. صلوات‌اللّٰه‌عليها. 📚الاحتجاج ج۱ ☑️ @JAMI_Alahadith
وصیت به صبر 🛑وَ رَوَى سُلَيْمُ بْنُ قَيْسٍ اَلْهِلاَلِيُّ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْأَنْصَارِيِّ وَ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ قَالاَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي وَصِيَّتِهِ لِأَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ يَا أَخِي إِنَّ قُرَيْشاً سَتَظَاهَرُ عَلَيْكَ وَ تَجْتَمِعُ كَلِمَتُهُمْ عَلَى ظُلْمِكَ وَ قَهْرِكَ فَإِنْ وَجَدْتَ أَعْوَاناً فَجَاهِدْهُمْ وَ إِنْ لَمْ تَجِدْ أَعْوَاناً فَكُفَّ يَدَكَ وَ اِحْقِنْ دَمَكَ فَإِنَّ اَلشَّهَادَةَ مِنْ وَرَائِكَ ▪️ ابن عباس از رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله نقل می‌کند که در وصیّتی به امیرالمومنین علیه‌السلام فرمود: برادرم![على جان] همانا به زودى قريش بر تو خواهند شوريد و در ستم بر تو متحد خواهند شد، پس اگر يارانى يافتى با آنان جهاد كن و اگر نيافتى دست نگهدار و خون خويش را حفظ‍‌ كن كه شهادت در پى تو است 📚الغيبة (للطوسی) ج ۱، ص ۳۳۴ ☑️ @JAMI_Alahadith
واکنش مولا امیرالمومنین علیه‌السّلام نسبت به جسارت خلیفه‌ی غاصب 🛑فَوَثَبَ عَلِيٌّ (صلوات الله علیه) فَأَخَذَ بِتَلَابِيبِهِ ثُمَّ نَتَرَهُ فَصَرَعَهُ وَ وَجَأَ أَنْفَهُ وَ رَقَبَتَهُ وَ هَمَّ بِقَتْلِهِ فَذَكَرَ قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ مَا أَوْصَاهُ بِهِ فَقَالَ وَ الَّذِي كَرَّمَ مُحَمَّداً بِالنُّبُوَّةِ يَا ابْنَ صُهَاكَ لَوْ لا كِتابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ وَ عَهْدٌ عَهِدَهُ إِلَيَّ رَسُولُ اللَّهِ‏ (صلی الله علیه و آله) لَعَلِمْتَ أَنَّكَ لَا تَدْخُلُ بَيْتِي ▪️امیرالمومنین علیه‌السّلام ناگهان از جا برخاست و گریبان عمر را گرفت و او را به شدت کشید و بر زمین زد و بر بینی و گردنش کوبید و خواست او را بکشد؛ ولی سخن پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله و وصیتی را که به او کرده بود به یاد آورد و فرمود: ای پسر صهّاک! قسم به آنکه محمّد صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله را به پیامبری مبعوث نمود، اگر نبود مقدّری که از طرف خداوند گذشته و عهدی که پیامبر با من نموده است می‌دانستی که تو نمی‌توانی به خانه‌ی من داخل شوی. 📚 كتاب سليم بن قيس الهلالی، ج۲ ص۵۸۶ ☑️ @JAMI_Alahadith
احادیث اهل البیت علیهم‌السّلام
➖واکنش مولا امیرالمومنین علیه‌السّلام نسبت به جسارت خلیفه‌ی غاصب 🛑فَوَثَبَ عَلِيٌّ (صلوات الله علیه
🌑 نوشته‌اند: عمر صدایش را بلند کرد و کمک طلبید؛ مردم به داخل خانه وارد شدند. وقتی که قنفذ، آن حال امیرالمؤمنین علی علیه السلام را دید، ترسید که حضرت قیام کند لذا سریعا پیش ابوبکر رفت و جریان را گفت. ابوبکر گفت : برگرد و اگر علی با شمشیرش خروج کرد، خانه را بر سرش خراب کنید و اگر امتناع از آمدن به مسجد کرد، خانه اش را آتش بزنید. قنفذ برگشت و همراه سربازانش از در و دیوار خانه بالا رفتند و وارد خانه شدند و عرصه را بر امیرالمومنین علی علیه السلام تنگ کردند. علی علیه السلام آمد تا شمشیرش را بردارد اما آنها سبقت گرفتند و دور تا دورش را محاصره کردند. عمر به امیرالمؤمنین علی علیه السلام گفت :بلند شو و با ابوبکر بیعت کن. اما مولا علی علیه السلام در جای خود نشست. عمر آمد و دست مولا را گرفت و گفت :بلند شو! اما علی علیه السلام خودداری کردند. پس سربازان آمدند و شمشیرهایشان را بر گردن امیرالمومنین علی علیه السلام گذاشتند و برگردن آن حضرت، طناب انداختند، او را از خانه بیرون کشیدند و در حالی که مولا را با طناب و لباس های خودش در هم پیچیده بودند، به سمت مسجد می‌کشیدند. صدای فریاد فاطمه زهرا سلام الله علیها در این هنگام بلند شد و آمد و بین آن ها و امیرالمؤمنین علی علیه السلام فاصله انداخت و فرمود: به خدا قسم نمی‌گذارم پسر عمویم را با ظلم و زور به مسجد بکشانید. وای بر شما چه زود به خدا و رسولش خیانت کردید در مورد ما اهل بیت. فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها می‌‌خواستند که این گروه ستمکار به خاطر او هم که شده، دست از مولا علی علیه السلام بکشند که همین طور هم شد و عده‌ای از آنان برگشتند. اما در همین هنگام بود که عمر با غلاف شمشیر بر پهلوی صدیقه کبری علیها السلام زد و با تازیانه بر روی بازوی آن بانوی مظلومه زد. در برخی روایات آمده: عمر به قنفذ دستور داد تا آن بانو را با تازیانه بزند و قنفذ نیز با تازیانه اش بر پشت و پهلوی صدیقه طاهره علیها‌السلام زد تا دستش از دامان مولا افتاد. 📚 الهجوم علی بیت فاطمه سلام الله علیها ص١٢٣ _________________________________ ✍آن چه بیان شد و قلم با صد شرمساری آن را بر صفحه کاغذ آورد، تنها گوشه‏ هایی از ستم هایی است که بر آن بانوی دو جهان رفته است. لعن الله قاتلی فاطمة الزهراء علیها‌السلام ☑️ @JAMI_Alahadith
اگر حضرت حمزه و جعفر علیهما السلام زنده بودند آن دو نفر را می‌کشتند 🛑 مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ اَلنُّعْمَانِ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ سَدِيرٍ قَالَ: كُنَّا عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَذَكَرْنَا مَا أَحْدَثَ اَلنَّاسُ بَعْدَ نَبِيِّهِمْ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ اِسْتِذْلاَلَهُمْ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ اَلْقَوْمِ أَصْلَحَكَ اَللَّهُ فَأَيْنَ كَانَ عِزُّ بَنِي هَاشِمٍ وَ مَا كَانُوا فِيهِ مِنَ اَلْعَدَدِ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ مَنْ كَانَ بَقِيَ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ إِنَّمَا كَانَ جَعْفَرٌ وَ حَمْزَةُ فَمَضَيَا وَ بَقِيَ مَعَهُ رَجُلاَنِ ضَعِيفَانِ ذَلِيلاَنِ حَدِيثَا عَهْدٍ بِالْإِسْلاَمِ عَبَّاسٌ وَ عَقِيلٌ وَ كَانَا مِنَ اَلطُّلَقَاءِ أَمَا وَ اَللَّهِ لَوْ أَنَّ حَمْزَةَ وَ جَعْفَراً كَانَا بِحَضْرَتِهِمَا مَا وَصَلاَ إِلَى مَا وَصَلاَ إِلَيْهِ وَ لَوْ كَانَا شَاهِدَيْهِمَا لَأَتْلَفَا نَفْسَيْهِمَا . ◾️ سدیر صیرفی نقل می‌کند که ما نزد امام باقر علیه السلام بوديم و ياد كرديم از آنچه که مردم پس از پيغمبرشان صلّى‌الله‌عليه‌وآله پديد آوردند و تا چه اندازه اميرالمؤمنين عليه‌السّلام را خوار شمردند. مردى از آن جماعت گفت: خداوند سامانت بخشد پس عزت بنى هاشم كجا رفت؟ كجا شدند آن همه افراد دلاور بنى هاشم‌؟ امام باقر "علیه‌السّلام فرمودند: (در آن روزگار) چه كسى از بنى هاشم باقى مانده بود؟! مردان بنى هاشم، جعفر و حمزة بودند كه درگذشتند و دو مرد ضعیف و ذلیلِ تازه مسلمان از بنى هاشم مانده بودند كه عباس و عقیل بودند كه آنها هم از طلقاء (و آزادشدگان مكه) بودند اما به خدا قسم كه اگر حمزه و جعفر زنده بودند آن دو نفر[ابو بكر و عمر] به آنچه كه رسيدند نمی‌رسيدند و اگر آنان شاهد آن دو نفر بودند، آن دو را از ميان مى‌بردند ( و آن دو را زنده نميگذاشتند) 📚 الکافی ج۸ ص۱۸۹ ☑️ @JAMI_Alahadith