➖حالا که اسم دخترت را «فاطمه» گذاشتی، حواست باشد که او را کتک نزنی...
🛑 عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ اِبْنِ جُمْهُورٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنِ اَلسَّكُونِيِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ أَنَا مَغْمُومٌ مَكْرُوبٌ فَقَالَ لِي يَا سَكُونِيُّ مِمَّا غَمُّكَ قُلْتُ وُلِدَتْ لِي اِبْنَةٌ فَقَالَ يَا سَكُونِيُّ عَلَى اَلْأَرْضِ ثِقْلُهَا وَ عَلَى اَللَّهِ رِزْقُهَا تَعِيشُ فِي غَيْرِ أَجَلِكَ وَ تَأْكُلُ مِنْ غَيْرِ رِزْقِكَ فَسَرَّى وَ اَللَّهِ عَنِّي فَقَالَ لِي مَا سَمَّيْتَهَا قُلْتُ فَاطِمَةَ قَالَ آهِ آهِ ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى جَبْهَتِهِ...... أَمَّا إِذَا سَمَّيْتَهَا فَاطِمَةَ فَلاَ تَسُبَّهَا وَ لاَ تَلْعَنْهَا وَ لاَ تَضْرِبْهَا.
🌑 شخصی به نام «سَکونی» گويد: خدمت امام صادق علیهالسلام رسيدم در حالى كه غمگين بودم.
آن حضرت به من فرمودند: چرا غمگين هستى؟
عرض كردم: دخترى برايم متولّد شده است.
حضرت فرمودند: ای سكونى! سنگينى دخترت بر زمين و رزق او به عهده خداوند است؛ او در غير زندگى تو زندگى مىكند و جز رزق تو بهره مىبرد.
🥀 سپس فرمودند: حال چه نامى براى او انتخاب كرده اى؟
عرض كردم: «فاطمه».
در این هنگام امام صادق علیه السلام فرمودند: آه، آه ؛ سپس دست خود را بر پيشانى نهادند .... و (پس از توصیه ای) فرمودند: حال که نامش را فاطمه گذاشتی، به او ناسزا نگویی و او را لعن نکنی و مبادا که او را کتک بزنی!
📚 الکافی ج ۶، ص ۴۸
#حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#فاطمیه
☑️ @JAMI_Alahadith
احادیث اهل البیت علیهمالسّلام
🛑 به نقل از سلیم بن قیس هلالی، سلمان گفت: هنگامی که شب شد، حضرت امير حضرت فاطمه را بر مركبى سوار نمو
➖فراخواندن امیرالمومنین علیهالسلام برای بیعت اجباری
🔻در اينجا عمر به أبوبكر گفت: به دنبال علىّ بفرست تا بيعت كند، زيرا تا او بيعت نكند هيچ اعتبارى به كار ما نيست و در صورتی که بيعت کند، از شرّش ايمن خواهيم بود
سپس ابوبکر فرستادهاى را روانۀ خانۀ آن حضرت ساخت كه: دعوت خليفۀ رسول خدا را اجابت كرده و نزد من حاضر شو. علی علیهالسلام فرمود: چه زود بر رسول خدا صلّىاللّٰهعليهوآله دروغ بستید! او و اطرافيانش بخوبى مىدانند كه خدا و رسول كسى را جز من خليفه قرار ندادند!
⬅️ فرستاده، تمام سخنان علىّ علیهالسلام را به گوششان رسانيد و براى بار دوم [به فرمان عمر] مأمور شد كه به آن حضرت بگويد: دعوت امير المؤمنين أبوبكر را اجابت كن. او نيز خبر را رسانيد.
حضرت امير عليه السّلام فرمود: سبحان اللّٰه! بخدا قسم كه زمان زيادى از فوت پيامبر نگذشته و هنوز اين كلام رسول خدا در اذهان باقى است، و خود أبوبكر خوب مىداند كه لقب «امير المؤمنين» مخصوص من است، و رسول خدا وى را با شش نفر ديگر امر فرمود كه مرا به اين عنوان (امیرالمومنینی) خطاب كنند و او با رفيقش عمر چون منظور پيامبر را دريافتند گفتند: آيا اين دستور از جانب خدا و رسول او است؟ رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله به آن دو فرمود: « آرى، اين حقّى از جانب خدا و رسول است كه او: امير المؤمنين، و سرور مسلمانان، و پرچمدار پيشانى سفيدان از وضو است، خداوند علىّ را به روز قيامت بر صراط مىنشاند كه دوستانش را به بهشت داخل و دشمنانش را روانۀ دوزخ سازد».
🔺با شنيدن اين سخنان آن فرستاده به سوى أبوبكر بازگشته و او را از تمام مطالب آگاه ساخت، و آن روز از وى دست كشيدند. چون شب شد امیرالمومنین فاطمه علیهماالسلام را بر مركبى سوار نموده و تمام آنان را به يارى طلبيد، و جز همان چهار نفرى كه قبلا گفتم هيچ يك به يارى آن حضرت نشتافت و تنها ما بوديم كه سرهامان را تراشيده و آمادۀ جانفشانى و يارى آن حضرت شديم. و چون آن حضرت وضعيّت را در عدم يارى، و طرفدارى و فرمانبرى و بزرگداشت مردم نسبت به أبوبكر مشاهده فرمود، [صبورانه] در خانهاش نشست.
#ایام_فاطمیه
#فاطمیه
📚الاحتجاج ج۱
☑️ @JAMI_Alahadith
➖ماجرای هجوم به بیت وحی به نقل سلیم از سلمان فارسی
🌑 عمر به أبوبكر گفت: چرا كسى را نمىفرستى تا علىّ را وادار به بيعت كنى؟ زيرا جز او و همان چهار نفر همه بيعت كردهاند!.
أبوبكر نسبت به عمر نرمتر و ملايمتر و ملاحظهكارتر بود، و عمر تند و خشن و ستمكارتر بود.
أبوبكر گفت: چه كسى را براى اين كار بفرستم؟
عمر گفت: قنفذ را به سويش بفرست!-و او بردهاى از آزادشدگان فتح مكّه بود كه روحيهاى تند و خشن و ستمكار داشت و از افراد سرسخت قبيلۀ بنى تيم بود-
🔺 پس او را همراه گروهى پى اين كار فرستاد، او به در خانه علىّ عليه السّلام حاضر شد و اذن دخول خواست، ولى علی علیهالسلام نپذیرفت و به او اذن نداد. آنان نيز اين موضوع را در مسجد به اطّلاع أبوبكر و عمر و جمع حاضر رساندند، عمر گفت: برويد آنجا؛ خواه اجازه دهد و خواه ندهد بدون اجازه وارد شويد!!. آن جماعت نيز رهسپار بيت ولىّ خدا شده و اذن خواستند، در اين هنگام حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود: ورود به خانهام بر شما حرام و ممنوع باد!
با شنيدن اين كلام همراهان قنفذ بازگشته نزد عمر رسيده و گفتند: فاطمه چنین و چنان گفته و ورود بىاجازه به منزلش را بر ما ممنوع و حرام نمود!
با شنيدن اين كلام، عمر به خشم آمده و گفت: ما را با زنها چه كار؟! سپس به گروهى از اطرافيانش دستور داد تا مقدارى هيزم برداشته و با او همراه شوند، تا در اطراف منزل علىّ عليه السّلام قرار دهند، و اين در حالى بود كه علی به همراه همسر و فرزندانش علیهمالسلام در خانه بود!
📚 الاحتجاج ج ۱
#ایام_فاطمیه
#فاطمیه
☑️ @JAMI_Alahadith
⚫️ سپس عمر با صدايى بلند خطاب به علی علیهالسلام گفت: بهخدا سوگند يا خارج شده و با خليفۀ پيامبر بيعت مىكنى، و يا خانهات را آتش مىزنم!
سپس بازگشته و نزد أبوبكر نشست در حالى كه مىترسيد نكند علىّ با شمشير از منزل خارج شود، زيرا سختى و شدّت او را میشناخت سپس به قنفذ دستور داد كه: اگر خارج نشد بىاجازۀ او داخل شده و در صورت ممانعت خانه را به آتش بكشيد. قنفذ بهراه افتاده و با همراهانش بىاجازه به خانه ولىّ خدا يورش بردند، آن حضرت خواست شمشير بكشد ولى مانعش شدند و شمشيرى از آنان گرفت تا دفاع كند ولى جمعيت او را محاصره كرده و شمشيرش را ستاندند و از اطراف، آن حضرت را محاصره نموده و ريسمانى سياه بر گردن مباركش انداختند
◾️ با مشاهدۀ اين وضع دردانۀ رسول خدا بىتاب شده و خواست كه ميان همسرش و آنان مانع شود، كه قنفذ ملعون تازيانهاش را به تندى بر بازوى صدّيقۀ طاهره فرود آورد!! اثر اين ضربه تا دم وفات در بازوى آن حضرت همچون بازوبند باقى بود.
در اين حال أبوبكر به قنفذ پيغام فرستاد (كه علىّ را نزد من بياور، و اگر فاطمه ممانعت كرد او را بزنيد و از نزد علىّ دورش سازيد، با اين پيغام كار بالا گرفت و آن دشمن خدا با شدّت عمل بالاترى وارد صحنه شد) و در نهايت قساوت و شدّت دخت گرامى پيامبر را ميان فشار درب و ديوار قرار داده و شدّت اين كار بحدّى بود كه پهلوى آن بانو شكست و بچّۀ داخل شكم سقط شد!!
در اثر اين عمل ددمنشانه آن بانوى گرامى تا آخر عمر پيوسته زمينگير و بسترى شد تا اينكه به همين دليل مظلومانه به شهادت رسيد. صلواتاللّٰهعليها.
📚الاحتجاج ج۱
#ایام_فاطمیه
#فاطمیه
☑️ @JAMI_Alahadith
➖وصیت به صبر
🛑وَ رَوَى سُلَيْمُ بْنُ قَيْسٍ اَلْهِلاَلِيُّ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْأَنْصَارِيِّ وَ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ قَالاَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي وَصِيَّتِهِ لِأَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ يَا أَخِي إِنَّ قُرَيْشاً سَتَظَاهَرُ عَلَيْكَ وَ تَجْتَمِعُ كَلِمَتُهُمْ عَلَى ظُلْمِكَ وَ قَهْرِكَ فَإِنْ وَجَدْتَ أَعْوَاناً فَجَاهِدْهُمْ وَ إِنْ لَمْ تَجِدْ أَعْوَاناً فَكُفَّ يَدَكَ وَ اِحْقِنْ دَمَكَ فَإِنَّ اَلشَّهَادَةَ مِنْ وَرَائِكَ
▪️ ابن عباس از رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله نقل میکند که در وصیّتی به امیرالمومنین علیهالسلام فرمود: برادرم![على جان] همانا به زودى قريش بر تو خواهند شوريد و در ستم بر تو متحد خواهند شد، پس اگر يارانى يافتى با آنان جهاد كن و اگر نيافتى دست نگهدار و خون خويش را حفظ كن كه شهادت در پى تو است
📚الغيبة (للطوسی) ج ۱، ص ۳۳۴
#ایام_فاطمیه
#فاطمیه
☑️ @JAMI_Alahadith
➖واکنش مولا امیرالمومنین علیهالسّلام نسبت به جسارت خلیفهی غاصب
🛑فَوَثَبَ عَلِيٌّ (صلوات الله علیه) فَأَخَذَ بِتَلَابِيبِهِ ثُمَّ نَتَرَهُ فَصَرَعَهُ وَ وَجَأَ أَنْفَهُ وَ رَقَبَتَهُ وَ هَمَّ بِقَتْلِهِ فَذَكَرَ قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ مَا أَوْصَاهُ بِهِ فَقَالَ وَ الَّذِي كَرَّمَ مُحَمَّداً بِالنُّبُوَّةِ يَا ابْنَ صُهَاكَ لَوْ لا كِتابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ وَ عَهْدٌ عَهِدَهُ إِلَيَّ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) لَعَلِمْتَ أَنَّكَ لَا تَدْخُلُ بَيْتِي
▪️امیرالمومنین علیهالسّلام ناگهان از جا برخاست و گریبان عمر را گرفت و او را به شدت کشید و بر زمین زد و بر بینی و گردنش کوبید و خواست او را بکشد؛ ولی سخن پیامبر صلّیاللهعلیهوآله و وصیتی را که به او کرده بود به یاد آورد و فرمود: ای پسر صهّاک! قسم به آنکه محمّد صلّیاللهعلیهوآله را به پیامبری مبعوث نمود، اگر نبود مقدّری که از طرف خداوند گذشته و عهدی که پیامبر با من نموده است میدانستی که تو نمیتوانی به خانهی من داخل شوی.
📚 كتاب سليم بن قيس الهلالی، ج۲ ص۵۸۶
#ایام_فاطمیه
#فاطمیه
☑️ @JAMI_Alahadith
احادیث اهل البیت علیهمالسّلام
➖واکنش مولا امیرالمومنین علیهالسّلام نسبت به جسارت خلیفهی غاصب 🛑فَوَثَبَ عَلِيٌّ (صلوات الله علیه
🌑 نوشتهاند: عمر صدایش را بلند کرد و کمک طلبید؛ مردم به داخل خانه وارد شدند. وقتی که قنفذ، آن حال امیرالمؤمنین علی علیه السلام را دید، ترسید که حضرت قیام کند لذا سریعا پیش ابوبکر رفت و جریان را گفت. ابوبکر گفت : برگرد و اگر علی با شمشیرش خروج کرد، خانه را بر سرش خراب کنید و اگر امتناع از آمدن به مسجد کرد، خانه اش را آتش بزنید.
قنفذ برگشت و همراه سربازانش از در و دیوار خانه بالا رفتند و وارد خانه شدند و عرصه را بر امیرالمومنین علی علیه السلام تنگ کردند. علی علیه السلام آمد تا شمشیرش را بردارد اما آنها سبقت گرفتند و دور تا دورش را محاصره کردند. عمر به امیرالمؤمنین علی علیه السلام گفت :بلند شو و با ابوبکر بیعت کن.
اما مولا علی علیه السلام در جای خود نشست. عمر آمد و دست مولا را گرفت و گفت :بلند شو!
اما علی علیه السلام خودداری کردند. پس سربازان آمدند و شمشیرهایشان را بر گردن امیرالمومنین علی علیه السلام گذاشتند و برگردن آن حضرت، طناب انداختند، او را از خانه بیرون کشیدند و در حالی که مولا را با طناب و لباس های خودش در هم پیچیده بودند، به سمت مسجد میکشیدند.
صدای فریاد فاطمه زهرا سلام الله علیها در این هنگام بلند شد و آمد و بین آن ها و امیرالمؤمنین علی علیه السلام فاصله انداخت و فرمود: به خدا قسم نمیگذارم پسر عمویم را با ظلم و زور به مسجد بکشانید. وای بر شما چه زود به خدا و رسولش خیانت کردید در مورد ما اهل بیت. فاطمه زهرا سلاماللهعلیها میخواستند که این گروه ستمکار به خاطر او هم که شده، دست از مولا علی علیه السلام بکشند که همین طور هم شد و عدهای از آنان برگشتند. اما در همین هنگام بود که عمر با غلاف شمشیر بر پهلوی صدیقه کبری علیها السلام زد و با تازیانه بر روی بازوی آن بانوی مظلومه زد. در برخی روایات آمده: عمر به قنفذ دستور داد تا آن بانو را با تازیانه بزند و قنفذ نیز با تازیانه اش بر پشت و پهلوی صدیقه طاهره علیهاالسلام زد تا دستش از دامان مولا افتاد.
📚 الهجوم علی بیت فاطمه سلام الله علیها ص١٢٣
_________________________________
✍آن چه بیان شد و قلم با صد شرمساری آن را بر صفحه کاغذ آورد، تنها گوشه هایی از ستم هایی است که بر آن بانوی دو جهان رفته است.
لعن الله قاتلی فاطمة الزهراء علیهاالسلام
#فاطمیه
☑️ @JAMI_Alahadith
➖اگر حضرت حمزه و جعفر علیهما السلام زنده بودند آن دو نفر را میکشتند
🛑 مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ اَلنُّعْمَانِ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ سَدِيرٍ قَالَ: كُنَّا عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَذَكَرْنَا مَا أَحْدَثَ اَلنَّاسُ بَعْدَ نَبِيِّهِمْ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ اِسْتِذْلاَلَهُمْ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ اَلْقَوْمِ أَصْلَحَكَ اَللَّهُ فَأَيْنَ كَانَ عِزُّ بَنِي هَاشِمٍ وَ مَا كَانُوا فِيهِ مِنَ اَلْعَدَدِ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ مَنْ كَانَ بَقِيَ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ إِنَّمَا كَانَ جَعْفَرٌ وَ حَمْزَةُ فَمَضَيَا وَ بَقِيَ مَعَهُ رَجُلاَنِ ضَعِيفَانِ ذَلِيلاَنِ حَدِيثَا عَهْدٍ بِالْإِسْلاَمِ عَبَّاسٌ وَ عَقِيلٌ وَ كَانَا مِنَ اَلطُّلَقَاءِ أَمَا وَ اَللَّهِ لَوْ أَنَّ حَمْزَةَ وَ جَعْفَراً كَانَا بِحَضْرَتِهِمَا مَا وَصَلاَ إِلَى مَا وَصَلاَ إِلَيْهِ وَ لَوْ كَانَا شَاهِدَيْهِمَا لَأَتْلَفَا نَفْسَيْهِمَا .
◾️ سدیر صیرفی نقل میکند که ما نزد امام باقر علیه السلام بوديم و ياد كرديم از آنچه که مردم پس از پيغمبرشان صلّىاللهعليهوآله پديد آوردند و تا چه اندازه اميرالمؤمنين عليهالسّلام را خوار شمردند. مردى از آن جماعت گفت: خداوند سامانت بخشد پس عزت بنى هاشم كجا رفت؟ كجا شدند آن همه افراد دلاور بنى هاشم؟
امام باقر "علیهالسّلام فرمودند: (در آن روزگار) چه كسى از بنى هاشم باقى مانده بود؟! مردان بنى هاشم، جعفر و حمزة بودند كه درگذشتند و دو مرد ضعیف و ذلیلِ تازه مسلمان از بنى هاشم مانده بودند كه عباس و عقیل بودند كه آنها هم از طلقاء (و آزادشدگان مكه) بودند اما به خدا قسم كه اگر حمزه و جعفر زنده بودند آن دو نفر[ابو بكر و عمر] به آنچه كه رسيدند نمیرسيدند و اگر آنان شاهد آن دو نفر بودند، آن دو را از ميان مىبردند ( و آن دو را زنده نميگذاشتند)
📚 الکافی ج۸ ص۱۸۹
#ایام_فاطمیه
#فاطمیه
☑️ @JAMI_Alahadith
➖ بنیانگذاران ظلم بر اهل البیت علیهمالسّلام
🛑عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْهُمَا فَقَالَ يَا أَبَا اَلْفَضْلِ مَا تَسْأَلُنِي عَنْهُمَا فَوَ اَللَّهِ مَا مَاتَ مِنَّا مَيِّتٌ قَطُّ إِلاَّ سَاخِطاً عَلَيْهِمَا وَ مَا مِنَّا اَلْيَوْمَ إِلاَّ سَاخِطاً عَلَيْهِمَا يُوصِي بِذَلِكَ اَلْكَبِيرُ مِنَّا اَلصَّغِيرَ إِنَّهُمَا ظَلَمَانَا حَقَّنَا وَ مَنَعَانَا فَيْئَنَا وَ كَانَا أَوَّلَ مَنْ رَكِبَ أَعْنَاقَنَا وَ بَثَقَا عَلَيْنَا بَثْقاً فِي اَلْإِسْلاَمِ لاَ يُسْكَرُ أَبَداً حَتَّى يَقُومَ قَائِمُنَا أَوْ يَتَكَلَّمَ مُتَكَلِّمُنَا ثُمَّ قَالَ أَمَا وَ اَللَّهِ لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا أَوْ تَكَلَّمَ مُتَكَلِّمُنَا لَأَبْدَى مِنْ أُمُورِهِمَا مَا كَانَ يُكْتَمُ وَ لَكَتَمَ مِنْ أُمُورِهِمَا مَا كَانَ يُظْهَرُ وَ اَللَّهِ مَا أُسِّسَتْ مِنْ بَلِيَّةٍ وَ لاَ قَضِيَّةٍ تَجْرِي عَلَيْنَا أَهْلَ اَلْبَيْتِ إِلاَّ هُمَا أَسَّسَا أَوَّلَهَا فَعَلَيْهِمَا «لَعْنَةُ اَللّٰهِ وَ اَلْمَلاٰئِكَةِ وَ اَلنّٰاسِ أَجْمَعِينَ»
🔻حنان بن سدير از پدرش روايت میكند كه گفت: از امام باقر علیهالسلام دربارهی آن دو نفر (خليفهی اول و دوم) پرسيدم؟❓
حضرت فرمود: اى ابا الفضل! پیرامون آن دو نفر از من چه ميپرسى؟ به خدا قسم هيچ گاه كسى از ما نمرده است جز آنكه بر آن دو نفر خشمگين بوده است، و امروز نيز كسى از ما نيست جز آنكه بر آن دو خشمگين است و اين چيزى است كه پيران ما به خردسالانمان سفارش می كنند.
⬅️ به راستى كه آن دو نفر به حق ما ستم كردند و سهم ما را از ما جلوگيرى كردند و نخستين كسانى بودند كه بر گردن ما سوار شدند و در اسلام رخنهاى را به روى ما گشودند كه هرگز بسته نگردد تا آن گاه كه قائم ما قيام كند يا سخنگوى ما به سخن آيد.
سپس فرمود: هان بخدا سوگند اگر قائم ما قيام كند يا سخنگوى ما به سخن آيد، از كارهاى آن دو نفر، چيزهایی را كه تا آن وقت پنهان بوده آشكار خواهد ساخت و كارهايى از آن دو نفر را خواهد پوشاند كه تظاهر به آن مىكردهاند. بهخدا سوگند هيچ بلا و گرفتارى پايهگذارى نشد جز آنكه اساس و پايۀ آن را آن دو نفر پايهگذارى كردند، پس لعنت خدا و فرشتگان و همۀ مردم بر آن دو باد
📚الکافی ج ۸، ص ۲۴۵
#ایام_فاطمیه
#فاطمیه
☑️ @JAMI_Alahadith
➖چرا امیرالمومنین در برابر غصب خلافتشان اقدام نظامی نکردند❓
و اَيْمُ اَللَّهِ لَوْ لاَ مَخَافَةُ اَلْفُرْقَةِ بَيْنَ اَلْمُسْلِمِينَ وَ أَنْ يَعُودُوا إِلَى اَلْكُفْرِ وَ يُعَوَّرَ اَلدِّينُ لَكُنَّا قَدْ غَيَّرْنَا ذَلِكَ مَا اِسْتَطَعْنَا -
🔻بهخدا سوگند اگر بیم آن نبود كه
مسلمين پراكنده شوند، و بهكفر باز گردند،(و کلّاََ مرتد شوند) و دين كژ و ناهموار گردد همانا تا آنجا كه توان داشتيم شرائط كنونى را دگرگون مىساختيم.
📚الأمالي (للمفید) ج ۱، ص ۱۵۴
➖چرا امیرالمومنین در برابر غصب خلافتشان اقدام نظامی نکردند❓
📜 از اسحاق بن موسى از پدرش از حضرت كاظم و او از حضرت صادق به واسطۀ پدران گرامش عليهم السّلام نقل است كه حضرت أمير المؤمنين عليه السّلام در كوفه مشغول ايراد خطبهاى بود كه در آخر آن فرمود: بدانيد كه من از مردم به خود مردم اولويّت دارم و من از آن روز كه پيامبر صلّىاللهعلیهوآله وفات يافت پيوسته مورد ظلم واقع شدهام.
_ پس اشعث بن قيس برخاسته و گفت: اى أمير المؤمنين از وقتى به كوفه آمدهايد در تمام خطبهها اين جمله كه «من از مردم به خود مردم اولويّت دارم، و من از آن روز كه پيامبر صلّى اللّٰه عليه و آله وفات يافت پيوسته مورد ظلم واقع شدهام» را گفتهای، پس براى چه أبو بكر و عمر ولايت يافتند، و براى چه با شمشير خود براى دفاع حقّت نبرد نكردى؟
⬅️ _ حضرت أمير عليه السّلام به او فرمود: اى پسر شرابخوار، سخنى پرسيدى پس جواب آن را بشنو: به خدا سوگند كه منع از گرفتن حقّم نه بخاطر ترس بود و نه كراهت از مرگ، و آن نبود جز وفا به عهدى كه با رسول خدا صلّىاللّٰهعليهوآله داشتم؛ زيرا آن حضرت مرا خبر داده بود كه: «امّت من تو را جفا و مكر روا مىدارند، و پيمان و وصيّت مرا در بارهات نقض میكنند، و اين را بدان كه تو نزد من به منزلۀ هارون نسبت به موسى هستى» پس من عرض كردم: اى رسول خدا، در آن زمان وظيفۀ من چيست؟ فرمود: «اگر يار و ياورى يافتى با آنان مبارزه كرده و حقّ خود را بگير، در غير اين صورت سكوت كرده و خون خود را حفظ كن، تا هنگامى كه مظلومانه به من ملحق گردى».
پس من نيز بعد از وفات پيامبر سرگرم تجهيز و دفن جسد مبارك آن حضرت و فراغ از آن شدم، سپس سوگند خوردم كه من براى جز نماز از خانه بيرون نروم تا وقتى كه قرآن را يك جا جمع نمايم، و به تصميم و قصد خود عمل نمودم. و بعد از آن دست دختر پيامبر و دو فرزندم حسن و حسين را گرفته و به خانههاى اهل بدر و اهل سابقه در اسلام رفته و تضييع حقّ خود را به آنان تذكّر داده و يكايك ايشان را به يارى خود دعوت نمودم، ولى از ميان ايشان تنها چهار نفر: سلمان، عمّار، أبو ذرّ و مقداد دعوت مرا اجابت نمود، و جز آن چهار تن كسى مرا يارى و مساعدت نكرد. و از ميان اقارب و اقوامم كه طرفدار من بودند تنها عقيل و عبّاس كه نزديك به عهد جاهليّت بودند در ميان اهل بيت من ديده مىشدند، و از ايشان هيچ كارى ساخته نبود.
🔻_ اشعث گفت: اى امير مؤمنان، با اين استدلال عثمان هم چون ياورى نيافت دستهاى خود را جمع كرده و مظلومانه تسليم مرگ شد!.
_ حضرت أمير عليه السّلام فرمود: اى پسر شرابخوار، اين طور كه تو قياس كردى نيست، عثمان چون در جاى ديگرى نشسته و لباس ديگرى را در بر كرده و با حقّ طرفيّت نمود، حقّ او را بهزمين زده و مقهور و مغلوب گرديد.
👈سوگند به آنكه محمّد صلّىاللّٰهعليهوآله را بحقّ مبعوث ساخت؛ اگر در روز بيعتِ أبوبكر، تنها چهل يار و همراه با من میبود هر آينه به جنگ برخاسته و در راه خدا جهاد مىكردم، تا اينكه عذر من در مقابل حقيقت روشن گردد. اى مردم، بدانيد كه اشعث در پيشگاه پروردگار متعال به اندازۀ پر مگسى ارزش نداشته و در دين خدا پستتر از آب بينى گوسفند است.
📚الاحتجاج ج ۱، ص ۱۹۰
#ایام_فاطمیه
#فاطمیه
☑️ @JAMI_Alahadith
✍ عرض شد که امیرالمومنین علیهالسّلام از جانب پیامبر صلّیاللهعلیهوآله مامور به صبر بوده است. دلیل امر به صبر نیز، نداشتن یار و یاور برای باز پس گرفتن حق خویش بود
حال شما فرض کنید امیرالمومنین علیه السلام هیچ یار و یاوری ندارد الّا ۳ یا ۴ نفر و با این ۳ یا ۴ نفر بر ضد اهل سقیفه قیام کند. چه اتفاقی میافتد؟
اهل سقیفه به عنوان مخل امنیت جامعه دست به کشتار بنی هاشم و طرفداران بنی هاشم میزند و دیگر امام و امامتی باقی نمیماند. لذا بهترین راه پیش گرفتن صبر و نگه داشتن یاران اندک هست تا اسلام واقعی از بین نرود
☑️ @JAMI_Alahadith