eitaa logo
احادیث اهل البیت علیهم‌السّلام
5.3هزار دنبال‌کننده
38 عکس
5 ویدیو
0 فایل
 إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ "اَلثَّقَلَيْنِ" مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي "كِتَابَ اَللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي" وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ اَلْحَوْضَ   ارتباط با خادم کانال: @skhorasani1424
مشاهده در ایتا
دانلود
رسیدن علیه‌السلام به كربلا ◾️به نقل از کتاب الإرشاد: روز پنج‌شنبه، دوم محرّم [ سال ٦١ ] هجرى، امام حسين عليه‌السّلام، در كربلا فرود آمد. ◾️کتاب المناقب: روز پنج‌شنبه، دوم محرّم سال ٦١ هجرى، امام حسين عليه السلام لشكرش را به سوى كربلا راندند. حضرت در آن جا فرود آمد و فرمود: «اين جا، جايگاه كَرْب [اندوه] و بَلاست. اين جا، جايگاه مَركب‌ها و بار و بُنۀ ماست و [ اين جا ] قتلگاه مردانمان و جاى ريخته شدن خونمان است». ☑️ @JAMI_Alahadith
تلاش‌هاى ابن زياد لعنةالله‌عليه براى حركت دادن لشكر به سوى كربلا ⬅️ از امام سجاد علیه‌السّلام نقل شده که فرمود: عبيد اللّه بن زياد، _مردى به نام عمر بن سعد را با چهار هزار سوار به سوى حسين عليه السلام، روانه كرد. _عبد اللّه بن حُصَين تَميمى، با هزار سوار _ودر پىِ او شَبَث بن رِبعى با هزار سوار _و محمّد بن اشعث بن قيس كِنْدى نيز با هزار سوار آمدند و عبيد اللّه، عمر بن سعد را فرمانده همۀ آنان نمود و به آنان فرمان داد تا گوش به فرمان و مطيع او باشند. 📚الأمالی (صدوق) ص ۲۱۹ ☑️ @JAMI_Alahadith
ثواب كسى كه آب نوشيده و عليه‌السّلام را یاد نموده و قاتل آن حضرت را لعنت كند» 🛑حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ اَلرَّزَّازُ اَلْكُوفِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَيْنِ عَنِ اَلْخَشَّابِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَسَّانَ عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ عَنْ دَاوُدَ اَلرَّقِّيِّ قَالَ : كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ إِذَا اِسْتَسْقَی‌ اَلْمَاءَ فَلَمَّا شَرِبَهُ رَأَيْتُهُ قَدِ اِسْتَعْبَرَ وَ اِغْرَوْرَقَتْ عَيْنَاهُ بِدُمُوعِهِ ثُمَّ قَالَ لِي يَا دَاوُدُ لَعَنَ اَللَّهُ قَاتِلَ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَمَا مِنْ عَبْدٍ شَرِبَ اَلْمَاءَ فَذَكَرَ اَلْحُسَيْنَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ لَعَنَ قَاتِلَهُ إِلاَّ كَتَبَ اَللَّهُ لَهُ مِائَةَ أَلْفِ حَسَنَةٍ وَ حَطَّ عَنْهُ مِائَةَ أَلْفِ سَيِّئَةٍ وَ رَفَعَ لَهُ مِائَةَ أَلْفِ دَرَجَةٍ وَ كَأَنَّمَا أَعْتَقَ مِائَةَ أَلْفِ نَسَمَةٍ وَ حَشَرَهُ اَللَّهُ تَعَالَی‌ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ ثَلِجَ اَلْفُؤَادِ . 🏴 داوود رِقّی گوید: در محضر امام صادق عليه‌السّلام بودم كه آب طلبيد. وقتى از آن نوشيد، گریست و دو چشم آن حضرت غرق اشك شد. آن گاه به من فرمود: «اى داوود! خدا لعنت كند قاتل حسين را! هيچ كس نيست كه آب بنوشد و از حسين عليه‌السّلام ياد نماید و قاتلش را لعن كند، مگر اين كه خداوند، برايش يك‌صد هزار حسنه مى‌نويسد و صد هزار سيّئه [از خطاهایش و لغزشهایش] از او محو كرده و صد هزار درجه مقامش را بالا برده و گويا صد هزار بنده آزاد كرده و همچنين خدای تعالی وى را در قيامت، خنك‌دل [و با قلبی آرام] محشور مى‌كند» 📚کامل الزيارات ج ۱، ص ۱۰۶ ☑️ @JAMI_Alahadith
قسمت چهارمD1738620T17602161(Web)_Vocal_0_1.mp3
زمان: حجم: 25.35M
🏴خلاصه ▪️قسمت چهارم: ➖از مکه تا کربلا علیه‌السّلام ☑️ @JAMI_Alahadith
يادكرد مصيبت‌هاى عليه‌السّلام در محضر عليه‌السّلام 🏴 ابو هارون مكفوف می‌گوید: خدمت امام صادق عليه‌السّلام رسيدم. به من فرمود: «برايم شعر بخوان». من هم خواندم. فرمود:«نه ! آن گونه كه خود مى‌خوانيد و همان گونه كه در كنار قبرش مرثيه‌سرايى مى‌كنى». من هم خواندم: اُمْرُرْ عَلَی‌ جَدَثِ اَلْحُسَيْنِ فَقُلْ لِأَعْظُمِهِ اَلزَّكِيَّةِ از كنار قبر حسين، عبور كن و به استخوان‌هاى پاكش بگو... 🔺به اين جا كه رسيدم، حضرت گريست و من خواندن را متوقّف كردم. فرمود: «ادامه بده». من نیز ادامه دادم. آن گاه فرمود: «بيشتر،بيشتر» برایم بخوان. من [اين شعر را] خواندم: يَا مَرْيَمُ قُومِي فَانْدُبِي مَوْلاَكِ وَ عَلَی‌ اَلْحُسَيْنِ فَأَسْعِدِي بِبُكَاكِ اى مريم! برخيز و بر مولايت، مويه كن و با گريه‌ات به حسين يارى برسان. ▪️حضرت، گريه كرد و زنان، به فغان آمدند. وقتى آنان آرام گرفتند، به من فرمود: اى اباهارون! هر كس در باره حسين عليه‌السّلام شعری بخواند و ده نفر را بگريانَد، بهشت براى اوست». سپس حضرت شروع كرد و يكى يكى، از عدد ده كم نمود و وقتى به عدد يك رسيد، فرمود: «هر كس براى حسين عليه‌السّلام شعری بخواند و يك نفر را بگريانَد، بهشت برايش است». آن گاه فرمود: «هر كس حسین عليه‌السّلام را ياد كند و بگِريد، بهشت، برايش اوست». 📚کامل الزيارات ج ۱، ص ۱۰۵ ☑️ @JAMI_Alahadith
چهار پاداش ویژه‌ی خداوند متعال به علیه‌السلام 🛑عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَاجَعْفَرٍ وَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ (عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ) يَقُولاَنِ: إِنَّ اَللَّهَ (تَعَالَى) عَوَّضَ اَلْحُسَيْنَ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) مِنْ قَتْلِهِ أَنْ جَعَلَ اَلْإِمَامَةَ فِي ذُرِّيَّتِهِ، وَ اَلشِّفَاءَ فِي تُرْبَتِهِ، وَ إِجَابَةَ اَلدُّعَاءِ عِنْدَ قَبْرِهِ، وَ لاَ تُعَدُّ أَيَّامُ زَائِرِيهِ جَائِياً وَ رَاجِعاً مِنْ عُمُرِهِ ▪️از امام باقر و امام صادق عليهما‌السّلام روايت شده است كه می‌فرمودند: خداوند متعال در عوض شهادت حسين عليه‌السّلام [چهار ويژگي به آن حضرت عطا فرمود] 1⃣ امامت را در ذريه‌ی او نهاد 2⃣ شفاء را در تربتش قرار داد 3⃣ اجابت دعا را در نزد قبرش قرار داد 4⃣ و اینکه روزهايى كه زائرينش[براى زيارت] مى‌آيند و مى‌روند از عمرشان محسوب نمى‌گردد 📚الأمالي (للطوسی) ج ۱، ص ۳۱۷ ☑️ @JAMI_Alahadith
نامۀ ابن زياد ملعون به عليه‌السلام و پاسخ ندادن ايشان 📜 حُرّ بن يزيد، با هزار سوار آمد و رو به روى حسين عليه‌السلام، فرود آمد. سپس حرّ به عبيداللّه بن زياد، خبر فرود آمدن حسين را به سرزمين كربلا نوشت. عبيداللّه بن زياد نيز به حسين عليه‌السّلام چنين نوشت: «امّا بعد، اى حسين! خبر فرود آمدنت به كربلا، به من رسيده و اميرمؤمنان يزيد بن معاويه، به من نوشته است كه بستر نگُسترم و نانِ سير نخورم تا آن كه تو را به خداى داناى لطيف ملحق كنم يا به حكم من و يزيد بن معاويه، گردن بنهى. والسّلام!». 🔻هنگامى كه نامه رسيد، حسين عليه‌السلام آن را خواند. سپس آن را پرتاب كرد و فرمود: «قومى كه رضايتِ خودشان را بر رضايت آفريدگارشان مقدّم بدارند، رستگار نمى‌شوند». پيك به حسين علیه‌السّلام گفت: ابا عبداللّه! پاسخ نامه؟ _حسين عليه‌السّلام فرمود: «من به او پاسخى نمى‌دهم؛ چرا كه عذاب الهى بر او حتمى شده است». پيك، اين را به ابن زياد گفت و او به شدّت، خشمگين شد. 📚الفتوح، ج۵ ص ۸۴ ☑️ @JAMI_Alahadith
ديدار علیه‌السلام و ابن سعد ملعون ،ميان دو لشكر 🌑 حسين عليه السلام،به عمر بن سعد، پيام فرستاد كه: «مى‌خواهم با تو گفتگو كنم. امشب ميان لشكر من و لشكر خودت، همديگر را ببينيم» عمر بن سعد، با بيست سوار و حسين عليه‌السّلام نيز با همين تعداد، بيرون آمدند. هنگامى كه يكديگر را ديدند، حسين عليه‌السّلام به يارانش فرمان داد و آنان، از او كناره گرفتند و تنها برادرش عبّاس و پسرش على اكبر در كنارش ماندند. ابن سعد نيز به يارانش فرمان داد. آنان هم از او دور شدند و تنها فرزندش حَفْص و غلامش به نام لاحِق، در كنار او ماندند. ⬅️ حسين عليه‌السلام به ابن سعد گفت: «واى بر تو! آيا از آن [خدايى] كه بازگشتت به سوى اوست، پروا نمى‌كنى؟ اى مرد! آيا با من مى‌جنگى، در حالى كه مى‌دانى من، فرزند چه كسى هستم؟ اين قوم را وا گذار و با من باش چراكه در اين حال، به خدا نزديك‌ترى». _عمر به حسین علیه‌السّلام گفت: می‌ترسم كه خانه‌ام ويران شود! _حسین علیه‌السّلام فرمود: «من، آن را برايت مى‌سازم» _عمر گفت: مى‌ترسم كه مزرعه‌ام را بگيرند. _حسین علیه‌السّلام فرمود: «من، بهتر از آن را از مِلكم در حجاز، به تو مى‌دهم». _عمر گفت: من خانواده‌اى دارم كه بر آنها بيمناكم. _حسین علیه‌السّلام فرمود: « من، سلامتِ آنها را ضمانت مى‌كنم». عمر، ساكت ماند و پاسخى نداد و حسين عليه‌السّلام، از او روى گردانْد و در حال بازگشت فرمود: «تو را چه شده؟! خداوند، تو را هر چه زودتر در بسترت بكُشد و تو را در روز حَشْر و نشرت، نيامرزد! به خدا سوگند، اميد دارم كه جز اندكى از گندم عراق، نخورى!». عمر به حسين عليه‌السلام گفت: اى ابا عبداللّه! به جاى گندم، جو هست!! سپس، عمر به لشكر خود، بازگشت. [او،همان گونه كه حسين عليه‌السّلام گفته بود، به فرمان‌روايىِ رى نرسيد و به دستور مختار، کشته شد] 📚مقتل‌ الحسین خوارزمی ج۱ ص ۲۴۵ ☑️ @JAMI_Alahadith
قسمت پنجمD1738620T17603989(Web) (1)_Vocal_0_0_1_0.mp3
زمان: حجم: 16.46M
🏴خلاصه ▪️قسمت پنجم: ➖ورود کوفیان به کربلا برای جنگ با امام حسین علیه‌السّلام ➖شب عاشورا علیه‌السّلام ☑️ @JAMI_Alahadith
حيلۀ شمر ملعون براى جدايى انداختن ميان عليه‌السلام و برادرش عبّاس علیه‌السّلام 🏴شمر بن ذى الجوشن- كه خدا لعنتش كند- آمد و ندا داد: خواهرزادگان من ،عبداللّه، جعفر، عبّاس و عثمان كجا هستند؟ _حسين عليه‌السّلام فرمود: «پاسخش را بدهيد، هر چند فاسق است؛ چرا كه يكى از دايى‌هاى شماست». _آنان به او گفتند: چه كار دارى؟ _گفت: اى خواهرزادگان من! شما در امان هستيد. خود را به همراه برادرتان حسين به كُشتن ندهيد و در اطاعت امير مؤمنان يزيد بن معاويه باشيد. _عبّاس بن على عليه‌السّلام او را ندا داد: «دستانت بُريده باد و لعنت بر امانى كه آورده‌اى، اى دشمن خدا! آيا به ما فرمان مى‌دهى كه برادر و سَرورمان حسين فرزند فاطمه را وا گذاريم و در اطاعت ملعون‌های ملعون زاده درآييم؟!». شمر خشمگينانه به سوى لشكرش بازگشت. 📚الملهوف ص۱۴۸ ________________________________________ ✍🏼 نکته: در هیچ یک از منابع معتبر به نسبت فامیلی نزدیک حضرت ام‌البنین سلام‌الله‌علیها و شمر بن ذی الجوشن ملعون اشاره نشده است. آنچه بیان می‌شود نسبت هم قبیلگی است. ⬅️نسب حضرت ام‌البنین علیها‌السلام به این نحو است ؛« أم البنین فاطمة بنت حزام بن خالد بن ربیعة ابن الوحید بن کعب بن عامر بن کلاب » ⬅️در حالی که نسب شمر چنین است: « شمر بن ذی الجوشن الضبابی بن شرحبیل بن الاعور بن عمر بن معاویه و هو الضباب بن کلاب » 🔺هر دو به شخصی به نام کلاب به یکدیگر می‌رسند لذا از یک قبیله هستند. این که شمر ملعون، حضرت عباس علیه‌السلام را خواهر زاده خود خطاب می‌کند منظورش آن است که مادر ایشان از قبیله ما است و مانند خواهر ما محسوب می شود نه آنکه واقعا خواهر ما باشد. نکته‌ی اساسی آن است که اساسا حتی تا به امروز در بین عرب [از جمله عزیزان عرب در کشور ایران] رسم است که افرادی که از یک قبیله باشند ، در بسیاری از موارد همدیگر را برادر و خواهر و یا فرزند برادر و خواهر خطاب می کنند و علت اصلی نیز آن است که از یک قبیله می باشند ☑️ @JAMI_Alahadith
بازداشتن علیه‌السلام و يارانش از آب، در روز هفتم محرّم 🌑 سوارانى كه ابن سعد، آنها را براى جلوگيرى از عزيمت گروه بنى اسد [ به نزد حسين عليه‌السلام ] فرستاده بود، بازگشتند و بر كنارۀ فرات، فرود آمده، ميان آب فرات و حسين و يارانش حائل شدند. تشنگى به حسين عليه‌السّلام و ياران همراهش فشار آورد. حسين تيشه‌اى را بر گرفت و به پشت خيمۀ زنان آمد و نوزده گام به سوى قبله برداشت و آن جا را حفر كرد. چشمۀ آب شيرينى از آن جا بيرون زد. حسين عليه‌السلام و همراهانش همگى از آن نوشيدند و مَشك‌هايشان را پُر كردند. سپس،چشمه [ در دلِ خاك ] فرو رفت و هيچ اثرى از آن، ديده نشد. 🔺[ خبر ] اين اتّفاق به عبيد اللّه رسيد. به عمر بن سعد نوشت: «به من خبر رسيده كه حسين چاه حفر مى‌كند و به آب مى‌رسد و او و يارانش آب مى‌نوشند. بنگر كه چون نامه‌ام به تو رسيد، تا آن جا كه مى‌توانى، از حفر چاه به وسيلۀ آنان جلوگيرى كن و بر آنان سخت بگير و مگذار كه قطره‌اى آب بنوشند و با آنان همان گونه رفتار كن كه با عثمانِ پاك كردند.والسّلام !». ابن سعد نيز تا آن جا كه مى‌شد، بر آنان سخت گرفت 📚مقتل‌ الحسین خوارزمی ج۱ ص ۲۴۴ ☑️ @JAMI_Alahadith
شب را مهلت گرفتن براى نماز و عبادت 🌑 هنگامى كه حسين عليه‌السلام حرص‌ورزى دشمن را در شتاب براى نبرد و اندك بودن بهره‌مندى‌شان از اندرز و سخن را ديد به برادرش عبّاس عليه السلام فرمود: «اگر مى‌توانى، آنان را امروز از [ نبرد با ] ما منصرف كن تا امشب را براى پروردگارمان نماز بگزاريم كه او مى‌داند من، نماز گزاردن براى او و تلاوت كتابش را دوست دارم». عبّاس عليه‌السِلام، اين را از آنان خواست و عمر بن سعد درنگ كرد. عمرو بن حَجّاج زَبيدى، به او گفت: به خدا سوگند، اگر آنان ترك و ديلم نيز بودند و اين را خواسته بودند موافقت مى‌كرديم حال كه خاندان محمّد صلّى‌الله‌عليه‌وآله هستند چگونه نپذيريم؟! از اين رو، لشكر عمر بن سعد، موافقت كرد. 🔻 حسين عليه‌السّلام نشسته، خوابش بُرد. سپس بيدار شد و فرمود: «اى خواهر! اين ساعت، جدّم محمّد صلّی‌‌الله‌عليه‌وآله و پدرم على و مادرم فاطمه و برادرم حسن عليهم‌السلام را [در عالم رؤيا] ديدم كه مى‌گفتند: "اى حسين! تو به زودى،(بر اساس برخى روايت‌ها: فردا) به سوى ما مى‌آيى"». زينب سلام‌الله‌علیها، بر صورت خود زد و شيوَنى كشيد. حسين عليه السلام به او فرمود: «آهسته! دشمن را شماتت‌كنندۀ ما مكن». 📚الملهوف ص۱۵۰ عليه‌السلام ☑️ @JAMI_Alahadith