eitaa logo
احادیث اهل البیت علیهم‌السّلام
5.3هزار دنبال‌کننده
38 عکس
5 ویدیو
0 فایل
 إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ "اَلثَّقَلَيْنِ" مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي "كِتَابَ اَللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي" وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ اَلْحَوْضَ   ارتباط با خادم کانال: @skhorasani1424
مشاهده در ایتا
دانلود
سخن گفتن علیه‌السلام با خانواده و يارانش و رخصت بازگشت به آنها 🌑 از امام سجاد علیه‌السّلام نقل است که فرمود: حسين علیه‌السّلام، نزدیکی غروب يارانش را گِرد آورد. من درحالیکه بيمار بودم خودم را به او نزديك كردم تا سخنش را بشنوم. شنيدم كه پدرم به يارانش مى‌گويد: «خداوند را با بهترين ثناها، مى‌ستايم و او را بر شادى و سختى، ستايش مى‌كنم. خدايا! تو را بر اين مى‌ستايم كه به نبوّت گرامى‌مان داشتى و قرآن را به ما آموختى و در دين فقیهمان گرداندى و برايمان گوش و چشم و دل قرار دادى پس ما را از شکرگزاران قرار ده. ⬅️ امّا بعد، من يارانى شايسته‌تر و بهتر از ياران خود نمى‌شناسم و خانواده‌اى بهتر از خانواده‌ام در نيكى كردن و صِلۀ ارحام، سراغ ندارم. خداوند از جانب من به همۀ شما جزاى خير دهد. آگاه باشید! يك امشب بيش در اين عالم بسر نمى‌بريم. آگاه باشيد من به همۀ شما رخصت رفتن داده‌ام پس همۀ شما آزادانه برويد و از جانب من بر شما نکوهشی نيست، و اين [سیاهی] شب شما را پوشانده پس آن را شتر خويش كنيد[و به هر سو خواهيد بروید]
احادیث اهل البیت علیهم‌السّلام
➖سخن گفتن #امام_حسين علیه‌السلام با خانواده و يارانش و رخصت بازگشت به آنها 🌑 از امام سجاد علیه‌السّ
پاسخ خانواده و ياران علیه‌السّلام 🔰 برادران، پسران و برادرزادگان حسين عليه‌السلام و دو پسر عبداللّه بن جعفر به ايشان گفتند: چرا چنين كنيم؟ براى اين كه پس از تو بمانيم؟! خداوند، هرگز آن [ روز ] را به ما نشان ندهد! عبّاس بن على علیه‌السّلام آغازگر اين سخن بود و سپس بقيّۀ آنان، همين سخن و مانند آن را بر زبان آوردند. _ حسين عليه‌السّلام فرمود: «اى فرزندان عقيل! كُشته شدن مُسلم براى شما كافى است. برويد كه من به شما اجازه دادم». ⬅️ آنان گفتند: سبحان الله مردم چه خواهند گفت؟ مى‌گويند كه ما، بزرگ و سَرور خود را و بهترينْ عموزادگان خود را رها كرديم و همراه آنان، نه تيرى انداختيم و نه نيزه‌اى پَرانديم و نه شمشيرى زديم و نمى‌دانيم چه كردند! به خدا سوگند، چنين نمى‌كنيم؛ بلكه جان و مال و خانواده‌مان را فداى تو مى‌كنيم و همراه تو مى‌جنگيم تا به محل ورود تو وارد شویم[ تا سرانجام به تو برسیم.) خداوند، زندگى پس از تو را زشت گردانَد!.... ⬅️ سپس مسلم بن عَوسَجۀ اسدى، برخاست و به حسين عليه السلام گفت: آيا ما تو را تنها بگذاريم، در حالى كه هنوز از عهدۀ اداى حقّ تو در برابر خدا ،بيرون نيامده‌ايم؟! بدان كه-به خدا سوگند- با تو هستم تا آن جا كه نيزه‌ام را در سينه‌هايشان بِشكنم! تا هر زمان كه قبضۀ شمشيرم را به دست دارم با آنان مى‌جنگم و از تو جدا نمى‌شوم؛ و اگر سلاح نداشته باشم تا با آنان بجنگم، به سوى آنان سنگ پرتاب مى‌كنم به خدا سوگند، تو را تنها نمى‌گذاريم تا خدا بداند كه ما در غياب پيامبر خدا، از تو حفاظت کرده‌ایم. به خدا سوگند، اگر مى‌دانستم كه كشته مى‌شوم و سپس زنده مى‌شوم، آن گاه زنده زنده، سوزانده مى‌شوم و خاكسترم را بر باد مى‌دهند و اين كار را هفتاد مرتبه با من مى‌كنند، از تو جدا نمى‌شدم تا مرگم را پيش روىِ تو ببينيم! پس اكنون،چرا اين كار را نكنم كه تنها يك بار كُشته شدن است و آن هم با كرامتى جاويدان در پىِ آن؟! ⬅️ و زُهَير بن قَين بَجَلی رحمت‌الله‌عليه برخاست و گفت: به خدا سوگند، دوست داشتم كه كشته شوم و سپس زنده شوم و سپس كشته شوم و تا هزار مرتبه مرا بكشند؛و خداوند متعال با كشته شدن من، كشته شدن را از تو و از جانِ اين جوانان خاندانت، دور بدارد ! 🔺جماعتی از ياران حسين عليه السلام، مانند اين سخنان را به‌عرض رساندند، پس حسين عليه السّلام (از همگان سپاسگزارى فرمود و) پاداش نيكشان را خواست، و به‌خيمۀ خود بازگشت. 📚الإرشاد ج ۲، ص ۹۱ ☑️ @JAMI_Alahadith
قسمت ششمD1738620T17607483(Web) (2)_Vocal (1) (1)_0 (1).mp3
زمان: حجم: 25.56M
🏴خلاصه ▪️قسمت ششم: ➖شهادت یاران امام حسین علیه‌السّلام علیه‌السّلام ☑️ @JAMI_Alahadith
نگريستن ياران عليه‌السلام به جايگاه‌هايشان در بهشت ✍🏼 از امام سجاد علیه‌السّلام نقل شده که فرمود: «من در شبى كه صبحِ فردايش پدرم كشته شد، با او بودم. به يارانش فرمود: "اين، شب است. پس [سياهىِ] آن را شتر خويش كنيد [و به هر سو می‌خواهيد برويد]! كه اين جماعت، در پىِ من هستند؛ و اگر مرا بكُشند، ديگر به شما كارى ندارند و شما در آزادی و اختیار خوديد". _يارانش گفتند: نه به خدا سوگند، هرگز چنين نمى‌شود! _فرمود: "فردا، شما كشته مى‌شويد و هيچ يك از شما [از مرگ] نمى‌رَهَد". گفتند: ستايش، خدايى كه ما را به شَرَف كشته شدن همراه تو رساند! 💠 سپس امام عليه‌السلام دعا كرد و به آنان فرمود:"سرهايتان را بالا بگيريد و بنگريد". پس به جايگاه و منزلگاه خود در بهشت نگريستند و امام عليه السلام به آنان مى‌فرمود: "فلانى! اين خانۀ توست" و "فلانى! اين قصر توست" و "فلانى! اين درجۀ توست". از اين رو، هر يك از آنان با سر و سينه به استقبال نيزه‌ها و شمشيرها مى‌رفتند تا به جايگاهشان در بهشت برسند». 📚الخرائج و الجرائح ج ۲، ص ۸۴۷ ☑️ @JAMI_Alahadith
مزاح و شوخی «بریر بن خضیر» در شب عاشورا 🛑فَرُوِيَ أَنَّ بُرَيْرَ بْنَ خُضَيْرٍ اَلْهَمْدَانِيَّ وَ عَبْدَ اَلرَّحْمَنِ بْنَ عَبْدِ رَبِّهِ اَلْأَنْصَارِيَّ وَقَفَا عَلَی‌ بَابِ اَلْفُسْطَاطِ لِيَطَّلِيَا بَعْدَهُ فَجَعَلَ بُرَيْرٌ يُضَاحِكُ عَبْدَ اَلرَّحْمَنِ فَقَالَ لَهُ عَبْدُ اَلرَّحْمَنِ يَا بُرَيْرُ أَ تَضْحَكُ مَا هَذِهِ سَاعَةُ ضَحِكٍ وَ لاَ بَاطِلٍ فَقَالَ بُرَيْرٌ لَقَدْ عَلِمَ قُومِي أَنَّنِي مَا أَحْبَبْتُ اَلْبَاطِلَ كَهْلاً وَ لاَ شَابّاً وَ إنَّمَا أَفْعَلُ ذَلِكَ اِسْتِبْشَاراً بِمَا نَصِيرُ إِلَيْهِ - فَوَ اَللَّهِ مَا هُوَ إِلاَّ أَنْ نَلْقَی‌ هَؤُلاَءِ اَلْقَوْمَ بِأَسْيَافِنَا نُعَالِجُهُمْ بِهَا سَاعَةً ثُمَّ نُعَانِقُ اَلْحُورَ اَلْعِينَ. ⬅️ نقل شده كه بُرَير هَمْدانى و عبدالرحمن انصاری، بر در خيمه ايستاده بودند تا پس از امام عليه‌السّلام، نوره بمالند. بُرَير شروع کرد با عبدالرحمان، [شوخى کردن] و خندیدن. عبدالرحمان به او گفت: اى بُرَير! آيا مى‌خندى؟! اكنون كه وقت خنده و بطالت نيست. _بُرَير گفت: قوم من مى‌دانند كه من، بطالت را دوست نداشته‌ام، نه در جوانى و نه در پيرى. اين شوخى كردن، تنها به خاطر بشارتى است كه يافته‌ايم و به سوى آن مى‌رويم. به خدا سوگند، جز اين نيست كه اين قوم را با شمشيرهايمان ملاقات كنيم و مقدارى با آنان بجنگيم و آن گاه با حورالعين، هماغوش شويم! 📚الملهوف ص ۱۵۴ ☑️ @JAMI_Alahadith
⚫️ حُر، با يارانش در كنار [لشكر امام عليه‌السّلام ] فرود آمدند. امام عليه السلام به تعمير شمشير خود، مشغول بود و مى‌خواند: يَا دَهْرُ أُفٍّ لَكَ مِنْ خَلِيلٍ كَمْ لَكَ بِالْإِشْرَاقِ وَ اَلْأَصِيلِ مِنْ طَالِبٍ وَ صَاحِبٍ قَتِيلٍ وَ اَلدَّهْرُ لاَ يَقْنَعُ بِالْبَدِيلِ وَ كُلُّ حَيٍّ سَالِكٌ سَبِيلِ مَا أَقْرَبَ اَلْوَعْدَ مِنَ اَلرَّحِيلِ وَ إِنَّمَا اَلْأَمْرُ إِلَی‌ اَلْجَلِيلِ الی جنان و الی مقیل اى روزگار ! اف بر دوستى‌ات ! چه قدر بامدادها و شامگاه‌ها داشته‌اى كه در آنها، همراه و يا جوينده‌اى، كشته شده كه روزگار از آوردن همانندش ناتوان است! و كار،با [ خداى ] بزرگ است و هر زنده‌اى، اين راه را مى‌پيمايد و چه قدر بانگ رحيل، نزديك است به سوى بهشت و استراحتگاه ابدى !». زينب، دختر فاطمه عليهما السلام، اين را شنيد و گفت: اى برادر! اين، سخن كسى است كه به كشته شدنش يقين كرده است. امام عليه السلام فرمود: «آرى،اى خواهر!». زينب عليها السلام گفت: وا ثکلاه! حسين خبر شهادتش را خود به من مى‌دهد ! ◼️ [ ديگر ] زنان نيز گريستند و بر صورت خود زدند و گريبان دريدند. اُمّ كلثوم فرياد مى‌زد: وامحمّدا! واعليّا ! مادرا ! وافاطمَتا! واحَسَنا ! واحُسينا ! واى از بى‌سرپرستى پس از تو، اى ابا عبد اللّه! حسين عليه السلام او را آرام كرد و به او فرمود: «تسلّاى خدا را به ياد آور، كه ساكنان آسمان و زمين مى‌ميرند و نمى‌مانند و همۀ مخلوقات هلاك مى‌شوند». سپس فرمود: «اى خواهر! اى امّ كلثوم! و تو اى زينب! و تو اى رُقَيّه! و تو اى فاطمه! و تو اى رباب! مواظب باشيد كه چون من شهيد شدم بر من گريبان ندريد و صورت نخراشيد و ناروا مگوييد». 📚الملهوف ص ۱۳۹ عليه‌السلام ☑️ @JAMI_Alahadith
اندوه فراوان عليه‌السّلام به هنگام يادكرد مصيبت جدّش 🛑حَدَّثَنِي جَمَاعَةُ مَشَايِخِي عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَی‌ اَلْعَطَّارِ عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي عُثْمَانَ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْمُغِيرَةِ عَنْ أَبِي عُمَارَةَ اَلْمُنْشِدِ قَالَ : مَا ذُكِرَ اَلْحُسَيْنُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فِي يَوْمٍ قَطُّ فَرُئِيَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ مُتَبَسِّماً فِي ذَلِكَ اَلْيَوْمِ إِلَی‌ اَللَّيْلِ وَ كَانَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ اَلْحُسَيْنُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَبْرَةُ كُلِّ مُؤْمِنٍ ▪️ابو عُماره مُنشِد گوید: روزى نشد كه در محضر امام صادق عليه‌السّلام از امام حسين عليه‌السّلام ياد شود و ديده شود كه ايشان، از صبح تا شبِ‌ آن روز، خندان باشد. مى‌فرمود: «حسين، اشك هر مؤمنى است». 📚کامل الزيارات ج ۱، ص ۱۰۸ ☑️ @JAMI_Alahadith
قسمت هفتمVID_20250703_233544_628.mp3
زمان: حجم: 47.18M
🏴خلاصه ▪️قسمت هفتم: ➖روز عاشورا🖤 علیه‌السّلام ☑️ @JAMI_Alahadith __________________ 💔لطفا با حال مناسب گوش دهید
اندوه و غم شدید امام سجاد در مصیبت سیدالشهداء ▪️مرحوم شیخ صدوق با سلسله اسنادش از امام صادق علیه‌السّلام نقل می‌کند که فرمود:....على بن الحسين[امام سجاد] عليه‌السلام بیست سال یا چهل سال بر حسین علیه‌السلام گریه کرد و پيش روى او طعامى گذاشته نمى‌شد مگر اينكه اشک می‌ریخت تا جايى كه يكى از خدمتكارانش به او گفت: ای فرزند رسول اللّٰه فدايت شوم! همانا من مى‌ترسم كه هلاك شوى. امام در جواب او فرمود: "إِنَّمٰا أَشْكُوا بَثِّي وَ حُزْنِي إِلَى اَللّٰهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اَللّٰهِ مٰا لاٰ تَعْلَمُونَ إِنِّي مَا أَذْكُرُ مَصْرَعَ بَنِي فَاطِمَةَ إِلاَّ خَنَقَتْنِي لِذَلِكَ عَبْرَةٌ: من از اندوه سخت و غم خويش فقط به سوى خداوند شكايت مى‌برم و از جانب خداوند چيزى را مى‌دانم كه شما نمى‌دانيد. من هيچ وقت قتلگاه فرزندان فاطمه(علیهم‌السلام) را به ياد نمى‌آورم مگر اينكه گريه گلوگيرم مى‌كند. 📚الخصال ج ۱، ص ۲۷۲ علیه‌السلام ☑️ @JAMI_Alahadith‌
دعاى امام در صبح 🤲 از امام سجاد عليه‌السّلام نقل شده که فرمود: هنگامی که صبح روز عاشورا لشكر دشمن رو به‌حسين عليه السّلام آورد حضرت دستانش را بالا برد و عرض کرد: اللَهُمَّ‌ أَنْتَ‌ ثِقَتِى فِى كُلِّ‌ كَرْبٍ‌، وَ أَنْتَ‌ رَجَآئِى فِى كُلِّ‌ شِدَّة، وَ أَنْتَ‌ لِى فِى كُلِّ‌ أَمْرٍ نَزَلَ‌ بِى ثِقَة وَعُدَّة. كَمْ‌ مِنْ‌ هَمٍّ‌ يَضْعُفُ‌ فِيهِ‌ الْفُؤَادُ، وَ تَقِلُّ‌ فِيهِ‌ الْحِيلَة، وَ يَخْذُلُ‌ فِيهِ‌ الصَّدِيقُ‌، وَ يَشْمُتُ‌ فِيهِ‌ الْعَدُوُّ؛ أَنْزَلْتُهُ‌ بِكَ‌، وَ شَكَوْتُهُ‌ إلَيْكَ‌، رَغْبَة مِنِّى إلَيْكَ‌ عَمَّنْ‌ سِوَاكَ‌؛ فَفَرَّجْتَهُ‌ عَنِّى ، وَ كَشَفْتَهُ‌، وَ كَفَيْتَهُ‌. فَأَنْتَ‌ وَلِىُّ‌ كُلِّ‌ نِعْمَة، وَ صَاحِبُ‌ كُلِّ‌ حَسَنَة، وَ مُنْتَهَى كُلِّ‌ رَغْبَة. «بار پروردگارا! تو تكيه‌گاه من در هر سختى، و اميد من در هر گرفتارى هستى. در هر رويدادى كه براى من اتّفاق مى‌افتد، تو تكيه‌گاه و ساز و برگِ منى. چه بسيار از هموم و غموم خود را كه دل در آن ناتوان مى‌شد، و حيله و چاره براى رفع آن كوتاه مى‌آمد، و دوست ، انسان را تنها مى‌گذاشت ، و دشمن زبان به شماتت مى‌گشود؛ من بارِ آن حوادث و هموم را بسوى تو آوردم ، و شِكوۀ آن را به تو نمودم ؛ به جهت ميل و رغبتى كه به تو داشتم و به غير از تو نداشتم ؛ پس خداوندا تو همۀ آنها را برطرف نمودى ! و امر مرا كفايت كردى ! بنابراين اى خداى من ! تو ولىّ‌ تمام نعمت‌ها هستى ! و صاحب هر نيكوئى ! و منتهاى تمام رغبت‌ها مى‌باشى 📚الارشاد ج۲ ص ۹۶ علیه‌السلام ☑️ @JAMI_Alahadith
نماز جماعت در ظهر به امامت عليه‌السلام ◾️(هنگام) نماز ظهر، فرا رسيد. حسين عليه‌السّلام به زُهَير بن قَين و سعيد بن عبد اللّه حنفى فرمان داد كه با نيمى از بازماندگان جلوى او بِايستند و پس از آن كه از دشمن خواست كه اندكى جنگ را براى اداى نماز متوقّف كنند، با آنان، نماز خوف گزارد. _ابن حُصَين گفت: آن [ نماز ]،از تو پذيرفته نمى‌شود ! حبيب بن مُظاهر گفت: از خاندان پيامبر خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله و يارانشان، پذيرفته نمى‌شود و از تو-اى شرابخوار-،پذيرفته مى‌شود؟! 📚مثیر الأحزان ج ۱، ص ۶۵ ☑️ @JAMI_Alahadith
🛑 از امام سجاد علیه‌السّلام نقل شده که فرمود: چون كار [نبرد] بر حسين عليه‌السّلام سخت شد، همراهانش به او نگريستند و او حالى متفاوت داشت. همراهانش هر چه كار سخت‌تر مى‌شد، رنگشان دگرگون مى‌شد و مضطرب مى‌شدند و دل‌هايشان به تپش مى‌افتاد، اما امام و برخى ياران ويژه‌اش رنگشان، گلگون مى‌شد و اندامشان آرامش مى‌يافت و جان‌هايشان آرام و قرار مى‌گرفت. برخى به برخى ديگر گفتند: بنگريد كه او باكى از مرگ ندارد! ⬅️ حسين عليه‌السّلام به آنان فرمود: «اى بزرگ‌زادگان! شكيبا باشيد. مرگ، جز پلى نيست كه شما را از سختى و ناخوشى، به سوى بهشتِ پُرگستره و نعمتِ جاويدان عبور مى‌دهد. كدامتان خوش ندارد كه از زندان به قصر منتقل شود؟! و آن براى دشمنانتان مانند انتقال از قصر به زندان و شكنجه شدن است. پدرم از پيامبر خدا صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله برايم نقل كرد: "دنيا، زندانِ مؤمن و بوستانِ كافر است و مرگ، پل مؤمنان به سوى بهشت‌هايشان و پل كافران به دوزخشان است".نه دروغ مى‌گويم و نه به من، دروغ گفته شده است». 📚معانی‌الخبار ص ۲۸۸ علیه‌السلام ☑️ @JAMI_Alahadith