➖دعا و گريۀ برخى بزرگان كوفه براى #امام_حسين علیهالسلام
🛑إن أشياخا من أهل الكوفة لوقوف على التل يبكون ويقولون اللهم أنزل نصرك قال قلت يا أعداء الله ألا تنزلون فتنصرونه
🌑سعد بن عُبَيده نقل میکند: برخى بزرگان كوفه بر تپّهاى ايستاده بودند و مىگريستند و مىگفتند: خدايا! نصرت و یاریات را نازل كن.
_گفتم: اى دشمنان خدا! چرا پايين نمىآييد و يارىاش نمىدهيد؟!
📚تاریخ الطبری، ج۴، ص۲۹۵
☑️ @JAMI_Alahadith
➖ابو ثُمامه عمرو بن عبد اللّه صائِدى
🔻ابو ثُمامه، كُنيۀ يكى از ياران برجستۀ #امام_حسين عليهالسلام است. از كارهاى برجسته و درخشان اين مرد بزرگ-كه درتاريخ عاشورا ثبت شده است-، يادآورىِ فرا رسيدن وقت ظهر براى اقامۀ نماز در بحبوحۀ نبرد در روز عاشوراست.
در آن هنگامه،ابو ثُمامه،خطاب به امام گفت: يا أبا عَبدِ اللّهِ،نَفسي لَكَ الفِداءُ ! إنّي أرى هؤُلاءِ قَدِ اقتَرَبوا مِنكَ،ولا وَاللّهِ،لا تُقتَلُ حَتّى اقتَلَ دونَكَ إن شاءَ اللّهُ،واُحِبُّ أن ألقى رَبّي وقَد صَلَّيتُ هذِهِ الصَّلاةَ الَّتي دَنا وَقتُها.
⬅️ اى ابا عبد اللّه! جانم فداى تو باد! من مىبينم كه اينان، به تو نزديك شدهاند.نه.به خدا سوگند، تو كشته نمىشوى تا اين كه من-به يارى خدا-، پيشِ روى تو كشته شوم و دوست دارم وقتى كه پروردگارم را ملاقات مىكنم، اين نمازى را كه وقتش رسيده، خوانده باشم.
امام حسين علیهالسّلام با شنيدن سخن ابو ثُمامه، سرش را بلند كرد و فرمود: ذَكَرتَ الصَّلاةَ، جَعَلَكَ اللّهُ مِنَ المُصَلّينَ الذّاكِرينَ! نَعَم،هذا أوَّلُ وَقتِها: نماز را يادآورى كردى.خداوند، تو را از نمازگزارانِ اهل ذكر قرار دهد! آرى. اين، اوّلِ وقت نماز است.
📚وقعة الطف ج ۱، ص ۲۲۹
#عاشورا
☑️ @JAMI_Alahadith
➖بَشير بن عَمرو حَضرَمى
🔻بَشير بن عمرو حَضرَمى از ياران باوفاى سيّد الشهدا عليهالسلام است. وى، خبر ناگوار اسارت فرزندش در ناحيهاى مرزى را در كربلا شنيد و در حالى كه مىتوانست به بهانۀ آزاد كردن فرزندش صحنه را ترك كند، جوانمردى كرد و از #امام_حسين عليهالسّلام جدا نشد. حضرت به وى فرمود:
أنتَ في حِلٍّ مِن بَيعَتي،فَاعمَل في فِكاكِ ابنِكَ: تو از بيعت من،آزادى. پس [برو و] براى رهايى پسرت، تلاش كن.
⬅️امّا وى پاسخ داد: أكَلَتنِي السِّباعُ حَيّاً إن فارَقتُكَ وَاسْأَلُ عَنْکَ الرّکَبانَ وَاخْذُلُکَ مَعَ قِلَّةِ الَاعْوانِ لا یَکُونُ هذا ابَداً: درندگان، زنده زنده،مرا بخورند اگر از تو جدا شوم و در این بیکسی تنهایت گذارم و سپس سراغت را از کاروانیان بگیرم، نه، نه، هرگز چنین نخواهد شد!
📚مثیر الأحزان ج ۱، ص ۵۳
#عاشورا
☑️ @JAMI_Alahadith
➖جَون، غلام ابوذر
🔻جَون، بردۀ سياهى از ياران #امام_حسين عليهالسّلام بود. وى، روز عاشورا خواست تا به ميدان برود؛ ولى حضرت از وى خواست كه از اين كار، منصرف شود؛ امّا جَون، ضمن پافشارى براى رفتن به ميدان،به امام عليهالسّلام عرض کرد: وَاللّهِ إنَّ ريحي لَمُنتِنٌ،وإنَّ حَسَبي لَلَئيمٌ،ولَوني لَأَسوَدُ،فَتَنفَّس عَلَيَّ بِالجَنَّةِ،فَيَطيبَ ريحي،ويَشرُفَ حَسَبي،ويَبيَضَّ وَجهي.لا وَاللّهِ لا افارِقُكُم حَتّى يَختَلِطَ هذَا الدَّمُ الأَسوَدُ مَعَ دِمائِكُم: به خدا سوگند، بويى بد، تبارى پست و رنگى سياه دارم پس بهشت را از من دريغ مَدار تا بويم خوش و تبارم نيكو و رويم سپيد شود ! نه! به خدا سوگند، از شما جدا نمىشوم تا اين كه خون سياهم با خون شما در آميزد.
اين خدمتگزار راستين اهل بیت نيز جنگيد تا به خيل شهيدان پيوست.
📚مثیر الأحزان ج ۱، ص ۶۳
____________________________________
از امام سجاد عليه السلام روايت شده كه پس از ده روز كه مردم براى دفن شهدا آمدند، از جنازۀ او بوى مُشك، استشمام مىشد.
#عاشورا
☑️ @JAMI_Alahadith
➖لحظات پناهآوردن حرّ به محضر مبارک #امام_حسين علیهالسلام
🏴 در روز عاشورا امام حسین علیهالسلام رو به لشکر عمر سعد کرد و فریاد زد: امَا مِنْ مُغِيثٍ يُغِيثُنَا لِوَجْهِ اَللَّهِ أَ مَا مِنْ ذَابٍّ يَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اَللَّه: آیا فریادرسی هست که ما را به خاطر خدا یاری کند؟ آیا مدافعی هست که از حرم رسول الله دفاع کند؟ در این حال حر بن یزید ریاحی به عمر بن سعد گفت: تو میخواهی با این مرد بجنگی؟! ابن سعد گفت: به خدا قسم آری؛ چنان جنگى كه آسانترين بخشِ آن، افتاده شدن سرها و قطع دستها باشد!.
🔺حُر، گذشت و جايى كنار يارانش ايستاد و لرزه بر اندامش افتاده بود. مهاجر بن اوس به او گفت: به خدا سوگند، كارت مشكوك است. اگر از من مىپرسيدند كه شجاعترينِ كوفيان، چه كسى است، از [كنار نامِ] تو نمىگذشتم. پس اين چه [حالی] است كه از تو مىبينم؟
_حر گفت: به خدا سوگند، خود را ميان بهشت و دوزخ مىبينم و به خدا سوگند، حتّى اگر تكّه تكّه و سوزانده شوم، هيچ چيزى را بر بهشت، ترجيح نمىدهم.
⬅️ سپس حرّ بر اسبش هِى زد و در حالى كه دست بر سر نهاده بود، به سوى حسين عليهالسّلام رفت و مىگفت: اللّهُمَّ إنّي تُبتُ إلَيكَ فَتُب عَلَيَّ، فَقَد أرعَبتُ قُلوبَ أولِيائِكَ و أولادِ بِنتِ نَبِيِّكَ: بار پروردگارا! به سوى تو باز گشتم. توبهام را بپذير كه من، دل دوستانت و فرزندان دختر پيامبرت را لرزاندهام.
آن گاه به حسين علیهالسّلام عرض کرد: فدايت شوم! من همان كسى هستم كه تو را از برگشتن، باز داشتم و تو را وادار كردم كه در اين جا فرود بيايى. به خدا سوگند، گمان نمىكردم كه اينان، تو را تا به اين جايى كه مىبينم، بكشانند. من از اين كار، به سوى خدا توبه مىكنم. آيا براى من، راه توبهاى هست؟
_امام حسین فرمود: آرى. خداوند، توبهات را مىپذيرد. فرود بيا».
حُر گفت: من سواره باشم، براى تو بهتر است از آن كه پياده باشم و سرانجام كار، به فرود آمدن [شهادت] مىانجامد. سپس گفت: چون نخستين فردى بودم كه در برابر تو بيرون آمدم، به من اجازه بده كه نخستين كشته پيشِ روى تو باشم، تا شايد از كسانى باشم كه با جدّت محمّد صلّىاللهعليهوآله، در فرداى قيامت، مصافحه مىكنند.
🔺امام علیهالسّلام به او اجازه داد و او به بهترين صورتى كه امكان داشت، جنگيد تا آن كه گروهى از شجاعان و قهرمانان دشمن را كُشت و سپس، شهيد شد.
پيكرش را نزد حسين علیهالسّلام بُردند. حضرت، غبار از چهرهاش پاك مىكرد و مىفرمود: أنتَ الحُرُّ كَما سَمَّتكَ اُمُّكُ، حُرٌّ فِي الدُّنيا وحُرٌّ [فِي] الآخِرَةِ. «تو حُر [آزاده] هستى، همان گونه كه مادرت، تو را ناميده است؛ آزاده در دنيا و آخرت»
📚اللهوف علی قتلی الطفوف ج ۱، ص ۱۰۲
#عاشورا
☑️ @JAMI_Alahadith
احادیث اهل البیت علیهمالسّلام
➖لحظات پناهآوردن حرّ به محضر مبارک #امام_حسين علیهالسلام 🏴 در روز عاشورا امام حسین علیهالسلام ر
✍ یا أباعبدالله...
هر گونه و به هر زحمتی که بود، پیکر حر و همهی شهداء را حمل کردند و به خیمهها آوردند...
تا مبادا به پیکر آنها جسارتی بشود...
تا مبادا لگدمال سُم ستوران بشوند...
اما چه کسی بود که پیکر نازنینت را از بین آن کفتارها به گوشهای ببرد؟!
انگار اینگونه مقدّر شده بود که فرزند غریبت حضرت صاحب الزمان علیهالسّلام، هر روز برایت خون گریه کند و اینگونه روضهات را بخواند:...فَهَوَیْتَ إِلَی الْأَرْضِ جَرِیحاً، تَطَئُوکَ الْخُیُولُ بِحَوَافِرِهَا▪️[ای جدّ غریبم!] با بدنی پُر از زخم، نقش بر زمین شدی و با سُمّ اسب هایشان [بدن] تو را لگدمال کردند...
#امام_حسین
#عاشورا
➖سخنان حرّ با لشکر عمر بن سعد ملعون
🛑 حُر، جلوى لشکر عمر آمد و گفت: يَا أَهْلَ اَلْكُوفَةِ لِأُمِّكُمُ اَلْهَبَلُ وَ اَلْعَبَرُ أَ دَعَوْتُمْ هَذَا اَلْعَبْدَ اَلصَّالِحَ حَتَّی إِذَا أَتَاكُمْ أَسْلَمْتُمُوهُ وَ زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ قَاتِلُو أَنْفُسِكُمْ دُونَهُ ثُمَّ عَدَوْتُمْ عَلَيْهِ لَتَقْتُلُوهُ أَمْسَكْتُمْ بِنَفْسِهِ وَ أَخَذْتُمْ بِكَظْمِهِ وَ أَحَطْتُمْ بِهِ مِنْ كُلِّ جَانِبٍ لِتَمْنَعُوهُ اَلتَّوَجُّهَ فِي بِلاَدِ اَللَّهِ اَلْعَرِيضَةِ فَصَارَ كَالْأَسِيرِ فِي أَيْدِيكُمْ لاَ يَمْلِكُ لِنَفْسِهِ نَفْعاً وَ لاَ يَدْفَعُ عَنْهَا ضَرّاً وَ حَلَأْتُمُوهُ وَ نِسَاءَهُ وَ صِبْيَتَهُ وَ أَهْلَهُ - عَنْ مَاءِ اَلْفُرَاتِ اَلْجَارِي يَشْرَبُهُ اَلْيَهُودُ وَ اَلنَّصَارَی وَ اَلْمَجُوسُ وَ تَمَرَّغُ فِيهِ خَنَازِيرُ اَلسَّوَادِ وَ كِلاَبُهُ فَهَا هُمْ قَدْ صَرَعَهُمُ اَلْعَطَشُ بِئْسَ مَا خَلَّفْتُمْ مُحَمَّداً فِي ذُرِّيَّتِهِ لاَ سَقَاكُمُ اَللَّهُ يَوْمَ اَلظَّمَإِ اَلْأَكْبَرِ: اى مردم كوفه! مادرتان به عزايتان بنشيند و گريان شود! این بنده صالحِ [خدا] را دعوت كرديد و چون آمد، تسليمش كرديد. ادّعاى جان دادن در راهش را نموديد و سپس بر او تاختهايد تا او را بكُشيد. او را باز داشتهايد و اختيار را از كفش رُبوده و از همه سو محاصرهاش كردهايد و از روى آوردن به اين همه سرزمينهاى پهناور خدا براى در امان ماندن خود و خانوادهاش باز داشتهايد.
🔺اينك همچون اسير در دست شماست که اختيارِ سود و زيانى براى خود ندارد. او و همسران و كودكان و يارانش را از آب فرات محروم نمودهايد؛ آبى كه يهود و مجوس و مسيحى از آن مىنوشند،و خوك و سگِ صحرا در آن مىغلتند. حال آنکه تشنگى، آنان را زمینگیر کرده است. چه بد رفتارى با فرزندان محمّد صلّىاللهعليهوآله داشتيد! خدا شما را در روز تشنگى بزرگ [قيامت] سيراب نكند!
📚الارشاد ج۲ ص۹۹
#امام_حسین
#عاشورا
☑️ @JAMI_Alahadith
➖#مقتل حضرت علیاکبر علیهالسلام
🌑 ياران امام حسين علیهالسّلام، يكى يكى پيش مىآمدند و مىجنگيدند و كُشته مىشدند تا آن كه جز خانوادهاش، كسى با حسين عليهالسّلام نماند. آن گاه پسرش علی بن الحسین[ على اكبر عليه السلام]-كه مادرش ليلا، دختر ابى مُرّة بن عُروة بن مسعود ثقفى بود- قدم به ميدان نهاد. او از زيباروىترينِ مردمان و آن هنگام، هجده-نوزده ساله بود.
او به دشمن،حمله بُرد و چنين خواند:
أَنَا عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ
نَحْنُ وَ بَيْتِ اَللَّهِ أَوْلَی بِالنَّبِي
تَاللَّهِ لاَ يَحْكُمُ فِينَا اِبْنُ اَلدَّعِيِ
أَضْرِبُ بِالسَّيْفِ أُحَامِي عَنْ أَبِي
ضَرْبَ غُلاَمٍ هَاشِمِيٍّ قُرَشِي.
من على، پسر حسين بن على ام
به خانۀ خدا سوگند، كه ما به پيامبر نزديكتريم. و به خدا سوگند كه پسر بىنَسَب (ابن زياد) نمىتواند بر ما حكم براند. با شمشير مىزنم و از پدرم حمايت مىكنم؛ شمشير زدنِ جوان هاشمىِ قُرَشى.
او اين كار را بارها به انجام رساند و دشمن از كُشتن او پروا مىكرد كه مُرّة بن مُنقِذ عبدى، او را ديد و گفت: گناهان عرب بر دوش من باشد، اگر بر من بگذرد و چنين كند و من، پدرش را به عزايش ننشانم!
▪️على اكبر عليهالسّلام، مانند بار اوّل، بر دشمن حمله بُرد كه مُرّة بن مُنقِذ، راه را بر او گرفت و نيزهاى به او زد و بر زمينش انداخت. سپاهيان، گِردش را گرفتند و او را با شمشيرهايشان، تكّه تكّه كردند. حسين عليهالسّلام به بالاى سر او آمد و ايستاد و فرمود: قَتَلَ اَللَّهُ قَوْماً قَتَلُوكَ يَا بُنَيَّ مَا أَجْرَأَهُمْ عَلَی اَلرَّحْمَنِ وَ عَلَی اِنْتِهَاكِ حُرْمَةِ اَلرَّسُولِ: «خداوند، بكُشد كسانى را كه تو را كُشتند، اى پسر عزيزم! چه گستاخ بودند در برابر [ خداى ] رحمان و بر هتك حرمت پيامبر!». سپس دو چشمش غرق اشک شد و فرمود:عَلَی اَلدُّنْيَا بَعْدَكَ اَلْعَفَاءُ: «دنياى پس از تو،ويران باد!
زينب سلاماللهعلیها خواهر حسين عليهالسلام، به شتاب بيرون دويد و ندا داد: يَا أُخَيَّاهْ وَ اِبْنَ أُخَيَّاهْ: اى برادرم و فرزند برادرم!. آن گاه آمد ؛ خود را بر روى [پيكر] على اكبر انداخت. حسين عليهالسّلام، او را گرفت و [بلند كرد و ] به خيمهاش باز گردانْد و به جوانان [خاندان] خود، فرمان داد و فرمود: «برادرتان را ببريد !». آنان،او را بُردند و در خيمهاى گذاشتند كه جلوى آن، مىجنگيدند.
📚الارشاد ج۲ ص ۱۰۶
#امام_حسین
#عاشورا
☑️ @JAMI_Alahadith
#مقتل حضرت علی اصغر علیهالسلام
🏴 هنگامى كه حسين عليهالسّلام، شهادت جوانان و محبوبانش را ديد، تصميم گرفت كه خود به ميدان برود و ندا داد: هل مِنْ ذَابٍّ يَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ يَخَافُ اَللَّهَ فِينَا هَلْ مِنْ مُغِيثٍ يَرْجُو اَللَّهَ بِإِغَاثَتِنَا هَلْ مِنْ مُعِينٍ يَرْجُو مَا عِنْدَ اَللَّهِ فِي إِعَانَتِنَا «آيا مدافعى هست كه از حرم رسول الله، دفاع كند؟ آيا يكتاپرستى هست كه در بارۀ ما از خدا بترسد؟ آيا دادرسى هست كه به خاطر خدا، به داد ما برسد؟ آيا يارى دهندهاى هست كه به خاطر خدا، ما را يارى دهد؟».
🔻پس صداى زنان، به ناله برخاست. امام عليهالسّلام، به جلوى درِ خيمه آمد و به زينب فرمود: نَاوِلِينِي وَلَدِيَ اَلصَّغِيرَ حَتَّی أُوَدِّعَهُ:كودك خُردسالم را به من بده تا با او،خداحافظى كنم. او را گرفت و مىخواست او را ببوسد كه حَرمَلة بن كاهِل، تيرى به سوى او انداخت كه در گلويش نشست و او را ذبح كرد. امام عليهالسّلام به زينب عليها السلام فرمود:«او را بگير !».
▪️سپس، كف دستانش را زير خون [ گلوى او ] گرفت تا پُر شدند. خون را به سوى آسمان پاشيد و فرمود: هَوَّنَ عَلَيَّ مَا نَزَلَ بِي أَنَّهُ بِعَيْنِ اَللَّهِ . «آنچه بر من وارد مىشود، برايم آسان است؛ [چون] بر خدا پوشيده نيست و در پيش ديد اوست».
📚الملهوف ص۱۶۸
#امام_حسین
#عاشورا
☑️ @JAMI_Alahadith
➖همه شهدا به مقام عباس علیهالسّلام غبطه می خورند
🛑عن سَيِّدُ اَلْعَابِدِينَ قال:... إِنَّ لِلْعَبَّاسِ عِنْدَ اَللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی مَنْزِلَةً يَغْبِطُهُ بِهَا جَمِيعُ اَلشُّهَدَاءِ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ .
⬅️ از امام سجاد علیهالسّلام نقل است که فرمود: عباس نزد خدای تبارک و تعالی چنان مقام و منزلتی دارد که در روز قیامت تمام شهداء به آن غبطه خواهند خورد
📚الأمالی (للصدوق) ج ۱، ص ۴۶۲
#عاشورا
#امام_حسین
☑️ @JAMI_Alahadith
🏴 در «زيارت ناحيۀ مقدّسه» دربارۀ حضرت عباس چنین آمده است: السَّلامُ عَلَى أبي الفَضلِ العَبّاسِ بنِ أميرِ المُؤمِنينَ،المُواسي أخاهُ بِنَفسِهِ،الآخِذِ لِغَدِهِ مِن أمسِهِ،الفادي لَهُ الواقي،السّاعي إلَيهِ بِمائِهِ،المَقطوعَةِ يَداهُ،لَعَنَ اللّهُ قاتِلَيهِ يَزيدَ بنَ الرُّقادِ الحيتي وَ حَكيمَ بنَ الطُّفيلِ الطّائِيَّ.
سلام بر ابیالفضل عبّاس، فرزند امير مؤمنان؛ از خود در گذرنده با جان براى برادر، برگيرنده از ديروزش براى فردايش، فدايىِ او، نگهدارنده، كوشنده براى رساندن آب به او، و كسى كه دستهايش بُريده شد!
خداوند، قاتلانش يزيد بن رُقاد حيتى و حَكيم بن طُفَيل طائى را لعنت كند!
#عاشورا
#امام_حسین
☑️ @JAMI_Alahadith
➖نبرد انفرادى #امام_حسين عليهالسلام با دشمنانش
🔻راوى مىگويد: آن گاه حسين عليهالسلام، دشمن را به نبردِ تن به تن فرا خواند و همۀ كسانى را كه به جنگش مىآمدند، از ميان بر مىداشت تا آن جا كه تعداد فراوانى از آنها را كُشت و در اين حال، مىفرمود:
اَلْقَتْلُ أَوْلَی مِنْ رُكُوبِ اَلْعَارِ
وَ اَلْعَارُ أَوْلَی مِنْ دُخُولِ اَلنَّارِ
«مرگ،از ننگ، بهتر است
و ننگ، از ورود به آتش».
يكى از راويان مىگويد: به خدا سوگند تاكنون شكست خوردهاى را نديده بودم كه فرزندان و خاندان و يارانش كشته شده باشند امّا اين گونه استوار و پُردل مانده باشد. پيادگان بر او يورش مىبُردند واو هم بر آنان يورش مىبُرد و آنان مانند فرار بُزها به هنگام حملۀ گرگ از هم شكافته مىشدند. او بر آنان، حمله مىبُرد و در حالى كه آنان بالغ بر سى هزار نفر بودند، از پيشِ پاى او، مانند ملخهاى پراكنده، مىگريختند و او دوباره به جاى خويش باز مىگشت و مىگفت: لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ: «هيچ نيرو و توانى،جز از جانب خداوند، نيست».
📚الملهوف ص۱۷۰
#عاشورا
☑️ @JAMI_Alahadith