eitaa logo
جهادتبیینی
2.5هزار دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
0 ویدیو
455 فایل
تاریخ اسلام، ایران، جهان در کلام آیت الله‌ خامنه‌ای #نشربامنبع @mobayyen
مشاهده در ایتا
دانلود
🗓۲ بهمن ماه سال ۱۳۹۴ ش 🏳فوت سید ابوالحسن نجفی 🏳مترجم رمان خانواده تیبو/۱ 💠رهبرانقلاب ‼️در سال ۱۳۶۹ یک رمان فرانسوی به نام «خانواده‌ی تیبو» منتشر شد، که نویسنده‌ی معروف فرانسوی - رژه مارتن دوگار آن را نوشته است. این رمان ۴جلدی که بیش از ۲۰۰۰صفحه است، در ظرف مدت کوتاهی ۲بار چاپ شد - که من چاپ دومش را دارم - لابد جاذبه داشته است که ۲بار چاپ میشود. ما باید برای کتاب مثلاً صدوبیست صفحه‌ای کلی تلاش بکنیم، تا یک مشتری پیدا بشود! این چهار جلد کتاب، البته با همان گرایشهای اومانیستی قرن نوزدهمی و اوایل قرن بیستمی است؛ با یک قضاوتهای خیلی قاطع و مطلق و تعصب‌آمیز ضد مذهبی و البته ضد جنگ. گرایش عمده‌اش، ضد جنگ بین‌الملل اول است. چه کسی این کتاب را ترجمه کرده است؟ همین آقای ابوالحسن نجفی که در تشکیلات ادبیات مربوط به انقلاب و فلان وزارت حضور دارد. البته خیلی هم قشنگ و خوب ترجمه کرده! ۷۰/۷/۲۸ 📸رمان خانواده تیبو اثر روژه مارتین دوگارد @Jahade_tabeini
🗓۲ بهمن ماه سال ۱۳۹۴ 🏳فوت سید ابوالحسن نجفی 🏳مترجم رمان خانواده تیبو/٢ 💠رهبرانقلاب ‼️من چند سال قبل، از یک نویسنده قوىِ فرانسوی رمانی خواندم به نام «خانواده تیبو» این رمان خیلی قوی است! ۸۴/۲/۱۹ ‼️من یک کتابی را از روژه مارتین دوگار نویسنده فرانسوی که رمانی نوشته بنام خانواده یتیبو خوانده‌ام. به فارسی هم ترجمه شده و من چون با این نوشته‌های هنری از قدیم آشنا بوده‌ام، گاهی اوقات این چیزها را میبینم و نکات مهمی در اینها پیدا میکنم! ۷۰/۷/۲۴ ‼️من به آقای نجفی مترجم این رمان هم گفتم جلد سوم و چهارم کتاب «خانواده‌ی تیبو» ارزش تاریخىِ خیلی قیمتی دارد. این دو جلد، تمام اوضاع و احوال جنگ بین‌الملل اول و مقدمات آن را نشان میدهد، من این کتاب را خیلی دوست میدارم؛ چون زبان خوب و اطلاعات زیادی دارد. دوست میدارم توصیه کنم که جوانان هم این رمان را بخوانند! ۷۰/۹/۱۸ ‼️سالها قبل آقای ابوالحسن نجفی با آقای مرحوم حبیبی و چند نفر دیگر از بزرگان ادبیات آمدند پیش ما. من از آقای نجفی پرسیدم «شما مترجم رمان "خانواده تیبو" هستید؟» آقای نجفی از اینکه من اسم این رمان را بلدم تعجب کردند. بعد که نشستیم من از رمان تعریف کردم و نقدی هم به ترجمه ایشان گفتم. آقای نجفی با تعجب بیشتر پرسید: «شما واقعا هر چهار جلد را خوانده‌اید؟ من اصلا فکرش را نمیکردم شما حتی اسمش را شنیده باشید!»، خدا آقای ابوالحسن نجفی را بیامرزد. کتاب خانواده‌ی تیبو رمان خیلی خوبی بود که متاسفانه در حد قدرش معروف نشد! ۹۷/۲/۲۱ 📸سیدابوالحسن نجفی @Jahade_tabeini
🗓۲ بهمن ماه سال ۱۳۹۴ 🏳فوت سیدابوالحسن نجفی 🏳مترجم رمان خانواده تیبو 🏳مولف کتاب "غلط ننویسیم"/۳ 💠رهبرانقلاب ‼️زبان فارسی مثل همه‌ی زبانهای دیگر، محتاج نوسازی روزبه‌روز است. وقتی این ریشه سالم است، باید روزبه‌روز شاخه و برگهایش زیاد بشود و اتساع پیدا کند. متأسفانه این کار نشده است؛ نه این‌که امروز نشده، بلکه در تمام دوران پنجاه، شصت‌ساله‌ی گذشته، جز کارهای فردی، هیچ کاری انجام نشده است.  این کتابی که جناب آقای نجفی چند سال پیش نوشتند - «غلط ننویسیم» - من همان وقت آن را گرفتم خواندم و حواشییی هم بر آن زدم. در این کتاب دیده‌ام که ایشان با همه‌ی دقتی که دارند - که واقعاً هم بجاست - جاهایی میگویند که مثلاً این واژه غلط است، اما دیگر جزو زبان شده است و نمیشود آن را کاری کرد؛ نمونه‌هایی هم ارائه شده است که حق با ایشان است. وقتی چیزی جزو زبان شد، نمیشود آن را از بدنه‌ی زبان بیرون کشید؛ این اصلاً عملی نیست. با بیرون آوردن آن واژه، اختلالی به وجود می‌آید؛ لیکن این خودش یک مصیبت است. ما نباید بگذاریم یک غلط، جزو زبان بشود. من میبینم که گاهی اوقات، نه فقط ترکیب غلطی، بلکه ترکیب زشتی وارد زبان فارسی میشود؛ هر کاری هم میکنی، جمع نمیشود. ما یک غلط زیبا داریم، یک غلط زشت؛ اما آن‌که خیلی بد است، این است که هم غلط باشد و هم زشت! ۷۰/۹/۱۸ @Jahade_tabeini
🗓۴ بهمن ماه سال ۱۳۴۱ شمسی 🏴سفر محمد رضا پهلوی به شهر قم 🏴و سخنان توهین آمیز او علیه علما 🏴باعنوان ایران‌و ارتجاع سرخ‌وسیاه 🏴درپی تحریم‌رفراندوم انقلاب‌سفید 🏴توسط‌امام و بعضی علمای‌حوزه‌قم 🏴که منجرشدبه اعتراض شدید امام 🏴و حادثه خونین فیضیه و۱۵ خرداد 🏳وآغاز نهضت به رهبری امام خمینی 💠امام خمینی ‼️در این چند سال اینها به اسم «انقلاب سفید» مملکت ما را به عقب راندند، فرهنگ ما را هم به عقب راندند؛ زراعت ما را هم خراب کردند؛ کشاورزی ما را هم به عقب راندند. باید همه با هم، دست به دست هم یکصدا، این خرابه را آباد کنیم. اگر چنانچه سستی کنیم ممکن است که به حال اول، به مسائل و مصایب سابق مبتلا بشویم! ۵۷/۱۲/۲۴ ‼️اینهادر جرایدشان علمای اسلام را به ارتجاع سیاه تعبیر میکنند، ما را کهنه پرست معرفی میکنند، میگویند آخوندها میخواهند با الاغ این طرف آن طرف بروند؛ آخوندها میگویند که برق نمیخواهیم؛ طیاره نمیخواهیم؛ آخوندها میخواهند به قرون وسطی برگردند. خیر؛ آخوندها با این استبداد سیاهی که نصیب مملکت شده است، مخالفند؛ این کهنه‌پرستی است؟ علمای اسلام در صدر مشروطیت، در مقابل استبداد سیاه ایستادند و برای ملت آزادی گرفتند، قوانین جعل کردند، قوانینی که به نفع استقلال کشور است، به نفع اسلام است، این را با خونهای خودشان، با زجرهایی که کشیدند، گرفتند؛ این آخوندها مرتجع هستند؟ خواسته روحانیت عمل به قوانین اسلام است؛ این ارتجاع است؟ ما می‌‌گوییم آقا، غلام حلقه به گوش دیگران نباشید؛ دستتان را برای چهار دلار دراز نکنید؛ ما با اینها مخالفیم. اگر این ارتجاع است، ما مرتجعیم! ۴۳/۱/۲۶ @Jahade_tabeini
🗓۴ بهمن ماه سال ۱۳۵۰ 🏴تشکیل کمیته مشترک ضدخرابکاری 🏴درپی دستور شخص محمدرضاشاه 💠رهبرانقلاب ‼️یکی از بلاهای ما «تدریج» است؛ یعنی بتدریج دچار یک حالتی میشویم که نمیفهمیم. پیری خودمان را نمیفهمیم، چون تدریجی است. کسی را که شما ۲۰ سال یا ۲۵ سال است ندیده‌اید و حالا می‌بینید، پیری او را میفهمید؛ امّا پیری خودتان را که تدریجی است و پیری آن دوست همراهتان را که دائم با هم هستید، نمیفهمید، حس نمیکنید، چون تدریجی است، ما سقوط خودمان یا عقب‌گرد خودمان را که تدریجی است، درست نمیفهمیم؛ خیلی باید دقّت کنیم. گاهی در یک فضایی قرار گرفته‌ایم، عادت کرده‌ایم؛ چون عادت کرده‌ایم، مشکل آن فضا را نمیفهمیم. بنده در سال ۵۳ و ۵۴ در این سلّول زندان کمیته -خب معلوم است شرایط در سلّول چه جوری است- گاهی میدیدم که این نگهبان در را که باز میکند، عقب می‌ایستد؛ یا گاهی اوقات که بعضی از بازجوها برای یک مقصودی دمِ درِ سلّول‌ها می‌آمدند، میدیدیم وقتی میخواهند بیایند داخل سلّول، عقب میکشند؛ نمیفهمیدم چرا. یک روز بنده را بردند بازجویی، از صبح تا نزدیک شب طول کشید؛ وقتی برگشتم، دیدم فضای داخل سلّول غیر قابل تنفّس است؛ این قدر بوی گند در این فضا حبس شده که اصلاً تنفّس ممکن نیست. آن وقت فهمیدم که چرا این نگهبان و این بازجو وقتی که در را باز میکنند، عقب می‌ایستند؛ بو اذیّتشان میکند؛ من که در آن سلّول زندگی میکردم نمیفهمیدم، چون عادت کرده بودم. کاری کنیم که بوی بد عمل خودمان ما را بیازارد، آن را احساس کنیم، آن را بفهمیم؛ این خیلی مهم است! ۹۷/۱/۲۰ @Jahade_tabeini
🗓۴ بهمن ماه سال ۱۳۸۶ 🏴رحلت شاعرکرمانشاهی 🏳 یدالله بهزادپور(بهزاد) 💠رهبرانقلاب ‼️امن از قبل از انقلاب با بعضی از چهره‌های نخبه و برجسته‌ی استان کرمانشاه آشنا بودم؛ از جمله، مرحوم یدالله بهزاد که دوست قدیمی ما بود. ایشان مکرر مشهد میآمدند. مرحوم بهزاد ضمن دارا بودن از طبع شعرِ خیلی خوب - بخصوص در قصیده و قطعه، که ایشان انصافاً در کشور برجسته و ممتاز بود - همان روحیه و خلقیات پهلوانىِ کرمانشاه هم در ایشان بود. ایشان یک سفر مشهد آمده بود، و همان موقع من تحت تعقیب بودم؛ از مشهد خارج شده بودم، رفته بودم یک محل دوردستی. یک وقت دیدم آقای بهزاد و بعضی از دوستان دیگرِ انجمن ادبی مشهد آمدند آنجا برای دیدن ما؛ با اینکه این کار خطرناک بود. این مرد اهل کارهای مبارزاتی به آن شکل نبود، اما رفاقت و دوستی و صمیمیت، او را به این وادی کشانده بود. اینها تحسین‌برانگیز است! ۹۰/۷/۲۶ @Jahade_tabeini
🗓۳ رجب سال۲۵۴ ق 🏴شهادت امام هادی/۱ 💠امام خمینی ‼️از بدترین چیزی که اجانب در بین مردم و در بین روحانیت القا کردند، اینستکه اسلام گفته عبادت بکنیم و ظَلَمه را بگذارید به کار خودشان! اینها اسلام را در نظر جاهلین ما مسخ کردند و این از کیدهایی بود که با نقشه‌ها پیاده شده است؛ و ما خودمان هم باور کردیم که «آخوند را به سیاست چه» این حرفْ حرفِ استعمار است، در زیارت جامعه حضرت هادی امامان «ساسة العباد» هستند، این مطلبی بود که استعمار برای اینکه آخوند را جدا کند از دولت و ملت، القا کردند به او؛ آخوند هم باورش آمد! خود آخوند با ما مبارزه میکند که شما چکار دارید به سیاست، این چیزی بوده است که ما را به عقب رانده! ۵۷/۱۲/۱۱ 💠رهبرانقلاب ‼️زیارت جامعه کبیره و زیارت امیرالمومنین در روز غدیر که یکی از غُرَر تعبیرات و فرمایشات ائمه است، از امام هادی است، در مجموعه آثار و برکاتی که از ائمه هدیٰ رسیده است، ایشان این خصوصیت را دارد که در ضمن زیارت، مهمترین فصول مربوط به مقامات ائمه را با بیان وافی و شافی، با زیباترین تعبیرات بیان کرده‌اند! ۹۷/۱/۱ ‼️برای مناقب ائمه، از زیارتها، بخصوص زیارت جامعه‌ی کبیره استفاده کنید. بنابراین شما دیگر هیچ احتیاجی ندارید که مبالغاتی را در ذهن خودتان خلق کنید. آنچه که باید در باب ائمه (علیهم‌السّلام) گفته شود، در زیارت جامعه هست. شما میتوانید یک فقره از فقرات زیارت جامعه را - حالا شاید صدها فقره است - انتخاب کنید و با توجه به قریحه‌ی شعری و تخیل و فرآوری ذهنی خودتان، یک غزل زیبا و ناب از آب در بیاورید. ظرفیت این معارف اینقدر بالاست. ٩٠/٣/٢۵ @Jahade_tabeini
🗓۳ ماه رجب ۲۵۴ق 🏴شهادت امام هادی/۲ 💠رهبرانقلاب ‼️این زیارت نامه‌ها سرشار از مفاهیم عالی است که در اختیار ماست، ما کلام چه کسی را میتوانیم پیدا کنیم که با این فصاحت و بلاغت و مفاهیم و با اینها حرف بزنیم؟ این زیارت نامه‌ها واقعا از چیزهای مغتنمی است که در مکتب ما وجود دارد! ۹۴/۹/۹ ‼️هیچ چیزی برای ملت ما از این مؤثرتر نیست که درک معارفی را بکنند که گویندگان آن برای آنها شناخته شده هستند به اتصال به مقام ربوبی و به جانشینی پیغمبر و اتصال به منبع وحى الهى یعنی ائمه علیهم السلام، کدام منبع برای اسلام و معارف اسلامی از این بهتر و متقن‌تر؟ و سرچشمۀ اینها همین زیارات و همین دعاهاست؛ این زیارت جامعه، این زیارت امین‌الله، صرف اینکه بخوانیم و الفاظ را تکرار کنیم سود چندانی ندارد، وقتی این دعاها و زیارتها خوانده میشد در زمان ائمه علیهم السلام و خود این بزرگواران آنها را میخواندند مردم اطراف اینها گرد میآمدند و گوش میکردند و تحت تأثیر قرار می گرفتند اشکهایشان جاری میشد، این زیارت جامعه یک مجموعه ای از معارف اسلامی است چه درباره ائمه و چه حتی درباره مسائلی که به اسلام مربوط است ولو نه ویژۀ ائمه ببینید چه معارفی چه حقایقی کتابی مشحون از حکمت است، این باید در اختیار مردم قرار بگیرد و این را شما برایشان فراهم کنید تا بیایند! ۶۷/۹/۱۷ @Jahade_tabeini
🗓۵ بهمن ماه سال ۱۳۵۷ 🏳تشکیل کمیته استقبال از امام/۱ 💠رهبرانقلاب ‼هنگامیکه قرار بود امام تشریف بیاورند، ما با جمعی از رفقای نزدیکی که با هم کار می‌کردیم و همه‌شان در طول مدت انقلاب، نام و نشانهایی پیدا کردند مثل شهید بهشتی، شهید مطهری، شهید باهنر، برادر عزیزمان آقای هاشمی، مرحوم ربانی شیرازی، مرحوم ربانی املشی - با هم می‌نشستیم و در مورد قضایای گوناگون مشورت میکردیم. گفتیم که امام، دو سه روز دیگر وارد تهران می‌شوند و ما آمادگی لازم را نداریم. بیاییم سازماندهی کنیم که وقتی ایشان آمدند و مراجعات زیاد شد و کارها از همه طرف به این‌جا ارجاع گردید، معطل نمانیم. صحبت از تقسیم مسؤولیتها شد و در آن‌جا گفتم که مسؤولیت من این باشد که چای بدهم! همه تعجب کردند. یعنی چه؟ چای؟ گفتم: بله، من چای درست کردن را خوب بلدم. با گفتن این پیشنهاد، جلسه حالی پیدا کرد. می‌شود آدم بگوید که مثلاً قسمت دفتر مراجعات، به عهده‌ی من باشد. تنافس و تعارض که نیست. ما می‌خواهیم این مجموعه را با همدیگر اداره کنیم؛ هر جایش هم که قرار گرفتیم، اگر توانستیم کارِ آن‌جا را انجام بدهیم، خوب است. این، روحیه‌ی من بوده است. البته، آن حرفی که در آن‌جا زدم، می‌دانستم که کسی من را برای چای ریختن معیّن نخواهد کرد و نمی‌گذارند که من در آن‌جا بنشینم و چای بریزم؛ اما واقعاً اگر کار به این‌جا می‌رسید که بگویند درست کردن چای به عهده‌ی شماست، می‌رفتم عبایم را کنار می‌گذاشتم و آستینهایم را بالا می‌زدم و چای درست می‌کردم. این پیشنهاد، نه تنها برای این بود که چیزی گفته باشم؛ واقعاً برای این کار آماده بودم. ۶۸/۵/۱۸ @Jahade_tabeini
🗓۵ بهمن ماه سال ۱۳۵۷ 🏳تشکیل کمیته استقبال از امام/٢ 💠رهبرانقلاب ‼️انسان وقتی سمَت را طعمه میداند، آنوقت ممکن است کارهایی از او سر بزند که همانها بنای یک تمدن، یک نظام و یک تشکیلات را می‌لرزاند. به خلاف اینکه فردی بگوید: بنده کی هستم؟ طلبی از کسی ندارم. من حالا از خودم، برای شما میگویم: این طور جاها، گفتنِ شرح حال، نباید تعریف به حساب بیاید. ما، قبل از ورود امام، که در دانشگاه تهران تحصّن کرده بودیم جلسه‌ای با دوستان تشکیل دادیم. اغلبِ دوستان هم از روحانیون بودند گفتیم: «خوب؛ فردا امام وارد تهران می‌شوند. مردم می‌ریزند سرمان؛ هر کس کاری دارد، مراجعه‌ای دارد، حرفی دارد. باید از حالا آماده باشیم و تشکیلات بیت امام را منظم کنیم. هر کس مسؤولیتی به عهده بگیرد.» همه قبول کردند که بیاییم درباره‌ی این قضیه فکر کنیم؛ بنده گفتم: من می‌شوم قهوه‌چی. رفقا خندیدند و گفتند: شوخی میکنی؟ گفتم: شوخی نمیکنم. اتفاقاً چون اهل چای هستم، چای خوب درست می‌کنم. من می‌شوم قهوه‌چی. بالاخره منزل امام، یک چای ریز می‌خواهد! آن چای ریز، من باشم. این حرف موجب شد که جلسه‌ی ما به یک سمت خوب رفت. فرق است بین این‌که هر کس بنشیند جایی و هدف بگیرند که «رئیس این تشکیلات کی باشد؟» من توی دلم بگویم: «بالاخره من مناسبترم.» شما بگویید: «من مناسبترم.» این‌جا یک معارضه و دعوا می‌شود. ما در این دعوا، به قول زورخانه‌چی‌ها، لُنگ انداختیم. گفتیم: «ما نیستیم. شغل ما قهوه‌چی‌گری.» همه لنگ انداختند و کار، سامان گرفت. باید شغل را در خدمت خودمان نخواهیم و ندانیم! ۷۲/۵/۷ 📸استادخامنه‌ای (پشت) و مرحوم طالقانی @Jahade_tabeini
🗓۶ بهمن ماه سال ۱۳۶۰ش 🏳حماسه بزرگ مردم آمل 💠رهبرانقلاب ‼️حماسه بزرگ ۶بهمن آمل از حماسه‌های برجسته ملت ایران است و افتخار آن متعلق به مردم آمل است، و باید آنرا در ذهنها و خاطره‌ها تجدید کردید. نباید اجازه داد این حوادث بی‌نظیر و تعیین کننده‌ی تاریخ انقلاب، در ذهنها کمرنگ شود. نسل جوان ما باید این خاطره‌ها را درست بشناسد، بتواند آنها را تحلیل کند و آنها را چراغ راه آینده‌ی پرماجرای خود و هدف بلند خود قرار بدهد. این تعبیر شهر آمل به «شهر هزار سنگر» تعبیر کمی است؟! قضیه‌ی ۶بهمن آنقدر اهمیت داشت که امام بزرگوار ما آن را در وصیتنامه تاریخی خود هم مندرج کردند، آن را یادگار گذاشتند؛ یعنی فراموش نشود. برای اینکه حوادث تاریخی، هم درس است، هم عبرت است. در فضائل حماسه ششم بهمنِ آمل که آمل شهر «هزار سنگر» است یعنی چه؟ ظاهر قضیه این است که در درون شهر، مردم در مقابل گروه‌های اشرار و متجاوز سنگر درست کردند - حالا یا هزار تا، یا بیشتر یا کمتر - اما من یک تفسیر دیگری دارم: این سنگرها سنگرهای درون خیابانها نیست، این سنگرِ دلهاست؛ هزار تا هم نیست، هزاران سنگر است؛ به عدد هر مؤمنی، هر انسان باانگیزه‌ی باشرفی، یک سنگر در مقابل تهاجم دشمن وجود دارد. اگر یک ملت وقتی به دنبال یک هدفی حرکت میکند، نداند سر راه او چه خطراتی است، چه کمین‌کرده‌هائی هستند، چه باید کرد در مقابل اینها، خود را رها کند، قید و بندهای خود را رها کند، بی‌خیال باشد، ضربه خواهد خورد. درسهای گذشته این کمک را به ما میکند که راهمان را بفهمیم، بشناسیم، کمینها را بشناسیم، کمین‌کرده‌ها را بشناسیم. ۸۸/۱۱/۶ @Jahade_tabeini
🗓۶ بهمن ماه سال ۱۳۴۱ 🏴رفراندوم انقلاب سفید/۱ 💠رهبرانقلاب ‼️حرکت امام، در پائیز سال ۱۳۴۱، با اقدام ایشان در محکوم ساختن مصوبه دولت مبنی بر تبدیل «سوگند به قرآن» به «سوگند به کتاب‌های آسمانی»، و مصوباتی از این قبیل - که هدف آن‌ها تضعیف عظمت اسلام در ایران و تعرض به علمای دین بود – آغاز شد. دو ماه بعد، در برابر سروصدایی که در کشور برپا شد، دولت از موضع خود در مورد این مصوبه عقب‌نشینی کرد؛ اما نقشه دیگری ریخت. یک ماه پس از این عقب‌نشینی، شاه شش لایحه در رابطه با موضوعاتی مختلف به اسم انقلاب سفید ارائه کرد، که در واقع طرح‌هایی آمریکایی بود. امام این طرح‌های شاه را نیز محکوم کرد. شاه همچنین یک رفراندوم برای این لوایح اعلام کرد. امام این رفراندوم را هم محکوم کرد. هنگامی که این رویارویی شدت و حدّت یافت، شاه تصمیم به ستیزه و چالش با امام و همه روحانیون گرفت. او به قم - خاستگاه و دیار علمای دین - سفر کرد و به خانه روحانیون رفت. همچنین در میدانی در مرکز شهر، در برابر حرم حضرت فاطمه معصومه ایستاد و سخنرانی گستاخانه‌ای کرد و روحانیون را مورد تهاجم قرارداد درحالی‌که با آشفتگی و پریشانی سخن می‌گفت. بدین ترتیب شاه دست به یک مانور خطرناک زد. اما امام از ادامه راه منصرف نشد. او هر روز یا یک روز در میان، اعلامیه‌هایی صادر می‌کرد که لحن تند و کوبنده‌ای داشت. در چنین جوی همه‌پرسی انجام شد. خون دلی که لعل شد ص۶۵ @Jahade_tabeini