🗓۱۳ ماه رجب سال ۳۶قمری
🏳انتخاب شهر فتنهخیز کوفه
🏳بعنوان مقر حکومت علوی
🏳توسط مولانا امیرالمومنین
💠رهبرانقلاب
‼️ما امروز یک جامعه اسلامی هستیم. باید ببینیم جامعه اسلامی پیامبر، چه آفتی پیدا کرد که کارش به یزید رسید؟ چه شد که ۲۰سال بعد از شهادت امیرالمؤمنین در همان شهری که او حکومت میکرد، سرهای پسرانش را بر نیزه کردند و در آن شهر گرداندند!؟ کوفه یک نقطهی بیگانه از دین نبود! کوفه همان جایی بود که امیرالمؤمنین در بازارهای آن راه میرفت؛ تازیانه بر دوش میانداخت؛ مردم را امر به معروف و نهی از منکر میکرد؛ فریاد تلاوت قرآن در «آناءاللیل و اطراف النهار» از آن مسجد و آن تشکیلات بلند بود. این، همان شهر بود که پس از گذشت سالهایی نهچندان طولانی در بازارش دختران و حرم امیرالمؤمنین را، با اسارت میگرداندند. در ظرف بیست سال چه شد که به آنجا رسیدند؟ اگر بیماریای وجود دارد که میتواند جامعهای را که در رأسش کسانی مثل پیغمبر اسلام و امیرالمؤمنین بودهاند، در ظرف چند ده سال به آن وضعیت برساند، این بیماری، بیماری خطرناکی است و ما هم باید از آن بترسیم. امام بزرگوار ما، اگر خود را شاگردی از شاگردان پیغمبر اکرم محسوب میکرد، سرِ فخر به آسمان میسود. امام، افتخارش به این بود که بتواند احکام پیغمبر را درک، عمل و تبلیغ کند. امام ما کجا، پیغمبر کجا!؟ آن جامعه را پیغمبر ساخته بود و بعد از چند سال به آن وضع دچار شد. این جامعهی ما خیلی باید مواظب باشد که به آن بیماری دچار نشود. عبرت، اینجا است! ما باید آن بیماری را بشناسیم؛ آن را یک خطر بزرگ بدانیم و از آن اجتناب کنیم. ۷۱/۴/۲۲
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۱۱ ماه مبارک رجب سال ۱۴۲۱
🗓۱۹ مهر ۱۳۷۹ (سال امام علی)
🏳اهدای موسوعه امیرالمومنین
🏳بمحضر رهبر انقلاب اسلامی
🏳توسط حجةالاسلام ری شهری
🏳مدیر موسسه دارالحدیث/۱
💠رهبرانقلاب
‼️خدای متعال را سپاس میگوییم به خاطر این که معرفت امیرالمؤمنین را در میان مردم و در دلهای ما به صورت یک امر طبیعی ذاتی و اصیل در آورده است. وجود ما، با محبت آن بزرگوار شکل گرفته و دوران کودکی ما با محبت و ارادت به آن بزرگوار گذشته است و عمر ما هم در همین راه سپری شده است. امیدواریم - انشاءالله - مرگ ما هم با محبت امیرالمؤمنین باشد و آن روزی که خدای متعال خلایق را محشور و مبعوث میکند، ما را با نشانه این محبت، نشاندار کند. عید میلاد این بزرگوار را هم به جناب آقای ریشهری و بقیه برادران عزیز و حضاری که تشریف دارند، تبریک عرض میکنم و به عنوان یک محبّ کوچک امیرالمؤمنین و یک مسئول در دولت و کشور آن حضرت، از این کار بزرگی که به همت جناب آقای ریشهری و بقیه دوستان صورت گرفته است، یعنی تهیه موسوعه امیرالمؤمنین، صمیمانه تشکر میکنم و از این که این نسخههای اول را به بنده لطف کردید هم جداگانه متشکّرم! ۷۹/۷/۱۹
⚠️این کتاب با عنوان دانشنامه امام علی ترجمه و چاپ شده است!
📸جلسه اهدای موسوعه امیرالمومنین بمحضر رهبری
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۱۱ ماه مبارک رجب سال ۱۴۲۱
🗓۱۹ مهر ۱۳۷۹ (سال امام علی)
🏳اهدای موسوعه امیرالمومنین
🏳بمحضر رهبر انقلاب اسلامی
🏳توسط حجةالاسلام ری شهری
🏳مدیر موسسه دارالحدیث/۲
💠رهبرانقلاب
‼️همه چیز نشان میدهد که این کار (تهیه موسوعه امیرالمومنین)، تحت اشراف روح مطهر و برکات وجود خود آن بزرگوار پیش رفته است؛ البته تعجبی هم ندارد. ماها، با این که مدّعی معرفت امیرالمؤمنین و اهلبیت هستیم و همه دنیا ما را به این عنوان میشناسند، حقیقتاً جز یک ساحل کوچکی از اقیانوس ژرف و عظیم را درک نکردهایم و از امیرالمؤمنین چیزی نفهمیدهایم؛ نه فقط در مقام عمل از آن زندگی یک پارچه نور و یک پارچه اخلاص و صفا و آن کمالِ توصیف نشدنی عقبیم؛ بلکه در مقام شناخت، علم و معرفت هم خیلی عقبیم.
همهی ما، همهی جامعهی ما، متأسفانه، با همین ظواهر خیلی سطحی از این شخصیت عظیم، سرگرم و دلمشغول شدهایم. نه این که این ظواهر، کماهمیت باشند؛ نه! همینها آن قدر مهم است که آدمهای بزرگی را به خود جذب میکند؛ امّا ماورای این ظواهر، آن قدر بواطن زیبا و درخشان در زندگی امیرالمؤمنین و در شخصیت او وجود دارد که انسان به اندکی از آنها که برمیخورد، حقیقتاً مبهوت میشود. امیدوارم - انشاءالله - خدای متعال به شما اجر بدهد که این کار بزرگ را انجام دادهاید و این کار، گامی باشد - انشاءالله - برای رفتن در این اقیانوس و پیش رفتن در این دریای ژرف و عمیق و بالا بردن سطح معرفت مردم نسبت به این بزرگوار. ما در این امر، خیلی عقب هستیم. ما میخواهیم از این ته درّه که قرار داریم، به سمت آن قلهی عظیم حرکت کنیم! ٧٩/٧/١٩
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۴ بهمن ماه سال ۱۳۴۱ شمسی
🏴سفر محمد رضا پهلوی به شهر قم
🏴و سخنان توهین آمیز او علیه علما
🏴باعنوان ایرانو ارتجاع سرخوسیاه
🏴درپی تحریمرفراندوم انقلابسفید
🏴توسطامام و بعضی علمایحوزهقم
🏴که منجرشدبه اعتراض شدید امام
🏴و حادثه خونین فیضیه و۱۵ خرداد
🏳وآغاز نهضت به رهبری امام خمینی
💠امام خمینی
‼️در این چند سال اینها به اسم «انقلاب سفید» مملکت ما را به عقب راندند، فرهنگ ما را هم به عقب راندند؛ زراعت ما را هم خراب کردند؛ کشاورزی ما را هم به عقب راندند. باید همه با هم، دست به دست هم یکصدا، این خرابه را آباد کنیم. اگر چنانچه سستی کنیم ممکن است که به حال اول، به مسائل و مصایب سابق مبتلا بشویم! ۵۷/۱۲/۲۴
‼️اینهادر جرایدشان علمای اسلام را به ارتجاع سیاه تعبیر میکنند، ما را کهنه پرست معرفی میکنند، میگویند آخوندها میخواهند با الاغ این طرف آن طرف بروند؛ آخوندها میگویند که برق نمیخواهیم؛ طیاره نمیخواهیم؛ آخوندها میخواهند به قرون وسطی برگردند. خیر؛ آخوندها با این استبداد سیاهی که نصیب مملکت شده است، مخالفند؛ این کهنهپرستی است؟ علمای اسلام در صدر مشروطیت، در مقابل استبداد سیاه ایستادند و برای ملت آزادی گرفتند، قوانین جعل کردند، قوانینی که به نفع استقلال کشور است، به نفع اسلام است، این را با خونهای خودشان، با زجرهایی که کشیدند، گرفتند؛ این آخوندها مرتجع هستند؟ خواسته روحانیت عمل به قوانین اسلام است؛ این ارتجاع است؟ ما میگوییم آقا، غلام حلقه به گوش دیگران نباشید؛ دستتان را برای چهار دلار دراز نکنید؛ ما با اینها مخالفیم. اگر این ارتجاع است، ما مرتجعیم! ۴۳/۱/۲۶
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۴ بهمن ماه سال ۱۳۵۰
🏴تشکیل کمیته مشترک ضدخرابکاری
🏴درپی دستور شخص محمدرضاشاه
💠رهبرانقلاب
‼️یکی از بلاهای ما «تدریج» است؛ یعنی بتدریج دچار یک حالتی میشویم که نمیفهمیم. پیری خودمان را نمیفهمیم، چون تدریجی است. کسی را که شما ۲۰ سال یا ۲۵ سال است ندیدهاید و حالا میبینید، پیری او را میفهمید؛ امّا پیری خودتان را که تدریجی است و پیری آن دوست همراهتان را که دائم با هم هستید، نمیفهمید، حس نمیکنید، چون تدریجی است، ما سقوط خودمان یا عقبگرد خودمان را که تدریجی است، درست نمیفهمیم؛ خیلی باید دقّت کنیم. گاهی در یک فضایی قرار گرفتهایم، عادت کردهایم؛ چون عادت کردهایم، مشکل آن فضا را نمیفهمیم. بنده در سال ۵۳ و ۵۴ در این سلّول زندان کمیته -خب معلوم است شرایط در سلّول چه جوری است- گاهی میدیدم که این نگهبان در را که باز میکند، عقب میایستد؛ یا گاهی اوقات که بعضی از بازجوها برای یک مقصودی دمِ درِ سلّولها میآمدند، میدیدیم وقتی میخواهند بیایند داخل سلّول، عقب میکشند؛ نمیفهمیدم چرا. یک روز بنده را بردند بازجویی، از صبح تا نزدیک شب طول کشید؛ وقتی برگشتم، دیدم فضای داخل سلّول غیر قابل تنفّس است؛ این قدر بوی گند در این فضا حبس شده که اصلاً تنفّس ممکن نیست. آن وقت فهمیدم که چرا این نگهبان و این بازجو وقتی که در را باز میکنند، عقب میایستند؛ بو اذیّتشان میکند؛ من که در آن سلّول زندگی میکردم نمیفهمیدم، چون عادت کرده بودم. کاری کنیم که بوی بد عمل خودمان ما را بیازارد، آن را احساس کنیم، آن را بفهمیم؛ این خیلی مهم است! ۹۷/۱/۲۰
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۴ بهمن ماه سال ۱۳۸۶
🏴رحلت شاعرکرمانشاهی
🏳 یدالله بهزادپور(بهزاد)
💠رهبرانقلاب
‼️امن از قبل از انقلاب با بعضی از چهرههای نخبه و برجستهی استان کرمانشاه آشنا بودم؛ از جمله، مرحوم یدالله بهزاد که دوست قدیمی ما بود. ایشان مکرر مشهد میآمدند. مرحوم بهزاد ضمن دارا بودن از طبع شعرِ خیلی خوب - بخصوص در قصیده و قطعه، که ایشان انصافاً در کشور برجسته و ممتاز بود - همان روحیه و خلقیات پهلوانىِ کرمانشاه هم در ایشان بود. ایشان یک سفر مشهد آمده بود، و همان موقع من تحت تعقیب بودم؛ از مشهد خارج شده بودم، رفته بودم یک محل دوردستی. یک وقت دیدم آقای بهزاد و بعضی از دوستان دیگرِ انجمن ادبی مشهد آمدند آنجا برای دیدن ما؛ با اینکه این کار خطرناک بود. این مرد اهل کارهای مبارزاتی به آن شکل نبود، اما رفاقت و دوستی و صمیمیت، او را به این وادی کشانده بود. اینها تحسینبرانگیز است! ۹۰/۷/۲۶
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۵ بهمن ماه سال ۱۳۵۷
🏳تشکیل کمیته استقبال از امام/۱
💠رهبرانقلاب
‼هنگامیکه قرار بود امام تشریف بیاورند، ما با جمعی از رفقای نزدیکی که با هم کار میکردیم و همهشان در طول مدت انقلاب، نام و نشانهایی پیدا کردند مثل شهید بهشتی، شهید مطهری، شهید باهنر، برادر عزیزمان آقای هاشمی، مرحوم ربانی شیرازی، مرحوم ربانی املشی - با هم مینشستیم و در مورد قضایای گوناگون مشورت میکردیم. گفتیم که امام، دو سه روز دیگر وارد تهران میشوند و ما آمادگی لازم را نداریم. بیاییم سازماندهی کنیم که وقتی ایشان آمدند و مراجعات زیاد شد و کارها از همه طرف به اینجا ارجاع گردید، معطل نمانیم. صحبت از تقسیم مسؤولیتها شد و در آنجا گفتم که مسؤولیت من این باشد که چای بدهم! همه تعجب کردند. یعنی چه؟ چای؟ گفتم: بله، من چای درست کردن را خوب بلدم. با گفتن این پیشنهاد، جلسه حالی پیدا کرد. میشود آدم بگوید که مثلاً قسمت دفتر مراجعات، به عهدهی من باشد. تنافس و تعارض که نیست. ما میخواهیم این مجموعه را با همدیگر اداره کنیم؛ هر جایش هم که قرار گرفتیم، اگر توانستیم کارِ آنجا را انجام بدهیم، خوب است. این، روحیهی من بوده است. البته، آن حرفی که در آنجا زدم، میدانستم که کسی من را برای چای ریختن معیّن نخواهد کرد و نمیگذارند که من در آنجا بنشینم و چای بریزم؛ اما واقعاً اگر کار به اینجا میرسید که بگویند درست کردن چای به عهدهی شماست، میرفتم عبایم را کنار میگذاشتم و آستینهایم را بالا میزدم و چای درست میکردم. این پیشنهاد، نه تنها برای این بود که چیزی گفته باشم؛ واقعاً برای این کار آماده بودم. ۶۸/۵/۱۸
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۵ بهمن ماه سال ۱۳۵۷
🏳تشکیل کمیته استقبال از امام/٢
💠رهبرانقلاب
‼️انسان وقتی سمَت را طعمه میداند، آنوقت ممکن است کارهایی از او سر بزند که همانها بنای یک تمدن، یک نظام و یک تشکیلات را میلرزاند. به خلاف اینکه فردی بگوید: بنده کی هستم؟ طلبی از کسی ندارم. من حالا از خودم، برای شما میگویم: این طور جاها، گفتنِ شرح حال، نباید تعریف به حساب بیاید. ما، قبل از ورود امام، که در دانشگاه تهران تحصّن کرده بودیم جلسهای با دوستان تشکیل دادیم. اغلبِ دوستان هم از روحانیون بودند گفتیم: «خوب؛ فردا امام وارد تهران میشوند. مردم میریزند سرمان؛ هر کس کاری دارد، مراجعهای دارد، حرفی دارد. باید از حالا آماده باشیم و تشکیلات بیت امام را منظم کنیم. هر کس مسؤولیتی به عهده بگیرد.» همه قبول کردند که بیاییم دربارهی این قضیه فکر کنیم؛ بنده گفتم: من میشوم قهوهچی. رفقا خندیدند و گفتند: شوخی میکنی؟ گفتم: شوخی نمیکنم. اتفاقاً چون اهل چای هستم، چای خوب درست میکنم. من میشوم قهوهچی. بالاخره منزل امام، یک چای ریز میخواهد! آن چای ریز، من باشم. این حرف موجب شد که جلسهی ما به یک سمت خوب رفت. فرق است بین اینکه هر کس بنشیند جایی و هدف بگیرند که «رئیس این تشکیلات کی باشد؟» من توی دلم بگویم: «بالاخره من مناسبترم.» شما بگویید: «من مناسبترم.» اینجا یک معارضه و دعوا میشود. ما در این دعوا، به قول زورخانهچیها، لُنگ انداختیم. گفتیم: «ما نیستیم. شغل ما قهوهچیگری.» همه لنگ انداختند و کار، سامان گرفت. باید شغل را در خدمت خودمان نخواهیم و ندانیم! ۷۲/۵/۷
📸استادخامنهای (پشت) و مرحوم طالقانی
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۶ بهمن ماه سال ۱۳۶۰ش
🏳حماسه بزرگ مردم آمل
💠رهبرانقلاب
‼️حماسه بزرگ ۶بهمن آمل از حماسههای برجسته ملت ایران است و افتخار آن متعلق به مردم آمل است، و باید آنرا در ذهنها و خاطرهها تجدید کردید. نباید اجازه داد این حوادث بینظیر و تعیین کنندهی تاریخ انقلاب، در ذهنها کمرنگ شود. نسل جوان ما باید این خاطرهها را درست بشناسد، بتواند آنها را تحلیل کند و آنها را چراغ راه آیندهی پرماجرای خود و هدف بلند خود قرار بدهد. این تعبیر شهر آمل به «شهر هزار سنگر» تعبیر کمی است؟! قضیهی ۶بهمن آنقدر اهمیت داشت که امام بزرگوار ما آن را در وصیتنامه تاریخی خود هم مندرج کردند، آن را یادگار گذاشتند؛ یعنی فراموش نشود. برای اینکه حوادث تاریخی، هم درس است، هم عبرت است. در فضائل حماسه ششم بهمنِ آمل که آمل شهر «هزار سنگر» است یعنی چه؟ ظاهر قضیه این است که در درون شهر، مردم در مقابل گروههای اشرار و متجاوز سنگر درست کردند - حالا یا هزار تا، یا بیشتر یا کمتر - اما من یک تفسیر دیگری دارم: این سنگرها سنگرهای درون خیابانها نیست، این سنگرِ دلهاست؛ هزار تا هم نیست، هزاران سنگر است؛ به عدد هر مؤمنی، هر انسان باانگیزهی باشرفی، یک سنگر در مقابل تهاجم دشمن وجود دارد. اگر یک ملت وقتی به دنبال یک هدفی حرکت میکند، نداند سر راه او چه خطراتی است، چه کمینکردههائی هستند، چه باید کرد در مقابل اینها، خود را رها کند، قید و بندهای خود را رها کند، بیخیال باشد، ضربه خواهد خورد. درسهای گذشته این کمک را به ما میکند که راهمان را بفهمیم، بشناسیم، کمینها را بشناسیم، کمینکردهها را بشناسیم. ۸۸/۱۱/۶
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۶ بهمن ماه سال ۱۳۴۱
🏴رفراندوم انقلاب سفید/۱
💠رهبرانقلاب
‼️حرکت امام، در پائیز سال ۱۳۴۱، با اقدام ایشان در محکوم ساختن مصوبه دولت مبنی بر تبدیل «سوگند به قرآن» به «سوگند به کتابهای آسمانی»، و مصوباتی از این قبیل - که هدف آنها تضعیف عظمت اسلام در ایران و تعرض به علمای دین بود – آغاز شد. دو ماه بعد، در برابر سروصدایی که در کشور برپا شد، دولت از موضع خود در مورد این مصوبه عقبنشینی کرد؛ اما نقشه دیگری ریخت. یک ماه پس از این عقبنشینی، شاه شش لایحه در رابطه با موضوعاتی مختلف به اسم انقلاب سفید ارائه کرد، که در واقع طرحهایی آمریکایی بود. امام این طرحهای شاه را نیز محکوم کرد. شاه همچنین یک رفراندوم برای این لوایح اعلام کرد. امام این رفراندوم را هم محکوم کرد.
هنگامی که این رویارویی شدت و حدّت یافت، شاه تصمیم به ستیزه و چالش با امام و همه روحانیون گرفت. او به قم - خاستگاه و دیار علمای دین - سفر کرد و به خانه روحانیون رفت. همچنین در میدانی در مرکز شهر، در برابر حرم حضرت فاطمه معصومه ایستاد و سخنرانی گستاخانهای کرد و روحانیون را مورد تهاجم قرارداد درحالیکه با آشفتگی و پریشانی سخن میگفت. بدین ترتیب شاه دست به یک مانور خطرناک زد. اما امام از ادامه راه منصرف نشد. او هر روز یا یک روز در میان، اعلامیههایی صادر میکرد که لحن تند و کوبندهای داشت. در چنین جوی همهپرسی انجام شد. خون دلی که لعل شد ص۶۵
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۶ بهمن ماه سال ۱۳۴۱
🏴رفراندوم انقلاب سفید/۲
💠رهبرانقلاب
‼️بنا شد که ششم بهمن رفراندوم بشود. ششم بهمن من دیدم که اولا تهران خیلی خلوت و گرفته و تاریک است و مردم هم تکوتوکی سر صندوقها میروند و رأی میدهند. حالا مردم بودند یا چه کسانی بودند، من دیگر نمیدانم از کجا آورده بودند اینها را. بلافاصله آمدیم قم منزل امام، دیدیم خبرها آنجاست. امام در منزل بودند و البته رفت و آمد منزل کنترل میشد، آنجا اول بار ما نشانهٔ ارعاب دستگاه را مشاهده کردیم. ما خدمت امام که رفتیم، دیدیم ایشان آن اعلامیه های کوتاه کوتاه را - چندتا اعلامیه، هرروز یک اعلامیه، هر نصفه روز یک اعلامیه داده بودند بيرون - در همان اوان، حادثه تهران اتفاق افتاد؛ یعنی به مناسبت همان شش ماده، مردم تظاهراتراه انداختند با رهبرى آیةالله خوانساری. بعد در بازار که داشتند میآمدند، پاسبانها حمله میکنند و آقای خوانساری مضروب میشود، این جریان موجب این شد که در قم یک هیجان جدیدی به وجود آمد، که در اعلامیه های امام خمینی هم منعکس شد. اگر در آن جریان قبلی تحریک آقای خمینی موجب شده بود که بقیهٔ آقایان حرکت بکنند، در این جریان، یک زمینه تحرک طبیعی هم به وجود آمد و آن همین بود؛ حملهٔ به آقای خوانساری. آقای خمینی هم که سرش درد میکرد برای دعواکردن با دستگاه. در نامههای بسیار تند، اعلامیههای تند، در چندین اعلامیه، ایشان قضیه تهران را محکوم کردند. در خود قم هم تظاهرات راه افتاد. عدهای میرفتند تظاهرات میکردند و شعارشان این بود: ما تابع قرآنیم، رفراندوم نمیخواهیم. ۱۳۶۱/۶
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۶ بهمن ماه سال ۱۳۴۱
🏴رفراندوم انقلاب سفید/۳
💠رهبرانقلاب
‼️رژیم اعلام کرد شش میلیون نفر در همهپرسی شرکت کردند. همهپرسی در ۶ بهمن ۲۳۴۱ انجام شد. در آن روز من و برادرم سیدمحمد و یک شخص دیگر، به عنوان فرستادگان آقای میلانی به نزد امام، از مشهد به تهران رسیدیم. من با چشم خود دیدم که حتی در مرکز شهر که شلوغ است، مراکز رأیگیری از مردم خالی بود و جز برخی افراد کسی در آن نبود. امام پس از همهپرسی موضع خود را تشدید کرد و این اقدام و نتیجه آن را به بحث کشید. در گیر و دار این بحران، نشانههای آغازین جدایی میان امام و برخی دیگر از مراجع نیز پایدار گشت. خون دلی که لعل شد ص۶۵
‼️رفراندوم شاه و لوایح شش گانه که پیش آمد، شاه عملا وارد میدان قانونگذاری خلاف شرع شد که ریشههای استعماری داشت، البته من نمیدانم که امام در آن وقت چقدر نظر به ریشههای استعماری این طرحها داشتند. آنیکه از اعلامیه ها برمیآمد، ریشههای غیر اسلامیاش بود، که امام را تحریک میکرد به مقابله و برخورد. به جنبه های آمریکایی بودن این طرحها هم توجه که قطعا داشتند؛ اما چقدر آن برایشان انگیزه میشد، این را من الان نمیتوانم بیان کنم. اما میشود فهمید در مجموع که خب، یک انسانی که این طور با سیاستهای سلطه گر خارجی، مخالف بوده، و چه بینش تیز و زودرسی در این مسئله ایشان داشتند - که من واقعا تعجب میکنم - به هرحال، وقتی که رفراندوم مطرح شد، ایشان بنا کردند با رفراندوم مخالفت کردن و گفتند: این خلاف شرع است، خلاف قانون است، احکام این چنینی است، تحمیل بر مردم است. ۱۳۶۱/۳
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini