🗓۲۳ اسفند ماه ۱۳۴۰ ش
🏴رحلت آیةالله کاشانی/۲
💠امام خمینی:
‼️خدا میداند که در کشف حجاب، این پهلویها چه جنایتهایی کردند، حتی بهعلمای بزرگ هم پیشنهاد میکردند که شما مجلس بگیرید با خانمهایتان؛ با زنهایتان بیایید در مجلس برای اینکه فرمودهاند. نقل کردند که یکیشان رفته بود پیش مرحوم آقای کاشانی گفته بود که فرمودهاند که شما باید در آن مجلسی که مختلط است شرکت کنید. ایشان فرموده بودند: فلان خوردند. او گفته بود که آن بالاییها گفتهاند. گفته بود: من هم همان بالاییها را میگویم. بله، اینها میخواستند با ارعاب و هو و جنجال، کار را انجام بدهند. لهذا، به ایشان هیچ تعرّضی نکردند! ۵۹/۸/۱۴
💠رهبر انقلاب:
‼️مرحوم آيةالله كاشانى يك مرد مجتهد قوى بود كه در دوران بعد از حادثهى ۲۸ مرداد ايشان چند سفر مشهد آمده بودند، بنده آن وقت طلبه جوانى بودم در مجلس ايشان حاضر ميشدم. ايشان دو سال ماه رمضان در مشهد بود علماى بزرگ مشهد در شبهاى ماه رمضان ميآمدند در محضر ايشان بحثهاى علمى میشد و همه از مرحوم آيةالله كاشانى استفادههاى زيادى میكردند! ۶۳/۴/۲۹
‼️امام یکبار به ما گفتند که من هیچکس را به شجاعت مرحوم آقای کاشانی ندیدم، میفرمودند یک مأمور کلانتری آمد پیش آقای کاشانی و گفت که مثلاً فرماندهمان سلام رساندند و گفت شما و خانواده به فلان مجلس، که باید زنهایشان بی حجاب میبودند، دعوتید؛ آقای کاشانی هم نزدیک به این تعبیر میگوید که فرماندهتان خیلی غلط زیادی کردند! ۹۱/۱/۸
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۲۳ اسفند ماه ۱۳۴۰ ش
🏴رحلت آیةالله کاشانی/۳
💠امام خمینی
‼️این گروهی(جبهه ملی) که با اسلام و روحانیت اسلام سر سخت مخالف بودند. از اولش هم مخالف بودند. اولش هم وقتی که مرحوم آیتاللّه کاشانی دید که اینها خلاف دارند میکنند و صحبت کرد، اینها این کار کردند که یک سگی را نزدیک مجلس عینک به آن زدند و اسمش را «آیتاللّه» گذاشتند! این در زمان آن (مصدق) بود که اینها فخر میکنند به وجود او. او هم مُسلِم نبود. من در آن روز در منزل یکی از علمای تهران بودم که این خبر را شنیدم که یک سگی را عینک زدهاند و به اسم «آیت اللّه» توی خیابانها میگردانند. من به آن آقا عرض کردم که این دیگر مخالفت با شخص نیست؛ این (مصدق) سیلی خواهد خورد و طولی نکشید که سیلی را خورد و اگر مانده بود سیلی بر اسلام میزد! این «جبهۀ ملی»، از میرزای شیرازی در قضیۀ تنباکو و شیخ فضل الله نوری تا آقای کاشانی و تمام علمایی که در خلال مشروطیت برای اسلام کار کردند را بد گفتند! آن روزنامه جبهۀ ملی را پیدا بکنید و ببینید که در آن میرزای شیرازی را متهم کرده به دروغگویی! شیخ فضل الله را این قدر فحش داده! مگر جرم شیخ فضل الله و کاشانی بیچاره چه بود؟ جرمشان این بود که میگفت قانون باید اسلامی باشد. جرم شیخ فضل الله این بود که احکام قصاص غیر انسانی نیست، انسانی است. جرم اینها همین است که اینها عقیدهشان این است که باید اسلام در ایران پیاده بشود. و شما میگویید که احکام غرب مترقی است. در تمام طول سلطنت رضا شاه و محمدرضا شاه سبّ به اسلام در کار نبوده، اما «جبهۀ ملی» سبّ اسلام کرده است! ۶۰/۳/۲۵
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۲۳ اسفند۱۳۳۵
🏳تاسیس ساواک
💠رهبرانقلاب
‼️ساواک ایران به وسیلهی نیروهای آمریکایی و اسرائیلی تجهیز شد! ۹۶/۳/۳۱
‼️بعد از کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد، دستگاه جهنّمی ساواک را بهوجود آوردند. اینها را غربیها کردند، اینها کار همین انگلیسیها و آمریکاییها بود! ۹۴/۱۲/۲۰
‼️یکى از خصوصیّت آن رژیم فاسد، دیکتاتورىِ سیاه و خفقان عجیب علیه مردم، با قساوت آمیزترین روشها بود، حرفهاى فراوان و موثّق وجود دارد از آنچه اینها با مردم، با مبارزین و با کسانى که ولو اندک انتقادی داشتند، انجام میدادند؛ آن شکنجهها، آن فشارهاى عجیب و غریبِ جسمى و روحى، آن زندانهاى مخوف، که امروز برخى از نشانههاى آنها هست که افراد میروند میبینند تعجّب میکنند. همین کسانیکه امروز دَم از حقوق بشر میزنند با همه وجود طرفدار اینها بودند؛ دستگاه جهنّمى ساواک را خود صهیونیستها و خود آمریکاییها بوجود آورده بودند، روشها را آنها بهشان یاد داده بودند! ۹۳/۱۰/۱۷
‼️جوانهای عزیز تاریخ مبارزات ملّت ایران را بیشتر بخوانند و بیشتر بدانند؛ و کسانی که اهل بیان هستند، اهل گفتن هستند، برای جوانهای امروز ما تبیین کنند که در دوران مبارزات بر ملّت ایران چه گذشت، چه کسانی مقابل ملّت ایران بودند، ساواک را چه کسی به وجود آورد، روشهای شکنجه را چه کسی به ساواکیها یاد داد، عناصر مؤمن و علاقهمند را با نظارت چه کسانی در داخل کشور مورد شکنجه قرار دادند؛ اینها را جوانهای ما بایستی آگاه بشوند و بدانند. ۹۴/۸/۱۲
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۱۴ ماه مارس سال ۲۰۱۸
🏳فوت فیزیکدان انگلیسی
🏳منتقد خدا باوری و معاد
🏳برنده جایزه آزادی بیان
🏳استیون ویلیام هاوکینگ
💠رهبرانقلاب
‼️یک نکته در مورد علوم انسانی عرض کنم. ببینید، ما نمیگوییم علوم انسانی غیر مفید است؛ ما میگوییم علوم انسانی به شکل کنونی مضر است؛ مثلا من یکی از حرفهایی که دارم، همین رشتهی تعلیم و تربیت در حوزه است. بحث در این نیست که این علوم مفید نیست؛ بحث در این است که اینی که امروز در اختیار ما قرار دادند، مبتنی بر یک جهانبینی است غیر از جهان بینی ما. علوم انسانی مثل پزشکی، مهندسی، فیزیک نیست که جهانبینی و نگرش نسبت به انسان و جهان در آن تأثیر نداشته باشد؛ چرا، تأثیر دارد. شما مادی باشید، یک جور علوم انسانی تنظیم میکنید. علوم انسانی ما برخاستهی از تفکرات پوزیتیویستی قرن پانزده و شانزده اروپاست. اگر ما در داخل حوزه رشته تعلیم و تربیت داشته باشیم، در زمینه تعلیم و تربیت متخصص تربیت کنیم؛ آن وقت حوزه علمیه و روحانیت می تواند آموزش و پرورش را عرصه حضور خودش قرار دهد. نه اینکه ما برویم بشویم وزیر آموزش و پرورش؛ این اصلا کارساز نیست. بحث آموزش و پرورش، کتاب درسی است و ساختن معلم، تربیت معلم، تربیت دینی معلم و تولید کتابهای دینی و کتابهای غیردینی؛ یعنی کتاب فیزیک یا کتاب ریاضیات هم می تواند درس توحید بدهد، میتواند انسانها را بی دین کند؛ هم میتواند توحید و تدین و تعبد را به دانش آموز القا کند، هم میتواند او را بی دین کند، به مبدأ و معاد بی اعتنا کند. ما باید بتوانیم حوزهی علمیه را آماده کنیم. الان حوزهی علمیه آماده نیست! ۸۹/۸/۲
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۲۵ اسفند ماه سال ۱۳۷۳
🏳رحلت حاج احمدخمینی/۱
💠رهبرانقلاب
‼️یادگار امام و عزیزترین کس او، دنیای فانی را وداع گفت و چهره محبوب و غمخوار کشور و انقلاب و خدمتگزاری صدیق برای هدفهای امام راحل و اندیشهای روشن و چشمی تیزبین، در خدمت نظام اسلامی، کشور و ملت و دوستداران خود را ترک کرد و ایران اسلامی را به عزای خویش نشانید. ایشان در دوران پرحادثه انقلاب یکی از مؤثرترین عناصر در جریانات کشور و انقلاب بود. او برای رهبر کبیر انقلاب فرزندی مهربان و در عین حال، مشاوری امین و یاری دیرین، و سربازی فداکار، و مدیری گوش بفرمان، و کارگزاری لایق و کار آمد بود. امام بزرگ ما بارها محبت پرشور و اعتماد عمیق و تحسین قلبی خود نسبت به این فرزند خاضع و مطیع خود را بر زبان آورده بود و نزدیکترینها، گواهی صادق آنچنان پدری را، در حق پسر یگانهاش، از آن زبان پرهیزکار شنیده بودند. در طول سالهای انقلاب چه بسیار گرهها، که به دست او گشوده شد و چه بسیار کارهای بزرگ که به تدبیر او انجام گشت. از اینها برتر نقش این عنصر پرتلاش و پرتوان در حراست عاشقانه از سلامتی جسمی و آرامش خاطر امام بزرگوار بود. بی شک سلامت و توان جسمی وقدرت کاری آن قائد عظیمالشأن در دوران پرمخاطره دهساله، با وجودکهولت سنی و بیماری قلبی، در میان عوامل و اسباب عادی از همه بیشتر به ابتکار و مراقبت و پیگیری دلسوزانه این فرزند مهربان، وابسته بود. ملت ایران از این بابت بسی مدیون این عزیز فقید است! ۷۳/۱۲/۲۶
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۲۵ اسفند ماه سال ۱۳۷۳ ش
🏳رحلت امین امام، مطیع رهبری
🏳حجةالاسلام سیداحمدخمینی/۲
💠رهبرانقلاب
‼️تجلیلِ از این عزیز سفرکرده ما به عنوان یک فریضه، همیشه وجود دارد، این مرد صبور و پُرکار و بسیار جدّی، به معنای حقیقی کلمه، بیشتر عمر مفید خود را در خدمت امام و برای امام و هدفهای امام گذرانید. امام هم قدر این فرزند باکفایت خود را میدانستند. حداقل ۲مرتبه بنده خودم از امام شنیدم که فرمودند: احمد عزیزترین افراد برای من است. امام از آن آدمهایی نبودند که به عنوان یک کار احساساتی و شخصی، بخواهند به نزدیکان خود اظهار علاقه کنند؛ آن جمله را فرمودند که ما هم بگوییم؛ نفرمودند که فقط خود ما بدانیم. در موارد متعددی امام نسبت به حاج احمد آقا اظهار اعتماد کردند. من فراموش نمیکنم جلسه بسیار پُرهیجانی را که امام رضواناللَّهعلیه بهطور صریح جلوی من و چند نفر دیگر اظهار کردند که به حاج احمد آقا اعتماد کامل دارند. پس به خاطر امام، خوب است که ما همیشه از یادگار فقید امام تجلیل کنیم. ۷۹/۱۲/۲۶
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۲۵ اسفند ماه سال ۱۳۷۳ ش
🏳رحلت امین امام، مطیع رهبری
🏳حجةالاسلام سیداحمدخمینی/۳
💠رهبرانقلاب
‼️ایشان مشاوری امین برای امام بودند. امام هم زمانی جملهای با این مضمون گفتند که احمد هیچ چیزی را به من نسبت نمیدهد که من نگفته باشم. این گواهی امام بسیار با ارزش و مهم است. حاج احمد آقا عنصر قابل و لایقی بودند. اوّلاً ایشان خیلی باهوش بودند. به نظر من در بین خصوصیّات ذاتی و صفاتی که در یک انسان، برجسته است، اگر بخواهیم یکی را برای حاج احمد آقا از همه برجستهتر حساب کنیم، آن هوش ایشان بود. بسیار مرد باهوش و تیز و زیرکی بودند. بعضی از صفات خوب امام را هم من در ایشان دیدم. مثلاً آدم بیرودربایستیای بودند. امام نیز همینگونه بودند. مرحوم حاج آقا مصطفی نیز همینگونه بودند. من با ایشان هم از نزدیک معاشرت و رفاقت داشتم. جاهایی که لازم بود اصلاً هیچ رودربایستی نداشتند. ایشان یک حالت صراحتِ خوبی را البته در مواردی -نمیگویم در همهجا- داشتند که تعبیر درستش همان رودربایستی نداشتن است. ایشان مرد عاقلی محسوب میشدند. به شدّت به امام عشق میورزیدند و علاقهمند ایشان بودند. علاوه بر این، از بُن دندان به این انقلاب اعتقاد داشتند و برای همین هم بود که آن هوش سرشار در خدمت انقلاب و امام به کار میرفت. اصل برای ایشان، همینها بود. من بعداً دیدم در وصیتنامهشان هم همین را تصریح کردهاند. این را من خودم دیدم که برای ایشان در درجهی اوّل، امام و انقلاب مطرح بود. رفاقتها، دوستیها، جبههها، باندها و گروهها، هیچ مطرح نبود. این، جهاتِ بسیار خوبی بود که ایشان داشتند! ۷۴/۳/۱۱
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۲۵ اسفند ماه سال ۱۳۷۳ ش
🏳رحلت امین امام، مطیع رهبری
🏳حجةالاسلام سیداحمدخمینی/۴
💠رهبرانقلاب
‼️حاج احمد آقا بعد از رحلت امام، در رابطه با مسائل رهبری و مسائل دولت، موضعی اتّخاذ کردند که بسیار تحسین برانگیز بود. ایشان انتقادهایی هم به بعضی از امور داشتند؛ اما این انتقادها در مورد مسائل دولت منعکس نمیشد. در مورد مسائل رهبری هم، نظر ایشان با آنچه که از طرف رهبری ابراز میشد، کاملاً موافق اعلام میشد و موافق هم بودند. احمد آقا در برههی بعد از رحلت امام، یکی از بهترین مواضعی را که ممکن است کسی مثل ایشان داشته باشد، در دفاع از اصول و موازین انقلاب و آن چهرهی حقیقی خطّ امام اتّخاذ کرده بودند. ایشان واقعاً از جان و دل از آن مواضع و از جمله از رهبری، دفاع میکردند. دفاع بسیار جانانهای که ایشان چه از اساس و اصل رهبری و چه از شخص حقیر میکردند، در بعضی از روحیههایی که ممکن بود به گونهی دیگری فکر کنند، تأثیرات زیادی داشت. بههرحال، موضع بعد از رحلت امام که ایشان اتّخاذ کرده بودند، بسیار موضع ارزشمندی بود. من معتقدم یکی از بهترین فصول زندگی ایشان، عندالله، همین فصل اخیر است که ایشان واقعاً راه خدا، راه حق و راه صحیح را متقرّباً الیالله برگزیده بودند. با اینکه یقیناً توقّعات گوناگونی از ایشان بود؛ همانگونه که وسوسههایی هم بود. آدم میبیند در اطراف بعضی از افراد، وسوسههایی میشود. یقیناً در اطراف ایشان هم وسوسههایی وجود داشت. در این شکّی نیست. لکن ایشان قرص و محکم ایستاده بودند و همان اصولی را که مورد نظر شریف امام بود، با قاطعیت تمام ابراز میکردند! ۷۴/۳/۱۱
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۲۵ اسفند ماه سال ۱۳۷۳ ش
🏳رحلت امین امام، مطیع رهبری
🏳حجةالاسلام سیداحمدخمینی/۵
💠رهبرانقلاب
‼️او حقیقتاً رنج کشید و تلاش و فعالیت کرد. در آن راهی که تشخیص میداد راه انقلاب و راه اسلام و راه مورد نظر امام است، بیملاحظه حرکت کرد و خیلیها را هم با خودش دشمن کرد. بعضی از این دشمنیهایی که ولو با نام اسلام و با نام بعضی از دلسوزیها نسبت به مفاهیم زیبا انجام میگیرد، دشمنیهای شخصی است؛ عقدههایی است که از شخص این عزیز مظلوم در دل داشتند؛ چون او در مواضع امام متصلّب بود و تسلیم نمیشد و زیر بار خیلیها نمیرفت. کسانی که برای دلخوشی دشمنان انقلاب و اسلام، زبان به هجو و بدگویی از مرحوم آقای حاج احمد آقا باز کردند، اینها در واقع پشت سر حاج احمد آقا، از امام و انقلاب عقده دارند. دشمنىِ شخصی آنها با آن مرحوم به خاطر این است که او به معنای حقیقی کلمه مدافع بود: مدافع امام و انقلاب در زمان حیات امام و بعد از حیات امام. ایشان از ارزشها و اصول دفاع کرد و ایستاد و خلاف انتظار و توقّع خیلیها رفتار نمود. خود ایشان در یک سال آخر عمرش، دوسه مرتبه پیش من از بعضی کسان که از او توقّعات دیگری داشتند و چیزهای دیگری میخواستند، درد دل کرد. پروردگارا! به محمّد و آل محمّد، رحمت و مغفرت و رضوان خود را بر روح آقای حاج احمد آقا و بر روح امام بزرگوارمان - که منشأ وجود و تربیت او بودند - فرو بریز. ۷۹/۱۲/۲۶
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
📆۴ رمضان سال۵۳ قمری
🗓هلاکت زیاد بن ابیه لعین
🏴والی فارس، کوفه و بصره
🏴هتاک به امامین حسنین
🏴قاتل ۱۳هزار نفر از شیعه
🏴پدر آقازاده مفسد،عبیدالله/۱
💠استادخامنهای
‼️معاويةبنابیسفیان، یک مرد زنازاده معروف را که آوازهی زنازادگیاش در آفاق پیچیده بود و تشت رسواییاش از بام بلند افتاده بود، یعنی زيادبن ابيه را - زیاد پسر پدرش؛ پدرش کیست؟ خدا میداند. برای اینکه دروغ نگفته باشیم، میگوییم زیاد بن ابیه؛ پسر باباش! بعضیها میگفتند زیادبنسميه است، زیاد پسر سمیه خانم؛ که مسلَّم، از شکم سمیّه بیرون آمده بود، اما چه کسی آنجا کاشته بود، معلوم نبود - معاویه، زیاد بن سميّه را گفت که برادر من است؛ دلیل اینکه برادر من است، این است که پدر من ابوسفیان با مادر او زنا کرده! وقاحت را ببینید! بیشرمی را ببینید! از کجا میگویی زنا کرده؟ شاهد عادل داری؟ فلان بن فلان شراب فروش، خودش دلال قضیه بوده، رفت بالای منبر شهادت داد که من خودم ابوسفیان را آوردم، چنین شد، چنان شد و چنین گفت؛ اینها را روی منبر گفت، خب یک قانون بود. در حالی که اسلام میگوید فرزند زنازاده متعلق به پدر طبیعیاش نیست؛ اگر آن زن شوهر دارد، فرزند زنازاده مال آن شوهر است، مال آن بستر است. کتاب منشور حکومت علوی، شرح نهجالبلاغه توسط استاد خامنهای ص۹۰ ۵۳/۶/۲۲
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
📆۴ رمضان سال۵۳ قمری
🗓هلاکت زیاد بن ابیه لعین
🏴والی فارس، کوفه و بصره
🏴هتاک به امامین حسنین
🏴قاتل ۱۳هزار نفر از شیعه
🏴پدرآقازادهمفسد، عبیدالله/۲
💠رهبرانقلاب
‼️آیا این درست است که تا در یک گوشه، مختصر نابسامانیای به عقیده و سلیقه کسی پیدا شود، بنا کند اعتراض و اشکال کردن!؟ تا یک مشکل در ادارهای برایش پیدا شد، یا یک مأمور دولتی، چپ نگاهش کرد، یاوه بسراید که: حالا هم مثل زمان فلان است!؟ این، ناشی از عدم معرفت نعمت خدا نیست!؟ یا خدای ناکرده، ناشی از انکار نعمت خداست؟ این جفا نیست به این حرکتِ به این عظمت!؟ مگر وقتی حکومت درست شد، موازین حکومت موازین کاملی شد؛ در سراسر این حکومت همه کارها درست خواهد بود!؟ از کجا چنین چیزی ثابت شده است!؟ در زمان امیرالمؤمنین، که مثال عدل و تقواست - دیگر شما از امیرالمؤمنین که کسی را عادلتر و با تقواتر سراغ ندارید - مگر حُکّامی که بر ولایات مسلط بودند و خود حضرت فرستاده بود، همه ابوذر و سلمان بودند!؟ خیر! چهار نفر مثل ابوذر و سلمان و عمار و فلان داشت. مابقی، آدمهای عوضی بودند. تاریخ را بردارید نگاه کنید! یکی از استانداران امیرالمؤمنین «زیادابن ابیه» است که بر منطقه وسیعی حاکم بود. بسیاری از این قبیل، در اطراف و اکناف بلاد اسلامی بودند. این چه توقّع بیجایی است که اگر یک رئیس، یک قاضی، یا مسؤول بخش خاصی از کشور، از تشکیلات حکومت اسلامی، پایش را کج بگذارد، آن آقایی که با او مواجه میشود، فوراً شروع میکند به اصل نظام اسلامی، اصل جمهوری اسلامی، اهانت کردن! این ناشی از چیست؟ ناشی از نشناختن قدر جمهوری اسلامی است. ۷۲/۵/۵
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓 ۶ ماه رمضان سال ۲۰۱ق
🏳آغاز ولایتعهدی امام رضا/۱
💠رئیسجمهور خامنهای
‼️هنگامی که مأمون در سال ۱۹۸ق از جنگ قدرت با امین فراغت یافت و خلافت بیمنازع را به چنگ آورد، یکی از اولین تدابیر او حل مشکل علویان و مبارزات تشیع بود.او برای این منظور، تجربه همهی خلفای سلف خود را پیش چشم داشت. تجربهای که نمایشگر قدرت و وسعت و عمق روزافزون آن نهضت و ناتوانی دستگاههای قدرت از ریشهکن کردن و حتی متوقف و محدود کردن آن بود. او میدید که سطوت و حشمت هارونی حتی با به بند کشیدن طولانی و بالاخره مسموم کردن امام هفتم در زندان هم نتوانست از شورشها و مبارزات سیاسی، نظامی، تبلیغاتی و فکری شیعیان مانع شود.او اینک در حالی که از اقتدار پدر و پیشینیان خود نیز برخوردار نبود و بعلاوه بر اثر جنگهای داخلی میان بنیعباس، سلطنت عباسی را در تهدید مشکلات بزرگی مشاهده میکرد، بیشک لازم بود به خطر نهضت علویان به چشم جدیتری بنگرد. شاید مأمون در ارزیابی خطر شیعیان برای دستگاه خود واقع بینانه فکر میکرد. گمان زیاد بر این است که فاصله پانزده سالهی بعد از شهادت امام هفتم تا آن روز و بویژه فرصت پنج ساله جنگهای داخلی، جریان تشیع را از آمادگی بیشتری برای برافراشتن پرچم حکومت علوی برخوردار ساخته بود.
مأمون این خطر را زیرکانه حدس زد و درصدد مقابله با آن برآمد و بدنباله همین ارزیابی و تشخیص بود که ماجرای دعوت امام هشتم از مدینه به خراسان و پیشنهاد الزامی ولی عهدی به آن حضرت پیش آمد. و این حادثه که در همهی دوران طولانی امامت کم نظیر و یا در نوع خود بی نظیر بود تحقق یافت.۶۳/۵/۱۸
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini