🗓۲۹ شهریور ماه سال ۱۳۷۷ش
🏴پیشنهادطرح گفتگوی تمدنها
🏴درسازمانملل توسط خاتمی
🏴که منجرشدبه گستاخی بوش
🏴برمحورتشرارتنامیدنایران
💠رهبرانقلاب
‼️در هر برههای که ما در مقابل جبههی دشمن انعطاف نشان دادیم و با توجیههائی عقبنشینی کردیم - مثلاً یک وقت گفتیم بگذارید بهانه را از دست دشمن بگیریم، یک وقت گفتیم بگذارید سوءظن دشمن را از خودمان زائل کنیم - دشمن مواضع گستاخانهتری علیه ما گرفته. در آن روزی که ادبیات مسئولین ما آلوده شد به حرفها و تعبیرات تملقآمیز نسبت به غرب و فرهنگ غربی، در آن روز اینها ما را «محور شرارت» معرفی کردند! چه کسی؟ آن کسی که خودش مجسمهی شرارت بود. رئیس جمهور قبلی آمریکا - مجسمهی شرارت - ایران اسلامی را «محور شرارت» معرفی کرد! این کِی بود؟ آن وقتی که ما در ادبیات خودمان، در اظهارات خودمان، حرفهای تملقآمیز نسبت به غرب و نسبت به آمریکا و اینها را تکرار میکردیم. اینها اینجوریاند. ۹۱/۵/۳
‼️انعطاف در مقابل دشمن -بهخاطر مصلحتسنجیهای موسمیای که خب ما در یک مواردی داریم- تیغ دشمنیِ او را کُند نخواهد کرد، بلکه او را گستاختر خواهد کرد؛ این هم یک تجربه است. فراموش نکنیم هر جایی که ما مقداری کوتاه آمدیم، آنها تندتر آمدند. همان رئیسجمهور شریری که خودش مجسّمهی شرارت بود -بوش دوّم در مقابل انعطافهایی که دولت وقت نسبت به او نشان داده بود، ایران را محور شرارت نامید و با افتخار ایستاد، اسم محور شرارت را روی ایران گذاشت؛ چون در مقابل او انعطافهایی نشان داده شده بود. ۹۷/۳/۲
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۳۰ شهریور ماه ۱۳۶۶
🏳آغاز جنگ خلیج فارس
💠رئیسجمهور خامنهای:
‼️ناامنى در خلیج فارس از ناحیهى عراق است. عراق این منطقه را ناامن کرده. ما در مرزهاى خشکى با عراق جنگ داریم او چرا مىآید توى دریا و تعرض در دریا را راهزنانه شروع میکند؟ خب این آغاز جنگ است، عراق را زیر فشار بگذارند و اجازه ندهند که عراق این کار را انجام بدهد. اگر کشتىهاى ما به وسیلهى رژیم عراق هدف قرار نگیرد در خلیج فارس امنیت کامل تأمین خواهد شد. به هیچ کشتى دیگرى حمله نخواهد شد. این نکته اول. یعنى توجه بکنند که راه امنیت این است. اما اگر بخواهند عراق را دستش را باز بگذارند که هر کارى و هر شیطنت و شرارتى که میخواهد انجام بدهد و کشورى مثل کشور کویت هم مثلا آبراهش را، بندرش را، امکاناتش را در اختیار عراق بگذارد که عراق از این آبراه مثلاً موشک براى خودش ببرد از آن فضا هواپیما به داخل خلیج فارس بفرستد از آن راه و جاده امکانات براى ادامهى جنگ ببرد، یعنى در حقیقت در کنار عراق و پشت سر عراق بایستند اما درعینحال نفت عراق را هم از منطقهى بىطرف صادر کنند و آزادانه کشتىشان رفت و آمد کند یک چنین چیزى ممکن نیست. ما گفتیم باز هم خواهیم گفت امنیت در خلیج فارس تفکیکپذیر نیست. اگر براى ما ناامن است براى دیگران هم ناامن خواهد بود. اگر بنا شد ناامنى وجود داشته باشد و کشتىهاى نفتکش کویتى در درجهى اول به خاطر اینکه در کنار عراق قرار دارند راه امن نداشته باشند این را امریکا هم بداند، شوروى هم بداند، پرچم امریکا و پرچم شوروى نخواهد توانست نفتکش کویتى را از ناامنى که دچار آن هست نجات بدهد. ۶۶/۷/۲۲
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
📆۲۸ شهریور ماه سال ۱۳۳۳
🏴قرارداد شرکت ملی نفت ایران
🏴با کنسرسیوم بین المللی نفت
💠رهبرانقلاب
‼️انقلاب را مقایسه کنید با نهضت ملّی شدن صنعت نفت که یک حادثهی بزرگی بود در کشور؛ آنجا هم مردم وارد میدان شدند، آنجا هم مردم بودند، که به آن میگویند نهضت ملّی، معروف شده است در زبان سیاسیّون بهعنوان نهضت ملّی. درخواست نهضت ملّی چه بود؟ یک درخواست حدّاقلّی بود؛ دنبال استقلال اقتصادی و استقلال سیاسی و استقلال همهجانبه نبود؛ نفت ما دربست در اختیار انگلیسها بود، در نهضت ملّی شدن صنعت نفت، درخواست این بود که نفت را از دست انگلیسیها بگیریم و دست خودمان باشد. خب، این چیز خیلی زیادی نبود، البتّه مهم بود امّا استقلال کامل نبود. در این نهضت هم مردم به میدان آمدند، حوادثی هم اتّفاق افتاد امّا نهضت دو سه سال بیشتر طول نکشید؛ دو سه سال بیشتر طول نکشید! دشمن توانست این نهضت را سرکوب کند، ادامه پیدا نکند. بعد که نهضت سرکوب شد، وضع نفت بدتر از قبل شد، یعنی کنسرسیومی که بعد از قضایای بیست و هشتم مرداد در کشور به وجود آوردند، خیلی وضعش بدتر بود از آنچه قبلاً وجود داشت؛ یعنی اگر قبلاً دست انگلیس بود، حالا دست انگلیس و آمریکا بود! وضع نفت چهارمیخه در اختیار دشمنان بود؛ تا آخر هم همینجور بود؛ تا قبل از انقلاب هم همینجور بود. ۹۴/۱۰/۱۹
📸علی امینی و هاوارد پیج درحال انعقاد قرارداد شرکت نفت ایران با کنسرسیوم بینالمللی نفت ۱۳۳۳/۶/۲۸
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۳۱ شهریور ماه سال ۱۳۵۹
🏴آغاز دفاع دیر هنگام ایران
🏴درمقابل تهاجم قوای عراق
🏴درپی عدم کفایت بنیصدر
💠رهبرانقلاب
‼️غالباً کشورها و جوامع بخاطر غفلت و ندانستن موقعیت و نشناختن فرصت، ضربه میخورند. وقتی دشمنی کمین میگیرد و ما نمیدانیم که او کمین گرفته است، نمیشناسیم؛ یا اگر چنانچه اطلاع پیدا کردیم، علاج را زود و به هنگام ارائه نمیدهیم؛ آن وقت ضربه میخوریم. این غفلتی بود که آن روز آن کسانی که باید میدیدند، ندیدند. در تهران هی گفته میشد و خبر میرسید که در منطقه کرمانشاه، در منطقهی ایلام دشمن مشغول آرایش نظامی است اما سیاسیونی که مسئول کار بودند، انکار میکردند؛ میگفتند نه، چنین خبری نیست. تا وقتی تهران را بمباران کردند. در روز ۳۱شهریور ۵۹ جنگ در واقع آغاز نشد - آن روز تهران بمباران شد - جنگ از پیش شروع شده بود. اگر مسئولانی که آن روز در رأس کار بودند - همان کسانی که بعد هم نشان دادند لیاقت ادارهی کشور را ندارند - میفهمیدند، تشخیص میدادند و آمادگی خود را بالا میبردند، نه خرمشهر آنجور میشد، نه قصرشیرین آنجور میشد، نه برخی از مناطق مرزی دیگر! ٩۰/۷/۲۱
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۳۱ شهریور ماه سال۱۳۵۹
🏴آغاز جنگ عراق با ایران
💠رهبرانقلاب
‼️متاسفانه نسل جوان ما از گنج جنگ ۸ساله کم اطلاع است! ۸۷/۸/۸
‼️از کارهای واجب است این است که جوانان لاأقل تاریخ جنگ را بخوانند! ۷۷/۱۲/۱۵
‼️تاریخ انقلاب را، تاریخ دفاع مقدّس را قدر بدانید؛ اینها را باید خیلی قدر دانست. بین مردم هم منتشر بشود. این جوانهای ما، نه جنگ را دیدهاند، نه روایت درست و حسابی از جنگ شنیدهاند؛ روایت درست، اینها است؛ این کتابها است؛ هر چه میتوانید کاری کنید که در دسترس جوانها قرار بگیرد تا جنگ را بشناسند، بفهمند چه بود، چه اتّفاقی افتاد، و جمهوری اسلامی چیست؛ ملّت ایران چه کسانی هستند. این طاقت عظیمی که در ملّت ایران وجود دارد برای مواجههی با این امتحانهای بزرگ را دست کم نگیرند. یکی از چیزهایی که ملّتها را همیشه زبون میکند و تحت سلطهی دیگران قرار میدهد، این است که نقاط قوّت ملّتها از چشم خودشان پوشیده بماند؛ نفهمند چه ارزشهایی، چه تواناییهایی، چه نقاط قوّتی در آنها وجود دارد؛ این را نفهمند. باید ببینند جوانها، بفهمند حادثهی جنگ چه بود و چگونه جوانهای ما بدون سازوبرگ حسابی، بدون تواناییها و پیشآمادگیهایی که معمولاً برای اینجور کارها لازم است، رفتند و چه کردند.۹۲/۷/۱۵
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۳۱ شهریور ماه سال ۱۳۶۶
🏳نطق رئیسجمهور خامنهای
🏳در مجمع سازمان ملل متحد/۱
💠رهبرانقلاب
‼️بنده بعنوان رئیس جمهور آن وقتی که متصدی این عنوان بودم نشستم و بیست روز کار کنم تا یک نطق فراهم شود. از مشاوران کمک بگیرم؛ از همفکریها کمک بگیرم؛ از اطلاعات گوناگون کمک بگیرم و نطقی یک ساعته در سازمان ملل ایراد کنم. دیگر از این بالاتر چیست!؟ برای یک کار رسمی، برای یک نطق، کدام منبر از منبر سازمان ملل عمومیتر و کدام گوینده از یک رئیس جمهور رسمیتر و کدام حرف از آن حرفها جدیتر!؟ من سخنرانیهایی را که داشتم، خدمت امام میبردم و ایشان هم غالباً تصحیح و اصلاح میکردند؛ نظر میدادند و تأیید میفرمودند؛ خوب؛ یک سخنرانی جانانه در چنان جایی توسط یک رئیس جمهور، آن هم با جرأتی که بنده آنجا به خرج دادم، خوانده شد و در دنیا هم پخش گردید. شما فکر میکنید این سخنرانی چقدر در افکار و دلهای مخاطبین خود اثر گذاشت؟ اگر محاسبه کنیم، به نسبت آنچه که یک پیام نیاز دارد، خیلی کم بود! به دوستانم گفتم که من در نطق سازمان ملل میخواهم «پیامبرانه» سخن بگویم نه «سیاستمدارانه!»، با دعا شروع کردم: «بارالها ...!» اینطور شروع کردم. این پیام پیام انقلاب بود. توقع است که خیلی گسترش و نفوذ پیدا کند و خیلی در دلها تأثیر بگذارد و در گوشه و کنار دنیا، اگر کسانی شنیده باشند، بگویند: «عجب! چه حرفهایی!» اصلاً طبیعت پیامهای معنوی، آن طبیعتی نیست که بشود با حرف زدن معمولی بیان کرد؛ بخصوص از موضع یک حالت رسمی. این پیامها را جز از طریق هنر نمیشود بیان کرد. ۷۱/۲/۷
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۳۱ شهریور ماه سال ۱۳۶۶
🏳نطق مهم رئیس جمهور خامنهای
🏳درسازمان ملل باموضوع خانواده/۲
💠رهبرانقلاب
‼️من در یک سخنرانی در سازمان ملل، حدود یک ساعت و اندی راجع به خانواده صحبت کردم. بعد به من اطلاع دادند که تلویزیونهای آمریکا با اصراری که در سانسور کردن و خراب کردن حرفهای ما دارند، روی این صحبتها تکیه کرده و آن را چند بار پخش کرده و تفسیر هم گذاشتهاند. فقط به خاطر گفتن یک کلمه دربارهی خانواده. یعنی پیام متضمن مسأله خانواده، امروز برای غرب یک پیامی است مثل آب خنکِ گوارا. چون کمبود آن را حس میکنند.
چقدر زنهایی که تا آخر عمر تنها زندگی میکنند. مردهایی که تا آخر عمر تنها زندگی میکنند. غریب و بیانس زندگی میکنند. چقدر جوانانی که به خاطر نبودِ خانواده، ولگرد میشوند. در آن جا یا خانواده نیست یا اگر باشد، مثل نبودن است! ۷۶/۹/۲۴
‼️جملهای در یک سخنرانی معروف در یک مرکز بینالمللی راجع به خانواده گفته شد. گزارشهایی که از آنجا به ما رسید، حاکی از این بود که مردم آن کشور، نسبت به همان جمله، بهشدّت علاقه نشان داده بودند؛ به خاطر اینکه وضع خانواده در آن کشورها از هم پاشیده است. آنجا به زنان ظلم میشود؛ اما اینجا، آن مرز بین زن و مرد وجود دارد. معنای آن مرز هم این نیست که زنان و مردان در یک محیط تحصیل نکنند، در یک محیط عبادت نکنند، در یک محیط کار نکنند و در یک محیط خرید و فروش نکنند -که این قبیل موارد، فراوان است- بلکه معنایش این است که حدّ و حدودی در اخلاق معاشرتی خودشان قائل باشند. و این کار بسیار خوبی است. ۷۳/۷/۲۰
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۳۱ شهریور ماه سال ۱۳۶۶
🏳نطق رئیسجمهور خامنهای
🏳در مجمع سازمان ملل متحد/۳
💠رئیس جمهور خامنه ای
‼️پیام ما به دولتهای جهان سوم آن است که تا نظام سلطه و وضع کنونی باقی است در راه اتحاد میان خود بکوشند؛این بهترین راه برای قوی شدن است. سلطههای جهانی جز قوّت و قدرت هیچ نمیفهمند، و در برابر زبان قدرتی که آنان به کار میگیرند با زبان قدرت باید سخن گفت. بیداری ملتها و آگاهی یافتن آنان از ماهیت و نقش نظام سلطه بزرگترین پشتوانهی دولتهای جهان سوم و مایهی قدرتی حقیقی در برابر سلطهگران است. رهبران این دولتها هیچ بازوی قدرتمندی و نیز هیچ چارهای جز فکر روشن و ارادهی نیرومند ملتهای خود ندارند. اتحادی که ما به کشورهای جهان سوم پیشنهاد میکنیم، اتحاد برای جنگیدن با قدرتهای بزرگ نیست؛ اتحاد برای دفاع از خود و جلوگیری از تضییع حقوق حقهی خود است. قدرتهای سلطهگر بزرگترین عامل توجیه و نشر فسادند؛ فساد اخلاقی، فساد جنسی و فساد اعتقادی. همه و همه در انگیزههای سیاسی و اقتصادی و جاسوسی این قدرتها پشتوانهها و مروّجین عمده و اصلی خود را مییابند. و چنین شده است که امروز در دنیای سیاه و تلخی - که این بار شامل خود ملتهای متعلق به قدرتهای بزرگ نیز میشود - ارزشهای اخلاقی برباد رفته، بنیان خانواده سست و لرزان، دیو الکلیسم و اعتیاد به مواد مخدر از همیشه مسلطتر و جاذبهی معنویت و اخلاق از همیشه کمتر است. ما باید در کشورهای خود با فساد مبارزهای جدی آغاز کنیم؛ باید بنیان خانواده را محکم و نخستین و اصلیترین پرورشگاه آدمی را کانون محبت، صفا، عاطفه و معنویت سازیم. ۶۶/۶/۳۱
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓یکشنبه ۱ مهر ماه سال ۱۳۲۴
🏳آغاز دوره تحصیلات دبستان
🏳آقاسیدعلی حسینی خامنهای
🏳با ورود به دارالتعلیم دیانتی/۱
💠رهبرانقلاب
‼️دبستانی که من در مشهد میرفتم، معلم آن، مرحوم میرزا حسین تدین کرمانی بود. تنها مدرسهی دینی مشهد هم مدرسهی ایشان بود، به نام «دارالتعلیم دیانتی». بنده ۶سال در این مدرسه زیر دست آقای تدین درس خواندم. مرحوم تدین واقعاً یک مرد حسابی بود. نه تنها آن زمان که من بچه بودم، این حس را داشتم، بلکه زمان ریاست جمهوری هم که ایشان در مشهد به دیدن من آمده بود، از نو نگاهی به ایشان کردم؛ دیدم مرد سنگین، جاافتاده، محترم و باشخصیتی است. ایشان، هم معلم بود، هم ناظم. با آن وقار و هیمنهیی که داشت، در حیاط مدرسه راه میافتاد و چوبی به دستش میگرفت و البته گاهی هم بچهها را فلک میکرد؛ بنده را هم یکبار فلک کرد. ایشان مرد محبوبی بود. در همان دورهی بچگی هم بنده و شاید همهی بچهها به ایشان علاقهمند بودیم. ما در مدرسه محلی داشتیم به نام قصاصگاه، که بچهها در آنجا مجازات میشدند؛ بنده هم در همانجا یکبار قصاص شدم! آنجا، هم محل مجازات بچهها بود، هم نوعی زبالهدانی؛ یعنی بچهها خربزه یا هندوانه میخوردند و پوستهایش را باید در آنجا میریختند. ایشان وقتی در مدرسه راه میرفت، با همان لهجهی کرمانی به بچهها خطاب میکرد: هر کس مِیْوه میخورد، پوستهایش را بریزد قصاصگاه. از آن سالها، این صدا هنوز در گوش من هست! ۸۴/۲/۱۲
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓یکشنبه ۱ مهر ماه سال ۱۳۲۴
🏳آغاز دوره تحصیلات دبستان
🏳آقاسیدعلی حسینی خامنهای
🏳با ورود به دارالتعلیم دیانتی/۲
💠رهبرانقلاب
‼️دهه ۲۰ با کنار گذاشته شدن رضاخان آغاز شد و با جریان مصدق در سال ۱۳۳۰ به پایان رسید. در این دهه، خطر کمونیسم در ایران ـ بویژه پس از واقعه آذربایجان ـ بالا گرفت. قدرت حاکمه برای مقابله با این خطر، میدان را برای برخی فعالیتهای دینی باز کرد. در همین دهه، نخستین مدرسه جدید دینی به نام «دارالتعلیم دیانتی» در مشهد تأسیس شد. مدیریت آن را میرزا حسین تدین برعهده داشت که اهل کرمان و ساکن مشهد بود. شش ساله بودم که وارد این مدرسه شدم و مرا در کلاس اول نشاندند. برادرم را که ده ساله بود هم در کنار دانش آموزان سال چهارم نشاندند. من در سه سال اول احساس عقب افتادگی در دروس را داشتم، سپس در سالهای چهارم و پنجم و ششم شاگرد اول شدم. علت این دگرگونی برای من روشن نبود، ولی چند سال پیش حقیقت را کشف کردم؛ یادم آمد که سال چهارم در ردیف جلوی کلاس نشستم و دیگر آنچه را معلم روی تخته سیاه مینوشت، میدیدم. در ۳سال پیش از آن، دور از تخته سیاه مینشستم و به سبب ضعف بینایی، نوشتههای روی تخته سیاه را نمیدیدم؛ درنتیجه، درس معلم را هم نمیفهمیدم. هنوز آن روز درخشان را که درهای دروس بر رویم گشوده شد، به یاد دارم. زنگ اول آن روز، درس حساب داشتیم و من توسط معلم خیلی تشویق شدم. این یک نکته آموزشی و تربیتی است که من در زمان تصدی ریاست جمهوری، در مصاحبه ای به مناسبت افتتاح سال تحصیلی جدید، معلمان را به آن توجه دادم! کتاب خون دلی که لعل شد ص۱۲
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓اوایل فصل پاییز سال ۱۳۴۳
🏳ازدواج حجةالاسلام خامنهای/۱
🔷گزیده کتاب شرح اسم؛
‼️بانو خديجه كه در انديشه ازدواج پسر دومش بود، دست به كار شد و دختری را كه در خانواده سنتی و مذهبی پرورش يافته بود، به سیدعلی پيشنهاد كرد. همو پا پيش گذاشت و مقدمات خواستگاری را فراهم نمود. حاج محمداسماعيل خجسته باقرزاده، پدر عروس، از كاسبان ديندار و باسواد مشهد بود. او پذيرفت كه دخترش به عقد طلبه تازه از قم برگشته درآيد كه تصميم دارد در مشهد ساكن شود، آيت الله ميلانی و ديگر بزرگان اهل علم مشهد او را ميشناسند و تأييد ميكنند و به او علاقه دارند. هزينه ازدواج، آن بخشی كه طبق توافق به عهده داماد بود، توسط آيت الله حاج سيدجواد خامنه ای تأمين شد كه مبلغ قابل توجهی نبود. مخارج عقد را گذاشتند به عهده خانواده عروس كه حتماً قابل توجه بود. چراکه " آنها مرفه بودند، ميتوانستند و كردند." اوايل پاييز ۱۳۴۳ سيدعلی خامنه ای و خانم خجسته پيوند زناشويی بستند. خطبه عقد توسط آيت الله ميلانی خوانده شد. از اين زمان، همدم، همسر و همراهی تازه، كه هفده بهار بيش نداشت، پا به دنيای آقا سیدعلی گذاشت كه در همه فرودهای سرد و سخت زندگی سياسی و شايد تک فرازهای آن در آن روزگار، ياری غم خوار و دوستی مهربان بود. مراسم، آنطوركه مرسوم خانواده های مذهبی و مقيد آن زمان بود، برگزار شد. پس از عقد و پيش از همخانه شدن، نوعروس خانواده خامنه ای باخبر شد كه شوی ۲۵ساله اش پا در ميدان مبارزه دارد. شرح اسم ص۲۱۱
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓اوایل فصل پاییز سال ۱۳۴۳
🏳ازدواج حجةالاسلام خامنهای/۲
📌گزیده کتاب شرح اسم؛
‼️زندگی مشترک آقای خامنهای و خانم خجسته شروع شده بود. نخستین خانه این زوج، دو اتاق از منزل شیخ علی تهرانی، شوهرخواهر آقای خامنهای، اجاره کردند. فردای روز تبعید امام برای شرکت کنندگان در جلسه خانه آقای قمی اتفاقی نیفتاد. به همسرش گفته بود که شاید از این نشست برنگردد، اما زندان رفتنها و و تبعیدها نشان داد که سنگینی سقف این زندگی مشترک روی ستونهای صبر و پایداری این زن قرار دارد؛ زنی که از خانوادهای دارا به همسری طلبهای ندارد درآمده، و با حوادث زندگی با گشادهرویی برخورد میکند، مرد خانواده را در ادامه راهی که بدان ایمان داشت و پای میفشرد استوارتر کرد. همسرم «هیچ وقت اظهار نگرانی و گلهمندی از دست من نکرده، حتی مشوق من در قضایای عدیدهای هم بوده است. مواقعی بود که بعضی گروههای مخفی از اشخاص مهم و سطح بالایشان منزل ما رفت و آمد میکردند. من البته به همسرم نمیگفتم که اینها کی هستند، اما او از نحوه رفت و آمد... میفهمید که اینها اشخاصی مهم و حساس هستند. از من سوال نمیکرد، مرا نمیخواست سوالپیچ کند. هیچگونه مخالفتی نداشت، بلکه کمک هم میکرد.» خانم خجسته میگوید: «دوران مشقتبار و امتحان الهی بود و من خودم را برای تمام مشکلات ممکن آماده کردهبودم و هرگز درباره هیچ چیز لب به شِکوه نگشودم فکر میکنم بزرگترین نقش من حفظ جوّ آرامش در خانه بود؛ طوری که ایشان بتوانند با خیال راحت به کارشان ادامه دهند. من سعی داشتم تا ایشان را از نگرانی در مورد خود و فرزندانم دور نگه دارم. ص۲۱۷
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini