🏳آغازسالتحصیلیجدیدحوزه/۳
💠رهبرانقلاب:
‼️پیشنهادهائی که بنده در طول این سالها دربارهی حوزهی علمیه کردم، چه در مجامع عام که با طلاب و فضلا و مدرسین جلسه داشتیم و چه در جلسات کوچک و خصوصیتر که با بعضی از مسئولین حوزه یا بزرگان حوزه یا مراجع یا فضلا داشتیم و پیشنهادهائی دائم مطرح شده و گفته شده، خیلیهایش تا حالا تحقق پیدا نکرده، یا به صورت نیمهکاره و نیمهراهه تحقق پیدا کرده است! ۸۶/۹/۸
‼️ما برای حوزههای علمیهی خود چقدر برنامه ریزی میکنیم؟ چه کسی این برنامه ریزی را میکند؟ چند درصد وقت بزرگان روحانیت، صرف برنامهریزی برای حوزه میشود؟ آیا برای حوزه، به قدر یک دانشگاه کوچک، برنامه ریزی منظم انجام میگیرد؟ ما الان در کشور چقدر حوزهی علمیه داریم؟ در دوران تاریخ شیعه، آیا هرگز حوزهی علمیهای چون حوزهی علمیه قم وجود داشته است؟ در مقابل این ارزش عظمی، آن کاری که ما میکنیم، تقریباً در حکم صفر است! ۷۰/۶/۳۱
📌نکته؛
🏳جالب آنکه رهبری در بیانیه گام دوم انقلاب ۵بار از نقش دانشگاه یاد کردند اما ۱بار هم از نقش حوزه اسمی نیاوردند!
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓سالروز رحلت خارچشم غربزدگان
🏳مرید امامخمینی، محب خامنهای
🏳روشنفکرمتعهد،سیدجلالآلاحمد
💠رهبرانقلاب:
‼️غربزدگی خطر بزرگی است. در دل حکومت غربزده پهلوی، یک روشنفکر ریشهدار در مسائل دینی، یعنی مرحوم جلال آلاحمد که عالم زاده و پسر یک روحانی و دارای ارتباطات دینی است، با ما هم بیارتباط نبود، به امام هم اظهار ارادت و علاقه میکرد، آن روز در سال ۴۲ مسئلهی غربزدگی را مطرح کرد. امروز مسئله غربزدگی مسئلهی مهمّی است؛ باید آنرا فراموش نکنیم! ۹۸/۱/۱
‼️یک عده غربزده، از صد سال پیش تبلیغ کردند که اگر میخواهید کشورتان پیشرفت کند بایستی بروید در ذیل غرب تعریف بشوید، غربزدگی؛ همان تعبیر غربزدگی که مرحوم آلاحمد مطرح کرد و نوشت، این فکرِ غلطی بود؛ که بعضی جاهلانه و بعضی خائنانه بود. امروز هم تفالههای آنها همین فکرها را ترویج میکنند، مگر در زمان پهلوی ۵۰سال کشور ذیل غرب زدگی زندگی کرد جز بدبختی چه پیشرفتی برای کشور حاصل شد؟! نخیر، در ذیل غرب نمیشود، نمیتوان پیشرفت کرد؛ هرکه بگوید کشور در ذیل غرب ممکن است پیشرفت بکند، خائن به کشور است! ۹۶/۷/۲۶
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓سالروزفاجعه۱۷شهریور
💠رهبرانقلاب
‼️وقتی در جیرفت تبعید بودم، نامهای از جیرفت به آیةالله شریعتمداری نوشتم. چراکه ایشان مبارزان را «تندرو» خوانده بود. روش آقای شریعتمداری اینبودکه در اظهارات خود، هم رژیم حاکم و هم مردم را راضی کند؛ البته کفه سنگینتر اظهاراتشان، مربوط به رضایت رژیم حاکم میشد! زیرا رژیم معنی این اظهارات را میفهمید و در قبالش، موضع قاطعانه میگرفت ولی مردم را میشد با یک موضع گیری فریب داد. عبارت «تندروها» خطرناک بود زیرا اگر بر سر زبانها میافتاد، همه کسانیکه در مسیر انقلاب و پیرو خطّ امام خمینی بودند، محکوم به تندروی میشدند. لذا نامهای به او نوشتم و او را از عواقب بیان چنین اظهاراتی برحذر داشتم. به او گفتم: چنین سخنی، به رژیم بهانه میدهد تا به کشتار تودههای مردم انقلابی به عنوان «مبارزه با تندروی»، دست بزند؛ و بار گناه این کار بر دوش شما خواهد بود، نگارش این نامه را به پایان بردم و آن را امضا کردم، پیش از آنکه نامه را بفرستم، خبر کشتار فاجعه ۱۷ شهریور رسید. در حاشیه نامه نوشتم این، سرآغاز عملیات قلع و قمع تندروها است! کتاب خون دلی که لعل شد ص۳۱۵
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓سالروز رحلت مُبلّغ محقق
🏳حاج آقارضا واعظ همدانی/۱
💠رهبرانقلاب
‼️حقیقتاً در بین مناطق گوناگون کشور، همدان یک نمونهی کمنظیر است. تعداد علما و فضلا و بزرگان و متبحرین در فنون مختلف و علوم گوناگون در این استان بسیار شگفتآور است. از خصوصیات این استان یکی هم این است که صادرکنندهی علماست، مثلا کسی همچون حاج آقا رضا همدانی واعظ؛ شخصیتهای برجستهی علمىِ نزدیک به زمان ماست، حاج آقا رضا همدانىِ واعظ در حضور میرزای شیرازی منبر رفت، که این منبر بعد کتاب شد؛ «هدیة النملة الی رئیس الملة». این یک منبرِ حاجآقا رضا همدانی واعظ است؛ غیر از حاج آقا رضا همدانىِ فقیهِ صاحب «مصباح الفقیه». من «هدیة النملة» را دارم و خواندهام؛ رد شیخیه است. این کتاب، متقن و دقیق و عمیق است. البته مرحوم حاجآقا رضا واعظ فقیه هم بوده، اما اهل طلاقت بیان و اهل منبر هم بوده و در حضور میرزای شیرازی منبر رفته و میرزا او را تحسین کرده است. گفته این منبر را بنویس، او نوشته است؛ بعد با عنوان «هدیة النملة الی رئیس الملة» چاپ شده است. البته من چاپ قدیم آن را دارم - چاپهای چهل، پنجاه سال قبل را - نمیدانم اخیراً چاپ شده یا نه. این کتاب به نجف استفاده رسانده است. ۸۳/۴/۱۵
🏴متاسفانه کتاب "هدیه النمله الی رئیس المله" بعد از ۴۰سال هنوز تجدید چاپ نشده است!
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓سالروز رحلت مُبلّغ محقق
🏳حاج آقارضا واعظ همدانی/۲
💠رهبرانقلاب
‼️یکی از اشرف فنون، همین فن تبلیغ دین و گویندگی معارف دینی و اسلامی است؛ همین چیزی که در عرف ما، به وعظ و منبر معروف است؛ زیرا هدف از حرفهی تبلیغ و گویندگی دینی، عبارت است از موعظه برای تزکیهی مردم، تبیین معارف دینی برای بالا رفتن سطح آگاهی دینی مردم، و بیان مصایب و مراثی حضرت ابیعبدالله (علیهالسّلام)؛ یعنی ارایهی الگویی به مردم، برای کیفیت بخشیدن به حرکت در راه هدفهای بزرگ. همهی این چیزها جزو اشرف هدفهاست؛ هم تزکیه، هم بالا بردن افکار و آگاهیهای مردم، هم ارایهی الگو برای جهاد و تلاش فیسبیلالله، این فن را نباید کوچک گرفت. منبر رفتن و سخن گفتن در امر دین، جزو شریفترین کارهاست، و باید و شاید که شریفترین انسانها و عالمترین و آگاهترین آنها به مسایل اسلامی و عاملترین آنها به احکام شرعی، در این راه قدم بردارند و آن را برای خود افتخاری بدانند؛ کمااینکه در گذشته هم همینطور بوده است. افرادی مثل شیخ جعفر شوشتری - عالم اخلاقی بزرگ - که خود منبری بوده است؛ یا مرحوم حاج آقا رضا همدانی واعظ - صاحب کتاب «هدیّةالنّملة» - که خود یک واعظ و یک گویندهی دینی بوده است؛ یا پسر آن مرحوم، مرحوم آقامیرزا محمّد همدانی که از علما بوده است؛ و امثال اینها. در گذشته، شخصیتهای علمی و چهرههای معروف تقوایی و دینی، متصف به این صفت و مفتخر به این فن بودهاند. ۷۱/۴/۲۰
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓سالروز رحلت مُبلّغ محقق
🏳حاج آقارضا واعظ همدانی/٣
💠رهبرانقلاب
‼️برای تبلیغ، بایستی باب جدیدی را در مدیریت و ادارهی حوزهی جدید به وجود آوریم. درست است که ما روی فقاهت تکیه میکنیم. درست است که فقاهت را اصل میدانیم. اما چنین نیست که رشتهی تبلیغ را در حوزهی علمیهی قم، کمارزش بدانیم. گاهی اوقات یک مبلغ، کاری میکند که صد فقیه نمیتوانند آن کار را بکنند. مرحوم حاج آقا رضا همدانی واعظ - غیر از حاج آقا رضا همدانی صاحب مصباح الفقیه است - که مردی ملا و بیشتر اهل وعظ و تبلیغ بود، آن زمان که یکی از مسالک باطله، رواج پیدا کرده بود و در رأس آن مسلک باطل - که من نمیخواهم اسم بیاورم - ملایی تحصیلکرده و درس خواندهی نجف قرار داشت - کِرمی که از داخل خود درخت بهوجود آمده و رشد کرده بود - حرفهایی داشتند، که آن حرفها کمکم داخل حوزه هم نفوذ میکرد. مرحوم میرزای شیرازی به همین حاج آقا رضا همدانی متوسل شد. حاج آقا رضا همدانی یک منبر رفت و آن منبر شد کتابی به نام «هدیة النملة الی رئیس الملة» که الان هم این کتاب وجود دارد. پس، یک مبلغ، گاهی اوقات میتواند چنین کار عظیمی را انجام دهد که خود میرزای شیرازی یا بقیهای که بودند و خواستند چنین کاری را انجام دهند، بر آن تسلط نداشتند. این آقا، فنش تبلیغ بود. ۷۱/۶/۲۹
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓سالروز رحلت آیةالله طالقانی/۱
💠امام خمینی
‼️آقای طالقانی یک عمر در جهاد و روشنگری و ارشاد گذراند. او یک شخصیتی بود که از حبسی به حبس و از رنجی به رنج دیگر در رفت و آمد بود؛ و هیچ گاه در جهاد بزرگ خود سستی و سردی نداشت. من انتظار نداشتم که بمانم و دوستان عزیز و پر ارج خودم را یکی پس از دیگری از دست بدهم. او برای اسلام به منزلۀ حضرت ابوذر بود؛ زبان گویای او چون شمشیر مالک اشتر بود؛ بُرنده بود و کوبنده. مرگ او زودرس بود و عمر او با برکت. ۵۹/۶/۱۹
💠رهبرانقلاب
‼️ایشان واقعاً مؤمن بود. آنوقت همین ایشان، در مقابل امام تواضع میکردند. من تواضع ایشان را در مقابل امام دیدم، هم در غیاب امام، هم در حضور امام. در غیاب امام ایشان به بنده گفتند که آقای خمینی گاهی یک حرفهایی میزند که به نظر آدم نشدنی میآید، بعد میبینیم واقعاً شد، ایشان به یکجایی متّصل است! یعنی برداشت آقای طالقانی این بود -به این مضمون، حالا عین عبارت ایشان یادم نیست- میگفت از یکجایی به ایشان خبر میرسد، به یکجایی ایشان متّصل است. در حضور امام هم من دیده بودم، ایشان کمال تواضع را در مقابل امام میکردند؛ این آدمی که آن جاه و جلال آن دستگاهها برایش صفر بود و هیچ نبود، در مقابل امام تواضع میکرد ۹۵/۵/۲۵
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓سالروز رحلت آیةالله طالقانی/۲
💠رهبرانقلاب
‼️آقای طالقانی اهل فکر نو بر محور دین و با تمرکز بیشتر بر روی قرآن و نهجالبلاغه بود؛ یعنی ایشان اصلاً اینجوری بود. لکن همهی ابعاد شخصیت آقای طالقانی بُعد روشنفکری دینی نیست. یک بُعد مهم بُعد مبارزه است. خیلیها روشنفکر بودند اهل مبارزه نبودند؛ روشنفکر دینی هم بودند اهل مبارزه نبودند؛ همان خصلت عمومی تقریباً همه روشنفکران دیروز و شاید بعضاً امروز ما در آنها هم بود که من یک وقت از یک نمایشنامهای نقل کردم آقای روی ایوان را که پائین نمیآید توی مردم نمیآید با متن قضیه کار ندارد با میدان کار ندارد، بالای ایوان مینشیند تماشا میکند حرف میزند! خب خیلی از روشنفکرهای دینی اینجوری بودند اما آقای طالقانی نه، اهل عمل بود؛ یعنی توی میدان بود، احساس درد میکرد حقیقتاً؛ این را ما که با ایشان معاشر بودیم، میدیدیم، محسوس بود در ایشان، واضح بود که آدمی اهل درد بود و میخواست مبارزه کند؛ لذا تبعات مبارزه راهم قبول کرد و به زندان افتاد؛ هیچ اظهاری از آقای طالقانی بالواسطه یا بیواسطه نقل نشد؛ البته من هیچوقت با ایشان همزندان نبودم، اما همزندانهای ایشان هم نقل میکنند؛ خود ما هم دیدن ایشان میرفتیم – گاهی از مشهد که من میآمدم، روزهای ملاقات میرفتم زندان قصر – از پشت میلهای صحبت میکردند؛ دائم روحیه میدادند! ۸۹/۱۲/۹
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓سالروز رحلت آیةالله طالقانی/۳
💠رهبرانقلاب
‼️هر تحلیلگری میگفت فروپاشی پهلوی محال است، چنین چیزی ممکن نیست؛ اما شد، این محال اتفاق افتاد. من به شما بگویم؛ حتّی بعضی از مبارزین مثل مرحوم آقای طالقانی به خود من گفت که امام میگوید «شاه باید برود»؛ خب، معلوم است که شاه نمیشود برود. باورش نمیآمد که ممکن است شاه برود. مرحوم آقای طالقانی به خود من گفت این مرد یعنی امام حرفهایش عجیب است؛ چیزهائی که نشدنی است، او میگوید و میشود؛ یکیاش رفتن شاه بود. این را بعد گفت. امام گفت شاه میرود، هیچ کس باور نمیکرد؛ اما رفت. نه فقط شاه رفت، آمریکا رفت، غرب رفت، استعمار و استکبار رفت. هیچ کس باور نمیکرد، اما شد. ۹۰/۷/۲۰
‼️انقلاب اسلامی به افسانهها شبیه بود؛ اما شد. اگر صد تا قسم میخوردند، خوشبین ترین آدمها میگفتند: «نمیشود.» مرحوم آیةالله طالقانی که هم روحانی و دارای معرفت و مقامات علمی و هم آدم سیاسی و مبارز و زندان رفته بود و از مبارزه هم اصلاً نمیترسید، به من گفت «آن روز که امام مطرح کرد که شاه و حکومت سلطنتی باید برود، من تخطئه کردم و گفتم چه حرفها میزند! مگر میشود!؟» آن وقت که امام صریحاً این کلام را گفتند، مگر چندسال پیش از پیروزی انقلاب بود؟ یعنی تا همین اواخر، حتّی مردی مثل مرحوم طالقانىِ بزرگوارِ مؤمنِ مبارزِ زندان رفته شلاق خورده شکنجه کشیده، میگفت «امکان ندارد!» بعد ایشان به من گفت - مضمون حرف ایشان این بود - که «این مرد، به جای دیگری متّصل است و از جای دیگری حرف میزند!» ۷۳/۶/۲۹
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓سالروز رحلت آیةالله طالقانی/۴
💠رهبرانقلاب
‼️یک بعد دیگر آقای طالقانی که به نظر من نباید فراموش بشود، صفای این مرد بود. به قدری این آدم با صفا و روراست و در معاشرتها صادق بود که انسان از این همه زلالی حیرت میکرد. هیچ در قید و بند و ملاحظات و اینها نبود؛ نه ملاحظات آخوندی، نه ملاحظات روشنفکری، نه ملاحظات مبارزاتی مطلقاً در این آدم وجود نداشت؛ انسان وقتی مینشست پهلوی این مرد، واقعاً روحیه میگرفت؛ هم روحیهی مبارزاتی، هم روحیهی صفا و رفاقت و معنویت و اینها. اینها در این شخصیتهای برجسته، خوب است بزرگ بشود. ماها غالباً مبتلا هستیم به یک چیزهائی. این آدم، آدم صافی بود، روراست بود، بیشائبه و بیشیلهپیله بود. نتیجهی این بیشیلهپیله بودن هم صراحتش بود. مثل همان خطبه معرفشان، این خطبه را نمیشود عادی به حساب آورد؛ اینها دائماً میگفتند «پدر طالقانی»، اصلاً خودشان را فرزندان او معرفی میکردند. کیست که توی این رودربایستی گیر نکند؟ آن آدمی که توی اینجور رودربایستیها گیر نکند و برود آنجور قرص و محکم توی خطبه و موضعِ به آن صراحت و به آن شدّت بگیرد، کیست؟ اینجور آدمی را آدم واقعا بگردد پیدا کند! مرحوم طالقانی اینجوری بود. من بعد از همین خطبهی ایشان تلفن کردم؛ گفتم آقا من خواستم از شما تشکر کنم به خاطر این خطبه، گفت بله، خیلیها هم تلفن میکنند فحش میدهند به خاطر همین خطبه! اینجوری بود دیگر، تحمل میکرد، یعنی آدمی بود با یک روحیهی اینجوری داشت! ۸۹/۱۲/۹
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓سالروز رحلت آیةالله طالقانی/۵
💠رهبرانقلاب
‼️من اوّلْباری که آقای طالقانی را دیدم، یا آخر سال ۴۲ بود یا اوائل ۴۳ که ایشان در عشرتآباد محاکمه میشدند. رفتم من در دادگاهشان شرکت کردم؛ گفتند دادگاه عمومی است منتها صندلی محدودی گذاشتند؛ ما خیلی زود رفتیم آنجا که شرکت کنیم و الحمدلله جا پیدا کردیم، رفتیم داخل. تا آنوقت آقای طالقانی را از نزدیک ندیده بودم؛ ایشان و مرحوم مهندس بازرگان و دیگران بودند -آن عدّهی نهضت آزادی- که آنجا محاکمه میشدند و به نظرم آن محاکمهی دوّم هم بود؛ از آن دادگاههای پنج قاضی که پنج نفر آن بالا با درجه و نشان و اینها نشسته بودند؛ آقای طالقانی هم آن جلو بیاعتنا نشسته بود؛ اسم ایشان را آوردند، ایشان باید بلند میشد حرف میزد، ولی ایشان اعتنایی نکرد، همانطور که نشسته بود و عصا هم دستش بود اما اصلاً اعتنایی نکرد، بلند نشد، جواب نداد؛ یعنی اینجور بود، آن دادگاهی که جوری آن را ترتیب میدادند که آن متّهم خودش در آن بهاصطلاح هیمنهی ظاهری دادگاه هضم بشود -معمولاً اینجور بود؛ ما هم چند بار دادگاه رفتیم، دیدیم- ایشان اصلاً و مطلقا اعتنائی نداشت. وقت تنفّس هم ما رفتیم جلو، ایشان با ما گرم، گیرا -حالا بنده آنوقت یک طلبهای مثلاً بودم، یک طلبهی جوانی؛ و شنیده بودند من چون اندکی قبلش زندان قزلقلعه بودم و ایشان و مهندس بازرگان شنیده بودند- وقتی بنده را معرّفی کردند، گرم گرفتند، محبّت کردند؛ به آن مقامات، بیاعتنا؛ به ما که یک طلبهای بودیم، اینجور گرم و گیرا و با محبّت بودند! ۹۵/۵/۲۵
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓سالروز دفن پیکرپاک جُوْن
🏳غلامحبشی سیدالشهدا(ع)
🏳۱۰ روز پس از فاجعه کربلا/۱
💠رهبرانقلاب
‼️نوکری امام حسین و اهلبیت به معنی واقعی کلمه این است که انسان بتواند افکار اینها را، خطّ مشی اینها را، جهتگیریهای اینها را در جامعه روز به روز گسترش بدهد؛ ۹۵/۱۲/۲۹
‼️لحظه شناسی و اقدام به هنگام این دو عنصر در همه حوادث شخصی و اجتماعی، خیلی مهم است، اگر لحظه را بشناسیم، و بعد هم که شناختیم و فهمیدیم که وقت عمل است، آن عمل را بموقع انجام بدهیم، این موفقیت پیش خواهد آمد. اگر چنانچه این وقت شناسی نباشد، هر حرکتی که انجام بگیرد، بیفایده خواهد بود. نمونهاش در تاریخ توّابینند؛ آیا اثر کار صد نفر از آنها به قدر اثر کار آن غلامِ سیاهی است که در کربلا شهید شد؟ نه، چون کار را به وقت خودش انجام ندادند. در تاریخ نمونههای اینجوری فراوان داریم. ۹۷/۱۱/۲۹
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini