🗓سالروز رحلت مُبلّغ محقق
🏳حاج آقارضا واعظ همدانی/۲
💠رهبرانقلاب
‼️یکی از اشرف فنون، همین فن تبلیغ دین و گویندگی معارف دینی و اسلامی است؛ همین چیزی که در عرف ما، به وعظ و منبر معروف است؛ زیرا هدف از حرفهی تبلیغ و گویندگی دینی، عبارت است از موعظه برای تزکیهی مردم، تبیین معارف دینی برای بالا رفتن سطح آگاهی دینی مردم، و بیان مصایب و مراثی حضرت ابیعبدالله (علیهالسّلام)؛ یعنی ارایهی الگویی به مردم، برای کیفیت بخشیدن به حرکت در راه هدفهای بزرگ. همهی این چیزها جزو اشرف هدفهاست؛ هم تزکیه، هم بالا بردن افکار و آگاهیهای مردم، هم ارایهی الگو برای جهاد و تلاش فیسبیلالله، این فن را نباید کوچک گرفت. منبر رفتن و سخن گفتن در امر دین، جزو شریفترین کارهاست، و باید و شاید که شریفترین انسانها و عالمترین و آگاهترین آنها به مسایل اسلامی و عاملترین آنها به احکام شرعی، در این راه قدم بردارند و آن را برای خود افتخاری بدانند؛ کمااینکه در گذشته هم همینطور بوده است. افرادی مثل شیخ جعفر شوشتری - عالم اخلاقی بزرگ - که خود منبری بوده است؛ یا مرحوم حاج آقا رضا همدانی واعظ - صاحب کتاب «هدیّةالنّملة» - که خود یک واعظ و یک گویندهی دینی بوده است؛ یا پسر آن مرحوم، مرحوم آقامیرزا محمّد همدانی که از علما بوده است؛ و امثال اینها. در گذشته، شخصیتهای علمی و چهرههای معروف تقوایی و دینی، متصف به این صفت و مفتخر به این فن بودهاند. ۷۱/۴/۲۰
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓سالروز رحلت مُبلّغ محقق
🏳حاج آقارضا واعظ همدانی/٣
💠رهبرانقلاب
‼️برای تبلیغ، بایستی باب جدیدی را در مدیریت و ادارهی حوزهی جدید به وجود آوریم. درست است که ما روی فقاهت تکیه میکنیم. درست است که فقاهت را اصل میدانیم. اما چنین نیست که رشتهی تبلیغ را در حوزهی علمیهی قم، کمارزش بدانیم. گاهی اوقات یک مبلغ، کاری میکند که صد فقیه نمیتوانند آن کار را بکنند. مرحوم حاج آقا رضا همدانی واعظ - غیر از حاج آقا رضا همدانی صاحب مصباح الفقیه است - که مردی ملا و بیشتر اهل وعظ و تبلیغ بود، آن زمان که یکی از مسالک باطله، رواج پیدا کرده بود و در رأس آن مسلک باطل - که من نمیخواهم اسم بیاورم - ملایی تحصیلکرده و درس خواندهی نجف قرار داشت - کِرمی که از داخل خود درخت بهوجود آمده و رشد کرده بود - حرفهایی داشتند، که آن حرفها کمکم داخل حوزه هم نفوذ میکرد. مرحوم میرزای شیرازی به همین حاج آقا رضا همدانی متوسل شد. حاج آقا رضا همدانی یک منبر رفت و آن منبر شد کتابی به نام «هدیة النملة الی رئیس الملة» که الان هم این کتاب وجود دارد. پس، یک مبلغ، گاهی اوقات میتواند چنین کار عظیمی را انجام دهد که خود میرزای شیرازی یا بقیهای که بودند و خواستند چنین کاری را انجام دهند، بر آن تسلط نداشتند. این آقا، فنش تبلیغ بود. ۷۱/۶/۲۹
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓سالروز رحلت آیةالله طالقانی/۱
💠امام خمینی
‼️آقای طالقانی یک عمر در جهاد و روشنگری و ارشاد گذراند. او یک شخصیتی بود که از حبسی به حبس و از رنجی به رنج دیگر در رفت و آمد بود؛ و هیچ گاه در جهاد بزرگ خود سستی و سردی نداشت. من انتظار نداشتم که بمانم و دوستان عزیز و پر ارج خودم را یکی پس از دیگری از دست بدهم. او برای اسلام به منزلۀ حضرت ابوذر بود؛ زبان گویای او چون شمشیر مالک اشتر بود؛ بُرنده بود و کوبنده. مرگ او زودرس بود و عمر او با برکت. ۵۹/۶/۱۹
💠رهبرانقلاب
‼️ایشان واقعاً مؤمن بود. آنوقت همین ایشان، در مقابل امام تواضع میکردند. من تواضع ایشان را در مقابل امام دیدم، هم در غیاب امام، هم در حضور امام. در غیاب امام ایشان به بنده گفتند که آقای خمینی گاهی یک حرفهایی میزند که به نظر آدم نشدنی میآید، بعد میبینیم واقعاً شد، ایشان به یکجایی متّصل است! یعنی برداشت آقای طالقانی این بود -به این مضمون، حالا عین عبارت ایشان یادم نیست- میگفت از یکجایی به ایشان خبر میرسد، به یکجایی ایشان متّصل است. در حضور امام هم من دیده بودم، ایشان کمال تواضع را در مقابل امام میکردند؛ این آدمی که آن جاه و جلال آن دستگاهها برایش صفر بود و هیچ نبود، در مقابل امام تواضع میکرد ۹۵/۵/۲۵
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓سالروز رحلت آیةالله طالقانی/۲
💠رهبرانقلاب
‼️آقای طالقانی اهل فکر نو بر محور دین و با تمرکز بیشتر بر روی قرآن و نهجالبلاغه بود؛ یعنی ایشان اصلاً اینجوری بود. لکن همهی ابعاد شخصیت آقای طالقانی بُعد روشنفکری دینی نیست. یک بُعد مهم بُعد مبارزه است. خیلیها روشنفکر بودند اهل مبارزه نبودند؛ روشنفکر دینی هم بودند اهل مبارزه نبودند؛ همان خصلت عمومی تقریباً همه روشنفکران دیروز و شاید بعضاً امروز ما در آنها هم بود که من یک وقت از یک نمایشنامهای نقل کردم آقای روی ایوان را که پائین نمیآید توی مردم نمیآید با متن قضیه کار ندارد با میدان کار ندارد، بالای ایوان مینشیند تماشا میکند حرف میزند! خب خیلی از روشنفکرهای دینی اینجوری بودند اما آقای طالقانی نه، اهل عمل بود؛ یعنی توی میدان بود، احساس درد میکرد حقیقتاً؛ این را ما که با ایشان معاشر بودیم، میدیدیم، محسوس بود در ایشان، واضح بود که آدمی اهل درد بود و میخواست مبارزه کند؛ لذا تبعات مبارزه راهم قبول کرد و به زندان افتاد؛ هیچ اظهاری از آقای طالقانی بالواسطه یا بیواسطه نقل نشد؛ البته من هیچوقت با ایشان همزندان نبودم، اما همزندانهای ایشان هم نقل میکنند؛ خود ما هم دیدن ایشان میرفتیم – گاهی از مشهد که من میآمدم، روزهای ملاقات میرفتم زندان قصر – از پشت میلهای صحبت میکردند؛ دائم روحیه میدادند! ۸۹/۱۲/۹
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓سالروز رحلت آیةالله طالقانی/۳
💠رهبرانقلاب
‼️هر تحلیلگری میگفت فروپاشی پهلوی محال است، چنین چیزی ممکن نیست؛ اما شد، این محال اتفاق افتاد. من به شما بگویم؛ حتّی بعضی از مبارزین مثل مرحوم آقای طالقانی به خود من گفت که امام میگوید «شاه باید برود»؛ خب، معلوم است که شاه نمیشود برود. باورش نمیآمد که ممکن است شاه برود. مرحوم آقای طالقانی به خود من گفت این مرد یعنی امام حرفهایش عجیب است؛ چیزهائی که نشدنی است، او میگوید و میشود؛ یکیاش رفتن شاه بود. این را بعد گفت. امام گفت شاه میرود، هیچ کس باور نمیکرد؛ اما رفت. نه فقط شاه رفت، آمریکا رفت، غرب رفت، استعمار و استکبار رفت. هیچ کس باور نمیکرد، اما شد. ۹۰/۷/۲۰
‼️انقلاب اسلامی به افسانهها شبیه بود؛ اما شد. اگر صد تا قسم میخوردند، خوشبین ترین آدمها میگفتند: «نمیشود.» مرحوم آیةالله طالقانی که هم روحانی و دارای معرفت و مقامات علمی و هم آدم سیاسی و مبارز و زندان رفته بود و از مبارزه هم اصلاً نمیترسید، به من گفت «آن روز که امام مطرح کرد که شاه و حکومت سلطنتی باید برود، من تخطئه کردم و گفتم چه حرفها میزند! مگر میشود!؟» آن وقت که امام صریحاً این کلام را گفتند، مگر چندسال پیش از پیروزی انقلاب بود؟ یعنی تا همین اواخر، حتّی مردی مثل مرحوم طالقانىِ بزرگوارِ مؤمنِ مبارزِ زندان رفته شلاق خورده شکنجه کشیده، میگفت «امکان ندارد!» بعد ایشان به من گفت - مضمون حرف ایشان این بود - که «این مرد، به جای دیگری متّصل است و از جای دیگری حرف میزند!» ۷۳/۶/۲۹
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓سالروز رحلت آیةالله طالقانی/۴
💠رهبرانقلاب
‼️یک بعد دیگر آقای طالقانی که به نظر من نباید فراموش بشود، صفای این مرد بود. به قدری این آدم با صفا و روراست و در معاشرتها صادق بود که انسان از این همه زلالی حیرت میکرد. هیچ در قید و بند و ملاحظات و اینها نبود؛ نه ملاحظات آخوندی، نه ملاحظات روشنفکری، نه ملاحظات مبارزاتی مطلقاً در این آدم وجود نداشت؛ انسان وقتی مینشست پهلوی این مرد، واقعاً روحیه میگرفت؛ هم روحیهی مبارزاتی، هم روحیهی صفا و رفاقت و معنویت و اینها. اینها در این شخصیتهای برجسته، خوب است بزرگ بشود. ماها غالباً مبتلا هستیم به یک چیزهائی. این آدم، آدم صافی بود، روراست بود، بیشائبه و بیشیلهپیله بود. نتیجهی این بیشیلهپیله بودن هم صراحتش بود. مثل همان خطبه معرفشان، این خطبه را نمیشود عادی به حساب آورد؛ اینها دائماً میگفتند «پدر طالقانی»، اصلاً خودشان را فرزندان او معرفی میکردند. کیست که توی این رودربایستی گیر نکند؟ آن آدمی که توی اینجور رودربایستیها گیر نکند و برود آنجور قرص و محکم توی خطبه و موضعِ به آن صراحت و به آن شدّت بگیرد، کیست؟ اینجور آدمی را آدم واقعا بگردد پیدا کند! مرحوم طالقانی اینجوری بود. من بعد از همین خطبهی ایشان تلفن کردم؛ گفتم آقا من خواستم از شما تشکر کنم به خاطر این خطبه، گفت بله، خیلیها هم تلفن میکنند فحش میدهند به خاطر همین خطبه! اینجوری بود دیگر، تحمل میکرد، یعنی آدمی بود با یک روحیهی اینجوری داشت! ۸۹/۱۲/۹
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓سالروز رحلت آیةالله طالقانی/۵
💠رهبرانقلاب
‼️من اوّلْباری که آقای طالقانی را دیدم، یا آخر سال ۴۲ بود یا اوائل ۴۳ که ایشان در عشرتآباد محاکمه میشدند. رفتم من در دادگاهشان شرکت کردم؛ گفتند دادگاه عمومی است منتها صندلی محدودی گذاشتند؛ ما خیلی زود رفتیم آنجا که شرکت کنیم و الحمدلله جا پیدا کردیم، رفتیم داخل. تا آنوقت آقای طالقانی را از نزدیک ندیده بودم؛ ایشان و مرحوم مهندس بازرگان و دیگران بودند -آن عدّهی نهضت آزادی- که آنجا محاکمه میشدند و به نظرم آن محاکمهی دوّم هم بود؛ از آن دادگاههای پنج قاضی که پنج نفر آن بالا با درجه و نشان و اینها نشسته بودند؛ آقای طالقانی هم آن جلو بیاعتنا نشسته بود؛ اسم ایشان را آوردند، ایشان باید بلند میشد حرف میزد، ولی ایشان اعتنایی نکرد، همانطور که نشسته بود و عصا هم دستش بود اما اصلاً اعتنایی نکرد، بلند نشد، جواب نداد؛ یعنی اینجور بود، آن دادگاهی که جوری آن را ترتیب میدادند که آن متّهم خودش در آن بهاصطلاح هیمنهی ظاهری دادگاه هضم بشود -معمولاً اینجور بود؛ ما هم چند بار دادگاه رفتیم، دیدیم- ایشان اصلاً و مطلقا اعتنائی نداشت. وقت تنفّس هم ما رفتیم جلو، ایشان با ما گرم، گیرا -حالا بنده آنوقت یک طلبهای مثلاً بودم، یک طلبهی جوانی؛ و شنیده بودند من چون اندکی قبلش زندان قزلقلعه بودم و ایشان و مهندس بازرگان شنیده بودند- وقتی بنده را معرّفی کردند، گرم گرفتند، محبّت کردند؛ به آن مقامات، بیاعتنا؛ به ما که یک طلبهای بودیم، اینجور گرم و گیرا و با محبّت بودند! ۹۵/۵/۲۵
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓سالروز دفن پیکرپاک جُوْن
🏳غلامحبشی سیدالشهدا(ع)
🏳۱۰ روز پس از فاجعه کربلا/۱
💠رهبرانقلاب
‼️نوکری امام حسین و اهلبیت به معنی واقعی کلمه این است که انسان بتواند افکار اینها را، خطّ مشی اینها را، جهتگیریهای اینها را در جامعه روز به روز گسترش بدهد؛ ۹۵/۱۲/۲۹
‼️لحظه شناسی و اقدام به هنگام این دو عنصر در همه حوادث شخصی و اجتماعی، خیلی مهم است، اگر لحظه را بشناسیم، و بعد هم که شناختیم و فهمیدیم که وقت عمل است، آن عمل را بموقع انجام بدهیم، این موفقیت پیش خواهد آمد. اگر چنانچه این وقت شناسی نباشد، هر حرکتی که انجام بگیرد، بیفایده خواهد بود. نمونهاش در تاریخ توّابینند؛ آیا اثر کار صد نفر از آنها به قدر اثر کار آن غلامِ سیاهی است که در کربلا شهید شد؟ نه، چون کار را به وقت خودش انجام ندادند. در تاریخ نمونههای اینجوری فراوان داریم. ۹۷/۱۱/۲۹
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓سالروز دفن پیکرپاک جُوْن
🏳غلامحبشی سیدالشهدا(ع)
🏳۱۰ روز پس از فاجعه کربلا/۲
💠رهبرانقلاب
‼️اگر کسی در مقابل جوانان ادعا کند و بگوید نظام اسلامی ما هیچ عیبی ندارد و همان قالبی را که اسلام خواسته، ما پیاده میکنیم، گزاف گفته است. بههیچ وجه اینطور نیست. خود ما انسانهای ضعیفی هستیم. وقتی کسانی اسم مبارک امیرالمؤمنین یا اسم مبارک ولیعصر روحی فداه را میآورند، بعد اسم ما را هم دنبالش میآورند، بنده تنم میلرزد. آن حقایق نور مطلق، با ما که غرق در ظلمتیم، بسیار فاصله دارند. ما گیاه همین فضای آلوده دنیای امروزیم؛ ما کجا، کمترین و کوچکترین شاگردان آنها کجا؟ ما کجا و قنبرِ آنها کجا؟ ما کجا و آن غلام حبشىِ فداشده در کربلای امام حسین علیهالسّلام کجا؟ ما خاک پای آن غلام هم محسوب نمیشویم. اما آنچه که حقیقت است، این است که ما به عنوان مسلمانانی که راهمان را شناختهایم، تصمیم خود را گرفتهایم و نیروی خود را برای این راه گذاشتهایم؛ با همه وجود در این راه حرکت میکنیم و ادامه خواهیم داد! ۸۰/۸/۱۲
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓سالروز دفن پیکر پاک جُوْن
🏳خادمحضرتسیدالشهدا(ع)
🏳۱۰ روز پس از فاجعه کربلا
🏳اهمیتخدمتدرکلامرهبری/۳
💠رهبرانقلاب
‼️همه چیز نظام اسلامی، متعلق به مردم است و تمامی مسئولان باید خود را نوکر و خدمتگزار مردم بدانند و هر مسئول یا ماموری که از این سیاست فاصله بگیرد، فاقد صلاحیت و شایستگی است. ۸۱/۱۲/۸
‼️ملت ما با ایمان و به نظام اسلامی علاقمند است. توجه و استقبالی که مردم نسبت به مسؤولانشان در اجتماعات مختلف سیاسی و در راه پیمایی ها نشان میدهند، برای چیست؟ اینها علاقمندی به نظام اسلامی است. این مردم به شخصها و به علی خامنهایها ارادتی ندارند؛ به اسلام ارادت دارند. اگر به اشخاص هم اظهار محبتی میکنند، بخاطر اینستکه آنها را نوکر اسلام، خدمتگزار مردم و در جهت خدمت به این انقلاب و نظام میدانند؛ والّا اگر همین اشخاص و امثال بنده یک قدم کج بگذارند و از راه مستقیم منحرف شوند، همین مردم از آنها روی برمیگردانند. این مردم عاشق اسلامند! ۸۳/۴/۱۵
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓سالروز دفن پیکر پاک جُوْن
🏳خادمحضرتسیدالشهدا(ع)
🏳۱۰ روز پس از فاجعه کربلا
🏳اهمیتخدمتدرکلامرهبری/۴
💠رهبرانقلاب
‼️مکرر امام میفرمود مردم ولی نعمت ما هستند؛ مواردی میگفت: اگر به من خادم ملت بگویند بهتر از اینستکه رهبر بگویند؛ این خیلی حرف بزرگی است! ۹۴/۳/۱۴
‼️آقایان! همانطورکه میدانید امام مکرر فرمودند مردم ولی نعمتهای ما هستند؛ این شوخی نیست. من یکی از مسؤولان را دیدم که برخوردش با مردم قدری متکبرانه بود. من پیغام دادم و گفتم به ایشان بگویید که اگر میخواهد جبران آن برخورد را بکند، باید در همان جا ظاهر بشود و بگوید: ای مردم! من نوکر شمایم. خلاف که نگفته؛ آیا دروغ گفته است؟ یک مسؤول کشور چکاره است؟ فلسفه وجودی ما غیر از خدمت به مردم چیست؟ امام فرمودند: اگر به من خدمتگزار بگویند، بهتر از اینستکه رهبر بگویند. این حرف درستی است؛ چون خدمتگزاری، برای انسانی که دلش بیدار باشد، مدح بزرگتری است. شوخی و تعارف هم که نمیکرد. حقیقتا اگر این ملت شهادت میدادند که امام خدمتگزار آنهاست، امام بیشتر خوشحال میشد، تا همه ملت یکصدا فریاد بزنند که تو رهبر ما هستی! ۷۰/۵/۲۳
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓سالروز دفن پیکر پاک جُوْن
🏳خادمحضرتسیدالشهدا(ع)
🏳۱۰ روز پس از فاجعه کربلا
🏳اهمیتخدمتدرکلامرهبری/۵الف
💠رهبرانقلاب
‼️پیامبر فرمودند "سید القوم خادمهم" این حدیث یا به این معنا است که هر کسی بیشتر خدمت کند، این شخص اولای به سیادت است؛ بنابراین برای اینکه بفهمیم سید قوم کیست، سراغ حسب و نسب و اسم و عنوان نرویم؛ بلکه برویم سراغ اینکه ببینیم چه کسی بیشتر به این مردم خدمت میکند، او سید قوم است؛ یا به این معنا است که بگوییم آن کسی که سید و رئیس و مسئول مردم است این شخص باید خادم این مردم باشد. اینکه گاهی تعبیر میشود که مسئولین نوکر مردم هستند، بعضی ایراد میگیرند که آقا این کلمهی «نوکر» را نگویید. خب این کلمهی پیغمبر است، خادم یعنی نوکر. این کلام اهمیت و ارزش خدمت به مردم را از نظر شارع مقدس اسلام و پیامبر مکرم نشان میدهد، ببینید این کجا و آنچه که در فرهنگهای رایج مادی دنیا است کجا! کتاب الشافی، فیض کاشانی ص۸۲۹ ۹۲/۱۱/۳
⚠️توجه؛
🏳رهبرانقلاب، عمده احادیث اخلاقی درس خارج را از کتاب الشافی فیض کاشانی ایراد میکنند!
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini