🗓۲ بهمن ماه سال ۱۳۹۴
🏳فوت سیدابوالحسن نجفی
🏳مترجم رمان خانواده تیبو
🏳مولف کتاب "غلط ننویسیم"/۳
💠رهبرانقلاب
‼️زبان فارسی مثل همهی زبانهای دیگر، محتاج نوسازی روزبهروز است. وقتی این ریشه سالم است، باید روزبهروز شاخه و برگهایش زیاد بشود و اتساع پیدا کند. متأسفانه این کار نشده است؛ نه اینکه امروز نشده، بلکه در تمام دوران پنجاه، شصتسالهی گذشته، جز کارهای فردی، هیچ کاری انجام نشده است. این کتابی که جناب آقای نجفی چند سال پیش نوشتند - «غلط ننویسیم» - من همان وقت آن را گرفتم خواندم و حواشییی هم بر آن زدم. در این کتاب دیدهام که ایشان با همهی دقتی که دارند - که واقعاً هم بجاست - جاهایی میگویند که مثلاً این واژه غلط است، اما دیگر جزو زبان شده است و نمیشود آن را کاری کرد؛ نمونههایی هم ارائه شده است که حق با ایشان است. وقتی چیزی جزو زبان شد، نمیشود آن را از بدنهی زبان بیرون کشید؛ این اصلاً عملی نیست. با بیرون آوردن آن واژه، اختلالی به وجود میآید؛ لیکن این خودش یک مصیبت است. ما نباید بگذاریم یک غلط، جزو زبان بشود. من میبینم که گاهی اوقات، نه فقط ترکیب غلطی، بلکه ترکیب زشتی وارد زبان فارسی میشود؛ هر کاری هم میکنی، جمع نمیشود. ما یک غلط زیبا داریم، یک غلط زشت؛ اما آنکه خیلی بد است، این است که هم غلط باشد و هم زشت! ۷۰/۹/۱۸
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۱۳ ماه رجب سال ۶۰ ق
🏳فوت معاویةبنابیسفیان
💠رهبرانقلاب
‼️بعضیها خیال میکنند که اگر بخواهند راجع به دوره خلفا تحلیل کنند، حتماً باید با طعن به آنها همراه باشد؛ نه، طعن به خلفا در رادیو جایز نیست. الان حرام شرعی است. داعیهی ما این است که میخواهیم انقلابمان را به دنیا صادر کنیم؛ کدام دنیا؟ در درجه اول، دنیای اسلام است که حدود چهارپنجمشان کسانی هستند که به چیزهایی به شکل مقدسات اعتقاد دارند، شما بیایید به این مقدسات اهانت بکنید؟! آیا این انقلاب صادر میشود؟! بد نیست من خاطرهیی را برای شما نقل کنم؛ هرچند که به خیلی از دوستان هم این را گفتهام. امام یک وقت در اوایل انقلاب در سخنرانیهایشان از معاویه به صورت طعنآمیزی اسم میآورند. شما میدانید که من مدتی را در بلوچستان بودم و با خیلی از علمای آنجا دوست نزدیک هستم. مردم و علمای سنی آن منطقه، معاویه را مقدس میدانند. به امام عرض کردم که در طرف شرق کشورمان، چند صد میلیون نفر معاویه را محترم میشمارند و او را خالالمؤمنین میدانند - البته بحق یا بناحق آن، مربوط به جلسهی بحث است - یعنی مسلمانان هند، پاکستان، بنگلادش و افغانستان اغلب سنی حنفیاند؛ اینها معاویه را محترم میشمارند. امام گفتند عجب، من نمیدانستم! من بعد از آن در طول این ده، یازده سال یک جملهی طعنآمیز از امام راجع به معاویه نشنیدم. من خودم در نماز جمعه راجع به جنگ صفین و سایر جنگهای امیرالمؤمنین صحبت میکنم؛ اما اهانت نمیکنم. تاریخگویی، یک حرف است؛ اهانت، حرف دیگری است. ۷۰/۱۲/۱۳
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۱۳ رجب سال ۲۳سال قبل هجرت
🏳ولادت مولانا امیرالمومنین(ص)
💠رهبرانقلاب
‼️شخصیت ظاهری امیرالمؤمنین (علیهالصّلاةوالسّلام) را که چشم کوتهبین ما میتواند آن را ببیند و حس کند و زیباییهای آن را ادراک کند اما ابعاد معنوی و قدسی و ملکوتی، مخصوص قدیسین و مخصوص صدیقین است، که آنها میبینند؛ و چشمهای ما توانایی ندارد که مانند اولیاءاللَّه و بندگان مقرب الهی آنها را درک کنند. امروز سالگرد ولادت یک چنین شخصیتی است و البته عید است. طلوع هر ستارهیی در آسمان تاریخ بشر برای انسانها یک عید است. ولادت هر یک از برجستگان بشریت، از اولین و آخرین، آن کسانی که راه سعادت را در مقابل مردم باز کردند و در این راه تلاش کردند، یک عید جداگانه برای انسانهاست. این عید برای مسلمین همیشگی است. ما امروز بعد از گذشت قرنهای متمادی، با این عید، با این پدیده، چگونه باید برخورد کنیم؟ اسم علی را بردن، که کافی نیست؛ خود را منتسب به او دانستن، که کفایت نمیکند؛ ما که شخصیتهای بزرگ تاریخ و پیشوایان دینی و انبیاء و اولیاء را فقط به عنوان یادگارهای تاریخی نمیشناسیم؛ اینها درسند؛ اینها الگویند؛ اینها دستگیر و راهنماىِ قدم به قدمِ زندگیاند. ما چه درسی از اینها میگیریم؟ این، مهم است. امروز امت اسلامی از امیرالمؤمنین و از وجود مکرم نبی اعظم اسلام و از دیگر بزرگانِ راه روشن الهی چه درسی را باید بگیرد؟ کدام سرمشق را در زندگی باید عمل کند؟ این، مهم است. با این نگاه، به امیرالمؤمنین باید نگاه کرد. ۸۷/۵/۱۷
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۱۳ ماه رجب سال ۳۶قمری
🏳انتخاب شهر فتنهخیز کوفه
🏳بعنوان مقر حکومت علوی
🏳توسط مولانا امیرالمومنین
💠رهبرانقلاب
‼️ما امروز یک جامعه اسلامی هستیم. باید ببینیم جامعه اسلامی پیامبر، چه آفتی پیدا کرد که کارش به یزید رسید؟ چه شد که ۲۰سال بعد از شهادت امیرالمؤمنین در همان شهری که او حکومت میکرد، سرهای پسرانش را بر نیزه کردند و در آن شهر گرداندند!؟ کوفه یک نقطهی بیگانه از دین نبود! کوفه همان جایی بود که امیرالمؤمنین در بازارهای آن راه میرفت؛ تازیانه بر دوش میانداخت؛ مردم را امر به معروف و نهی از منکر میکرد؛ فریاد تلاوت قرآن در «آناءاللیل و اطراف النهار» از آن مسجد و آن تشکیلات بلند بود. این، همان شهر بود که پس از گذشت سالهایی نهچندان طولانی در بازارش دختران و حرم امیرالمؤمنین را، با اسارت میگرداندند. در ظرف بیست سال چه شد که به آنجا رسیدند؟ اگر بیماریای وجود دارد که میتواند جامعهای را که در رأسش کسانی مثل پیغمبر اسلام و امیرالمؤمنین بودهاند، در ظرف چند ده سال به آن وضعیت برساند، این بیماری، بیماری خطرناکی است و ما هم باید از آن بترسیم. امام بزرگوار ما، اگر خود را شاگردی از شاگردان پیغمبر اکرم محسوب میکرد، سرِ فخر به آسمان میسود. امام، افتخارش به این بود که بتواند احکام پیغمبر را درک، عمل و تبلیغ کند. امام ما کجا، پیغمبر کجا!؟ آن جامعه را پیغمبر ساخته بود و بعد از چند سال به آن وضع دچار شد. این جامعهی ما خیلی باید مواظب باشد که به آن بیماری دچار نشود. عبرت، اینجا است! ما باید آن بیماری را بشناسیم؛ آن را یک خطر بزرگ بدانیم و از آن اجتناب کنیم. ۷۱/۴/۲۲
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۱۱ ماه مبارک رجب سال ۱۴۲۱
🗓۱۹ مهر ۱۳۷۹ (سال امام علی)
🏳اهدای موسوعه امیرالمومنین
🏳بمحضر رهبر انقلاب اسلامی
🏳توسط حجةالاسلام ری شهری
🏳مدیر موسسه دارالحدیث/۱
💠رهبرانقلاب
‼️خدای متعال را سپاس میگوییم به خاطر این که معرفت امیرالمؤمنین را در میان مردم و در دلهای ما به صورت یک امر طبیعی ذاتی و اصیل در آورده است. وجود ما، با محبت آن بزرگوار شکل گرفته و دوران کودکی ما با محبت و ارادت به آن بزرگوار گذشته است و عمر ما هم در همین راه سپری شده است. امیدواریم - انشاءالله - مرگ ما هم با محبت امیرالمؤمنین باشد و آن روزی که خدای متعال خلایق را محشور و مبعوث میکند، ما را با نشانه این محبت، نشاندار کند. عید میلاد این بزرگوار را هم به جناب آقای ریشهری و بقیه برادران عزیز و حضاری که تشریف دارند، تبریک عرض میکنم و به عنوان یک محبّ کوچک امیرالمؤمنین و یک مسئول در دولت و کشور آن حضرت، از این کار بزرگی که به همت جناب آقای ریشهری و بقیه دوستان صورت گرفته است، یعنی تهیه موسوعه امیرالمؤمنین، صمیمانه تشکر میکنم و از این که این نسخههای اول را به بنده لطف کردید هم جداگانه متشکّرم! ۷۹/۷/۱۹
⚠️این کتاب با عنوان دانشنامه امام علی ترجمه و چاپ شده است!
📸جلسه اهدای موسوعه امیرالمومنین بمحضر رهبری
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۱۱ ماه مبارک رجب سال ۱۴۲۱
🗓۱۹ مهر ۱۳۷۹ (سال امام علی)
🏳اهدای موسوعه امیرالمومنین
🏳بمحضر رهبر انقلاب اسلامی
🏳توسط حجةالاسلام ری شهری
🏳مدیر موسسه دارالحدیث/۲
💠رهبرانقلاب
‼️همه چیز نشان میدهد که این کار (تهیه موسوعه امیرالمومنین)، تحت اشراف روح مطهر و برکات وجود خود آن بزرگوار پیش رفته است؛ البته تعجبی هم ندارد. ماها، با این که مدّعی معرفت امیرالمؤمنین و اهلبیت هستیم و همه دنیا ما را به این عنوان میشناسند، حقیقتاً جز یک ساحل کوچکی از اقیانوس ژرف و عظیم را درک نکردهایم و از امیرالمؤمنین چیزی نفهمیدهایم؛ نه فقط در مقام عمل از آن زندگی یک پارچه نور و یک پارچه اخلاص و صفا و آن کمالِ توصیف نشدنی عقبیم؛ بلکه در مقام شناخت، علم و معرفت هم خیلی عقبیم.
همهی ما، همهی جامعهی ما، متأسفانه، با همین ظواهر خیلی سطحی از این شخصیت عظیم، سرگرم و دلمشغول شدهایم. نه این که این ظواهر، کماهمیت باشند؛ نه! همینها آن قدر مهم است که آدمهای بزرگی را به خود جذب میکند؛ امّا ماورای این ظواهر، آن قدر بواطن زیبا و درخشان در زندگی امیرالمؤمنین و در شخصیت او وجود دارد که انسان به اندکی از آنها که برمیخورد، حقیقتاً مبهوت میشود. امیدوارم - انشاءالله - خدای متعال به شما اجر بدهد که این کار بزرگ را انجام دادهاید و این کار، گامی باشد - انشاءالله - برای رفتن در این اقیانوس و پیش رفتن در این دریای ژرف و عمیق و بالا بردن سطح معرفت مردم نسبت به این بزرگوار. ما در این امر، خیلی عقب هستیم. ما میخواهیم از این ته درّه که قرار داریم، به سمت آن قلهی عظیم حرکت کنیم! ٧٩/٧/١٩
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۴ بهمن ماه سال ۱۳۴۱ شمسی
🏴سفر محمد رضا پهلوی به شهر قم
🏴و سخنان توهین آمیز او علیه علما
🏴باعنوان ایرانو ارتجاع سرخوسیاه
🏴درپی تحریمرفراندوم انقلابسفید
🏴توسطامام و بعضی علمایحوزهقم
🏴که منجرشدبه اعتراض شدید امام
🏴و حادثه خونین فیضیه و۱۵ خرداد
🏳وآغاز نهضت به رهبری امام خمینی
💠امام خمینی
‼️در این چند سال اینها به اسم «انقلاب سفید» مملکت ما را به عقب راندند، فرهنگ ما را هم به عقب راندند؛ زراعت ما را هم خراب کردند؛ کشاورزی ما را هم به عقب راندند. باید همه با هم، دست به دست هم یکصدا، این خرابه را آباد کنیم. اگر چنانچه سستی کنیم ممکن است که به حال اول، به مسائل و مصایب سابق مبتلا بشویم! ۵۷/۱۲/۲۴
‼️اینهادر جرایدشان علمای اسلام را به ارتجاع سیاه تعبیر میکنند، ما را کهنه پرست معرفی میکنند، میگویند آخوندها میخواهند با الاغ این طرف آن طرف بروند؛ آخوندها میگویند که برق نمیخواهیم؛ طیاره نمیخواهیم؛ آخوندها میخواهند به قرون وسطی برگردند. خیر؛ آخوندها با این استبداد سیاهی که نصیب مملکت شده است، مخالفند؛ این کهنهپرستی است؟ علمای اسلام در صدر مشروطیت، در مقابل استبداد سیاه ایستادند و برای ملت آزادی گرفتند، قوانین جعل کردند، قوانینی که به نفع استقلال کشور است، به نفع اسلام است، این را با خونهای خودشان، با زجرهایی که کشیدند، گرفتند؛ این آخوندها مرتجع هستند؟ خواسته روحانیت عمل به قوانین اسلام است؛ این ارتجاع است؟ ما میگوییم آقا، غلام حلقه به گوش دیگران نباشید؛ دستتان را برای چهار دلار دراز نکنید؛ ما با اینها مخالفیم. اگر این ارتجاع است، ما مرتجعیم! ۴۳/۱/۲۶
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۴ بهمن ماه سال ۱۳۵۰
🏴تشکیل کمیته مشترک ضدخرابکاری
🏴درپی دستور شخص محمدرضاشاه
💠رهبرانقلاب
‼️یکی از بلاهای ما «تدریج» است؛ یعنی بتدریج دچار یک حالتی میشویم که نمیفهمیم. پیری خودمان را نمیفهمیم، چون تدریجی است. کسی را که شما ۲۰ سال یا ۲۵ سال است ندیدهاید و حالا میبینید، پیری او را میفهمید؛ امّا پیری خودتان را که تدریجی است و پیری آن دوست همراهتان را که دائم با هم هستید، نمیفهمید، حس نمیکنید، چون تدریجی است، ما سقوط خودمان یا عقبگرد خودمان را که تدریجی است، درست نمیفهمیم؛ خیلی باید دقّت کنیم. گاهی در یک فضایی قرار گرفتهایم، عادت کردهایم؛ چون عادت کردهایم، مشکل آن فضا را نمیفهمیم. بنده در سال ۵۳ و ۵۴ در این سلّول زندان کمیته -خب معلوم است شرایط در سلّول چه جوری است- گاهی میدیدم که این نگهبان در را که باز میکند، عقب میایستد؛ یا گاهی اوقات که بعضی از بازجوها برای یک مقصودی دمِ درِ سلّولها میآمدند، میدیدیم وقتی میخواهند بیایند داخل سلّول، عقب میکشند؛ نمیفهمیدم چرا. یک روز بنده را بردند بازجویی، از صبح تا نزدیک شب طول کشید؛ وقتی برگشتم، دیدم فضای داخل سلّول غیر قابل تنفّس است؛ این قدر بوی گند در این فضا حبس شده که اصلاً تنفّس ممکن نیست. آن وقت فهمیدم که چرا این نگهبان و این بازجو وقتی که در را باز میکنند، عقب میایستند؛ بو اذیّتشان میکند؛ من که در آن سلّول زندگی میکردم نمیفهمیدم، چون عادت کرده بودم. کاری کنیم که بوی بد عمل خودمان ما را بیازارد، آن را احساس کنیم، آن را بفهمیم؛ این خیلی مهم است! ۹۷/۱/۲۰
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۴ بهمن ماه سال ۱۳۸۶
🏴رحلت شاعرکرمانشاهی
🏳 یدالله بهزادپور(بهزاد)
💠رهبرانقلاب
‼️امن از قبل از انقلاب با بعضی از چهرههای نخبه و برجستهی استان کرمانشاه آشنا بودم؛ از جمله، مرحوم یدالله بهزاد که دوست قدیمی ما بود. ایشان مکرر مشهد میآمدند. مرحوم بهزاد ضمن دارا بودن از طبع شعرِ خیلی خوب - بخصوص در قصیده و قطعه، که ایشان انصافاً در کشور برجسته و ممتاز بود - همان روحیه و خلقیات پهلوانىِ کرمانشاه هم در ایشان بود. ایشان یک سفر مشهد آمده بود، و همان موقع من تحت تعقیب بودم؛ از مشهد خارج شده بودم، رفته بودم یک محل دوردستی. یک وقت دیدم آقای بهزاد و بعضی از دوستان دیگرِ انجمن ادبی مشهد آمدند آنجا برای دیدن ما؛ با اینکه این کار خطرناک بود. این مرد اهل کارهای مبارزاتی به آن شکل نبود، اما رفاقت و دوستی و صمیمیت، او را به این وادی کشانده بود. اینها تحسینبرانگیز است! ۹۰/۷/۲۶
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۵ بهمن ماه سال ۱۳۵۷
🏳تشکیل کمیته استقبال از امام/۱
💠رهبرانقلاب
‼هنگامیکه قرار بود امام تشریف بیاورند، ما با جمعی از رفقای نزدیکی که با هم کار میکردیم و همهشان در طول مدت انقلاب، نام و نشانهایی پیدا کردند مثل شهید بهشتی، شهید مطهری، شهید باهنر، برادر عزیزمان آقای هاشمی، مرحوم ربانی شیرازی، مرحوم ربانی املشی - با هم مینشستیم و در مورد قضایای گوناگون مشورت میکردیم. گفتیم که امام، دو سه روز دیگر وارد تهران میشوند و ما آمادگی لازم را نداریم. بیاییم سازماندهی کنیم که وقتی ایشان آمدند و مراجعات زیاد شد و کارها از همه طرف به اینجا ارجاع گردید، معطل نمانیم. صحبت از تقسیم مسؤولیتها شد و در آنجا گفتم که مسؤولیت من این باشد که چای بدهم! همه تعجب کردند. یعنی چه؟ چای؟ گفتم: بله، من چای درست کردن را خوب بلدم. با گفتن این پیشنهاد، جلسه حالی پیدا کرد. میشود آدم بگوید که مثلاً قسمت دفتر مراجعات، به عهدهی من باشد. تنافس و تعارض که نیست. ما میخواهیم این مجموعه را با همدیگر اداره کنیم؛ هر جایش هم که قرار گرفتیم، اگر توانستیم کارِ آنجا را انجام بدهیم، خوب است. این، روحیهی من بوده است. البته، آن حرفی که در آنجا زدم، میدانستم که کسی من را برای چای ریختن معیّن نخواهد کرد و نمیگذارند که من در آنجا بنشینم و چای بریزم؛ اما واقعاً اگر کار به اینجا میرسید که بگویند درست کردن چای به عهدهی شماست، میرفتم عبایم را کنار میگذاشتم و آستینهایم را بالا میزدم و چای درست میکردم. این پیشنهاد، نه تنها برای این بود که چیزی گفته باشم؛ واقعاً برای این کار آماده بودم. ۶۸/۵/۱۸
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۵ بهمن ماه سال ۱۳۵۷
🏳تشکیل کمیته استقبال از امام/٢
💠رهبرانقلاب
‼️انسان وقتی سمَت را طعمه میداند، آنوقت ممکن است کارهایی از او سر بزند که همانها بنای یک تمدن، یک نظام و یک تشکیلات را میلرزاند. به خلاف اینکه فردی بگوید: بنده کی هستم؟ طلبی از کسی ندارم. من حالا از خودم، برای شما میگویم: این طور جاها، گفتنِ شرح حال، نباید تعریف به حساب بیاید. ما، قبل از ورود امام، که در دانشگاه تهران تحصّن کرده بودیم جلسهای با دوستان تشکیل دادیم. اغلبِ دوستان هم از روحانیون بودند گفتیم: «خوب؛ فردا امام وارد تهران میشوند. مردم میریزند سرمان؛ هر کس کاری دارد، مراجعهای دارد، حرفی دارد. باید از حالا آماده باشیم و تشکیلات بیت امام را منظم کنیم. هر کس مسؤولیتی به عهده بگیرد.» همه قبول کردند که بیاییم دربارهی این قضیه فکر کنیم؛ بنده گفتم: من میشوم قهوهچی. رفقا خندیدند و گفتند: شوخی میکنی؟ گفتم: شوخی نمیکنم. اتفاقاً چون اهل چای هستم، چای خوب درست میکنم. من میشوم قهوهچی. بالاخره منزل امام، یک چای ریز میخواهد! آن چای ریز، من باشم. این حرف موجب شد که جلسهی ما به یک سمت خوب رفت. فرق است بین اینکه هر کس بنشیند جایی و هدف بگیرند که «رئیس این تشکیلات کی باشد؟» من توی دلم بگویم: «بالاخره من مناسبترم.» شما بگویید: «من مناسبترم.» اینجا یک معارضه و دعوا میشود. ما در این دعوا، به قول زورخانهچیها، لُنگ انداختیم. گفتیم: «ما نیستیم. شغل ما قهوهچیگری.» همه لنگ انداختند و کار، سامان گرفت. باید شغل را در خدمت خودمان نخواهیم و ندانیم! ۷۲/۵/۷
📸استادخامنهای (پشت) و مرحوم طالقانی
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۶ بهمن ماه سال ۱۳۶۰ش
🏳حماسه بزرگ مردم آمل
💠رهبرانقلاب
‼️حماسه بزرگ ۶بهمن آمل از حماسههای برجسته ملت ایران است و افتخار آن متعلق به مردم آمل است، و باید آنرا در ذهنها و خاطرهها تجدید کردید. نباید اجازه داد این حوادث بینظیر و تعیین کنندهی تاریخ انقلاب، در ذهنها کمرنگ شود. نسل جوان ما باید این خاطرهها را درست بشناسد، بتواند آنها را تحلیل کند و آنها را چراغ راه آیندهی پرماجرای خود و هدف بلند خود قرار بدهد. این تعبیر شهر آمل به «شهر هزار سنگر» تعبیر کمی است؟! قضیهی ۶بهمن آنقدر اهمیت داشت که امام بزرگوار ما آن را در وصیتنامه تاریخی خود هم مندرج کردند، آن را یادگار گذاشتند؛ یعنی فراموش نشود. برای اینکه حوادث تاریخی، هم درس است، هم عبرت است. در فضائل حماسه ششم بهمنِ آمل که آمل شهر «هزار سنگر» است یعنی چه؟ ظاهر قضیه این است که در درون شهر، مردم در مقابل گروههای اشرار و متجاوز سنگر درست کردند - حالا یا هزار تا، یا بیشتر یا کمتر - اما من یک تفسیر دیگری دارم: این سنگرها سنگرهای درون خیابانها نیست، این سنگرِ دلهاست؛ هزار تا هم نیست، هزاران سنگر است؛ به عدد هر مؤمنی، هر انسان باانگیزهی باشرفی، یک سنگر در مقابل تهاجم دشمن وجود دارد. اگر یک ملت وقتی به دنبال یک هدفی حرکت میکند، نداند سر راه او چه خطراتی است، چه کمینکردههائی هستند، چه باید کرد در مقابل اینها، خود را رها کند، قید و بندهای خود را رها کند، بیخیال باشد، ضربه خواهد خورد. درسهای گذشته این کمک را به ما میکند که راهمان را بفهمیم، بشناسیم، کمینها را بشناسیم، کمینکردهها را بشناسیم. ۸۸/۱۱/۶
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini