🗓۲۷ ذیالحجه سال ۶۳ ق
🏴فاجعه پر عبرت حره/۱
💠استاد خامنهای
‼️پس از واقعه کربلا با وجود اینکه تشکیلات شیعی با حادثه عاشورا دچار ضعف شده بود اما حرکت شیعی مشغول فعالیت بود که مجددا تشکیلات خود را به شکل اول درآورد تا اینکه واقعه حره پیش آمد، به تصور من واقعه حره در تاریخ تشیع مقطع بسیار عظیمی است که ضربت بزرگی را وارد آورد. واقعه دقیقاً در سال شصت و سه هجری اتفاق افتاده است. جریان به طور خلاصه به این صورت است که در سال شصت و دو هجری جوان کم تجربه ای از بنی امیه والی مدینه شد. او فکر کرد برای به دست آوردن دل شیعیان مدینه خوب است عده ای از سران مسلمانان و بعضی از صحابه و بزرگان مدینه را ـ که غالباً از علاقهمندان به حضرت سجاد(ع) بودند ـ برای رفتن به شام دعوت کرد که بروند با یزید مأنوس شوند و این اختلافات کم شود. اینان به شام رفتند و با یزید ملاقات کردند و چند روزی مهمان او بودند و پذیرایی شدند. سپس یزید به هرکدام از آنها مبالغ زیادی پول ـ در حد پنجاه هزار درهم و صدهزار درهم ـ داد و اینها به مدینه برگشتند. همین که به مدینه رسیدند ـ چون فجایعی که در دستگاه یزید اتفاق میافتاد دیده بودند ـ زبان به انتقاد از یزید گشودند. مسئله درست به عکس شد، اینها به جای تعریف از یزید مردم را به جنایات او آگاه کردند و به مردم گفتند: یزید چگونه میتواند خلیفه باشد در حالی که اهل شرب خمر، بازی با سگها و اهل انواع و اقسام فسق و فجور است، و ما او را از خلافت خلع کردیم. ۶۱/۴/۶
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۲۷ ذیالحجه سال ۶۳ ق
🏴فاجعه پر عبرت حره/۲
💠استاد خامنهای
‼️عبدالله بن حنظله یکی از مردمان با شخصیت و موجه مدینه بود و پیشاپیش مردم علیه یزید قیام کردند و یزید را خلع و مردم را به سوی خود دعوت نمودند. این حرکت موجب آن گردید که یزید از خود عکس العمل نشان دهد و در نتیجه یکی از سرداران پیر و فرتوت بنیامیه به نام مسلم بن عقبه را همراه با عدهای به مدینه فرستاد و از او خواست که مردم مدینه را خاموش کند. مسلم بن عقبه به مدینه آمد و چند روزی شهر را به منظور در هم شکستن مقاومت مردم محاصره کرد. سپس وارد شهر شد و آن قدر کشتار و ظلم کرد و فجایع به بار آورد که در تاریخ اسلام جزء نمونههای کم نظیر است. او چنان در کشتار و ظلم، زیاده روی کرد که پس از آن حادثه، او را مسرف نام گذاشتند و به او مسرف بن عقبه میگفتند. ماجراهای واقعه حره زیاد است و من نمی خواهم شـرح تمام ماجراها را بدهم، همین اندازه باید بگویم که آن حادثه، بزرگترین وسیلهٔ ارعاب دوستان و پیروان اهلبیت شد، به خصوص در مدینه که عدهای گریختند، عدهای کشته شدند و گروهی از یاران خوب اهلبیت همچون عبدالله بن حنظله و دیگران به شهادت رسیدند و جایشان خالی ماند. این خبر به تمام اقطار عالم رسید و معلوم شد که دستگاه حکومت قاطعانه در مقابل حرکات تشکیلات شیعی ایستاده و اجازه هیچگونه اقدامی نمیدهد. ۶۱/۴/۶
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۲۷ ذیالحجه سال ۶۳ ق
🏴فاجعه پر عبرت حره/۳
💠استاد خامنهای
‼️یزید برای اینکه مانع قیام احتمالی امام سجاد شود، مردم مدینه را در فاجعه حره ارعاب کرد، یکی از وسایل خیلی سادهاش ارعاب است. ارعاب یک روشی نیست که امروز در دنیا معمول شده باشد؛ از قدیم بوده. از وقتی که انسانهای ظالمی و مستبدی و خودخواهی در عالم به وجود آمده اند و مردمی در و مقابل آنها با شناخت حق خود و انسانیت خود در صدد مقابله برآمدهاند، ارعاب هم به عنوان یک روش موفق ابتکار شد. و ارعابی که یزید به وجود آورد ارعاب جالبی است؛ ارعاب واقعاً جالب توجهی است. مثلاً مدینه که پایگاه شورش و انقلاب است و علی بن الحسین(علیه السلام) آنجا نشسته و قبر پیغمبر آنجا است و مسلمانان پیامبر دیده و جنگ بدر و اُحد دیده، آنجا زندگی میکنند، ناگهان فرستاد آنجا را درو کنند، واقعه حره پیش آمد؛ گفت ای سربازان من! بکشید مردم را، رحم نکنید، هر کاری ممکنتان است بکنید، و کردند. در واقعه حره بچههای کوچک شیرخواره را کشتند؛ جلوی مادرها بچه را گرفتند محکم زدند به دیوار که مغزش متلاشی شود؛ بچه را بلند کردند به آسمان انداختند، زیرش سرنیزه گرفتند که بچه روی این سرنیزه افتاد و متلاشی شد. بعد از آنکه واقعه حره گذشته بود، تا مدتها هرکه دخترش را شوهر میداد، میگفت من ضامن بکارتش نیستم؛ سربازان یزیدی که آمدند اینجا، خیلی کارها کردند، من نمیدانم با دختر من چه کردند، لذا ضامن بکارت این دختر نیستم! ۵۱/۱۱/۲۲
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۱۵ تیر ماه سال ۱۳۶۵
🏴درگذشت مجتهد مجاهد
🏴آيةالله سیدجواد خامنهای/!
💠رهبرانقلاب
‼️پدرم به فضل و علم و اجتهاد معروف و نزد علمای بزرگی مانند میرزای نائینی و سیدابوالحسن اصفهانی درس خوانده بود. عفیف و باحیا بود و نسبت به مال و منال، از مناعت طبع برخوردار بود. در میانه بازار مشهد که محل کسبه و تجار و سرمایهداران است، امامت مسجدی را داشت؛ اما چشمی به مال مردم نداشت و در اوج بلند طبعی میزیست، گوشه گیری را دوست داشت، ولی من این خصلت ایشان را خوش نمیداشتم؛ لذا عکس آن را فراگرفتم. پدرم بر درس خواندن ما بطور مستمر نظارت میکرد و ما را با تشویق و گاها با توبیخ به درس ترغیب میکرد، از اینرو هرگاه در مورد درسی که میخواندم اشکال و اظهار میکردم خیلی خوشحال میشد و به من که ۱۴ساله بودم میگفت که تو مجتهدی و قدرت استنباط داری! کتاب خون دلی که لعل شد ص۲۵
📸حضور رهبری بر مزار پدر در رواق توحید خانه پس از غبار روبی حرم رضوی ۹۶/۵/۱
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۱۵ تیر ماه سال ۱۳۶۵
🏴درگذشت مجتهد مجاهد
🏴آيةالله سیدجواد خامنهای/۲
💠رهبرانقلاب
‼️بنده رئیسجمهور بودم و امکانات این کشور تا حدودى که در اختیار رئیسجمهور بود، در اختیار بنده بود؛ اما این پیرمرد و پیرزن کوچکترین توقعى نداشتند که چون پسرشان رئیس جمهور شده، این خانه را تبدیل به احسن کنند یا دستى به سر و صورتش بکشند. پدرم تا سال ۶۵ و مادرم تا انتهاى دوران ریاست جمهورى در همین خانه زندگى مىکردند؛ اما این خانه کمترین تغییرى در جهت کامل شدن پیدا نکرد؛ این براى جمهورى اسلامى مایهى افتخار و مباهات است. البته فضل این کار به من برنمىگردد؛ به آن دو بزرگوار برمىگردد که به معناى واقعى کلمه زاهد و به زخارف و ظواهر دنیا بىرغبت بودند. براى آنها اهمیتى نداشت که چگونه و کجا زندگى کنند. وقتى پدر من فوت کرد، پس از تقویم وسایل این خانه - غیر از کتابهاى ایشان که خودش باب جداگانهیى بود - همهى موجودى آن از صدر تا ذیل، حدود ۴۵ هزار تومان شد؛ در حالى که آن روز اگر مىخواستند ۴۵ هزار تومان را مصرف کنند، نمىشد مثلاً یک یخچال و یک گاز بخرند؛ این در حالى بود که ایشان پنجاه سال در این شهر امام جماعت و روحانىِ موجه و داراى مریدها و علاقهمندان زیاد بودند! گذشتگان ما اینطور زندگى کردند. ۱۳۷۵/۴/۱۴
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۱۵ تیر ماه سال ۱۳۶۵
🏴درگذشت مجتهد مجاهد
🏴آيةالله سیدجواد خامنهای/۳
🔷گزیده کتاب شرح اسم:
‼️در طول مدتی که آقای خامنه ای همراه پدر (جهت مداوای چشم پدر) به تهران آمد، به قم رفت و به مشهد بازگشت در کلنجار تصمیمی بود که گرفتن آن سخت بود؛ او چنان با فضای علمی و مبارزاتی قم أنس گرفته بود که آن را با جای دیگری نمیتوانست مقایسه کند. زادگاهش مشهد، چنین جذابیتی نداشت هر چند به زودی عقیده اش درباره فضای سیاسی مشهد عوض شد. مانده بود در میان دو راهی انتخاب؛ پدر یا قم. آن چه بر میل او غلبه داشت، مشایعت پدر تا مشهد و بازگشت به قم بود. برای مشورت به سراغ یکی از دوستان روحانیاش، آقاضیاء آملی (فرزند عارف و فیلسوف کبیر آیت الله شیخ محمدتقی آملی) که در چهارراه حسن آباد تهران منزل داشت رفت. او را به معرفت و دل آگاهی میشناخت. موضوع را مطرح کرد و آنچه در قلبش گره خورده بود، باز گفت. پاسخی شنید که او را به فکر برد؛ تا جایی که تصمیم گیری را برایش آسان کرد. او گفت: از قم دست بکش و به مشهد برو؛ میدانم که دنیا و آخرتت در قم است و نمیتوانی آنها را رها کنی اما خدا میتواند دنیا و آخرت تو را از قم به مشهد منتقل کند. حس کرد از این رو به آن رو شده است؛ نزدیکانش خیلی زود متوجه دگرگونی او شدند. وقتی به پدر و مادرش خبر داد که تصمیم گرفته به مشهد بیاید و ماندگار شود، باورشان نشد. بعدها گفت که اگر توفیقی در زندگی داشته، ناشی از گوش شنوی ها، نیکی ها و عمل به وظایفی بوده که می بایست در حق پدر و مادر ادا شود! کتاب شرح اسم ص۱۹۴
📸مرحوم آیةالله سیدجواد خامنهای
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۱۵ تیر ماه سال ۱۳۶۵
🏴درگذشت مجتهد مجاهد
🏴آيةالله سیدجواد خامنهای/۴
‼️سید علی آقا که رئیس جمهور شد خیلی ها منتظر بودند تا تحولی در زندگی آقاسید جواد به وجود بیاید؛ مثلاً به تهران مهاجرت کند، یا خانه بزرگتری در مشهد بگیرد یا حداقل اسباب و اثاثیه خانه را نونوار کنند؛ اما زندگی همان زندگی بود و آقاسید جواد، همان آقاسید جواد. اول انقلاب اولین محله ای که لوله کشی شد برای گاز شهری محله سرشور بود. شاید از اولین خانههایی که علمک گازش نصب شد منزل آقاسید جواد بود شرکت گاز میخواست گاز خانه آقاسید جواد را وصل کند. او البته با وصل شدن گاز مخالفت کرد گفت: «هر وقت گاز بقیه مردم محل وصل شد مال خانه ما را هم وصل کنید. آقاسید جواد که از دنیا رفت سه تا قاب عکس توی خانه اش بود؛ یکی عکس ضریح امام رضا علیه السلام که خودش کنار آن ایستاده بود، یکی عکس امام خمینی و یکی هم عکس پسرش که رئیس جمهور بود. خانم آقا سید جواد هم مدت زیادی بعد از او، عمرش به دنیا نبود. سه سال بعد او هم از دنیا رفت. چند نفر از معتمدین محل خانه آقاسید جواد را از ورثه خریدند و با اجازه آقاسید علی که دیگر رهبر بود همراه زمین کنار خانه به حسینیه تبدیل کردند خانه آقاسید جواد به همان شکل سابق باقی ماند. خانه مبارز پروری که بیش از نیم قرن چراغش به عبادات و علوم آل محمد روشن بود حسینیه ای شد که هر هفته محفل ذکر محمد و آل محمد ست. کتاب زندگی اینجاست ۱۱۷ الی ۱۲۶
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۱۵ تیر ماه سال ۱۳۶۵
🏴درگذشت مجتهد مجاهد
🏴آيةالله سیدجواد خامنهای/۵
‼️وقتی ماجرای امام خمینی با شاه و رژیم بالا گرفت، سید جواد گفته بود: «اگر آقای خمینی خروج، کند اولین کسی که با او بیعت میکند، خودم هستم.» هر چند از جزئیات مبارزات بی اطلاع، بود به رهبر مبارزات باور قلبی داشت. باور آقاسید جواد به انقلاب و امام خمینی از عمق جان بود. برای این باور حتی روی احساسات پدری هم پا گذاشت، سید جواد دخترش بدری را خیلی دوست داشت؛ آخرین دخترش بود. بدری یک روز در میان منظم میآمد خانه آقاسید جواد و سر میزد. رابطه شان زیاد بود و خوب وقتی بدری با شوهرش (حجت الاسلام شیخ علی تهرانی) به مخالف سیاسی انقلاب تبدیل شد و بعدتر پنهانی فرار کردند به عراق آقاسید جواد از این علاقه پدر و فرزندی گذشت. یک بار بدری از عراق زنگ زده بود خانه آقاسید جواد؛ میخواست با پدرش صحبت کند. سید جواد با همان لهجه ترکی گفته بود: «دیگر حق نداری زنگ بزنی اینجا در این دل بریدن خانم هم خیلی مؤثر بود. خانم میگفت: «ان شاء الله سپاهیهای ما بروند اینها را ذلیل کنند.» خدا گاهی آدمها را امتحان میکند آقاسید جواد و همسرش از امتحان فرزند سربلند بیرون آمدند. کتاب زندگی اینجاست ص۸۷ و ۱۱۹
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
📆۳۰ ماه ذیالحجه سال ۳۲قمری
🗓شهادت مظلومانه مطیع ولایت
🏳عدالتخواهولایی؛ ابوذرغفاری/١
💠رهبرانقلاب
‼️ابوذر چه کسی بود؟ ابوذر جز یک مرد خشن بیابان گرد بی اعتنا به انسانی بی خبر از انسانیت، چیز دیگری بود مگر؟ ابوذر یک آدمی بود که شما ۱۰هزار تایشان را اگر جلوی خودتان ببینید، برایتان اهمیت ندارد که هر ده هزار نفرشان با یک زلزله تلف بشوند و فنا بشوند. آدمی که نه میفهمد، نه می خواهد بفهمد، نه یک ذره نشانه لطف انسانی در او هست، نه یک ذره آثار علاقه مندی به خوب شدن در او هست، پابرهنه، کثیف، خشن، توی صحرا بزرگ شده: یک چنین آدمی در مقابل شما قرار بگیرد، نه شما، هر مصلح بزرگی، هر انسان باعظمتی، چقدر دل برای این گونه آدم می سوزاند!؟ اما پیغمبر همین موجود را، همین سنگ سیاه را، همین صخره نتراشیده، نخراشیده ای را، که اسمش ابی ذر است، این را می آورد زیر ساب وحی و دعوت، از او یک انسانی می سازد، که هیچ فضیلتی از فضایل انسانی نیست که در او نشانی از آن نباشد؛ معجزه بزرگ پیغمبر این است. از او انسانی میسازد که همه چیز خودش، همه چیز این من، این منی که برای مردم معمولی، محور تمام فعالیت هاست، ابی ذر تمام آنچه که به خودش برمیگردد، فدا میکند برای خدا، برای هدف، برای آن جهتی که در راه آن جهت دارد حرکت میکند. انسانی آن جور، تبدیل میشود به انسانی این جور چه چیزی میکند این را؟ وحی نبوت، دعوت نبوت؛ از سنگهای سیاه و تیره، آیینه های صاف و روشن میسازد و این هدفی نبوت است، انسان درست کردن. ۵۳/۷/۱۳
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
📆۳۰ ماه ذیالحجه سال ۳۲قمری
🗓شهادت مظلومانه مطیع ولایت
🏳عدالتخواهولایی؛ ابوذرغفاری/۲
💠رهبرانقلاب
‼️آن مسألهی اساسی که در انقلاب اسلامی هدف اعلی بحساب میآید، عبارت از تزکیهی انسان است. همه چیز مقدمهی تزکیه و طهارت آدمی است. عدالت در جامعه و نیز حکومت اسلامی در میان اجتماعات بشری هم با اینکه هدف بزرگی محسوب میشود، ولی خود آن یک مقدمه برای تعالی و رشد انسان است که در تزکیهی آدمی نهفته است. شما روش نبىّاکرم را در تمام لحظات دعوت اسلامی خود ملاحظه بفرمایید؛ از روزهای اول که در غربت محض بودند و با تنهایی خود با همهی دنیای جاهلیت و کفر مبارزه میکردند، تا اوج قدرت اسلامی، یعنی آن روزی که پیامبر مکه و طائف را فتح کرده بودند و حجاز را تماماً زیر سلطهی خود درآورده بودند، در هر مناسبتی پیامبر اکرم مردم را دعوت میکردند که نفس خود را تزکیه و تطهیر کنند. اگر بدبختیهای انسانیت را ریشهیابی کنید، به آلودگی نفسانی انسانها برمیگردد. تا وقتی که نبىّاکرم و رسالت اسلامی نبود، ابوذرها و مقدادها و عمارها انسانهای جاهل و گمراهی بودند؛ مثل حیوانات، مثل وحشیها و مثل بقیهی مردم زندگی میکردند؛ اما طلوع خورشید اسلام، از عمار آنچنان شخصیت بزرگی ساخت که در طول عمر طولانی خود - حدود نود سال - پیوسته در خدمت اسلام بود و دایماً برای خدا کار کرد و زحمت کشید. اسلام از مقداد و ابوذر و از بقیهی انسانهای بزرگ، آن شخصیتها را ساخت. اینها چه کسانی بودند؟ اینها انسانهای بدوی و ابتدایی و جاهلی بودند، پیامبر و اسلام از آنان چنین بزرگانی تربیت کرد. ۷۰/۸/۱
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
📆۳۰ ذیالحجه سال ۳۲ق
🏳شهادت ابوذردغفاری/۳
💠رهبرانقلاب
‼️از ابیذر روایت است که پیامبر به او فرمود من هر چه برای خودم دوست میدارم، برای تو هم دوست میدارم؛ یعنی آن چیزی که میخواهم به تو بگویم، از روی کمال محبّت است؛ خب حالا آن حرفی که حضرت میخواهد به ابیذر بزند چیست؟ من جنابعالی را در مدیریّت، ضعیف میبینم. خیلی آدم خوبی هستی، مجاهد فیسبیلالله رُکگو، و آسمان بر راستگوتر از او سایه نیفکنده، زمین راستگوتر از او را بر خودش حمل نکرده؛ اینها همه به جای خود محفوظ، امّا شما آدم ضعیفی هستی. حالا که آدم ضعیفی هستی، مواظب باش بر دو نفر هم ریاست نکنی! یعنی پیدا است آن ضعفی هم که حضرت فرمودند، ضعف در مدیریّت است؛ یعنی تو آدمی هستی که مدیریّت نداری؛ اگر چنانچه بر دو نفر یا بیشتر ریاست پیدا کردی، نمیتوانی کار آنها را به سامان برسانی. این، درس برای ماها است. ما -حالا همهی ما نه؛ بعضیمان این جوری هستیم- به مجرّد اینکه یک مسندی، یک جایی، یا خالی میشود یا ممکن است خالی بشود، فوراً چشم میدوزیم که برویم آنجا! خب شما اوّل نگاه کن ببین میتوانی یا نمیتوانی. همین طور بدون محابا میروند! خب شما که میخواهی بروی آنجا، آنجا سؤال دارد؛ این تواناییای که خدا به من و شما میدهد، کنارش مسئولیّت هست. این مطلب در مورد خود این حقیر از همه بیشتر است. شما هم همین جور؛ یعنی آن کسانی که مسئولیّتی دارند، همین جور. هر مسئولیّتی، هر سِمَتی، هر تواناییای، در کنارش یک مسئولیّتی دارد، یک تعهّدی وجود دارد. میتوانید آن تعهّد را انجام بدهید یا نه؟ این خیلی درسِ بزرگی است. ۹۸/۹/۱۰
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
📆۳۰ ماه ذیالحجه سال ۳۲قمری
🗓شهادت مظلومانه مطیع ولایت
🏳عدالتخواهولایی؛ ابوذرغفاری/۴
💠رهبرانقلاب
‼️درصدر اسلام، آن کسانیکه ممدوح واقع شدند، بیش از آنچه که بخاطر نماز و عبادتشان ممدوح واقع شوند، بخاطر مواضع سیاسی و مجاهدتشان ممدوح واقع شدند. ما ابیذر و عمار و مقداد و میثم تمار و مالک اشتر را کمتر به عبادتشان مدح میکنیم. تاریخ، اینها را به آن مواضع، تعیین کننده میشناسد؛ خیلی از بزرگان که مورد مذمت قرار گرفتند، به خاطر شرب خمر و بینمازی مذمت نشدند؛ به خاطر عدم حضور در آنجائی که حضورشان لازم بود، مذمت شدند. تاریخ، اینجوری ثبت کرده؛ نگاه کنید، ببینید! ۸۹/۱/۱۶
‼️جوانان امروز ما که در راه خدا مقاومت و مجاهدت و ایستادگى میکنند، مثل مسلمانىِ جوانیهاى ابیذر غِفارى است، مثل مسلمانى حنظلهی غسیلالملائکه است، مثل مسلمانى مصعببنعمیر است؛ نه مثل مسلمانى گذشتگان ما که یک عمرى مسلمان هم بودند -خداى متعال اجرشان را هم یقیناً خواهد داد- نمازى میخواندند، عبادتى میکردند، کاسبیاى میکردند، دنبال کار خودشان بودند؛ نه امر به معروف و نهى از منکرى بود، نه جهادى بود، نه مواجههی با دشمنان خدایى بود. این کجا، آن کجا؟ با هم خیلى فرق دارد. ۶۸/۸/۲۴
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini