📆جمعه ۲۳ ماه ژوئن سال ۱۹۸۹
🗓هلاکت پرعبرت ایدئولوگ سفاک
🏴رهبرجریانضداسلام پانعربیسم
🏴بنیانگذارحزبنحسوجنایتکاربعث
🏴پدر معنوی صدام لعین، میشل عفلق
💠امام خمینی:
‼️مسئلۀ ما مسئلۀ مکتبی است. مسئلۀ دلخواهی نیست. ما سر اسلام دعوا داریم. ما میگوییم که یک نفر آدمی که اسلام را اصلش مخالف با حزب خودش میداند، صدام تابع "میشل عفلق" ملحدست، اسلام صدام حسین یک اسلام عفلقی است که از اسلام کارتری هم بدتر است. یک نفر آدم و حزبی که اسلام را مخالف همه چیز خودش میداند، و با تمام قوا اگر دستش برسد اسلام را میکوبد! ۵۹/۸/۶
📸صدام و میشل عفلق
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۲۷ ذیالحجه سال ۶۳ ق
🏴فاجعه پر عبرت حره/۱
💠استاد خامنهای
‼️پس از واقعه کربلا با وجود اینکه تشکیلات شیعی با حادثه عاشورا دچار ضعف شده بود اما حرکت شیعی مشغول فعالیت بود که مجددا تشکیلات خود را به شکل اول درآورد تا اینکه واقعه حره پیش آمد، به تصور من واقعه حره در تاریخ تشیع مقطع بسیار عظیمی است که ضربت بزرگی را وارد آورد. واقعه دقیقاً در سال شصت و سه هجری اتفاق افتاده است. جریان به طور خلاصه به این صورت است که در سال شصت و دو هجری جوان کم تجربه ای از بنی امیه والی مدینه شد. او فکر کرد برای به دست آوردن دل شیعیان مدینه خوب است عده ای از سران مسلمانان و بعضی از صحابه و بزرگان مدینه را ـ که غالباً از علاقهمندان به حضرت سجاد(ع) بودند ـ برای رفتن به شام دعوت کرد که بروند با یزید مأنوس شوند و این اختلافات کم شود. اینان به شام رفتند و با یزید ملاقات کردند و چند روزی مهمان او بودند و پذیرایی شدند. سپس یزید به هرکدام از آنها مبالغ زیادی پول ـ در حد پنجاه هزار درهم و صدهزار درهم ـ داد و اینها به مدینه برگشتند. همین که به مدینه رسیدند ـ چون فجایعی که در دستگاه یزید اتفاق میافتاد دیده بودند ـ زبان به انتقاد از یزید گشودند. مسئله درست به عکس شد، اینها به جای تعریف از یزید مردم را به جنایات او آگاه کردند و به مردم گفتند: یزید چگونه میتواند خلیفه باشد در حالی که اهل شرب خمر، بازی با سگها و اهل انواع و اقسام فسق و فجور است، و ما او را از خلافت خلع کردیم. ۶۱/۴/۶
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۲۷ ذیالحجه سال ۶۳ ق
🏴فاجعه پر عبرت حره/۲
💠استاد خامنهای
‼️عبدالله بن حنظله یکی از مردمان با شخصیت و موجه مدینه بود و پیشاپیش مردم علیه یزید قیام کردند و یزید را خلع و مردم را به سوی خود دعوت نمودند. این حرکت موجب آن گردید که یزید از خود عکس العمل نشان دهد و در نتیجه یکی از سرداران پیر و فرتوت بنیامیه به نام مسلم بن عقبه را همراه با عدهای به مدینه فرستاد و از او خواست که مردم مدینه را خاموش کند. مسلم بن عقبه به مدینه آمد و چند روزی شهر را به منظور در هم شکستن مقاومت مردم محاصره کرد. سپس وارد شهر شد و آن قدر کشتار و ظلم کرد و فجایع به بار آورد که در تاریخ اسلام جزء نمونههای کم نظیر است. او چنان در کشتار و ظلم، زیاده روی کرد که پس از آن حادثه، او را مسرف نام گذاشتند و به او مسرف بن عقبه میگفتند. ماجراهای واقعه حره زیاد است و من نمی خواهم شـرح تمام ماجراها را بدهم، همین اندازه باید بگویم که آن حادثه، بزرگترین وسیلهٔ ارعاب دوستان و پیروان اهلبیت شد، به خصوص در مدینه که عدهای گریختند، عدهای کشته شدند و گروهی از یاران خوب اهلبیت همچون عبدالله بن حنظله و دیگران به شهادت رسیدند و جایشان خالی ماند. این خبر به تمام اقطار عالم رسید و معلوم شد که دستگاه حکومت قاطعانه در مقابل حرکات تشکیلات شیعی ایستاده و اجازه هیچگونه اقدامی نمیدهد. ۶۱/۴/۶
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۲۷ ذیالحجه سال ۶۳ ق
🏴فاجعه پر عبرت حره/۳
💠استاد خامنهای
‼️یزید برای اینکه مانع قیام احتمالی امام سجاد شود، مردم مدینه را در فاجعه حره ارعاب کرد، یکی از وسایل خیلی سادهاش ارعاب است. ارعاب یک روشی نیست که امروز در دنیا معمول شده باشد؛ از قدیم بوده. از وقتی که انسانهای ظالمی و مستبدی و خودخواهی در عالم به وجود آمده اند و مردمی در و مقابل آنها با شناخت حق خود و انسانیت خود در صدد مقابله برآمدهاند، ارعاب هم به عنوان یک روش موفق ابتکار شد. و ارعابی که یزید به وجود آورد ارعاب جالبی است؛ ارعاب واقعاً جالب توجهی است. مثلاً مدینه که پایگاه شورش و انقلاب است و علی بن الحسین(علیه السلام) آنجا نشسته و قبر پیغمبر آنجا است و مسلمانان پیامبر دیده و جنگ بدر و اُحد دیده، آنجا زندگی میکنند، ناگهان فرستاد آنجا را درو کنند، واقعه حره پیش آمد؛ گفت ای سربازان من! بکشید مردم را، رحم نکنید، هر کاری ممکنتان است بکنید، و کردند. در واقعه حره بچههای کوچک شیرخواره را کشتند؛ جلوی مادرها بچه را گرفتند محکم زدند به دیوار که مغزش متلاشی شود؛ بچه را بلند کردند به آسمان انداختند، زیرش سرنیزه گرفتند که بچه روی این سرنیزه افتاد و متلاشی شد. بعد از آنکه واقعه حره گذشته بود، تا مدتها هرکه دخترش را شوهر میداد، میگفت من ضامن بکارتش نیستم؛ سربازان یزیدی که آمدند اینجا، خیلی کارها کردند، من نمیدانم با دختر من چه کردند، لذا ضامن بکارت این دختر نیستم! ۵۱/۱۱/۲۲
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
📆۳۰ ذیحجه سال ۱۳ق
🗓هلاکت هند جگرخوار
💠رهبرانقلاب
‼️در روایت دارد که وقتی پیامبر مکه را فتح کردند و زنهای مشرک آمدند با پیغمبر یکی یکی بیعت کردند و مسلمان شدند، هند، زن ابوسفیان آمد آنجا و رویش را گرفت که پیغمبر او را نشناسد؛ خب، چون زن معروفی بود، در مکه همه او را میشناختند و چون با پیغمبر بدی کرده بود - غلامش، «وحشی» را فرستاده بود و جگر حمزه را بیرون آورده بود و جویده بود، و این کارهای بد را کرده بود. میخواست پیغمبر او را نشناسد که خجالت نکشد؛ بعد پیغمبر گفت باید قول بدهی شرک به خدا نورزی، گفت قبول دارم؛ سرقت نکنی؛ وقتی پیغمبر گفت سرقت نکنی، این یک خرده به خودش پیچید و گفت ابوسفیان آدم ممسکی است، خیلی از او سرقت کرده ام؛ ابوسفیان آنجا نشسته بود، گفت هرچه در گذشته سرقت کردی بخشیدم، پیغمبر آن وقت شناخت که این هند است و گفت تو هندی؟ گفت بله؛ پیغمبر البته هیچ به رو نیاورد که تو آن کسی هستی که غلامت را فرستادی و حمزه را شهید کردی؛ ببینید بزرگواری پیغمبر را! یک جمله دیگر هم بد نیست برای معرفت بحال هند بگویم، بعد پیغمبر فرمود که زنا نکنی. هند گفت که مگر زن آزاد هم زنا میکند؟ خب، هند از آن کسانی بود که در مکه به این چیزها معروف بود؛ یکی از اصحاب پیغمبر خنده اش گرفت، چون بین این شخص و هند در دوران جاهلیت ارتباطاتی بوده، و بین هند و خیلی ها ارتباطاتی بوده، اما حالا که آمده بود عهد کند، همین جور سِوِر(جدی) میگفت که مگر زن آزاد هم زنا میکند؟! و این کاری بود که در میان زنهای جاهلی معمول بود چراکه ریشه و پایه جامعه اسلامی را میسوزاند. ۶۱/۸/۲۱ تفسیر سوره ممتحنه ص۷۴
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
📆۳۰ ماه ذیالحجه سال ۱۴۸ق
🗓رحلت حکیم متاله متفلسف
🏳شاگردخالص امامین صادقین
🏳فقیه کلامی، زرارة بن أعین
💠رهبرانقلاب
‼️آزاد فکری و عقلانیت شیعه، این دو عنصرِ در کنار هم، مایهی افتخار ماست. تفکرات شیعه، عقلانی است. ما از اول تشیع در تعالیم ائمه به سوی عقل، منطق و استدلال سوق داده شدیم و همینطور هم باید عمل بکنیم؛ حتّی در فقه. شما ببینید شاگردان برجستهی امام صادق و امام باقر در مواردی با حضرت طوری حرف میزدند که حضرت با آنها استدلالی حرف میزدند. «یعرف هذا و اشباهه من کتاب الله، ما جعل علیکم فی الدّین من حرج»؛ یعنی حضرت به «زراره» یاد میداد که اینطوری باید از کتاب خدا استفاده کنی؛ یعنی امام روش اجتهاد و استنباط از قرآن را به او یاد میدهد. ما از اول این طوری رشد کردیم؛ شیعه عقلانی و با آزاد فکری رشد کرده است. این را باید قدر دانست و دنبال کرد. ۸۵/۸/۱۷
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
📆۳۰ ماه ذیالحجه سال ۳۲قمری
🗓شهادت مظلومانه مطیع ولایت
🏳عدالتخواهولایی؛ ابوذرغفاری/١
💠رهبرانقلاب
‼️ابوذر چه کسی بود؟ ابوذر جز یک مرد خشن بیابان گرد بی اعتنا به انسانی بی خبر از انسانیت، چیز دیگری بود مگر؟ ابوذر یک آدمی بود که شما ۱۰هزار تایشان را اگر جلوی خودتان ببینید، برایتان اهمیت ندارد که هر ده هزار نفرشان با یک زلزله تلف بشوند و فنا بشوند. آدمی که نه میفهمد، نه می خواهد بفهمد، نه یک ذره نشانه لطف انسانی در او هست، نه یک ذره آثار علاقه مندی به خوب شدن در او هست، پابرهنه، کثیف، خشن، توی صحرا بزرگ شده: یک چنین آدمی در مقابل شما قرار بگیرد، نه شما، هر مصلح بزرگی، هر انسان باعظمتی، چقدر دل برای این گونه آدم می سوزاند!؟ اما پیغمبر همین موجود را، همین سنگ سیاه را، همین صخره نتراشیده، نخراشیده ای را، که اسمش ابی ذر است، این را می آورد زیر ساب وحی و دعوت، از او یک انسانی می سازد، که هیچ فضیلتی از فضایل انسانی نیست که در او نشانی از آن نباشد؛ معجزه بزرگ پیغمبر این است. از او انسانی میسازد که همه چیز خودش، همه چیز این من، این منی که برای مردم معمولی، محور تمام فعالیت هاست، ابی ذر تمام آنچه که به خودش برمیگردد، فدا میکند برای خدا، برای هدف، برای آن جهتی که در راه آن جهت دارد حرکت میکند. انسانی آن جور، تبدیل میشود به انسانی این جور چه چیزی میکند این را؟ وحی نبوت، دعوت نبوت؛ از سنگهای سیاه و تیره، آیینه های صاف و روشن میسازد و این هدفی نبوت است، انسان درست کردن. ۵۳/۷/۱۳
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
📆۳۰ ماه ذیالحجه سال ۳۲قمری
🗓شهادت مظلومانه مطیع ولایت
🏳عدالتخواهولایی؛ ابوذرغفاری/۲
💠رهبرانقلاب
‼️آن مسألهی اساسی که در انقلاب اسلامی هدف اعلی بحساب میآید، عبارت از تزکیهی انسان است. همه چیز مقدمهی تزکیه و طهارت آدمی است. عدالت در جامعه و نیز حکومت اسلامی در میان اجتماعات بشری هم با اینکه هدف بزرگی محسوب میشود، ولی خود آن یک مقدمه برای تعالی و رشد انسان است که در تزکیهی آدمی نهفته است. شما روش نبىّاکرم را در تمام لحظات دعوت اسلامی خود ملاحظه بفرمایید؛ از روزهای اول که در غربت محض بودند و با تنهایی خود با همهی دنیای جاهلیت و کفر مبارزه میکردند، تا اوج قدرت اسلامی، یعنی آن روزی که پیامبر مکه و طائف را فتح کرده بودند و حجاز را تماماً زیر سلطهی خود درآورده بودند، در هر مناسبتی پیامبر اکرم مردم را دعوت میکردند که نفس خود را تزکیه و تطهیر کنند. اگر بدبختیهای انسانیت را ریشهیابی کنید، به آلودگی نفسانی انسانها برمیگردد. تا وقتی که نبىّاکرم و رسالت اسلامی نبود، ابوذرها و مقدادها و عمارها انسانهای جاهل و گمراهی بودند؛ مثل حیوانات، مثل وحشیها و مثل بقیهی مردم زندگی میکردند؛ اما طلوع خورشید اسلام، از عمار آنچنان شخصیت بزرگی ساخت که در طول عمر طولانی خود - حدود نود سال - پیوسته در خدمت اسلام بود و دایماً برای خدا کار کرد و زحمت کشید. اسلام از مقداد و ابوذر و از بقیهی انسانهای بزرگ، آن شخصیتها را ساخت. اینها چه کسانی بودند؟ اینها انسانهای بدوی و ابتدایی و جاهلی بودند، پیامبر و اسلام از آنان چنین بزرگانی تربیت کرد. ۷۰/۸/۱
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
📆۳۰ ذیالحجه سال ۳۲ق
🏳شهادت ابوذردغفاری/۳
💠رهبرانقلاب
‼️از ابیذر روایت است که پیامبر به او فرمود من هر چه برای خودم دوست میدارم، برای تو هم دوست میدارم؛ یعنی آن چیزی که میخواهم به تو بگویم، از روی کمال محبّت است؛ خب حالا آن حرفی که حضرت میخواهد به ابیذر بزند چیست؟ من جنابعالی را در مدیریّت، ضعیف میبینم. خیلی آدم خوبی هستی، مجاهد فیسبیلالله رُکگو، و آسمان بر راستگوتر از او سایه نیفکنده، زمین راستگوتر از او را بر خودش حمل نکرده؛ اینها همه به جای خود محفوظ، امّا شما آدم ضعیفی هستی. حالا که آدم ضعیفی هستی، مواظب باش بر دو نفر هم ریاست نکنی! یعنی پیدا است آن ضعفی هم که حضرت فرمودند، ضعف در مدیریّت است؛ یعنی تو آدمی هستی که مدیریّت نداری؛ اگر چنانچه بر دو نفر یا بیشتر ریاست پیدا کردی، نمیتوانی کار آنها را به سامان برسانی. این، درس برای ماها است. ما -حالا همهی ما نه؛ بعضیمان این جوری هستیم- به مجرّد اینکه یک مسندی، یک جایی، یا خالی میشود یا ممکن است خالی بشود، فوراً چشم میدوزیم که برویم آنجا! خب شما اوّل نگاه کن ببین میتوانی یا نمیتوانی. همین طور بدون محابا میروند! خب شما که میخواهی بروی آنجا، آنجا سؤال دارد؛ این تواناییای که خدا به من و شما میدهد، کنارش مسئولیّت هست. این مطلب در مورد خود این حقیر از همه بیشتر است. شما هم همین جور؛ یعنی آن کسانی که مسئولیّتی دارند، همین جور. هر مسئولیّتی، هر سِمَتی، هر تواناییای، در کنارش یک مسئولیّتی دارد، یک تعهّدی وجود دارد. میتوانید آن تعهّد را انجام بدهید یا نه؟ این خیلی درسِ بزرگی است. ۹۸/۹/۱۰
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
📆۳۰ ماه ذیالحجه سال ۳۲قمری
🗓شهادت مظلومانه مطیع ولایت
🏳عدالتخواهولایی؛ ابوذرغفاری/۴
💠رهبرانقلاب
‼️درصدر اسلام، آن کسانیکه ممدوح واقع شدند، بیش از آنچه که بخاطر نماز و عبادتشان ممدوح واقع شوند، بخاطر مواضع سیاسی و مجاهدتشان ممدوح واقع شدند. ما ابیذر و عمار و مقداد و میثم تمار و مالک اشتر را کمتر به عبادتشان مدح میکنیم. تاریخ، اینها را به آن مواضع، تعیین کننده میشناسد؛ خیلی از بزرگان که مورد مذمت قرار گرفتند، به خاطر شرب خمر و بینمازی مذمت نشدند؛ به خاطر عدم حضور در آنجائی که حضورشان لازم بود، مذمت شدند. تاریخ، اینجوری ثبت کرده؛ نگاه کنید، ببینید! ۸۹/۱/۱۶
‼️جوانان امروز ما که در راه خدا مقاومت و مجاهدت و ایستادگى میکنند، مثل مسلمانىِ جوانیهاى ابیذر غِفارى است، مثل مسلمانى حنظلهی غسیلالملائکه است، مثل مسلمانى مصعببنعمیر است؛ نه مثل مسلمانى گذشتگان ما که یک عمرى مسلمان هم بودند -خداى متعال اجرشان را هم یقیناً خواهد داد- نمازى میخواندند، عبادتى میکردند، کاسبیاى میکردند، دنبال کار خودشان بودند؛ نه امر به معروف و نهى از منکرى بود، نه جهادى بود، نه مواجههی با دشمنان خدایى بود. این کجا، آن کجا؟ با هم خیلى فرق دارد. ۶۸/۸/۲۴
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
📆۳۰ ذیالحجه سال ۳۲ق
🏳شهادت ابوذر غفاری/۵
💠رهبرانقلاب
‼️آیا این درست است که تا در یک گوشه، مختصر نابسامانیای به عقیده و سلیقه کسی پیدا شود، ریش بجنباند و بنا کند اعتراض و اشکال کردن!؟ تا یک مشکل در ادارهای برایش پیدا شد، یا یک مأمور دولتی، چپ نگاهش کرد، یاوه بسراید که: حالا هم مثل زمان فلان است!؟ این ناشی از نفهمیدن آنچه که واقع شده است نیست!؟ این، ناشی از عدم معرفتِ نعمتِ خدا نیست!؟ یا خدای ناکرده، ناشی از انکار نعمت خداست؟ این جفا نیست به این حرکتِ به این عظمت!؟ مگر وقتی حکومت درست شد، صحیح شد، موازین حکومت موازین کاملی شد؛ در سراسر این حکومت همهی کارها درست خواهد بود!؟ از کجا چنین چیزی ثابت شده است!؟ در زمان امیرالمؤمنین که مثال عدل و تقواست مگر حُکّامی که بر ولایات مسلّط بودند و خودِ امیرالمؤمنین فرستاده بود، همه «ابوذر» و «سلمان» بودند!؟ خیر! چهار نفر مثل ابوذر و سلمان و عمار و فلان داشت. مابقی، آدمهای عوضی بودند. تاریخ را بردارید نگاه کنید! ۷۲/۵/۵
‼️ما شما را دعوت نمیکنیم به زُهد سلمان و ابوذر. بین امثال من و شما با سلمان و ابوذر فاصله خیلی زیادی است. ما هرگز ـ نه من و نه شما ـ طاقت آن چیزها را و آن علوّ و عروج و آن والایی را نداریم که بخواهیم خودمان را به آن چیزها برسانیم. یا مثلاً فرض کنید که آرزوی آن را حتی در دلمان بیاوریم. امّا من این را عرض میکنم که اگر بین ما و آنها، زندگی ما و زندگی آنها، هزار درجه فاصله است، میشود این هزار درجه را، ده درجه، بیست درجه، صد درجه کم کرد. خودمان را به زندگی آنها نزدیک کنیم! ۷۹/۱۱/۱۷
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓روز اول ماه محرم الحرام
🏴بزرگداشت محتشم کاشانی
💠رهبرانقلاب
‼️شعرای بزرگ ما در مدح و عزای ائمه شعر گفتهاند. این دوازده بند محتشم، از لحاظ هنر شعری، جزو شعرهای درجه یک است. محتشم، دیگر هم شعر به این خوبی ندارد. من دیوان محتشم و غزلیاتش را دیدهام؛ این دوازده بند چیز فوقالعادهیی است؛ از لحاظ شعری، حد اعلای شعر است. ۷۰/۱۲/۱۳
‼️گاهی يك شاعر، يك بيت شعر ميگويد كه از چند ساعت حرف زدن يك سخنور توانا گوياتر است. يك بيت يا يك مصرع شعر، در ذهنها ميماند و مردم آن را ميفهمند و تكرار ميكنند و ماندگار ميشود. گاهی برای حفظ يك بنای اعتقادی يا عاطفی، آن قدر كه يك شعر اهميت دارد، چندين كتاب اهميت ندارد. همين دوازده بند معروف "محتشم" كه جزو اشعار قديمی مرثيه و مصيبت است، با اين كه مطالبی كه در اين كتاب و در اين دوازده بند هست، چيزی نيست كه امثال او، شبيه اين مطالب را در كتابهای خود نياورده باشند؛ در عين حال، اشعار او تأثير خاصی دارد. غالبا هم چيزهای ذوقی است.
"گر چشم روزگار بر او فاش ميگريست
خون ميگذشت از سر ايوان كربلا"
آن چنان حادثه كربلا را برای مخاطب تصوير ميكند كه اين مفاهيم با همه بار اعتقادی و عاطفی و انسانی و سياسی و فكری، در اعماق جان مستمع نفوذ ميكند. اهميت اين اشعار، چنين است.
"باز اين چه شورش است كه در خلق عالم است
باز اين چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است"
اصلا با يك هنر و ذوق و ارايه سخن و به شكل خاص، دل را متوجه ميكند. اهميت شعر، اين است. ۶۸/۱۰/۲۸
📸دستخط رهبری
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini