🗓۳۱ شهریور ماه سال ۱۳۶۶
🏳نطق مهم رئیس جمهور خامنهای
🏳درسازمان ملل باموضوع خانواده/۲
💠رهبرانقلاب
‼️من در یک سخنرانی در سازمان ملل، حدود یک ساعت و اندی راجع به خانواده صحبت کردم. بعد به من اطلاع دادند که تلویزیونهای آمریکا با اصراری که در سانسور کردن و خراب کردن حرفهای ما دارند، روی این صحبتها تکیه کرده و آن را چند بار پخش کرده و تفسیر هم گذاشتهاند. فقط به خاطر گفتن یک کلمه دربارهی خانواده. یعنی پیام متضمن مسأله خانواده، امروز برای غرب یک پیامی است مثل آب خنکِ گوارا. چون کمبود آن را حس میکنند.
چقدر زنهایی که تا آخر عمر تنها زندگی میکنند. مردهایی که تا آخر عمر تنها زندگی میکنند. غریب و بیانس زندگی میکنند. چقدر جوانانی که به خاطر نبودِ خانواده، ولگرد میشوند. در آن جا یا خانواده نیست یا اگر باشد، مثل نبودن است! ۷۶/۹/۲۴
‼️جملهای در یک سخنرانی معروف در یک مرکز بینالمللی راجع به خانواده گفته شد. گزارشهایی که از آنجا به ما رسید، حاکی از این بود که مردم آن کشور، نسبت به همان جمله، بهشدّت علاقه نشان داده بودند؛ به خاطر اینکه وضع خانواده در آن کشورها از هم پاشیده است. آنجا به زنان ظلم میشود؛ اما اینجا، آن مرز بین زن و مرد وجود دارد. معنای آن مرز هم این نیست که زنان و مردان در یک محیط تحصیل نکنند، در یک محیط عبادت نکنند، در یک محیط کار نکنند و در یک محیط خرید و فروش نکنند -که این قبیل موارد، فراوان است- بلکه معنایش این است که حدّ و حدودی در اخلاق معاشرتی خودشان قائل باشند. و این کار بسیار خوبی است. ۷۳/۷/۲۰
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۳۱ شهریور ماه سال ۱۳۶۶
🏳نطق رئیسجمهور خامنهای
🏳در مجمع سازمان ملل متحد/۳
💠رهبرانقلاب
‼️پیام ما به دولتهای جهان سوم آن است که تا نظام سلطه و وضع کنونی باقی است در راه اتحاد میان خود بکوشند؛این بهترین راه برای قوی شدن است. سلطههای جهانی جز قوّت و قدرت هیچ نمیفهمند، و در برابر زبان قدرتی که آنان به کار میگیرند با زبان قدرت باید سخن گفت. بیداری ملتها و آگاهی یافتن آنان از ماهیت و نقش نظام سلطه بزرگترین پشتوانهی دولتهای جهان سوم و مایهی قدرتی حقیقی در برابر سلطهگران است. رهبران این دولتها هیچ بازوی قدرتمندی و نیز هیچ چارهای جز فکر روشن و ارادهی نیرومند ملتهای خود ندارند. اتحادی که ما به کشورهای جهان سوم پیشنهاد میکنیم، اتحاد برای جنگیدن با قدرتهای بزرگ نیست؛ اتحاد برای دفاع از خود و جلوگیری از تضییع حقوق حقهی خود است. قدرتهای سلطهگر بزرگترین عامل توجیه و نشر فسادند؛ فساد اخلاقی، فساد جنسی و فساد اعتقادی. همه و همه در انگیزههای سیاسی و اقتصادی و جاسوسی این قدرتها پشتوانهها و مروّجین عمده و اصلی خود را مییابند. و چنین شده است که امروز در دنیای سیاه و تلخی - که این بار شامل خود ملتهای متعلق به قدرتهای بزرگ نیز میشود - ارزشهای اخلاقی برباد رفته، بنیان خانواده سست و لرزان، دیو الکلیسم و اعتیاد به مواد مخدر از همیشه مسلطتر و جاذبهی معنویت و اخلاق از همیشه کمتر است. ما باید در کشورهای خود با فساد مبارزهای جدی آغاز کنیم؛ باید بنیان خانواده را محکم و نخستین و اصلیترین پرورشگاه آدمی را کانون محبت، صفا، عاطفه و معنویت سازیم. ۶۶/۶/۳۱
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۲۹ شهریور ماه سال ۱۳۷۷ش
🏴پیشنهادطرح گفتگوی تمدنها
🏴درسازمانملل توسط خاتمی
🏴که منجرشدبه گستاخی بوش
🏴برمحورتشرارتنامیدنایران
💠رهبرانقلاب
‼️در هر برههای که ما در مقابل جبههی دشمن انعطاف نشان دادیم و با توجیههائی عقبنشینی کردیم - مثلاً یک وقت گفتیم بگذارید بهانه را از دست دشمن بگیریم، یک وقت گفتیم بگذارید سوءظن دشمن را از خودمان زائل کنیم - دشمن مواضع گستاخانهتری علیه ما گرفته. در آن روزی که ادبیات مسئولین ما آلوده شد به حرفها و تعبیرات تملقآمیز نسبت به غرب و فرهنگ غربی، در آن روز اینها ما را «محور شرارت» معرفی کردند! چه کسی؟ آن کسی که خودش مجسمهی شرارت بود. رئیس جمهور قبلی آمریکا - مجسمهی شرارت - ایران اسلامی را «محور شرارت» معرفی کرد! این کِی بود؟ آن وقتی که ما در ادبیات خودمان، در اظهارات خودمان، حرفهای تملقآمیز نسبت به غرب و نسبت به آمریکا و اینها را تکرار میکردیم. اینها اینجوریاند. ۹۱/۵/۳
‼️انعطاف در مقابل دشمن -بهخاطر مصلحتسنجیهای موسمیای که خب ما در یک مواردی داریم- تیغ دشمنیِ او را کُند نخواهد کرد، بلکه او را گستاختر خواهد کرد؛ این هم یک تجربه است. فراموش نکنیم هر جایی که ما مقداری کوتاه آمدیم، آنها تندتر آمدند. همان رئیسجمهور شریری که خودش مجسّمهی شرارت بود -بوش دوّم در مقابل انعطافهایی که دولت وقت نسبت به او نشان داده بود، ایران را محور شرارت نامید و با افتخار ایستاد، اسم محور شرارت را روی ایران گذاشت؛ چون در مقابل او انعطافهایی نشان داده شده بود. ۹۷/۳/۲
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🏳بمناسبت آغاز سال تحصیلی مدارس
🏳امرموکدرهبریبرارتقاءمدارسدولتی
🏴ومخالفتباساختمدارسغیرانتفاعی
🏳در دوران حاکمیت دولتنظاماسلامی
💠 رهبرانقلاب
‼️یک نکته در باب عدالت آموزشی بحث مدارس دولتی است که مراقب باشیم مدارس دولتی جوری نباشد که دانشآموزی که در مدارس دولتی تحصیل میکند، احساس کند که مثلاً فرض کنید امکان قبولیاش در کنکور کمتر است؛ این طور نباید باشد. یعنی بایستی ما سطح مدارس دولتی را، هم از لحاظ آموزش و هم از لحاظ پرورش، جوری بالا بیاوریم که خود آن دانشآموز احساس اعتماد کند، خانوادهی او هم که میخواهند این فرزند را بفرستند به مدرسهی دولتی، احساس نکنند که دارند او را به یک جایی بیپناه میفرستند و رها میکنند؛ این جوری نباید باشد. باید به مدارس دولتی به معنای واقعی کلمه رسیدگی بشود! ۹۹/۶/۱۱
‼️مسئله آموزش و پرورش طبق قانون اساسی و آنچنانکه انسان درست فکر میکند میفهمد، یک مسئله حاکمیّتی است، معنایش این نیست که حتماً همه بارَش باید بر دوش دولت باشد؛ لکن دولت باید در مسئله آموزش و پرورش نقشآفرینی کند. اینکه ما مدارس دولتی را مدام تبدیل کنیم به غیر انتفاعی، معلوم نیست خیلی این یک کار پخته درستی باشد؛ حالا به ظاهر اسمش مدارس غیر انتفاعی است امّا بعضی از اینها باطنا مدارس انتفاعی است، نه غیرانتفاعی؛ با آن شهریههای کذایی که شنیدهام از بعضیها میگیرند. سطح مدارس دولتی را بالا ببریم تا رغبت خانوادهها به این مدارس بیشتر بشود! ۹۵/۲/۳۱
📸حضور رئیس جمهور خامنهای در یک دبستان دولتی و دو شیفت دخترانه و پسرانه در جنوب تهران مورخ ۶۵/۷/۱
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓یکشنبه ۱ مهر ماه سال ۱۳۲۴
🏳آغاز دوره تحصیلات دبستان
🏳آقاسیدعلی حسینی خامنهای
🏳با ورود به دارالتعلیم دیانتی/۱
💠رهبرانقلاب
‼️دبستانی که من در مشهد میرفتم، معلم آن، مرحوم میرزا حسین تدین کرمانی بود. تنها مدرسهی دینی مشهد هم مدرسهی ایشان بود، به نام «دارالتعلیم دیانتی». بنده ۶سال در این مدرسه زیر دست آقای تدین درس خواندم. مرحوم تدین واقعاً یک مرد حسابی بود. نه تنها آن زمان که من بچه بودم، این حس را داشتم، بلکه زمان ریاست جمهوری هم که ایشان در مشهد به دیدن من آمده بود، از نو نگاهی به ایشان کردم؛ دیدم مرد سنگین، جاافتاده، محترم و باشخصیتی است. ایشان، هم معلم بود، هم ناظم. با آن وقار و هیمنهیی که داشت، در حیاط مدرسه راه میافتاد و چوبی به دستش میگرفت و البته گاهی هم بچهها را فلک میکرد؛ بنده را هم یکبار فلک کرد. ایشان مرد محبوبی بود. در همان دورهی بچگی هم بنده و شاید همهی بچهها به ایشان علاقهمند بودیم. ما در مدرسه محلی داشتیم به نام قصاصگاه، که بچهها در آنجا مجازات میشدند؛ بنده هم در همانجا یکبار قصاص شدم! آنجا، هم محل مجازات بچهها بود، هم نوعی زبالهدانی؛ یعنی بچهها خربزه یا هندوانه میخوردند و پوستهایش را باید در آنجا میریختند. ایشان وقتی در مدرسه راه میرفت، با همان لهجهی کرمانی به بچهها خطاب میکرد: هر کس مِیْوه میخورد، پوستهایش را بریزد قصاصگاه. از آن سالها، این صدا هنوز در گوش من هست! ۸۴/۲/۱۲
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓یکشنبه ۱ مهر ماه سال ۱۳۲۴
🏳آغاز دوره تحصیلات دبستان
🏳آقاسیدعلی حسینی خامنهای
🏳با ورود به دارالتعلیم دیانتی/۲
💠رهبرانقلاب
‼️دهه ۲۰ با کنار گذاشته شدن رضاخان آغاز شد و با جریان مصدق در سال ۱۳۳۰ به پایان رسید. در این دهه، خطر کمونیسم در ایران ـ بویژه پس از واقعه آذربایجان ـ بالا گرفت. قدرت حاکمه برای مقابله با این خطر، میدان را برای برخی فعالیتهای دینی باز کرد. در همین دهه، نخستین مدرسه جدید دینی به نام «دارالتعلیم دیانتی» در مشهد تأسیس شد. مدیریت آن را میرزا حسین تدین برعهده داشت که اهل کرمان و ساکن مشهد بود. شش ساله بودم که وارد این مدرسه شدم و مرا در کلاس اول نشاندند. برادرم را که ده ساله بود هم در کنار دانش آموزان سال چهارم نشاندند. من در سه سال اول احساس عقب افتادگی در دروس را داشتم، سپس در سالهای چهارم و پنجم و ششم شاگرد اول شدم. علت این دگرگونی برای من روشن نبود، ولی چند سال پیش حقیقت را کشف کردم؛ یادم آمد که سال چهارم در ردیف جلوی کلاس نشستم و دیگر آنچه را معلم روی تخته سیاه مینوشت، میدیدم. در ۳سال پیش از آن، دور از تخته سیاه مینشستم و به سبب ضعف بینایی، نوشتههای روی تخته سیاه را نمیدیدم؛ درنتیجه، درس معلم را هم نمیفهمیدم. هنوز آن روز درخشان را که درهای دروس بر رویم گشوده شد، به یاد دارم. زنگ اول آن روز، درس حساب داشتیم و من توسط معلم خیلی تشویق شدم. این یک نکته آموزشی و تربیتی است که من در زمان تصدی ریاست جمهوری، در مصاحبه ای به مناسبت افتتاح سال تحصیلی جدید، معلمان را به آن توجه دادم! کتاب خون دلی که لعل شد ص۱۲
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🏳روزپاسداشت شهدای دفاعمقدس
🏳توصیه مکرر و موکد رهبر انقلاب
🏳بر مطالعه وصیت نامه حکیمانهی
🏳فرزندنمایندهمجلسشواریاسلامی
🏳عضو شاخهجوانان حزبجمهوری
🏳شاگرد استاد سید علی خامنهای
🏳شهید حکیم، ناصرالدین باغانی/۱
💠رئیسجمهور خامنهای
‼️نوشتجات شهيد عزيز ناصرالدین باغانی را مكرر، خوانده و هر بار بهره و فيض تازهای از آن گرفتهام. اين را بايد بزرگترين فرآورده انقلاب بدانيم كه مرداني در سنين جوانی و در ميدان نبرد، معرفت و بصيرت پيران طريقت را پس از سالها سلوک و رياضت به دست آورده و به كار بستهاند و اين تحقق وعده الهی است كه: «والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا» جواناني از اين قبيل شايسته است كه الگوی جوان مسلمان و راهنمای همگان باشند. اين عزيزان عمر كوتاه و كم آلوده به گناه خود را با عبادت و مجاهدتی مخلصانه، روح بها بخشيدند. خداوند هم به پاداش اين عمل صالح، سرچشمههای معرفت و محبت را بر دل و جان پاك آنان گسترد و سرانجام هم از ساغر شهادت سرخوش و به فيض لقاءألله سرافرازشان كرد. گوارا باد بر آنان و روزي باد بر آرزومندان. ۶۶/۱۲/۱۱
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🏳روزپاسداشت شهدای دفاعمقدس
🏳توصیه مکرر و موکد رهبر انقلاب
🏳بر مطالعه وصیت نامه حکیمانهی
🏳فرزندنمایندهمجلسشواریاسلامی
🏳عضو شاخهجوانان حزبجمهوری
🏳شاگرد استاد سید علی خامنهای
🏳شهید حکیم، ناصرالدین باغانی/۲
💠وصیتنامه شهیدباغانی
‼️اکنون که حضرت صاحب الامر(عج) در پردۀ غیبت است، ولی فقیه عصر خود را بشناسید، اگر امام خود را شناختید گمراه نمیشوید وگرنه به چپ و راست منحرف خواهید شد. اسلام را از روحانیت مبارز و اصیل فرا بگیرید نه از قلم و زبان منحرفان، در این زمانه عدهای مغرض و جاهل پیدا شده اند که اسلام بدون روحانیت را تبلیغ میکنند. به عبارت دیگر مروج طرح جدائیِ دین از سیاست هستند و میگویند که روحانیت در انقلاب شرکت داشت و رهبری کرد و انقلاب پیروز شد خدا پدرش را بیامرزد ولی حالا باید بروند گوشۀ حوزه ها درس و بحث را ادامه دهند. این منحرفین را بشناسید و از صحنۀ انقلاب بیرونشان کنید، اینها همانهایی هستند که با نام های مختلف ولی با یک ماهیّت مطهری را شهید کردند، بهشتی را با تهمت ها و فحشها ترور شخصیت و سپس با کینۀ شیطانی ترور فیزیکی کردند، اینها همانهایی هستند که شیخ فضلالله نوری را بر سر دار کردند و شادی کردند، اینها همانهایی هستند که آقای خامنهای را میکوبند و اگر دست پلیدشان به امام برسد...! جنگ با عوامل خارجی سخت نیست، اما این منافقین داخل هستند که از همه بدترند، منافقین از کفار بدترند! ۶۵/۱۲/۴ کتاب ۵۰سال عبادت ص۳۳
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۹ ماه صفر سال ۳۹ق
🏴آغاز جنگ نهروان/۱
💠رهبرانقلاب
‼️از سه فتنه بزرگی که در دوران حکومت امیرالمومنین پیش آمد، مهمتر و خطرناکتر از همه به نظر من، این آخری است؛ یعنی فتنه خوارج و نهروانیها. اگرچه به ظاهر که انسان نگاه میکند، آن دوتا فتنه دیگر دشوارتر به نظر میاید. خونین تر، بزرگ تر، هولناک تر؛ در فتنه اول صحابه بزرگ پیغمبر، چهره های موجه و معروف اسلام، همسر محترم پیامبر و دیگران در مقابل امیرالمؤمنین صف آرایی کردند، یک عده کسانی بودند که توقعاتی داشتند و رفتند یک منطقهای را گرفتند، بصره هم اتفاقا از جاهای تازه مسلمان بوده و سابقه زیادی نداشت. در جنگ صفین هم یک استان ثروتمند زورمند با یک استاندار بسیار قهار و مقتدر و بانفوذ، مثل معاويه در مقابل امیرالمؤمنین ایستادند. و معاویه در استان شام نفوذ حقیقی داشت نه اینکه خیال کنید که معاویه آنجا محبوبیت نداشت، نه خیر! در شام واقعا معاو به محبوبیت داشت. پول هم فراوان، زیرکی و کیاست لازم در کارهای سیاسی و برخوردهای سیاسی هم فراوان، و یک عده آدم های معروفی مثل عمرو عاص هم دور و برش. و جنگ هم چند ماه طول کشید. ده ها هزار نفر کشته شدند. و بسیار جنگ مهمی بود. این هم به نظر می رسد که فتنه خیلی مهمی است و خطر شام و لشکریان شام برای علی خطر بزرگی بوده. با وجود اینها به تذمر من، فتنه خوارج از این دوتا مهم تر بود. ۶۷/۲/۱۷
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۹ ماه صفر سال ۳۹ق
🏴آغاز جنگ نهروان/۲
💠رهبرانقلاب
‼️آن دو فتنه جمل و صفین دو فتنه ای بودند که درگیری بین دو ایمان صادقانه نبود. اما مسئله نهروان به عکس بود؛ در مسئله خوارج، اگر از آن عده آدم هایی که در رأس کار بودند که آدم های خبیث و فاسد و مغرضی بودند. صرف نظر کنیم، بقیه کسانی که روی علی شمشیر کشیدند، کسانی بودند که واقعا دارای ایمان صادقانه بودند؛ لذاست که به نظر من مسئله نهروان بیشتر درخور این هست که ما به آن توجه کنیم، روی آن موشکافی کنیم، و روی آن دقت کنیم. خب، حالا چه بود قضيه خوارج و از کجا درست شد؟ در رأس خوارج افرادی وجود داشتند که اینها از لحاظ فکر و بینش، مردمانی بودند کج، منحرف، و خبيث. یکی از کسانی که در رأس خوارج بود، کسی است به نام «ذوالثديه»، ثدیه یعنی پستان، این اسمش صاحب پستان بود. علتش هم این بود که روی ناحیه شانه اش یک چیزی شبیه پستان وجود داشت، که وقتی میکشیدند همین طور کشیده میشد. این، به این نام معروف بود. این در زمان پیغمبر، در جنگ حنین، وقتی پیغمبر داشتند غنائم حنین را تقسیم می کردند بین مسلمانها، یکهو خودش را رساند به پیغمبر، صدا زد: عدالت را مراعات کن. پیغمبر اکرم یک نگاه شماتت باری به او کردند، گفتند: خب، اگر من عدالت را مراعات نکنم، چه کسی مراعات خواهد کرد؟ این چه حرفی است؟ ببینید این یک نمونه است؛ درکی از اسلام که ناقص است و آن وقت ایمان متعصبانه ای نسبت به همین درک ناقص، و همراه با یک تعصب کور و کر که حاضر نیست چیزی را از کسی هم بشنود و خودش را تصحیح کند، اصلاح کند. این پایه و اساس این انحراف بزرگ است. ۶۵/۳/۱۲
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۹ ماه صفر سال ۳۹ق
🏴آغاز جنگ نهروان/۳
💠رهبرانقلاب
‼️اسم خوارج مارقين است؛ در اصطلاح عرب وقتی يك تيری را شما از چله كمان رها ميكنيد كه با شدت از كمان خارج ميشود را ميگويند، مارقين به همان شدت از دين جدا شدند؛ مثل تيری كه از كمان خارج ميشود از دين و قرآن جدا شدند. اين كلمه مارقين مال تاريخ نيست، اسم اينها را امیرالمومنین گذاشته مارقين. تجربه مارقين نشان ميدهد كه جهل چه فتنه عظیمی بوجود میاورد، فتنههایی كه در آن دوستان در مقابل حقيقت قرار ميگيرند؛ فتنهایی كه در آن با ايمانها ميلغزند نه بیايمانها؛ فتنههایی كه در آن فداكارها در راه شيطان فداكاری ميكنند و نابود ميشوند، و نه آدمهاي تنبل و عافيت گزين. بعضيها عادت كردند مارقين را و خوارج را تشبیه میکنند به مقدسينی که متحجرند، متعصبند، دگمند؛ از مسائل انقلاب، مسائل جاري كشور، مسائل دنيا چيزی سرشان نميشود، يك كلمهای را از اسلام، از تشيع، از محبت ائمه گرفتهاند، سرشان را انداختهاند پائين و همينطور دارند پيش ميروند. اينها همان مقدسين يا متقدسينی هستند كه در دوران نهضت هم ما دچار اينها بوديم؛ بعد از انقلاب هم گوشه و كنار از اينها هستند. نه؛ خوارج اينها نيستند؛ اينها كارشان نِق زدن است. از اينها نبايد خيلی ترسيد. مارقين و خوارج به نق اكتفا نميكردند، شعار ميدادند، روی جوانها كاری ميكردند، دست به اسلحه ميبردند، گستاخانه در مقابل علی ميايستادند، اميرالمؤمنين برای از بین بردن چنین تفکر و فتنه بسيار بزرگ هزینه داد که منجر بشهادتشان شد و يكی از بزرگترين حوادث تاريخ اسلام را برای درس و عبرت برجا گذاشتند. ۶۵/۳/۱۲
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🗓۹ ماه صفر سال ۳۹ق
🏴آغاز جنگ نهروان/۴
💠رهبرانقلاب
‼️امیرالمومنین در نهج البلاغه میفرماید: نکثت طائفة و مرقت اخرى، گروه او ناکثین و عهدشکنان جمل هستند و مَرَقَت اخرى ؛ يعنى يك گروهى مانند تيرى كه از چلّهى كمان بيرون مىآيد، از دين بسرعت بيرون رفتند؛ از دين بيرون رفتند، آن هم با آن سرعت! مثل تيرى از چلّهى كمان. پس پيدا است ديندار بودهاند. اين جمله را اميرالمؤمنين دربارهى طلحه و زبير نميگويد؛ على شهادت به ديندارى طلحه و زبير نميدهد امّا شهادت به ديندارى خوارج، قبل از خروج ميدهد؛ ميگويد از دين خارج شدند. پس پيدا است كه خوارج داخل دين بودهاند؛ مردمى كه واقعاً معتقدند به دين، واقعاً متديّنند، پابندند، پاى دين ايستادهاند: آقا خمس بده، بفرما؛ سهم بده، بفرما؛ مكّه برو، چشم؛ هر كار بگويى و بدانند از دين است انجام ميدهند. پس عيب يك چنين آدمى چيست؟ عيبش اين است كه نميفهمد؛ عيبش اين است كه بازى ميخورد؛ عيبش اين است كه چشمش بسته است؛ عيبش اين است كه يك وقتى شمشيرى را كه على به دستش داده، روى سر خودِ على ميخواباند؛ عيبش اين است. اين از طلحه و زبير هم بدتر است! ۵۳/۹/۱
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini