🔻زکی پدیا با انتشار عکس تفنگ سنوار نوشت: کسانی که از تسلیحات ملیون دلاری استفاده می کردند با کسی می جنگیدند که تفنگش را با چسب برق چسبانده بود.

🎥 کارشناس الجزیره: السنوار نه‌تنها در ۷ اکتبر مفهوم بازدارندگی اسرائیل را در هم شکست، بلکه با تصاویری که از آخرین لحظات زندگی خود به‌جا گذاشت، اسرائیل را از به تصویر کشیدن یک پیروزی محروم کرد.

🔻علاء اللقطه کاریکاتوریست فلسطینی اسم تصویر را در صفحه اش منتشر کرد با عنوان شرف النهایات

🔻سباعنة کاریکاتوریست فلسطینی این دو تصویر را در صفحه خود به اشتراک گذاشت

🔻صفحه شبکه قدس، با بیش از سه ملیون و دویست هزار دنبال کننده: پرچمت بر زمین نخواهد افتاد یا اباابراهیم

Cairotimetvتصویری که 🔻 که مربوط به شبکه مصری هست، منتشر کرده

خانم منی الکرد ( مونا کرد) یادتونه؟ همان خانم محله شیخ جراح که اشغالگر اومده بود تو خونه اش و با پررویی به مونا می گفت من خونت ندزدم یکی دیگه می دزده. این فیلم را در صفحه اش منتشر کرده و از دیشب تو استوری هاش به رهبر شهید حماس، یحیی سنوار پرداخته.

. توییت قابل تامل حسام الدین براتی: 🔻یک تار موی شهید سنوار اهل سنت که اینطور قهرمانانه و غریبانه و تنها در مبارزه با حرامزاده‌های صهیونسیت به شهادت رسید برای من هزاران بار با ارزش تر است از شیعه نماهایی که در این یک سال فقط مشغول مراسم های لعن و عزا بودند و هیچ واکنشی به قتل عام چند ده هزار مسلمانان نداشتند.

🔻مفتی عمان، شیخ احمد الخلیلی: با کمال افتخار خبر شهادت رهبر قهرمان یحیی سنوار را پس از عمری جهاد مقدس دریافت کردیم و امیدواریم هرچه زودتر کسی جای خالی ایشان را با همان عزم و همت بلند پر کند. امت همه باید یکصدا و متحد شوند و علمای امت باید برای دفاع از حقوق آن به پا خیزند. شیخ احمد الخلیلی اولین مقام رسمی یک کشور عربی بود که ریاست سنوار بر حماس را تبریک گفت. هم چنین به صراحت از عملیات وعده صادق حمایت کرد.

✅ من دوست داشتم فرمانده ای بودم وسط میدان های نبرد وسط قلب غزه و جنین یا حلب یا ضاحیه یا رفح وسط آتش باران گلوله و ساچمه از آنها که بدن های ورزیده دارند و کلاه روی سر می‌گذارند و با بی سیم حرف میزنند 🔫 دوست داشتم همیشه یک کلت به‌ کمرم بود و گاه و بیگاه اسلحه اتوماتیک به دست، به مصاف حرامی ها میرفتم و پنجه در  پنجه آنها می انداختم و انتقام دلهره بچه های بی پناه را از آنها می‌گرفتم 📝 ولی مشیت این بود که میدان جنگ من میدان کار تشکیلاتی باشد هر روز بدون بی سیم و کلت و اسلحه اتوماتیک ، از خروس خوان صبح باید موبایل و خودکار به دست دنبال بدهی های هیات بروم جلسه با واحد های مختلف داشته باشم پی ایزوگام و سیمان و کپسول گاز و... برای سقف حسینیه بگردم به بزرگترهای شهر جواب پس بدهم که پول سفره هیات را از کجا آورده ام! 📣 به بچه ها دلداری بدهم که کار سخت است ولی اثر دارد و نباید کم بیاوریم به واحد خواهران با هزار و یک گردنه اش یادآوری کنم که فلان موضوع پیش آمده باعث رشد می‌شود و باید صبر در امور تشکیلاتی را تمرین کنیم و... ✔️ تیپ جنگ من این بود که با چهل کیلو اضافه وزن دنبال ارتقای سیستم صوت هیات ، دنبال آموزش دیدن بچه‌های رسانه ، دنبال حل و فصل مسایل تیم تربیتی بدوم 📝 کلت کمری نداشتم  ولی باید حتی اگر شده وسط روز پشت فرمان ماشین شعر امیدوارکننده و حماسی می سرودم و  از این شهر به شهر دیگری میرفتم و فریاد میزدم که ما هنوز زنده ایم حرامزاده‌ها کلت من میکروفون من بود خودکار من بود کیبورد موبایل من بود ... ❤️ گاهی بعد از هفده،هجده ساعت دوندگی ، نیمه شب ، نیمه جان به خانه ام برسم خانمم را از خواب بیدار کنم تا در خانه را به رویم باز کند و لبخندی بزند و شربتی به دستم بدهد.، شاید جانی بگیرم... 📱 دوباره فردا از صبح تماس برای جذب پول ، صحبت با طلبکار ، جلسه با واحد آشپزخانه و خواهران و مراسمات و .... و باز هم سفر از این شهر به آن شهر و باز هم نیمه شب و شربت و لبخند و بیهوش شدن توی رختخواب. ❗ اینها گلایه نیست فخر من است خیلی هم از سرم زیاد است اینها را گفتم که گفته باشم وسط این مشغله ها وقتی خبر می‌دهند که فلان فرمانده میدان جنگ شهید شد از خودم میپرسم اگر گلوله خوردن در میدانِ جنگ سخت شهید دارد ما که در معرکه جنگ نرم ترکش طعنه و تهمت میخوریم و با این مصائب درگیریم آخر آخرش به کجا میرسیم؟ ما که آتش حسرت خالی کردن خشاب روی صهیونیست ها را با محکم سینه زدن وسط هیات خاموش میکنیم تابوت ما هم پرچم ایران و پرچم یا حسین دارد؟ سکانس آخر سنوار ، برای فیلم بازی مثل من ، کولاک ترین میزانسن و دکوپاژ در تاریخ سینما بود پیرمرد از لاتی نیوفتاد تا دم آخر من چطوری تمام می شوم؟! ارزش یک سکانس به یاد ماندنی را خواهم داشت!؟ 👤 رضا شریفی 📆 فردای شهادت سنوار