eitaa logo
کلبه اندیشه و فرهنگ
545 دنبال‌کننده
302 عکس
993 ویدیو
188 فایل
تاملات و یادداشت های تحلیلی در حوزه فرهنگ، سیاست و حکمرانی @Kolbe_Andishe_Farhang ادمین @mohsenmohammadi63
مشاهده در ایتا
دانلود
💠بی حجابی حرامی سیاسی است یعنی تضعیف خط امام زمان در یک جامعه! عکس یادگاری و احترام با باغی و فتنه گر هم حرام سیاسی است ولو عالی ترین آدمها انجامش بدهند! باقی ماندن و عدم محاکمه فلان مدیر فاسدی که فارغ از فساد اخلاقی یا اقتصادی یا سیاسیش اثر حضورش و کارش و عدم رسیدگی به فسادش ناامیدی مردم از نظام اسلامی است هم حتما یک حرام سیاسی بزرگ‌تر است! صدایی که بر حرام شرعی و سیاسی بی حجابی بلند است اما بر مواردی مثل موارد بالا کوتاه است! یا حتی ماست مالیش میکند را جدی نگیرید! اگر نگویم اهل استاندارد دوگانه بدانید! کما اینکه صدایی که دم از عدالت میزند و بر دو مورد پایین می‌شورد اما با حرام سیاسی بی عدالتی سازی چون بی حجابی هم خیلی گوگولی و نایس و وحدت آفرین کنار می آید را جدی نگیرید ! اگر نگویم غافل ندانید... ✍مجتبی عرب مازار یزدی @Kolbe_Andishe_Farhang
نقاش‌هلندی‌هفت‌گناه‌کشنده‌روایت‌کربلا.pdf
حجم: 2.14M
💠نقاش هلندی، تابلوی هفت گناه کشنده و روایت کربلا تابلوی نقاشی معروفی به نام هفت گناه کبیره و چهار امر واپسین در موزه دل پرادو در مادرید نگهداری می‌شود. این نقاشی رنگ روغن روی چوب از هیرونیموس بوش، نقاش هلندی است. این نقاشی در سال ۱۴۸۵ میلادی کشیده شده. در این جستار مفهوم پشت این تابلو با روایت کربلا مقایسه می شود و از زاویه ای متفاوت واقعه عاشورا تحلیل می شود. ✍مجتبی لشکربلوکی @Kolbe_Andishe_Farhang
💠بدون تیتر! (۱) وقتی می‌خواهند خبر بدی را بدهند قاعده معمول زمینه چینی و تدریج است. گاهی بدی خبرهای بد آنجاست که باید قبلش کلی توضیح بدهی تا معلوم شود چه فاجعه‌ای رخ داده است. خلاصه اینکه، این یک مقدمه چینی است. تصویر اول: ضرورت‌های تفکر مذهبی سوم آبان‌ماه 1353؛ آیت الله خامنه‌ای مقدمه کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی را می‌نویسد. طرح اسلام به صورت مسلكى اجتماعى و داراى اصولى منسجم و يك آهنگ و ناظر به زندگى جمعى انسانها يكى از فورى ترين ضرورت هاى تفكر مذهبى است. در توضیح آیت الله خامنه‌ای می‌نویسد: مباحثات و تحقيقات اسلامى پيش از اين بطور غالب فاقد اين دو ويژگى بسى مهم بوده و از اينرو در مقايسه اسلام با مكاتب و مسالك اجتماعى اين روزگار باحثان و جويندگان را چندانكه شايد و بايد به نتيجه ثمربخش و قضاوت قاطع نرسانيده است يعنى از اينكه بتواند مجموعا طرح و نقشه يك آئين متحد الاجزاء و متماسك را ارائه دهد و نسبت آن را با مكتب ها و آئين هاى ديگر مشخص سازد عاجز مانده است. بعلاوه چون عموما بحث ها ذهنى و دور از حيطه تاثير عملى و عينى و مخصوصا اجتماعى انجام گرفته بيش از معرفتى ذهنى به بار نياورده و نسبت به زندگى جمعى انسانها على الخصوص نسبت به تعيين شكل و قواره جامعه تعهد و تكليف و حتى نظريه روشن و مشخصى را ارائه نداده است. اجازه بدهید این جملات را با دور کند مرور کنیم. در آن دوران ضرورتهای تفکر مذهبی، نیازی را نشان می‌دهد که به حد فوریت رسیده است و دیگر قابل تاخیر نیست! این ضرورت بازخوانی اندیشه اسلامی با دو ویژگی مهم است: یک به شکل مسلک اجتماعی و ناظر به زندگی جمعی انسان‌ها دو به شکل منسجم و یک‌آهنگ ناظر به این دو مساله، ایده «طرح کلی اندیشه اسلامی» شکل می‌گیرد و ایشان تلاش می‌کند خوانشی از اندیشه اسلامی با این ویژگی‌ها ارائه کند. ✍حمید آقانوری @Kolbe_Andishe_Farhang
8.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠از او بسیار می گویند، آن ها که می گویند چرا خود چون او نیستند... 🎥دیالوگی از فیلم ماندگار روز واقعه، نوشته بهرام بیضایی @Kolbe_Andishe_Farhang
💠بدون تیتر! (۲) وقتی می‌خواهند خبر بدی را بدهند قاعده معمول زمینه چینی و تدریج است. گاهی بدی خبرهای بد آنجاست که باید قبلش کلی توضیح بدهی تا معلوم شود چه فاجعه‌ای رخ داده است. خلاصه اینکه، این یک مقدمه چینی است. تصویر دوم: معضل اصلی در همان سالها، حدود 2000 کیلومتر دورتر از مشهد، سید محمدباقر صدر در نجف مشغول نوشتن فلسفتنا بود. او کتابش را اینگونه شروع کرد. معضل اصلى جهان كه فكر انسان امروز را انباشته، عبارت است ازمسأله نظام اجتماعى كه در تلاش براى رسيدن به صادقانه‌‏ترين جواب براى سؤال زير خلاصه مى‏‌شود: نظام مناسب انسان كه او را در زندگى اجتماعی اش به سعادت مى‌‏رساند، كدام است؟ پس از این مقدمه شهید صدر فلسفتنا را مقدمه‌ای بر طرح این نظام اجتماعی می‌شمارد. اما او چند سال بعد اقتصادنا را نوشت در مقدمه اقتصادنا او از همان جملات اول فلسفتنا یاد کرد در كتاب «فلسفتنا» گفتيم كه این کتاب اول بخش از بحث‏هايى است كه به بررسى بناى بلند و شكوهمند عقيده توحيدى در اسلام مى‌‏پردازد.... تصور می‌کردیم كه دومين بحث ما «مجتمعنا» باشد كه در آن به بررسى انديشه‏‌هاى اسلام درباره انسان و زندگى اجتماعى و شيوه اسلام در تحليل و تفسير آميزه اجتماعى خواهيم پرداخت تا آن‏كه بالاخره به مرحله سوم برسيم؛ يعنى مرحله بررسى نظام اسلامى براى زندگى كه به انديشه‏‌هاى اجتماعى اسلام ارتباط مى‏‌يابد اما خوانندگان ما، به‏ خاطر شتابى كه در دستيابى به يك بررسى مفصل و همه جانبه پيرامون فلسفه، اصول، خطوط و آموزش‏هاى اقتصاد اسلامى داشتند، با اصرار از ما مى‌‏خواستند كه كتاب «اقتصاد ما» زودتر از چاپ خارج شود. باز با دور کند بخوانیم. اصلی‌ترین دغدغه محمدباقر صدر در آخرین سالهای عمر او، بیان اسلام در قالب یک نظام اجتماعی است که برای آن سه لایه قائل بود: اول مباحث بنیادین در فلسفتنا دوم نگاه اسلام به جامعه و زندگی اجتماعی ذیل عنوان مجتمعنا سوم بروز این نگاه در عرصه‌های اصلی زندگی مثل اقتصادنا! بعدها او در کتاب الاسلام یقود الحیات که باید آن را پیش‌نویسی بر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به شمار آورد همین رفت و برگشت را انجام می‌دهد و بر مبنای آن طرح خود را بیان می‌کند. ✍حمید آقانوری @Kolbe_Andishe_Farhang
💠بدون تیتر! (۳) 🔹تصویر سوم: گزارش یک اتفاق بد آیا گفتن از اسلام می‌تواند خطرناک باشد؟ در بیان آیت الله خامنه‌ای و آیت الله صدر به صراحت بیان شده نقطه تاکید بازخوانی و بازآرایی اندیشه اسلامی، ارائه طرح اسلام درباره جامعه به شکل نظام‌مند و منسجم بوده است. اگر امروز، به محصولات فکری که تلاش می‌کنند تصویری از اسلام ارائه کنند، نگاه ‌کنیم، بیشترین دغدغه آن‌ها مساله نظام‌وارگی و کشف ربط میان گزاره‌ها و نشان دادن آنهاست نه نشان دادن طرح اسلام در مورد قواره جامعه و روابط اجتماعی. محصول یک طرح منتظم است اما درباره جامعه و نحوه تغییر آن نیست! اینگونه است که هر چه بیشتر در فضای فکری می‌دمیم بیشتر انفعال اجتماعی خلق می‌کنیم. از محوریت توحید، تا نشان دادن امتداد آن تا انواع و اقسام مفاهیم با صورت‌بندی‌های گوناگون می‌گوییم اما ناتوانیم که بیان کنیم ثروت در جامعه چگونه باید تقسیم شود و رابطه مردم با حاکمیت در نظام ولایی چگونه رقم می‌خورد یا پیوند اجتماعی میان مومنین در جامعه چگونه بروز می‌کند؟ یا اصلا با یک مساله مثل حجاب چه باید کرد؟ ما در طرح‌های معرفتی درباره عرصه‌های کلان اجتماعی مانند اقتصاد، سیاست، فرهنگ و اجتماع دچار نوعی لکنت هستیم. این تفاوت دعوت ما به فکر اسلامی در دوران اخیر با دعوت اندیشمندان صدر انقلاب است و به همین دلیل آنها حرکت و نهضت خلق می‌کردند و ما انفعال درو می‌کنیم. این همان تفاوتی است که اسلام نظام‌مند بهشتی را به خلق پدیده‌های درخشانی مانند جهاد سازندگی می‌کشد و یا فکر شهید صدر را تا طراحی قانون اساسی جلو می‌کشد در برابر طرح‌های کلی و نظام اندیشه‌هایی ما که از واکنش در برابر مسائل روزمره جامعه ناتوان می‌ماند. خبر بد همین بود. اینطور از اسلام بگوییم، می‌تواند برای اسلام خطرناک باشد! 🔗پ ن: شهید مطهری در سال 1356 کتاب نهضتهای اسلامی در صد ساله اخیر را نوشت. او در این کتاب بخشی به شمردن آفات نهضت اختصاص داد. یکی از آفاتی که او برشمرد ابهام طرح‌های آینده بود که در توضیحش نوشت: فرض كنيم ساختمان فرسوده و بى‏‌قواره‏اى را كه در آن با ناراحتى بسر مى‏‌بريم مى‌‏خواهيم خراب كنيم ..... حالا اگر دو گروه مهندس پيشنهاد ساختمان جديد بدهند: يك گروه نقشه‏اى معين از هم اكنون ارائه مى‌‏دهد كه مثلًا درِ ورودى كجاست، آشپزخانه به چه شكل و در كجاست، سالن پذيرايى چه ابعادى دارد و در كجاست، حمام و دستشويى كجا. اما گروه ديگر در عين اينكه به ارزش و شخصيتشان اعتماد داريم هيچ گاه نقشه و طرح خود را ارائه نمى‏‌دهند، همين قدر وعده مى‏‌دهند بهترين ساختمانها خواهيم ساخت. .... روحانيت آن گروه مهندس اجتماعى مورد اعتماد جامعه است كه به علل خاصى در ارائه طرح آينده كوتاهى كرده و لااقل به طور كامل و به امضاء رسيده ارائه نداده است. اما در مقابل، گروه‌هاى ديگر هستند كه طرح‌ها و نقشه‏‌هاشان مشخص است؛ معلوم است جامعه ايده‌‏آل آنها از نظر حكومت، از نظر قانون، از نظر آزادى، از نظر ثروت، از نظر مالكيت، از نظر اصول قضايى، از نظر اصول اخلاقى و ...چگونه جامعه‌‏اى است. تجربه نشان داده كه روشن نبودن طرح آينده ضايعات اساسى به بار مى‌‏آورد. ✍حمید آقانوری @Kolbe_Andishe_Farhang
9.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠خواصی که دیر عمل کردند! 🎥 محمدحسین رجبی دوانی: سلیمان ابن صرد خزاعی"، "مسیب ابن نجبه فزاری" و "عبدالله ابن وال تیمی" از سرداران بزرگ شیعه‌ی امیرالمومنین(ع) بودند. سلیمان در جنگ جمل حضرت را یاری نکرد. همین آقا در ماجرای صلح امام حسن، به حضرت گفت مذل المومنین. اینها یک زمانی از امام زمانشان عقب می افتادند و یک زمانی جلو بودند. مسیب و سلیمان از اولین امضا کنندگان نامه به امام حسین بودند. اما وقتی ابن زیاد فضای کوفه را بهم میریزد جا میزنند. @Kolbe_Andishe_Farhang
💠 اُف بر این منطق تا قیامت 🔹آن چنان که مشهور است: وقتی از مدینه خارج می‌شد عبدالله بن عمر، که آدم مقدس مآبی بود نزدیک آمد، افسار اسبش را گرفت و گفت: ای پسر رسول خدا! شهر جدت را ترک مکن و در خانه‌ات بنشین و بر یزید قیام نکن. تو در حجاز و یمن و عراق شیعیان بسیاری داری، کرسی درس و فتوا بگذار و محاسنت را به خون آغشته نساز... 🔹حضرت فقط یک جمله پاسخش داد: اف لهذا الکلام ابدا تف به این منطق تا قیامت! 🔹چقدر این نقل بر من اثر می‌گذارد و پیش از این مقدمه چند مطلبم نیز بوده... همیشه تاریخ، پیش از هر نبردی، یک عبد الله بن عمر سر و کله‌اش پیدا می‌شود که بزدلی و انفعالش را پشت ژست عقلانیت پنهان کرده و در صدد است تا ریش سفیدی کند و با پندهای اخلاقی و توصیه‌های خیرخواهانه و حرف‌های خوب و هشدارهای ایمنی، پیش از بزنگاه و کشاکش، انسان را منصرف و سر به راه کند... تا مظلوم را به شرایط موجود قانع کند، اگر نه، لااقل او را بفرستد به یک راه دراز و بی انتها و کم ریسک و آبرومندانه که هیچ گاه گذرش به کربلا نخورد... ✍حسین شهبازی‌زاده @Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠صبر سخت امام حسین(ع) 🎥 رهبرانقلاب: صبر امام حسین فقط صبر بر تشنگی و از دست دادن یاران نبود؛ صبر سخت امام حسین، صبر بر وجود آقازاده‌های مهم اسلام بود که هی بگن آقا نکنید، این کار خطرناک است و ایجاد تردید کنند و راه شرعی درست کنند! امام خمینی(ره) در این جهت تشبه کردند به امام حسین(ع) @Kolbe_Andishe_Farhang
💠شب عاشورا، پهلوان ها و داش مشتی ها دور امام ماندند اسلام را خون شهدای کربلا زنده کرد. یعنی خون جون، غلام ابی عبدالله که بدنش بوی تعفن می داد یا خون وهب مسیحی که در عمرش یک رکعت نماز نخوانده بود و سر از تنش جدا کردند کاری کرد که خون خیلی از بزرگان وقت شیعه و مراجع و علما، یارای انجام دادنش را نداشت. درسی که از کربلا می‌گیریم اینست که گروه خونی خیلی از مدعیان و بزرگان اسمی تشیع از دیرباز به قیام و جنگ و جهاد نمی خورد و بار نهضت روی دوش کسان دیگری بود. به قول حاج آقای مجتهدی تهرانی: "شب عاشورا، پهلوان ها و داش مشتی ها دور امام ماندند، مقدس ها استخاره کردند بد آمد رفتند…." ✍وحید اشتری @Kolbe_Andishe_Farhang
💠استقبال از تحول حدود سه دهه است که با رؤسایی در قوه قضائیه مواجه بودیم که کمتر از حد انتظار با ادبیاتی حقوقی و بی‌خطا یا حداقل کم‌خطا سخن می‌گفتند، بعضاً خطاهای فاحش حقوقی هم داشتند. ولی آقای اژه‌ای این تفاوت را با دیگران دارد که برحسب تجربه ۴۴ساله خود در همه سطوح قضایی، اگرچه محتاطانه سخن می‌گوید ولی اغلب این سخنان حقوقی و قضایی است و در امور سیاسی کمتر ورود می‌کند و آن بخشی هم که نظرات حقوقی و قضایی می‌دهد، مطابق ضوابط حقوقی است و مواردی هم که در قوه عمل می‌کنند، کم‌وبیش در مسیر بهبود است، هرچند بنا به مسائل جاری ممکن است تا رسیدن به وضع مطلوب راه طولانی در پیش باشد. احکامی که اخیراً از سوی شعب دیوان عالی کشور صادر شده که ایرادهای اساسی به برخی از احکام صادره از سوی شعب بدوی گرفته‌اند و نیز حکم دیوان عدالت اداری که ملاحظات سیاسی را در حکم معاون رئیس‌جمهوری و رئیس سازمان امور اداری و استخدامی دخالت نداد و یا اقدام اخیر رئیس قوه در اخذ مشورت از قضات دیوان عالی کشور برای انتخاب دادستان کل و رئیس دیوان عالی کشور انجام شده است، جملگی حکایت از آن دارد که کوشش این دستگاه معطوف به تقویت ادبیات حقوقی و ارتقای جایگاه قانونی در مناسبات قضایی است. همچنین دستورالعمل این قوه در خصوص نظارت قضایی و رؤسای دادگستری‌ها بر عملکرد کارشناسان پرونده‌ها و ضابطان دادگستری و نیز اظهارات رئیس قوه و معاون ایشان در نقد مجازات‌های تکمیلی صادره از یکی از شعب برای متهمین به عدم رعایت حجاب شرعی نیز مؤید این رویکرد است. پرسشی که باقی مانده، این است که چرا برخی از آقایان قضات رعایت فلسفه مجازات را نمی‌کنند؛ چنانچه گویی سوگیری پیشینی درباره محکوم و احکام صادره دارند؟ این شدت احکام برای جرمی که در همین قانون در حداقل شدت جرایم تعیین شده است به‌جای آنکه ایجاد همدلی کند، نفرت و خشم مردم و محکوم را بر می‌انگیزد. البته این مسئله در کنار احکام متعادل و پذیرفتنی که برخی قضات و شعب دیگر صادر کرده‌اند، باید نگریسته شود و اینکه اگرچه احکام تعزیری کف و سقفی دارد ولی نباید چنان متفاوت و حتی متضاد صادر شود که تبعیض را به ذهن متبادر کند یا شناور بودن مفاد قوانین را برساند. از همه مهمتر باید توجه کرد که هر حکم محکومیتی باید با نوعی پذیرش اجتماعی همراه باشد و محکوم نیز به نحوی سرشکسته شود و از جانب مردم طرد نسبی شود و اگر نتایج احکام صادره متفاوت از این باشد، نشان می‌دهد که ارزش‌های جامعه تغییر کرده است. اکنون که برای انتصاب رئیس دیوان عالی و دادستان کل کشور از قضات دیوان مشورت گرفته شده است،‌ پیشنهاد می‌شود که درباره برخی از قوانین پرسروصدای روز و از جمله حجاب و نوع پوشش نیز از آنان و حقوقدانان و وکلا نیز استمزاج شود زیرا در هر حال قانون باید به نحوی باشد که با وجدان غالب قضات هماهنگ باشد. در هر صورت از وزیدن نسیم‌های حقوقی مناسب باید استقبال کرد و امیدوار بود که با اجرای کامل سند تحول قوه قضائیه و اجرای بدون کم و کاست قانون و همسو شدن قانون با خواست عموم، به سوی وضعیتی بهتر از این گام برداریم. ✍سرمقاله هم‌میهن، ۴مرداد ۱۴۰۲ @Kolbe_Andishe_Farhang
💠دردهای مزمن جبهه انقلاب 🔻حاشیه‌ای بر واکنش‌های این روزهای جبهه انقلاب در کنار همه امتیازات اما به آسیب‌هایی دچار هستیم که باید چاره‌ای برای آن‌ها اندیشید. اینکه جبهه به سرعت واکنش نشان می‌دهد یعنی جبهه انقلاب زنده است، دارای دغدغه است، نمی‌خواهد بی تفاوت باشد، این‌ها همه مزیت ماست. اما اینکه نمی داند کجا، در چه اندازه، و با چه روشی واکنش و کنش داشته باشد، یعنی از پختگی لازم برخوردار نیست و هنوز به لازم نرسیده است. برخی از آسیب هایی که دچار هستیم: تسرع منهای تأمل ذهن بخشی از جبهه انقلاب خیلی سریع بهم می ریزد، خیلی سریع به واکنش می افتد، خیلی سریع به نفی و طرد می رسد، خیلی سریع تحلیل می کند، خیلی سریع محکوم می کند. همه این ها نشان دهنده ضعف های ساختاری است. ضعف هایی که اگر چاره نکنیم همچنان در می مانیم. کافی است یک اتفاق در عرصه برجسته شود، همه ذهن، کنش و دغدغه ما را به خود معطوف می کند. بی مسئلگی بخشی از جبهه انقلاب حتی خیلی سریع هایش تغییر می کند. کسی اولویت ها و مسئله هایش سریع تغییر می کند، یعنی اساسا فاقد مسئله است و اولویتی ندارد. به همین دلیل می بینیم کل همّ و غمّ جبهه گاهی در حد یک هفته می شود واکنش به مثلا انتشار عکس فلانی با فلانی یا خواندن یک شعر غلط از طرف فلان مداح... غلبه روحیه نفی و طرد ما دارای چنان قدرتی هستیم که می توانیم با واکنش های حساب نشده اما پرحجم و تند و تیز به سرعت یکی را به مرز نفی و از انقلاب برسانیم. اصلا گویی کاری جز طرد نداریم. این به معنای نادیده گرفتن خطوط قرمز نیست، به معنای پافشاری بر اصول نیست، بلکه به معنای فقدان سیاست اقدام است. خود مرکزپنداری یکی از مشکلات اساسی ما است. تعریف روشنی از بودن و انقلابی نبودن نداریم. حتی تعريف صحیح و جامعی از نداریم. وقتی چنین شد، بر اساس آنچه حدود انقلابی بودن می دانیم دیگران را قضاوت می کنیم و فعل خود را مصداق بصیرت افزایی می‌پنداریم. یکی را نفی و طرد می کنیم و دیگری را محکوم و مطرود. فقط هم قرائت خودمان از آقا را قبول داریم. جهت گیری ما گاهی به سمت کشف حقیقت نیست، بلکه به سمت اثبات مواضع خومان است و این هم بد است. حالا هم که یاد گرفته ایم تا کسی حرفی خلاف میل ما می زند اسم او را صورتی می گذاریم. افراط در در واکنش گاهی نسبت به برخی مسائل باید واکنش نشان داد و قطعا وظیفه است. مثلا کسی شعر غلطی خوانده است، باید داد، اما ما چنان بلایی به سر طرف می آوریم و او را تا مرزهای کفر بالا می بریم که به غلط کردن بیافتد. این شیوه امامان ماست؟ این شیوه رهبری است؟ پس مروت و چه می شود؟ کسی شک ندارد شعری که خواند غلط است، کسی شک ندارد تطهیر خاتمی غلط است، کسی شک ندارد هزارتا مسئله دیگر وجود دارد، مهم نحوه مواجهه ما با هر یک از این مسائل است. @taalighat @Kolbe_Andishe_Farhang