حیوان تر از یک سَگ مأمور پارک را به علت تذکر به سگ گردانی داخل پارک 😡 بدجوری کتک میزنه... ماموره اشتباه کرد باید به سگه میگفت صاحبت رو جمع کن جاش تو پارک نیست... باید امثال این مردک رو زنجیر کنن... مشهد، پارک خورشید، تاریخ ۲۴ /۳ 🔰 بپیوندید 👇 https://eitaa.com/MESBAHCOMPUTER ارتباط با ما: @Mesbah09190716332

ما گلهای خندانیم فرزندان ایرانیم با هر ضرب و زوی که بشه توی قدرت می مانیم... 🔰 بپیوندید 👇 https://eitaa.com/MESBAHCOMPUTER ارتباط با ما: @Mesbah09190716332

⭕️سعید جلیلی و مسعود پزشکیان در یک روز و تقریبا در یک ساعت در اهواز گردهمایی انتخاباتی داشتند. مقایسه تصاویر گویای همه چیز است و نیاز به توضیح اضافه ندارد. 🔰 بپیوندید 👇 https://eitaa.com/MESBAHCOMPUTER ارتباط با ما: @Mesbah09190716332

❌ ضارب مأمور انتظامات پارک خورشید تحویل مقام قضایی شد 🔹روز گذشته ویدئوی تلخی از ضرب و شتم شدید مامور انتظامات پارک توسط یکی از شهروندان منتشر شد. 🔹گفته شده بود که این درگیری پس از تذکر و انجام وظیفه مأمور انتظامات درباره عدم سگ گردانی در پارک رخ داده است. 👤شیخانی، مدیر روابط عمومی شهرداری مشهد: 🔹در پی ضرب و شتم مامور انتظامات بوستان خورشید فرد ضارب شناسایی و دستگیر شد. وی لحظاتی پیش تحویل مقامات قضایی گردید و‌ پرونده وی در حال بررسی می‌باشد. 🔰 بپیوندید 👇 https://eitaa.com/MESBAHCOMPUTER ارتباط با ما: @Mesbah09190716332

هواداران دکتر پزشکیان در ورزشگاه شهید شیرودی😂😐 🔹داداش شیشه میزنی؟! 🔰 بپیوندید 👇 https://eitaa.com/MESBAHCOMPUTER ارتباط با ما: @Mesbah09190716332

🚨 وال‌ استریت ژورنال: اسرائيل و حزب‌ الله لبنان در آستانه شروعِ جنگی سخت و تمام عیار قرار گرفته اند...! 🔰 بپیوندید 👇 https://eitaa.com/MESBAHCOMPUTER ارتباط با ما: @Mesbah09190716332

سلام ما این کارو شروع کردیم اگه دوست دارید شما هم ادامه بدین 🥀 #به_عشق_علی #عید_غدیر 🔰 بپیوندید 👇 https://eitaa.com/MESBAHCOMPUTER ارتباط با ما: @Mesbah09190716332

❣️اگر این داستان زندگی تو را عوض نکند هیچ چیزی زندگیت را عوض نمیکند مطمئن هم باش از ته دل مُردی !!! دیروز از سر کار برگشتم همسرم گفت.: لباس هات رو عوض کن و استراحت کن تا غذا آماده میشه ... لباسهام رو عوض کردم و لم دادم و چشام رو هم زدم وقتی فهمیدم اذان عصره رفتم آشپزخانه به همسرم گفتم چی برامون آماده کرده ای؟ جواب نداد دو بار سه بار تکرار کردم باز هم جواب نداد خیلی عصبانی شدم متعجب بودم که چرا جواب نمیده!؟ پسرم به آشپزخانه آمد. گفتم یه لیوان آب برام بیار اونم جوابی نداد خیلی عجیب بود . به پسرم نموونەی پسرهای خوب بود ولی چرا اینطور میکنه نمیدونم! 🤷🏻‍♂️ خواستم از آشپزخونه بیام بیرون همسرم گفت :پسرم برو پدرت رو از خواب بیدار کن بیاد غذاش رو بخوره پسرم به طرف اتاقم رفت ، با صدای بلند میگفتم کجا میری من اینجام ... بعد از دو دقیقە برگشت گفت: مامان دو سە بار صداش زدم ولی بیدار نمیشه تکونش هم دادم ولی بیدار نشد بعد همسرم بطرف اتاقم رفت منم دنبالش رفتم سعی میکردن یکیو از خواب بیدار کنن لباسهاش مثل لباسهای من بود خیلی هم شبیه من بود بعد از چند دقیقه صدای گریه بلند شد همه گریه میکردن. خدایا این مرد کیه! چرا کسی صدای منو نمیشنوه! چرا کسی منو نمیبینه! پسرم بیرون رفت و بعد از چند دقیقە پدر و مادر و داداشام همراهش بودن. مادرم آن فرد خوابیده رو در آغوش گرفته بود و همش گریه میکرد رفتم جلو ولی سودی نداشت بابام روی کرسی نشسته بود و بلند گریە میکرد ، برادرم و چند کسی آن شخص را شستند و کفنش کردند و بردن به مسجد که نماز بالا سرش بخونن. همسایه ها دوستام و فامیلام همشون آماده بودند و شروع کردند به نماز ... منم فریاد میزنم ای داد نماز بالا سر کی میخونین؟ ! من زنده‌ام چرا منو نمی بینید. چرا حرفارو نمیشنوید !!! ولشون کردم تا نمازشون رو تموم کنن سر تابوت رو کنار زدم کفن رو از روی صورتش کنار زدم لبخندی زد و گفت : من دیگه وقتم تموم شد بعد نوبت تو هست من تمام. تو ابدی خواهی بود چهل ساله دوستتم منو زیر خاک میبرن و تو هم بطرف محاکمە بردە میشوی!.. بعد میخواستم صحبت کنم نمیتونستم میخواستم تکون بخورم نمیتونستم بعد صدای ملا رو شنیدم که حرف میزد. خاک ریختن روم تنها موندم دیگه فهمیدم آخرشه. نه شروع و اولشه من که چند تا قرض هست پسشون ندادم! کارهای زیادی هست که گفتم فعلا زوده هنوز انجامشون ندادم میخواستم دست از کار بد بردارم هنوز برنداشته بودم ... بعدا صدای پای دو شخص را شنیدم گفتم ای داد محاکمه شروع شد ، نکیر و منکری در موردش حرف میزدن ! خدا منو برگردون خدایا منو برگردون تا کارهای درست انجام بدم..! صدایی را شنیدم نخیر ... نخیر .‌.. نخیر ... خیلی نارحت شدم تا صدایی نرم صدام زد. بابا بابا بلند شو غذا حاضره چشمام رو باز کردم دختر خوشکل خوشرویم بود بوسش کردم گفت: بابا غذا سرد میشه ... کل بدنم عرق کرده بود خیلی خسته بودم به نفس خودم گفتم: بیا برگشتی ببینم از این به بعد چه میکنی و چیو جلو میندازی باید همش خوبی کنی مادام نمیدانی کی میمیری روزی میاد موم عمرتان تمام خواهد شد. خیلی ممنون از خداوند ی فرصت بهم داد و آخرین نفسم نبود. و فرصتی دیگه ای برای زندگی بهم داد. 🌼🍃تو هم از خدا تشکر کن که هنوز فرصت داری و وقتت تموم نشده به داد خودت برس و از تاوان و کار بد دست بردار و بهشت را به دست بیار .👌🌺 🔰 بپیوندید 👇 https://eitaa.com/MESBAHCOMPUTER ارتباط با ما: @Mesbah09190716332

👆 این هم سند رانت پزشکیان برای دخترش 💥دولت پزشکیان، دولت سوم روحانی مردم آلزایمر ندارند 🔰 بپیوندید 👇 https://eitaa.com/MESBAHCOMPUTER ارتباط با ما: @Mesbah09190716332