هر کجا مینگرم مجلس سهرابکشی است
آه از این خاک بر آن نعش پسر بسیار است ..
پشت لبخند من آیا و چرایی نرسید
پشت دلتنگیام اما و اگر بسیار است (:
اشک آبادی چشم است برآن شاکر باش
هر کجا جوی روانیست کپر بسیار است ..
سالها رفت و نشد موی تو را شانه کنم
چه کنم دور و برت شانه به سر بسیار است .
- آشفتگیهبایدببخشید -
میشه بشینی پیشم شعر واسم بخونی؟!
عی بابا شب و شعرش دیجه (:
خبر به دورترین نقطهٔ جهان برسد
نخواست او به من خسته ، بیگمان برسد ..
شکنجه بیشتر از این ؟ که پیش چشم خودت
کسی که سهم تو باشد ، به دیگران برسد (: