خستهای غمزدهای مثل منی میفهمم ،
دوست داری ز خودت دل بِکنی میفهمم . .
زیر سنگینیِ دنیا کمرت خم نشود ،
در تلاشی که فقط جا نزنی میفهمم !
نکند کودکت آزرده شود از بغضت ؛
ناگذیری که بخندی تو زنی میفهمم (:
آنقدر رهگذران زخم زبانت زده اند
که فقط در پیِ تنها شدنی میفهمم .
ظاهرا طاقتِ هر حادثهای را داری ،
از درونت هم اگر میشکنی میفهمم ؛
صحبت از هرچه کنی بر ضررت خواهد بود ،
[ حرف داری و نباید بزنی می فهمم ]
- آشفتگیهبایدببخشید -
میشه بشینی پیشم شعر واسم بخونی؟!
قبول دارین شعر تو شب حس و حالِ دیگه ای داره؟