یک دست جام باده و یک دست زلف یار
این گونه بود ، ها ! که بغل اختراع شد (((:
گفتم مرا عاشق بدان ، گفتی دگر باشد مگر؟
گفتم تو لیلای منی ،گفتی تو مجنونی مگر؟
گفتم ندادی دل به من ، گفتی تو دلداری مگر؟
گفتم همه نازت به چند ، گفتی خریداری مگر؟
گفتم به هر نرخ و بها ، گفتی که دارایی مگر؟
گفتم نه اما میشوم ، گفتی تو در وهمی مگر؟