گفتم به هر نرخ و بها ، گفتی که دارایی مگر؟
گفتم نه اما میشوم ، گفتی تو در وهمی مگر؟
گفتم سرم را میدهم ، گفتی تکان خورده مگر؟
گفتم که جانم میدهم ، گفتی که جان داری مگر؟
گفتم شوم تکیه گهت ، گفتی تو دیواری مگر؟
گفتم خرابت میشوم ، گفتی تو آبادی مگر؟
گفتم دربندت شوم ، گفتی تو آزادی مگر؟
گفتم که غمخوارت شوم ، گفتی تو غمخواری مگر؟
گفتم ولیت میشوم ، گفتی پدر باشی مگر؟
گفتم لبت شیرین کنم ، گفتی تو از قندی مگر؟
گفتم کنم دردت دوا ، گفتی پرستاری مگر؟
گفتم به اوجت میبرم ، گفتی دماوندی مگر؟
گفتم که مادامم شوی ، گفتی به خواب بینی مگر؟
گفتم پس عشق و عاشقی ، گفتی ثمر دارد مگر؟
گفتم فراموشم مکن ، گفتی تو در یادی مگر؟
گفتم بگو آخر رهی ، گفتی بمیری تو مگر؟
گفتم بمیرم گر روی ، گفتی به تو ربطی مگر؟
گفتم دلیلش را بگو ، گفتی تو دانایی مگر؟
و چه بیچاره موجودیست آدمیزاد ؛
چشم انتظار کسی مینشیند
که قصد آمدن ندارد .