دربیننوشتههادنبالتمیگشتم ..
هرچهگشتمنبودی !
گویادردلبودی ..
-الهیأَنتَکَهفی :)
مَڪـرُوبْ
_
بزرگمهمیشهمیگه :
حسینعوگناه،یهجا
کنار ِهمجمعنمیشن،
تاریکیکهباشهنورمیره،
گناهکهباشهحسینعمیره !
-حسینجانم
مَڪـرُوبْ
_
آقای ِمن ..
اینجادیگرهیچبهانهای ،
برای ِنبودنتنیست !
-امامزمانم .