💠 اینفوگرافیک بازدید سالانه چت بات ها (از آگوست ۲۰۲۴ تا جولای ۲۰۲۵)
1️⃣ چت جی پی تی با ۴۶.۶ میلیارد (برای اولین بار به متوسط ماهانه ۵ میلیارد رسید!)
2️⃣ دیپ سیک با ۲.۷ میلیارد
3️⃣ جمنای با ۱.۷ میلیارد
🔷 دقت کنید که در ۱۰ تای اول، بجز دومی (دیپ سیک - چین) و آخری (مسترال - فرانسه) همه متعلق به آمریکا هستند!
🌐 متاکاگ | فراتر از شناخت
MetaCog I متاکاگ
💠 بررسی مستند حملات سایبری ایران علیه زیرساختهای استراتژیک اسرائیل
🔹این ویدیو، برشی مستند از نبرد پنهان و ادامهدار سایبری میان ایران و رژیم صهیونیستی است؛ جنگی که در آن برتری با هوش مصنوعی، فناوری، خلاقیت و توانایی نفوذ به لایههای عمیق دیجیتال تعریف میشود.
🔺تحلیل رویدادها:
🔹کشف اولیه (۲۰۱۵): کارشناسان امنیتی اسرائیل در سال ۲۰۱۵، بدافزاری پیچیده با قابلیت خودتخریبی (Self-destructing Malware) را کشف میکنند که از سال ۲۰۱۲ در حال سرقت اطلاعات حساس نظامی، رسانهای و دانشگاهی بوده است. این عملیات بلندمدت و پنهان، نشانگر سطح بالای صبر و استراتژی عاملان حمله بود.
🔹عملیات گروه OilRig (آوریل ۲۰۱۷): گروه هکری منتسب به ایران با نام OilRig (شناخته شده با کدهای APT34 و Helix Kitten) حملهای گسترده علیه ۲۵۰ هدف در اسرائیل را سازماندهی میکند. این اهداف شامل وزارتخانهها، سازمانهای دولتی و شرکتهای فناوری پیشرفته بودند. تکنیک اصلی در این حملات، بهرهگیری از آسیبپذیریهای نرمافزاری (مانند Microsoft Word) و مهندسی اجتماعی دقیق بود.
🔹نقطه عطف روانی (مارس ۲۰۱۹): هک تلفن همراه بنی گانتز، رئیس وقت ستاد مشترک ارتش اسرائیل و نخستوزیر بعدی، یک شوک بزرگ به جامعه اطلاعاتی این رژیم وارد کرد. این حمله تنها یک نفوذ اطلاعاتی نبود، بلکه یک عملیات روانی دقیق (PSYOP) برای ایجاد حس ناامنی در بالاترین سطوح امنیتی و سیاسی و القای این پیام بود که «هیچکس در امان نیست».
🔹تهاجم به زیرساختهای حیاتی (آوریل ۲۰۲۰): حمله به تأسیسات آب آشامیدنی اسرائیل و تلاش برای تغییر سطح کلر آب، نشاندهنده تغییر فاز حملات از جاسوسی (Espionage) به عملیاتهای تخریبی (Sabotage) بود. هدف قرار دادن زیرساختهای حیاتی غیرنظامی، زنگ خطر را برای استراتژیستهای دفاعی در سراسر جهان به صدا درآورد.
🔹اذعان به توانمندی ایران: اریک اشمیت، مدیرعامل سابق گوگل، در اظهارنظری مشهور میگوید: «ایرانیها به دلایلی که ما کاملاً نمیفهمیم، به طرز غیرمعمولی در جنگ سایبری بااستعداد هستند.» این اعتراف از سوی یکی از غولهای فناوری جهان، نشاندهنده احترام (و نگرانی) جامعه تکنولوژی نسبت به توانمندیهای سایبری ایران است.
🔻این سلسله حملات، یک جنگ شناختی تمامعیار است. هر عملیات موفق، علاوه بر دستاوردهای اطلاعاتی، به دنبال فرسایش اعتماد عمومی، تضعیف روحیه نخبگان امنیتی و به چالش کشیدن هیمنه «قدرت سایبری» اسرائیل است.
#جنگ_سایبری #امنیت_سایبری #فناوری_در_جنگ_شناختی
🌐 متاکاگ | فراتر از شناخت
MetaCog I متاکاگ
💠 هوش مصنوعی در خدمت افشای هویت مأموران ICE؛ چالشهای نوین حریم خصوصی و سیاستگذاری نظارتی در ایالات متحده
🔹یک فعال مستقر در هلند به نام دومینیک اسکینر پروژهای بحثبرانگیز را با کمک هوش مصنوعی تشخیصی چهره آغاز کرده است؛ پروژهای که مأموران اداره مهاجرت و گمرک آمریکا (ICE) را از پشت ماسکهایشان شناسایی میکند. او میگوید با استفاده از الگوریتمی که تنها به ۳۵ درصد قابلمشاهده از چهره نیاز دارد، تاکنون هویت دستکم ۲۰ مأمور ICE آشکار شده است.
🔹این ابتکار که بخشی از کارزار آنلاین ICE List است، تاکنون اسامی بیش از ۱۰۰ کارمند این سازمان (از مأموران میدانی تا کارمندان ستادی) را منتشر کرده و موجی از نگرانیهای حقوقی، امنیتی و سیاسی در آمریکا ایجاد کرده است.
🔺مناقشه سیاسی در کنگره
▫️جمهوریخواهان مانند سناتور مارشا بلکبرن و جیمز لنکفورد این اقدام را «دگزینگ دیجیتال» و تهدیدی علیه امنیت مأموران توصیف کرده و لایحههایی مانند Protecting Law Enforcement from Doxxing Act را برای جرمانگاری انتشار نام مأموران پیشنهاد دادهاند.
▫️در مقابل، برخی دموکراتها همچون گری پیترز با وجود مخالفت با کارزار اسکینر، خواستار شفافیت بیشتر در هویت مأموران دولتی هستند و از طرحهایی نظیر VISIBLE Act حمایت میکنند.
🔺چالشهای فنی و اخلاقی
▫️اسکینر اذعان میکند که حدود ۶۰ درصد نتایج تولیدشده توسط مدلهای هوش مصنوعی و جستجوهای چهرهمحور اشتباه است و نیازمند تأیید انسانی میباشد.
▫️منتقدان هشدار میدهند که استفاده از تصاویر مصنوعی تولیدشده بهجای دادههای واقعی چهره، قابلیت اعتماد ابزار را کاهش میدهد.
▫️وزارت امنیت داخلی آمریکا این پروژه را مصداق «افشای اطلاعات شخصی فدرالها» دانسته و آن را خطری مستقیم برای جان مأموران معرفی کرده است.
🔺بُعد راهبردی و حقوقی
▫️این پرونده بار دیگر خلأ قانونگذاری فدرال در حوزه حریم خصوصی و فناوریهای نظارتی را برجسته کرده است.
▫️قوانین فعلی آمریکا محدودیتی بر استفاده عمومی از فناوری تشخیص چهره وضع نکردهاند.
▫️فعالان حریم خصوصی تأکید میکنند که راهکار مؤثر، نه منع شناسایی مأموران، بلکه تقویت قوانین حفاظت از دادهها و حق حذف اطلاعات شخصی از پایگاههای تجاری است.
🔹جمعبندی
پروژهی اسکینر، جدالی تازه در تلاقی هوش مصنوعی، امنیت ملی و آزادیهای مدنی در ایالات متحده ایجاد کرده است. این جدال نشان میدهد که در غیاب چارچوبهای جامع قانونی، هوش مصنوعی میتواند هم ابزار پاسخگویی عمومی و هم تهدیدی علیه حریم خصوصی و امنیت فردی باشد.
🏷 پیوست خبری-تحلیلی
🌐 متاکاگ | فراتر از شناخت
MetaCog I متاکاگ
💠 از پدیده شرم هوش مصنوعی تا شکاف نسلی
🔹گزارش جدید WalkMe (از زیرمجموعههای SAP) تصویری نگرانکننده از وضعیت آموزش و بهکارگیری هوش مصنوعی در محیطهای کاری آمریکا ارائه میدهد: کاربران پرمصرف هوش مصنوعی، از مدیران ارشد تا نسل Z، اغلب کمترین میزان آموزش و راهنمایی را دریافت کردهاند.
بر اساس این نظرسنجی (۲۰۲۵)، تقریباً ۴۹٪ کارکنان استفاده از هوش مصنوعی را در محل کار پنهان میکنند تا قضاوت نشوند؛ پدیدهای که به آن «شرم هوش مصنوعی» (AI shame) گفته میشود. این روند در مدیران ارشد (C-Suite) حتی پررنگتر است: بیش از ۵۳٪ آنها، با وجود بیشترین استفاده، عادات خود را مخفی میکنند.
🔺نسل Z؛ مشتاق اما بیپشتوانه
▫️حدود ۸۹٪ نسل Z از ابزارهای هوش مصنوعی در کار استفاده میکنند، اما نزدیک به همان میزان (۸۹٪) از ابزارهایی استفاده میکنند که شرکتها بهطور رسمی تأیید نکردهاند.
▫️تنها ۷.۵٪ آموزش گسترده دیدهاند (افزایشی بسیار ناچیز نسبت به ۲۰۲۴).
▫️۶۲.۶٪ کار خود را با کمک هوش مصنوعی انجام دادهاند، اما وانمود کردهاند که محصول تلاش شخصی بوده است.
▫️بیش از ۶۵٪ میگویند هوش مصنوعی آنها را کندتر کرده و ۶۸٪ فشار بیشتری برای تولید کار احساس میکنند.
🔺پارادوکس بهرهوری و شکاف طبقاتی هوش مصنوعی
🔹اگرچه ۸۰٪ کارکنان میگویند هوش مصنوعی بهرهوری را افزایش داده، اما ۵۹٪ اذعان دارند وقت بیشتری صرف کار با ابزارها میشود تا انجام مستقیم وظایف.
تنها ۳.۷٪ کارکنان سطح ابتدایی آموزش جدی دریافت کردهاند، در حالی که این رقم در سطح مدیران ارشد به ۱۷٪ میرسد. این اختلاف میتواند به تثبیت یک «شکاف طبقاتی هوش مصنوعی» منجر شود.
🔺تبعات کلان و نگرانیهای بازار
🔹مطالعهای از دانشگاه استنفورد به رهبری اریک برینجولفسون نشان میدهد از زمان گسترش هوش مصنوعی مولد (۲۰۲۲ به بعد)، استخدام در مشاغل ورودی که در معرض خودکارسازی قرار دارند، بهطور معناداری کاهش یافته است.
همزمان، ۹۵٪ پروژههای آزمایشی هوش مصنوعی مولد در شرکتهای بزرگ شکست خوردهاند (طبق مطالعه MIT)، که نشاندهنده فاصله میان هیجان تبلیغاتی و ارزش واقعی کسبوکار است.
این وضعیت باعث افزایش نگرانیها درباره شکلگیری یک حباب هوش مصنوعی در بازار شده است.
🔺اضطراب شغلی و نیاز به سیاستگذاری
🔹۴۴.۸٪ کارکنان نگران اثرات هوش مصنوعی بر شغل خود هستند؛ این نگرانی در نسل Z به ۶۲٪ میرسد و بالاترین نرخ در میان نسلهاست.
با وجود اضطراب، بیش از ۸۶٪ کارکنان باور دارند تسلط بر هوش مصنوعی برای موفقیت شغلی حیاتی است.
کارشناسان منابع انسانی تأکید میکنند که شرکتها باید سیاستهای شفاف، آموزش جامع و فضای بدون ترس برای استفاده از هوش مصنوعی فراهم کنند تا اعتماد و بهرهوری از دست نرود.
🏷 ضمیمه تحلیلی گزارش
🌐 متاکاگ | فراتر از شناخت
🔷 آقای اُزتوک عزیز
بابت درخواست اخیرتون برای پست مدیر عاملی Open AI سپاسگزاریم.
علیرغم اینکه اشتیاق تون تکرار نشدنیه، چند بخش از نامه درخواست تون، باعث نگرانی تیم اجرایی ما شد!
در بخشی از نامه گفته بودید: «به عنوان اولین اقدام م، کلیه اعضای تیم مدیریتی را (بجز خودم) با ایجنت های چت جی پی تی عوض می کنم!
که به نظر ما... امری بسیار مخرب و فرای زیاده روی است!
همچنین، پیشنهاد تون برای «جذب کلیه اعضای هوش مصنوعی متا در ازای اهدای چت جی پی تی پلاس مادام العمر به آنها، خرید گوگل فقط چون با اسمش حال می کنید و تعلیم GPT 6 فقط با توئیت های شما»، از نظر قانونی، امر درستی تشخیص داده نشدند!
هر چند جسارت شما را تحسین می کنیم، تصمیم گرفته ایم که به سراغ کاندیدای سنتی (معقول) تری بریم که ۵۰٪ شرکت رو تقاضا نکرده است.
براتون در ادامه زندگی، آرزوی موفقیت داریم.
تیم رهبری جهانی Open AI
🌐 متاکاگ | فراتر از شناخت
MetaCog I متاکاگ
💠 آینده آموزش در عصر هوش مصنوعی؛ نسلی که با چتباتها بزرگ شد
/آتلانتیک/
🔹با آغاز سال تحصیلی جدید در آمریکا، فضای آموزشی بیش از هر زمان دیگر زیر سایهی هوش مصنوعی قرار گرفته است؛ انبوهی از تکالیف، مقالات و حتی طرح درسها اکنون بهوسیلهی ابزارهای هوش مصنوعی تولید میشوند. برای نخستین بار، دانشآموزان و دانشجویان سال آخر تقریباً تمامی دوران تحصیل خود را با حضور مداوم چتباتها گذراندهاند؛ نسلی که دیگر نه از سر اضطراب، بلکه با عادیسازی کامل، از این فناوری بهره میگیرد.
🔹گفتوگوی مشترک «ایان بوگوست» استاد دانشگاه و «لیلا شروف» روزنامهنگار آموزشی نشان میدهد که استفاده از AI به نوعی «وضعیت بیقاعده» در مدارس و دانشگاهها منجر شده است. معلمان و اساتید، هرچند در ابتدا با هراس به این موج نگاه میکردند، اکنون نوعی بیتفاوتی یا پذیرش تدریجی نشان میدهند. بااینحال، این عادیسازی در حالی رخ داده که هنوز چارچوبهای پداگوژیک و زیرساختهای آموزشی با این تغییر همساز نشده است.
🔹بوگوست با اشاره به مفهوم «بدهی فنی» در علوم رایانه، از «بدهی پداگوژیک» در آموزش سخن میگوید: سالها تصمیمهای موقتی و ناکارآمد آموزشی از کلاسهای بزرگ و بازخورد ناکافی گرفته تا تمرکز صرف بر تولید نمادها به جای تجربههای عملی روی هم انباشته شده و اکنون ورود هوش مصنوعی همهی این کاستیها را برملا کرده است.
🔹در سطح مدارس، نمونههایی از پاسخهای نهادی دیده میشود: معرفی دروس جدیدی چون «AP کسبوکار» و «AP امنیت سایبری» توسط کالجبرد، یا حرکت به سمت آموزشهای مهارتمحور. اما در سوی دیگر نگرانیهایی جدی درباره فرسایش مهارت تفکر انتقادی و افت کیفی یادگیری وجود دارد.
شروف تأکید میکند که دانشآموزان از AI دقیقاً مطابق طراحی آن استفاده میکنند: افزایش بهرهوری و تسریع در انجام وظایف. این همان منطقی است که در فضای کاری موجب پاداش و ارتقا میشود. بااینحال، این نگاه «کارمحور» آموزش را به تجربهای تسریعشده و بیمعنا بدل کرده است.
🔹بوگوست راهحلی فرهنگی شناختی پیشنهاد میدهد: «جنبش مدرسه آهسته». او معتقد است کاهش سرعت و بازگرداندن تجربههای عینی (از هنر و صنایع دستی تا مشارکت اجتماعی) میتواند فشار «بیشتر انجام دادن» را تعدیل کند. هرچند اذعان میکند که فرهنگ عمومی آمریکا در حال حاضر بیش از آن گرفتار شتاب و رقابت است که بهسادگی تن به «تعمق و آرامش» دهد.
این گفتوگو نشان میدهد که بحران AI در آموزش، صرفاً یک مسئلهی فناورانه نیست، بلکه نشانهای از بیماری فرهنگی و اجتماعی عمیقتر است؛ بیماریای که آینده یادگیری، هویت آموزشی و حتی مفهوم «رشد انسانی» را در غرب بازتعریف میکند.
🏷 پیوست خبری-تحلیلی
🌐 متاکاگ | فراتر از شناخت