eitaa logo
کتابخانهٔ نیمه‌شب
71 دنبال‌کننده
245 عکس
196 ویدیو
18 فایل
«جز قصور و تقصیر چیزی ندارم.» - ارتباط: @x_RF313 - بهخوان: https://behkhaan.ir/profile/x_rf313?inviteCode=7gFK2I18mE1V
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از آرامگاه
من با این خجالت چه کنم؟
چقد زود گذشت..
کتابخانهٔ نیمه‌شب
جز وصل تو دل به هر چه بستم توبه بی‌یادِ تو هر جا که نشستم توبه در حضرت تو، توبه شکستم صد بار زین توب
یه چنین شبی، با حسین، پیش امام رضا داشتیم این شعر رو زمزمه می‌کردیم. واقعاً چقد زود گذشت..
هدایت شده از پای درس علی علیه‌السلام
مسئله ایمان، اینکه گِرَوِش قلبی، وابستگی فکری و اعتقادی و روانی به یک مطلب، به یک شخص، به یک قطب و به یک مرکز، که نامش ایمان است، تنها به همین خلاصه نمی‌شود که در قلب، انسان این گروش و گرایش و گرویدگی را داشته باشد. آن وقتی کسی می‌تواند ادعا کند مومن واقعی است که به لوازم ایمان و تعهدات ایمان پایبند باشد. آن وقتی کسی می‌تواند بگوید من به خدا مومن و معتقدم که زندگی او و متن واقعیت وجود او با آن کسی که منکر خداست تفاوتی داشته باشد. 📚طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن؛ جلسهٔ ۲ (ایمان ۲) 🔗مرتبط با صوت جلسهٔ سوم جهاد با نفس
کدام قله ؟ که از یاد رفته پروازم کدام پرده به ساز شکسته بنوازم که نوحه خوان غم غربت است، آوازم (نماز شام غریبان چو گریه آغازم به مویه های غریبانه قصه پردازم) کسی که رسم سفر ، می‌نهاد اول بار چگونه ریشه برید از دیار و رشته ی یار بر آن سرم که گر اشکم مدد کند ، ناچار (به یاد یار و دیار آنچنان بگریم زار که از جهان، ره و رسم سفر براندازم) شبی به چهره و چنگال خونچکان و مهیب به قصد جان من از راه می‌رسد به نهیب دلیل راه تویی ، همچنان به رغم رقیب (من از دیار حبیبم نه از بلاد رغیب مهیمنا ! به رفیقان خود رسان بازم) چه شد که دور شدیم آن من و تو ، زین تو و من؟ حریف شعر ، حریف شب شراب کهن! خوشا دوباره خوشا با تو ، با تو جام زدن! (خدای را مددی ای رفیق ره تا من) به کوی میکده ، دیگر علم برافرازم خیال دوست که از حال من خبر گیرد دلم که بال زنان ، تا ستاره پر گیرد چگونه‌ام نفس سرد مرگ درگیرد ؟ (خرد ز پیری من کی حساب برگیرد ؟) که باز ، با صنمی طفل ، عشق می‌بازم نه بی‌قرار توام تا حدود زمزمه رس که باز با تو کنم ماجرا ، نفس به نفس نه بی تو می‌شکنم سر به میله‌های قفس (به جز صبا و شمالم نمی‌شناسد کس) عزیز من که به جز باد ، نیست دمسازم گریختم ز حریفان شهر ، کویاکوی سواد را ز تو شستم به آب ، جویاجوی دریغ ، کان همه آسوده بود ، سویاسوی (سرشکم آمد و عیبم بگفت رویاروی) شکایت از که کنم ؟ خانگی است غمازم اگر چه شهر من اینجا و یار من اینجاست به نام خواجه که شعرش صدای سبز خداست به یاد شاخ نباتی که همچنان زیباست (هوای منزل یار ، آب زندگانی ماست) صبا ! بیار نسیمی ز کوی شیرازم همین ، نه از طرف (منزوی) قلم می‌گفت نه هر تپیدن دیوانه ای دلم می‌گفت که چون ترانه ی خود را به زیر و بم می‌گفت (ز چنگ زهره شنیدم که صبحدم می‌گفت: غلام حافظ خوش لهجه ی خوش آوازم) "حسین منزوی"
💎دسترسی رایگان به کتب مرحوم شهید مطهری و صوت‌های این عالم شهید. http://cafebazaar.ir/app/?id=ir.motahari.app&ref=share کتاب داستان راستان رو از دست ندین بنظرم..روزی یه داستان یک‌صفحه‌ای هم توی ماه رمضون بخونید خیلی حس قشنگی داره.👀
فرا رسیدن ماه زندانی شدن شیطان و آزاد شدن عباس موزون مبارک. - پنجره چوبی. https://t.me/panjare110
ناموسا شبهه پیدا نمی‌کنید که میاید چرت و پرت می‌گید؟ پسرخالم برگشته می‌گه معلممون سر کلاس می‌گفته امام خمینی وقتی که تبعید شده بود نجف، با انگلیسی‌ها داشت مذاکره می‌کرد که کی انقلاب بکنن و کی صدام حمله کنه که بتونن حکومت خودشونو برپا کنن.😭😭 یعنی چی آخههههه
هدایت شده از پای درس علی علیه‌السلام
🔻یک نکته: در باب حق‌النفس وقتی دارن روایت رو می‌خونن اشاره میکنن: این حقِ نفس تو هست که به سمت خدا حرکت کنی. باید حقش رو بدی. نه اینکه فکر کنی حرکتت رو جوری که دوست داری پیش ببری و.. حقشه! باید حقشو بدی.
من خَس بی‌سر و پایم که به سیل افتادم او که می‌رفت مرا هـــم به دل دریا برد.. -علامه طباطبایی رضوان الله علیه
«حالا که می‌خواهی بدانی، پس گوشهایت را باز کن. آره جانم. بابای من همان چیزی برای من به ارث گذاشته که من برای تو می‌گذارم. نه کمتر نه بیشتر. این وقت روز خدا بیامرزدش. روزی که می‌خواست بمیرد، صدا کرد و ازم پرسید: پسرجان ما اینهمه مکتبی که رفته‌ای می‌دانی همه حرف‌های عالم چندتا است؟ البته من نمی‌دانستم. معلوم است دیگر، خجالت کشیدم و سرم را انداختم پایین. آن وقت بابام درآمد گفت: نه جانم، می‌دانی. منتها نفهمیدی غرض من چه بود. غرضم این بود که تمام حرف‌های دنیا سی‌و‌دوتا است. از الف تا ی. از اول بسم الله تا تای تمت. حالا فهمیدی؟ می‌خواهم بگویم از آنچه خدا گفته و توی کتاب‌های آسمانی پیغمبرها نوشته تا حرف‌هایی که فیلسوفها گفته‌اند و شعرا توی دیوانهاشان ردیف کرده‌اند تا آنچه شما بچه مکتبیها می‌خوانید و من در تمام عمرم برای مشتری‌هایم نوشته‌ام؛ همهٔ حرف و سخنهای عالم از همین سی‌ودوتا حرف درست شده. به هر زبانی هم که بنویسی: ترکی یا فارسی یا عربی یا فرنگی. گیرم یکی دوتا بالا و پایین برود؛ اما اصل قضیه فرقی نمی‌کند. هرچه فحش و بد و بیراه هست؛ هرجا کلام مقدس داریم؛ حتی اسم اعظم خدا که این قلندارها خیال می‌کنن گیرش آورده‌اند همه‌شان را با همین سی‌و‌دوتا حرف می‌نویسند. می‌خواهم بگویم مبادا سوادی که داری جلوی چشمت را بگیرد و حق را زیر پا بگذاری. یادت هم باشد که ابزار کار شیطان هم همین سی‌و‌دوتا حرف است. حکم قتل همهٔ بی‌گناهها و گناهکارها را هم با همین حروف می‌نویسند. حالا که اینطور است؛ مبادا قلمت به ناحق بگردد و این حروف در دست تو یا روی کاغذت بشود ابزار کار شیطان.» 📚نون والقلم ✍جلال آل احمد