هدایت شده از پای درس علی علیهالسلام
مسئله ایمان، اینکه گِرَوِش قلبی، وابستگی فکری و اعتقادی و روانی به یک مطلب، به یک شخص، به یک قطب و به یک مرکز، که نامش ایمان است، تنها به همین خلاصه نمیشود که در قلب، انسان این گروش و گرایش و گرویدگی را داشته باشد. آن وقتی کسی میتواند ادعا کند مومن واقعی است که به لوازم ایمان و تعهدات ایمان پایبند باشد. آن وقتی کسی میتواند بگوید من به خدا مومن و معتقدم که زندگی او و متن واقعیت وجود او با آن کسی که منکر خداست تفاوتی داشته باشد.
📚طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن؛ جلسهٔ ۲ (ایمان ۲)
🔗مرتبط با صوت جلسهٔ سوم جهاد با نفس
کدام قله ؟ که از یاد رفته پروازم
کدام پرده به ساز شکسته بنوازم
که نوحه خوان غم غربت است، آوازم
(نماز شام غریبان چو گریه آغازم
به مویه های غریبانه قصه پردازم)
کسی که رسم سفر ، مینهاد اول بار
چگونه ریشه برید از دیار و رشته ی یار
بر آن سرم که گر اشکم مدد کند ، ناچار
(به یاد یار و دیار آنچنان بگریم زار
که از جهان، ره و رسم سفر براندازم)
شبی به چهره و چنگال خونچکان و مهیب
به قصد جان من از راه میرسد به نهیب
دلیل راه تویی ، همچنان به رغم رقیب
(من از دیار حبیبم نه از بلاد رغیب
مهیمنا ! به رفیقان خود رسان بازم)
چه شد که دور شدیم آن من و تو ، زین تو و من؟
حریف شعر ، حریف شب شراب کهن!
خوشا دوباره خوشا با تو ، با تو جام زدن!
(خدای را مددی ای رفیق ره تا من)
به کوی میکده ، دیگر علم برافرازم
خیال دوست که از حال من خبر گیرد
دلم که بال زنان ، تا ستاره پر گیرد
چگونهام نفس سرد مرگ درگیرد ؟
(خرد ز پیری من کی حساب برگیرد ؟)
که باز ، با صنمی طفل ، عشق میبازم
نه بیقرار توام تا حدود زمزمه رس
که باز با تو کنم ماجرا ، نفس به نفس
نه بی تو میشکنم سر به میلههای قفس
(به جز صبا و شمالم نمیشناسد کس)
عزیز من که به جز باد ، نیست دمسازم
گریختم ز حریفان شهر ، کویاکوی
سواد را ز تو شستم به آب ، جویاجوی
دریغ ، کان همه آسوده بود ، سویاسوی
(سرشکم آمد و عیبم بگفت رویاروی)
شکایت از که کنم ؟ خانگی است غمازم
اگر چه شهر من اینجا و یار من اینجاست
به نام خواجه که شعرش صدای سبز خداست
به یاد شاخ نباتی که همچنان زیباست
(هوای منزل یار ، آب زندگانی ماست)
صبا ! بیار نسیمی ز کوی شیرازم
همین ، نه از طرف (منزوی) قلم میگفت
نه هر تپیدن دیوانه ای دلم میگفت
که چون ترانه ی خود را به زیر و بم میگفت
(ز چنگ زهره شنیدم که صبحدم میگفت:
غلام حافظ خوش لهجه ی خوش آوازم)
"حسین منزوی"
💎دسترسی رایگان به کتب مرحوم شهید مطهری و صوتهای این عالم شهید.
http://cafebazaar.ir/app/?id=ir.motahari.app&ref=share
کتاب داستان راستان رو از دست ندین بنظرم..روزی یه داستان یکصفحهای هم توی ماه رمضون بخونید خیلی حس قشنگی داره.👀
فرا رسیدن ماه زندانی شدن شیطان و آزاد شدن عباس موزون مبارک.
- پنجره چوبی.
https://t.me/panjare110
ناموسا شبهه پیدا نمیکنید که میاید چرت و پرت میگید؟ پسرخالم برگشته میگه معلممون سر کلاس میگفته امام خمینی وقتی که تبعید شده بود نجف، با انگلیسیها داشت مذاکره میکرد که کی انقلاب بکنن و کی صدام حمله کنه که بتونن حکومت خودشونو برپا کنن.😭😭
یعنی چی آخههههه
#یادداشت
هدایت شده از پای درس علی علیهالسلام
🔻یک نکته:
در باب حقالنفس وقتی دارن روایت رو میخونن اشاره میکنن: این حقِ نفس تو هست که به سمت خدا حرکت کنی. باید حقش رو بدی. نه اینکه فکر کنی حرکتت رو جوری که دوست داری پیش ببری و.. حقشه! باید حقشو بدی.
#جهاد_با_نفس
#نکته_کوتاه
من خَس بیسر و پایم که به سیل افتادم
او که میرفت مرا هـــم به دل دریا برد..
-علامه طباطبایی رضوان الله علیه
«حالا که میخواهی بدانی، پس گوشهایت را باز کن. آره جانم. بابای من همان چیزی برای من به ارث گذاشته که من برای تو میگذارم. نه کمتر نه بیشتر. این وقت روز خدا بیامرزدش. روزی که میخواست بمیرد، صدا کرد و ازم پرسید: پسرجان ما اینهمه مکتبی که رفتهای میدانی همه حرفهای عالم چندتا است؟ البته من نمیدانستم. معلوم است دیگر، خجالت کشیدم و سرم را انداختم پایین. آن وقت بابام درآمد گفت: نه جانم، میدانی. منتها نفهمیدی غرض من چه بود. غرضم این بود که تمام حرفهای دنیا سیودوتا است. از الف تا ی. از اول بسم الله تا تای تمت. حالا فهمیدی؟ میخواهم بگویم از آنچه خدا گفته و توی کتابهای آسمانی پیغمبرها نوشته تا حرفهایی که فیلسوفها گفتهاند و شعرا توی دیوانهاشان ردیف کردهاند تا آنچه شما بچه مکتبیها میخوانید و من در تمام عمرم برای مشتریهایم نوشتهام؛ همهٔ حرف و سخنهای عالم از همین سیودوتا حرف درست شده. به هر زبانی هم که بنویسی: ترکی یا فارسی یا عربی یا فرنگی. گیرم یکی دوتا بالا و پایین برود؛ اما اصل قضیه فرقی نمیکند. هرچه فحش و بد و بیراه هست؛ هرجا کلام مقدس داریم؛ حتی اسم اعظم خدا که این قلندارها خیال میکنن گیرش آوردهاند همهشان را با همین سیودوتا حرف مینویسند. میخواهم بگویم مبادا سوادی که داری جلوی چشمت را بگیرد و حق را زیر پا بگذاری. یادت هم باشد که ابزار کار شیطان هم همین سیودوتا حرف است. حکم قتل همهٔ بیگناهها و گناهکارها را هم با همین حروف مینویسند. حالا که اینطور است؛ مبادا قلمت به ناحق بگردد و این حروف در دست تو یا روی کاغذت بشود ابزار کار شیطان.»
📚نون والقلم
✍جلال آل احمد
#قطره
❕هرچقدرم استوری و کلیپ مذهبی هم بذاریم و اخلاقمون همونی باشه که بوده هیچ حرکتی نکردیم. حواسمون هستش که اگه بمیریم موبایلمون و محتوای موبایلمون رو نمیشه با خودمون ببریم دیگه؟!
#یادداشت
محمدِ عزیز..این طفل خردسالِ ۱۶ سالهٔ حکیم..
#ملاصدرایشیرازیصدرالمتالهین
اگر شبی نیمهشبی دلی به کویر بسپاری، و صدای راه رفتنِ خرامانِ ستارگان را بشنوی، و درخشش هزار خورشیدیِ آسمان کویر را ببینی، و کهکشان را، و جادههای شفّاف قلب آسمان را، و شهابهای خطِ نورْکِشان را بیابی، و آن خاموشیِ سِحرآمیزِ پُرغوغا را بشنوی، و نَفَسِ بادِ نمکینِ کویری را، مُشکفشان، ببویی، و جوان شدنِ دمادمِ عالمِ پیر را باور کنی، و سماعِ صوفیانه روح را احساس کنی، خواهی دانست که شبِ کویر، سرشار از خداست، و کویر، گوشهای از ملکوت خداست...
کاش که در کنارهٔ کویر، جایمان بدهند!
📚مردی در تبعید ابدی
✍نادر ابراهیمی
#قطره
- پسرجان! آیا خداوند که عدل مطلق است، و مهر مطلق، مهر و عدل خویش را بر جَمادی و نامی و انسان _ جاندار و بیجان _ یکسان میبخشد؟ و به گمان تو «تقسیمِ برابر» یا «تقسیمِ به نسبت» کدام یک نشانهی راستین عدل الهیست؟
- این بنده در مقامی نیست که بتواند حد وقوع عدل و مهر الهی را مشخص کند و بداند که مصلحت خداوند در چیست. این بنده طالب شناخت است، نه _ استغفرالله _ قاضی دستگاه حق؛ اما از این گذشته بندهی حقیر هیچ گمانی نمیبَرَد که در جهان ما بیجانی هم موجود باشد. همه چیز را جانی هست و حرکتی به شوقی و شوری. شب به لطافت ذکر حق میگوید، و روز به روشنی. شب، بخشی از حق را بیان میکند، روز بخشی دیگر را. سنگ و آهن و الماس نیر یقیناً به زبانی تسبیح حق میگویند. من، در کنار رودخانههای خروشان، بارها نشستهام ای شیخ! ندیدهام رودی را که پیوسته به خواندن سرودی در ستایش حق مشغول نباشد.
📚مردی در تبعید ابدی (براساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین)
✍نادر ابراهیمی
#قطره