🌞💞 سلام💞🌞
ای گل گلدون سلام
غنچه ی خندون سلام
نعناوریحون سلام
نمک نمکدون سلام
قندتوقندون سلام
کوچولوی شیطون سلام
بچه توخونه سلام
یکی ویه دونه سلام
چراغ خونه سلام
امیدخونه سلام
آفتاب ومهتاب سلام
کوچولوی شاداب سلام
قشنگ وزیبا سلام
ماه آسمونا سلام
ماهی دریا سلام
عسل ومربا سلام
سلام سلام
کوچیک وبزرگ نداره
آهای آهای ستاره
سلام سلامتی میاره
#سلام_صبح_بخیر
کانال میوه دل من:👇
╭┅──——🌸————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅──——🌸————┅╯
1.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بازی بازی پازل بازی🤔🤩
#بازی
کانال میوه دل من:👇
╭┅──——🌸————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅──——🌸————┅╯
3.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دختر دارا دست بکار بشید
این تل خوشگل رو بسازید 🤩
#کاردستی
کانال میوه دل من:👇
╭┅──——🌸————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅──——🌸————┅╯
🌼هیئت کوچک محله
دهه اول محرم بود و کوچهٔ خاکی محله ما پر از حال و هوای عاشورا شده بود. امیرحسین، علی و محمدجواد، روی سکو نشسته بودند و به دیوارهای پر از پرچم سیاه و سبز نگاه میکردند. دلشان میخواست کاری کنند برای امام حسین (ع)، اما نمیدانستند چه کار بزرگی از دستشان برمیآید.
امیرحسین ناگهان به بطری آب پلاستیکی توی دستش اشاره کرد و گفت: «بچهها، چرا یه ایستگاه صلوات راه نمیندازیم؟ هرکی رد شد، یه لیوان آب میخوره و یه صلوات برای شهدای کربلا میفرسته!»
علی و محمدجواد با ذوق قبول کردند. کلمن کوچکی را پر از آب خنک کردند و چند لیوان یکبارمصرف روی میز کوچکی چیدند. تکه مقوایی نوشتند: «ایستگاه صلواتی، ایران حسین(علیه السلام) تا ابد پیروز است.) و آن را سر کوچه گذاشتند.
اولین کسی که ایستاد، پیرمردی بود که با دیدن آب، لبخند زد و گفت: «خداخیرتون بده بچهها! امروز کلی راه رفتم و تشنه بودم.» بعد با صدای لرزان صلوات فرستاد و رفت. کمکم مردم بیشتری ایستادند، آب خوردند و برای امام حسین (علیه السلام) صلوات فرستادند.
خانم رضایی، مادر محمدجواد با دیدن ایستگاه صلواتی، یک سینی پر از خرما آورد و گفت: «این رو هم بین عزادارها پخش کنید!» بعد از آن، یکی نان و پنیر آورد، دیگری شربت آلبالو گذاشت. میز کوچکشان کمکم شبیه یک سفرهٔ حسینی شده بود.
تا اینکه عصر سوم محرم، حاج آقا کریمی، یکی از همسایهها که صدای گرمی هم داشت، کنار ایستگاه ایستاد و گفت: «بچهها، چرا هیئت کوچکی اینجا راه نمیندازیم؟ من میتونم چند مداحی ساده بخونم.»
بچهها با خوشحالی موافقت کردند. چند صندلی از خانهها آوردند، یک بلندگوی کوچک هم یکی از همسایهها قرض داد. همان شب، حاج آقا کریمی شروع به خواندن کرد و مردم کوچه، یکییکی جمع شدند. صدای «یا حسین، یا حسین» در کوچه پیچید.
کمکم ایستگاه صلواتی تبدیل به هیئت کوچکی شد. هر شب، مردم برای مداحی و عزاداری دور هم جمع میشدند. حتی بچههای کوچک هم شمع دست میگرفتند و سینهزنی یاد میگرفتند.
امیرحسین، علی و محمدجواد، هر شب با دلی پر از غرور به هم نگاه میکردند. آنها فقط با یک کلمن آب شروع کرده بودند، اما حالا دلهای محله را به هم پیوند زده بودند. هیئت کوچکشان، یادگاری شد از مهربانیهای کوچک که با عشق به امام حسین (ع)، بزرگ میشوند.
#قصه_متنی
کانال میوه دل من:👇
╭┅──——🌸————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅──——🌸————┅╯
سلام بچه ها
خوبین؟
خوشین؟
روزتون بخیر 😘
#سلام_صبح_بخیر
کانال میوه دل من:👇
╭┅──——🌸————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅──——🌸————┅╯
وقتي كه بچه بودم
بابا مي گفت خداجون
كارهاي آدمها رو
مي بينه از آسمون
تو عالم بچگي
من فكر مي كردم خدا
با دوربين بزرگي
نگاه ميكنه به ما
بعدش همه كارها رو
با مداد خال خالي
مي نويسه تو دفتر
چه بد باشه چه عالي
اما حالا مي دونم
خدا همين نزديكاست
تو وسط قلبمون
نزديكتر از ما به ماست
حسین همتی
#شعر
کانال میوه دل من:👇
╭┅──——🌸————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅──——🌸————┅╯
علی ظهریبان VideoToMp31754578314428.mp3
زمان:
حجم:
12.83M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
🟢 ماجرای انجامِ تعهدات تیم مذاکرهکننده و خیانت آمریکایی...
👨🏻💼🇺🇸
🔵 زمان اعلام نتیجه مذاکرات ایران و آمریکا فرا رسید:" ایران انرژی هستهای رو کنار بگذاره و آمریکا و اروپا تحریم های خودشون رو بردارند " طرفداران رئیس جمهور به خیابونها ریختند و شادی کردند درحالیکه نمیدونستند که آمریکا•••
📺🕺🏻
#قسمت_پنجاه_هشتم
#سید_علی_خامنه_ای
🔹قصه قهرمان ها🔸
کانال میوه دل من:👇
╭┅──——🌸————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅──——🌸————┅╯
5.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شما میتونید جمع و تفریق کار کنید✅
#ریاضی
کانال میوه دل من:👇
╭┅──——🌸————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅──——🌸————┅╯